دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

تأملی بر چیستی و چرایی مهریه


تأملی بر چیستی و چرایی مهریه

یكی از سنت های بسیار كهن اجتماعی رایج در جوامع بشری كه قدمتی بسیار طولانی دارد, پرداخت مهریه در پیوند ازدواج است به عبارت دیگر از گذشته های بسیار دور تا امروز, رسم بر آن است كه مرد هنگام ازدواج و بویژه زمانی كه خواستگاری وی با پاسخ مثبت از سوی نامزد مورد نظر همراه می شود, مبلغی را به عنوان مهریه برای زن در نظر می گیرد

یكی از سنت‏های بسیار كهن اجتماعی رایج در جوامع بشری كه قدمتی بسیار طولانی دارد، پرداخت مهریه در پیوند ازدواج است؛ به عبارت دیگر از گذشته‏های بسیار دور تا امروز، رسم بر آن است كه مرد هنگام ازدواج و بویژه زمانی كه خواستگاری وی با پاسخ مثبت از سوی نامزد مورد نظر همراه می‏شود، مبلغی را به عنوان مهریه برای زن در نظر می‏گیرد؛ اگرچه سنت پرداخت مهریه، همانند سایر سنت‏های اجتماعی، طی روزگار گذشته، تحولات و دگوگونی‏های زیادی را پشت سر گذاشته و با توجه به زمان و مكان، دچار تغییرات مختلفی شده است.

روزگاری، مهریه در جایگاه بهای زن قرار داشت و در واقع همان وجه المعامله عقد نكاح تلقی می‏شده است و نیز؛ در دوره‏ای خاص به عنوان هدیه‏ای از سوی مرد به پدر زن داده می‏شد و در دورانی هم این هدیه، به خود زن اختصاص می‏یافت است.

در حال حاضر نیز كه جوامع بشری از جهات مختلف دگرگون شده و در قرن‏های اخیر، تحولات علمی، پیشرفت‏های تكنولوژیكی، گسترش آزادی‏های بی‏رویه‏ی فردی و توسعه‏ی حق مشاركت سیاسی برای تمام افراد، موجب پیدایش رویكردها و نگرش‏های جدیدی نسبت به انسان و جنسیت او گردیده، در مواردی با افراط گرایی بیش از حد، جامعه انسانی را بدون در نظر داشتن تمایز جنسیتی (و بلكه با نفی چنین تمایزی) صرفاً براساس شاخص‏های توسعه یافتگی و عقب ماندگی تقسیم بندی كرده است؛ نتیجه قهری چنین رویكردهایی آن است كه تا زن و مرد نه به عنوان دو صنف از نوع واحد انسانی (و طبعاً هر كدام با شاخصه‏ها و توانایی‏های اختصاصی) بلكه به عنوان دو موجود برابر و همطراز، با قابلیت‏های همانند و دارای نقش‏ها و كاركردهای جایگزین در نظر گرفته شده و ارزیابی شوند این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت؛ از همین رو با عنایت به همین نگرش‏ها، زن همپای مرد تصور می‏شود و سخن گفتن از تكالیف خانوادگی و التزام به وظایف زوجیت، تضییع حقوق زن و نقض آزادی‏های مشروع وی به شمار می‏آید و در واقع، هیجان آزادی خواهی زن، به جریانی تبدیل می‏شود كه منجر به ایجاد جنبشی زن گرا و زن محور می‏گردد و این جنبش، آنچنان موجی را در جوامع بشری، بویژه غربی پدید می‏آورد كه در اثر تلاطم آن، بسیاری از سنت‏های پایدار اجتماعی و عرف‏های ریشه‏دار انسانی در هم می‏شكند و بنیان نظام خانواده و اجتماع دگرگون می‏شود.

خواسته یا ناخواسته و در اثر تعامل فرهنگ‏ها و ارتباط جوامع ـ بویژه در عصر كنونی ـ جوامع شرقی و بویژه اسلامی نیز از گزند این موج در امان نمانده و آسیب‏ها و تهدیدهای آن، دامنگیر این جوامع هم گردیده است كه در اثر آن سؤالات و شبهاتی در این زمینه، در جوامع اسلامی هم، مطرح و ارائه می‏شود كه ایجاب می‏نماید برخی از آنها، مورد تحقیق و تأمل واقع شوند.

یكی از شبهات مطرح در مورد وضعیت زن در خانواده، راجع به مهریه است كه با توجه به اینكه زن یكی از طرف‏های اصلی عقد نكاح است و همانند مرد از منافع آن بهره‏مند می‏شود، و با در نظر داشتن استقلال مالی زن و توانایی او در تحصیل عواید و كسب و امرار معاش خویش، این سؤال مطرح می‏شود كه مهریه چه جایگاهی دارد؟ و الزام مرد به پرداخت آن چه توجیهی خواهد داشت؟ به عبارت دیگر وقتی پیوند نكاح معلول توافق زن و مرد است و اراده و رضایت زن همانند اراده و رضایت مرد، در صحت عقد ازدواج تأثیر می‏گذارد و اهلیت زن، همانند اهلیت مرد از عناصر اساسی صحت آن به شمار می‏رود و از سوی دیگر، وقتی زن همانند مرد از منافع و لذایذ نكاح بهره می‏برد، چه دلیلی برای لزوم پرداخت مهریه و یا تعیین آن به عنوان یك شرط لازم در عقد نكاح وجود دارد؟

نوشتار حاضر در پی آن است كه با توجه به بررسی و ارزیابی مختصری كه صورت داده است، این مسئله را با رویكرد عمدتاً عقلانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد؛ لذا مهمترین سؤالی كه مطرح می‏گردد، این است كه اصلاً مهریه چیست؟ و چرا باید به عنوان یك شرط اساسی در نكاح مد نظر قرار گیرد؟ برای اینكه بتوانیم پاسخ‏های این پرسش‏ها را به طور مشخص به دست آوریم، مطالب این نوشتار را طی دو بخش تنظیم و ارائه نماییم:

۱) چیستی مهریه‏

با قطع نظر از واژه‏شناسی مهریه و بررسی مفاهیم مترادف آن، نكته مهم و قابل بحث این است كه قرآن كریم از مهریه زنان با عنوان «صدُقه» یاد نموده و حكم به وجوب آن می‏نماید. از این حكم قرآنی چنین فهمیده می‏شود كه وجوب مهر در عقد نكاح، نه یك حكم تأسیسی و اختصاصی شریعت اسلام، بلكه یك حكم امضایی است كه قرآن مجید با مهر تأیید زدن بر یك سنت پسندیده اجتماعی، آن را تحكیم بخشیده و تقویت نموده است؛ زیرا اولاً تركیب كلمات و ساختار آیه شریفه «وآتوالنساء صدقاتهن نحله » به گونه‏ای است كه وجود مهریه در آن مفروض و مفروغ عنه تلقی شده است؛ به بیان بهتر اضافه‏ی «صدقات» به ضمیر «هنّ» و مقدم داشتن كلمه «النساء» بیان این معنا است كه زنان مهریه داشته‏اند و پرداخت مهریه در بین مردم و در سنن ازدواج‏شان متداول بوده است؛[۱] محمد حسین طباطبایی؛ المیزان؛ ترجمه سید باقر موسوی؛ ج ۴، قم: انتشارات اسلامی، بی‏تا، ص ۲۶۹. بنابراین، معنای آیه این نیست كه «به زنان مهریه بدهید» بلكه معنای دقیق آن این است كه «مهریه زنان را به خودشان بدهید.» و روشن است كه این معنا، به صراحت از وجود مهریه حكایت دارد؛ از این جهت است كه می‏گوییم وجوب مهریه یك حكم امضایی نه تأسیسی.

۲) اگر از منظر تاریخی هم به مسئله نظر افكنده شود معلوم می‏گردد كه پرداخت مهر، علی رغم تحولات و تغییرات چشمگیر، یك سنت پایدار اجتماعی است كه از گذشته‏های دور تا امروز در جوامع بشری رایج است.

در مصر باستان، زوج مبلغی را به عنوان جبران خسارت از این جهت كه با ازدواج، یكی از اعضای خانواده‏ی فردی را از او می‏گرفت، به پدر دختر می‏داد؛ یعنی در واقع پرداخت «مهر» بابت تسكین و كاهش دادن درد و رنج ناشی از جدایی دختر از پدرش صورت می‏گرفت.[۲] غالب غانم؛ القوانین و النظم عبرالتاریخ؛ لبنان: دار المنشورات الحقوقیه ، ۱۹۹۷، ص ۴۷. در بابل، مهر به عنوان وجه المعامله و در واقع بهای زن بود كه به پدر او داده می‏شد؛ هرچند به مرور زمان، خرید آن به منظور ازدواج، با جایگزینی هدیه‏ای برای پدر زن، حالت نمادین یافته بود[۳] همان؛ ص ۶۰.. جوامع قبیله‏ای و بادیه نشین حجاز نیز از همین سنت پیروی می‏كردند و مبلغ پرداختی از سوی مرد، به هر عنوانی كه داده می‏شد به پدر دختر اختصاص داشت؛ اما پس از تابش اشعه حیات بخش اسلام بر حجاز و طلوع خورشید عدالت در آن سرزمین، تنها تغییر بنیادینی كه در این سنت اجتماعی پدید آمد، اختصاص یافتن مهریه به خود زن بود.

● مهریه در قرآن‏

قرآن كریم در این زمینه می‏فرماید: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَه ً...»[۴] نساء: ۴.. این بیان، حق صریح و شخصی را برای زن در مهریه‏اش ایجاد كرد و با اعلام اینكه آنچه در جامعه جاهلی نسبت به آن رواج داشت، باطل است، ازدواج را اجتماع دوتن از روی میل و اختیار خواند و «مهریه» را حق خود زن دانست كه فقط خودش باید آن را بگیرد نه ولی او.[۵] سید قطب؛ فی ظلال القرآن؛ ج ۱، لبنان: دار الشروق، ۱۹۹۵، ص ۵۸۵ (ذیل آیه فوق).

نكته مهم و قابل مطالعه در این آیه شریفه آن است كه قرآن كریم علاوه بر تخصیص مهریه به خود زن، جهت پرداخت آن را هم بیان می‏كند و در واقع همین نكته است كه ماهیت و چیستی مهریه را تبیین می‏نماید؛ چه اینكه دقت در آن نشان می‏دهد كه مهریه چیست و به چه منظوری پرداخت می‏شود؛ اما پیش از پرداختن به آن، یادآوری دو مسئله به عنوان مقدمه ضروری به نظر می‏آید:

۱) از نگاه انسان شناختی و ارزشی، زن و مرد هیچ‏گونه تفاوتی ندارند و اصولاً از نظر اسلام، انسانیت انسان به روح او وابسته است كه واحد و تقسیم‏ناپذیر است؛ به بیان دیگر زن و مرد در آفرینش كاملاً یكسان و مساوی‏اند و از این رو راه رسیدن به كمال انسانی و دستیابی به مقام قرب الهی برای هریك از زن و مرد باز است و از این نظر مانعی فراروی هیچ كدام از آنها وجود ندارد؛ بنابراین علی رغم وجود برخی ویژگی‏ها و تفاوت‏های فیزیكی و عاطفی كه دست قدرتمند آفرینش، در خلقت انسان زن و مرد به وجود آورده (و همین تمایزها موجب شده است تا زن و مرد از همین نظر مكمل وجودی همدیگر باشند) با وجوداین از نظر ارزش‏انسانی و كمال معنوی میان زن و مرد به عنوان یك انسان هیچ‏گونه تفاوت و تمایزی وجود ندارد[۶] ر.ك‏به: قدرت اللَّه خسرو شاهی و مصطفی دانش پژوه؛ فلسفه حقوق؛ قم: مؤسسه امام خمینی، ۱۳۷۹، ص ۱۴۰ ـ ۱۵۰..

۲) قرآن كریم در یك بیانی زیبا كه نشانگر شاهكار خلقت است می‏فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَه ٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْكُنَ إِلَیْهَا...»[۷] اعراف: ۱۸۹. یا «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَوَدَّه ً وَرَحْمَه ً...»[۸] روم: ۲۱. همچنانكه ملاحظه می‏شود، قرآن مجید آفرینش زوج یا همسر را برای انسان‏ها، مایه سكون و عامل آرامش معرفی نموده و هدف از آن را دستیابی به آرامش روحی و روانی كه زاییده‏ی محبت و مودت است می‏داند؛ در واقع قرآن مجید بر این نكته نظر دارد كه اولاً آرامش و سكون در سایه‏ی محبت و مهربانی امكان‏پذیر است و ثانیاً نقطه‏ی اوج آن در خلق همسران نهفته و در پرتو زوجیت قابل دسترسی است؛ زیرا قانون خلقت، در یك تدبیر ماهرانه، جمال و زیبایی و غرور و بی‏نیازی را در جانب زن و نیازمندی و طلب و عشق و تغزل را در جانب مرد قرار داده است و در واقع، در متن خلقت، نقش هریك از زن و مرد، در مسئله‏ی عشق مغایر نقش دیگری است[۹] مرتضی مطهری؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ ج ۵، تهران: صدرا، ۱۳۶۵، ص ۲۳۱ ـ ۲۳۲..

به طور طبیعی تعدد و تفاوت نقش ایجاب می‏كند تا هر كدام، با حفظ جایگاه و ویژگی‏های خویش به ایفای نقش بپردازد و همین ایفای نقش اختصاصی، اقتضاء می‏كند كه آن كس كه طالب و جوینده است، دنبال مطلوب و گمشده‏ی خویش به راه افتد و برای دسترسی و یافتن آن از هیچ تلاش و ایثاری فروگذاری نكند.

مرد به صورت طبیعی، در برابر غریزه از زن ناتوان‏تر است. این خصوصیت، وی را وادار می‏كند تا به زن اظهار نیاز كند و برای جلب رضایت او اقدام نماید[۱۰] همان: ص ۲۳۳.. یعنی در واقع، گمشده‏ی مرد همان سكون و آرامش است كه از سرِ ناآرامی و بی‏قراری در تب و تاب دست یافتن به آن است و برای آنكه به آن دست پیدا كند، از هیچ كوشش و تلاشی دریغ نمی‏كند. همین مسئله موجب شده است تا مرد، در پی یافتن سكون و جستن آرامش، همواره خواستگار زن باشد و از آنجا كه زن نیز دنبال سكون و در جستجوی آرامش است و سعی می‏كند بهترین پناهگاه را برای آرامش یافتن خویش بجوید و از این رو كه نقش وی پاسخگویی به محبت و خواستگاری مرد است، در صدد بر می‏آید به عاشقانه‏ترین محبت پاسخ دهد و به روی پاك‏ترین و با ثبات‏ترین مهر آغوش بگشاید؛ به بیان دیگر مرد به خاطر آرامش یافتن و بهره‏مند شدن از سكون، به دنبال زن می‏رود و زن نیز به خاطر همان مسئله و تأمین همان نیاز طبیعی خویش، می‏كوشد تا گرم‏ترین خواسته‏ها و شورآفرین‏ترین محبت‏ها را بیابد و از میان انبوه اظهار ارادت‏ها و ابراز عشق‏ها، خالص‏ترین و پاك‏ترین آن را بجوید و با گرم‏ترین پاسخ به شایسته‏ترین تقاضا، سكون و آرامش رؤیایی را به تصویر بكشد تا بدین‏سان حكمت آفرینش پیوند زن و مرد در عالم واقع، تحقق عینی بیابد؛ بنابراین، با در نظر داشتن اینكه زن ومرد از ارزش انسانی همسانی برخوردارند و به لحاظ مقام معنوی و كمالات هیچ‏گونه تفاوتی میان آنها وجود ندارد و با توجه به اینكه حكمت نهفته در خلقت زوجین و همسران، حصول آرامش، و رسیدن به سكون است و پاسخ زن به تقاضای مرد برای تأمین همین هدف صورت می‏گیرد، قرآن كریم پس از دستور به پرداخت مهریه زنان، جهت اعطای آن را هم گوشزد می‏نماید. مفسران عالی مقام در تفسیر كلمه «نحله » كه بیانگر وجه پراخت مهریه است، ضمن اینكه اقوال و دیدگاههای گوناگون را متذكر شده‏اند؛ با این حال تقریباً در این مسئله اتفاق نظر دارند كه مراد از نحله، «عطیه» و «هبه» است.

شیخ طوسی(ره): اینكه خداوند مهریه را بر مرد واجب نموده و زن را موظف به پرداخت چیزی نكرده است، از منظر بعضی از مفسران بدین معناست كه در واقع، مهریه عطیه‏ای از سوی خداوند متعال برای زنان است.[۱۱] تفسیر التبیان؛ ج ۳، النجف: المكتب الامین، (بی‏تا) ص ۱۰۹، ذیل آیه‏۴ سوره‏ی نساء.

طنطاوی: «نحله»، یعنی عطیه و هدیه‏ی بدون عوض كه با رضایت قلبی به كسی داده می‏شود.[۱۲] الجواهر؛ ج ۳، مصر، (بی‏نا) ۱۳۵۰، ص ۱۰، ذیل همان آیه.

محمد جواد مغنیه: مراد از نحله عطیه‏ای است كه خداوند پرداخت آن را بر زوج واجب گردانیده و... در حقیقت، خداوند شوهران را موظف نموده تا از جانب خداوند متعال، هدیه‏ای را به همسران‏شان بدهند. پس مهریه عوض بهره‏برداری جنسی نیست؛ چون زن و مرد در این نیاز، مشتركند.[۱۳] التفسیر الكاشف؛ ج ۲، لبنان: دار العلم للملایین، الطبعه الثالثه، ۱۹۸۱، ص ۲۵۰، ذیل همان آیه..

● سید قطب:

خداوند متعال به شوهر دستور می‏دهد تا مهریه را به عنوان هدیه‏ی محض با رضایت قلبی تمام و با آسودگی خیال به همسرش اعطا كند، دقیقاً همان‏طوری كه یك هدیه و بخشش را به كسی می‏دهد.[۱۴] فی ظلال القرآن.

▪ احمد مصطفی المراغی:

معنای آیه شریفه این است كه زنانی را كه به عقد ازدواج‏تان درمی‏آورید، مهریه‏شان را به عنوان هدیه و بخشش بدهید.[۱۵] تفسیر المراغی؛ ج ۴، لبنان: دار احیاء التراث العربی، (بی‏تا) ص ۱۸۴، ذیل همان آیه.

ابو الحسن الماوردی: نحله همان عطیه و هدیه‏ی بدون عوض است. اینكه دین را نحله نامیده‏اند به این دلیل است كه عطیه‏ای از سوی خداوند متعال است.[۱۶] النكت و العیون؛ ج ۱، لبنان، مؤسسه الكتب الثقافیه، (بی‏تا) ص ۴۵۱، ذیل همان آیه.

▪ محمد حسین فضل اللَّه:

«آیه شریفه، مهریه را ثمن و عوض ندانسته؛ بلكه آن را «نحله» می‏خواند؛ یعنی عطیه‏ای كه انسان به كس دیگری بدون چشم داشت عوض، می‏دهد...[۱۷] تفسیر من وحی القرآن؛ ج ۷، لبنان: دار الملاك، ۱۹۹۸، ص ۶۹، ذیل همان آیه و ص ۱۸۱، ذیل آیه ۲۴ همان سوره..

نویسنده : عبدالعلی محمدی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.