دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
اولین شوخی
۴۴ سال پیش بود که همسرم کریم به خواستگاریام آمد. در آن زمان وقتی قرار شد من و او پای سفره عقد بنشینیم، بزرگترها طبق رسم و رسوم میزان مهریه و چگونگی برگزاری مراسم را مشخص کردند.
در آن زمان مهریه من ۵۰ هزار تومان تعیین و قرار شد برای آخر هفته به بازار برویم و برای عروسی خرید کنیم.
من و کریم وقتی وارد فروشگاه آینه و شمعدان شدیم، هر دو نظرمان به خرید یک آینه و شمعدان بود.
پس از اینکه بزرگترها به خریدن آن آینه و شمعدان نظر موافق دادند، خرید بخوبی و خوشی انجام شد.
درست به یاد دارم که ۲۸ آبان ماه سال ۴۵ بود که من در لباس سفید عروسی و ماشین گلزده کنار کریم نشستیم تا به طرف محل برگزاری مراسم برویم.
دختری ۱۸ ساله بودم و شوهرم هم ۲۳ سال داشت. تمام خیابانها چراغانی شده بود.
کریم رو به من کرد و گفت: به خاطر تو تمام شهر را چراغانی کردهایم. از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم و از او تشکر کردم ولی پس از اینکه عکسهای عروسیمان را مرور میکردیم، یکدفعه متوجه شدم روز عروسی ما، نیمه شعبان بوده و کریم اولین شوخی زندگی را کرده است.
فاطمه بابابیگی – ۶۲ ساله
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست