جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ازدواج تحمیلی


ازدواج تحمیلی

زن کنج زندان نشسته و نگاهش به میله های سرد زندان گره خورده بود می دانست که دیگر نمی تواند حتی برای یک لحظه زیبایی های محیط بیرون از سلول را ببیند و باید حسرت همه چیز را بخورد

زن کنج زندان نشسته و نگاهش به میله‌های سرد زندان گره خورده بود. می‌دانست که دیگر نمی‌تواند حتی برای یک لحظه زیبایی‌های محیط بیرون از سلول را ببیند و باید حسرت همه چیز را بخورد. مثل همه زن‌ها دوست داشت آینده‌ای روشن داشته باشد، اما همه زندگی با یک چشم بر هم زدن از میان رفت و به تلی از خاک تبدیل شد. باید می‌پذیرفت که دیگر به آخر خط رسیده و سال‌های زیادی را باید در زندان سپری کند یا به مرگ محکوم شود. وقتی بچه بود با خود فکر می‌کرد «می‌شود یک روز بزرگ شوم و به خانه بخت بروم.» اما همه این افکار زاییده تخیل بود.

اما دریغ از اینکه وقتی بزرگ شد خودخواهی والدین از او یک متهم به قتل ساخت و تمامی آرزوهایش را بر باد داد و او را مجبور به یک ازدواج تحمیلی کردند که جز سیاهی برایش چیزی نداشت. مریم وقتی خاطرات تلخ زندگی‌اش را در ذهنش مرور می‌کرد چند مرتبه‌ای محکم به دیوار اتاق سلولش کوبید و دقایقی به دیوار سرد سفید رنگ تکیه زد و شروع به قدم زدن درسلول کرد. آنقدر راه رفت تا خسته شد و به سمت رختخوابش رفت و هزاران مرتبه خود را نفرین کرد که چرا باید زندگی این چنین برایش رقم بخورد و در کنج زندان در انتظار آینده‌ای پر ابهام بماند.

در ‌این افکار غوطه‌ور بود که به خواب رفت و روز بعد با کوبیده شدن صدای در سلول بیدار شد. ماموران از او خواستند آماده شود تا به دادسرا انتقال یابد. با گوشه روسری سورمه‌ای رنگش اشک‌هایش را پاک کرد و با مرتب کردن لباس‌هایش ازسلول خارج شد و به همراه مامور بدرقه راه افتاد. پس از طی مسافتی به یکی از ماموران زن سپرده شد و سوار خودروی زندان شد که مرد مورد علاقه اش سعید هم بر روی صندلی آن نشسته بود .آنها به محض مشاهده ابتدا لبخندی به هم زدند و بعد گریستند. سعید با دیدن دختر مورد علاقه‌اش او را دلداری داد و گفت مقصر من و تو نبودیم بلکه خودخواهی خانواده ات و لجبازی پسر عمویت این چنین زندگی سیاهی را برایمان رقم زد. پس از گذشت یک ساعت خودروی زندانیان مقابل دادسرای جنایی توقف کرد و آنها وارد دادسرا شدند و پس از پیاده شدن از خودرو به سالنی که یکی از شعبه‌ها‌ی بازپرسی قرار داشت رفتند و منتظر شدند تا منشی قاضی نام آنها را صدا بزند تا وارد اتاق بازپرسی بشوند. دقایقی از حضور آنها نگذشته بود که منشی نام آنها را صدا زد و وارد اتاق بازپرس جنایی شدند و هر یک بر روی صندلی مقابل بازپرس پرونده نشستند. بازپرس پس از آنکه نیم نگاهی به پرونده انداخت و چند برگی از آن را ورق زد و متنی را بر روی یک برگه نوشت، جلسه را به طور رسمی آغاز کرد. ابتدا از مریم خواست به تشریح ماجرای قتل بپردازد. مریم نگاهی به سعید انداخت و در حالی که اشک پهنای صورتش را پر کرده بود، ادامه داد: اعضای خانواده ام دوست داشتند که من با پسر عمویم ازدواج کنم اما من علاقه‌ای به این ازدواج و ارتباط خوبی با پسر عمویم نداشتم. در این میان با مردی به نام سعید آشنا و به هم علاقه‌مند شده و تصمیم به ازدواج گرفتیم. اما وقتی موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم آنها مرا به باد کتک گرفتند و در خانه حبسم کردند و حتی محل کار سعید را پیدا کرده و با حمله‌ور شدن به وی در خیابان او را به شدت کتک زدند، اما من و او با تمام این بدبختی‌ها همچنان به هم علاقه داشتیم. اما خانواده‌ام با این موضوع مخالفت می‌کردند و به اجبار کتک هنگامی که سعید برای یک سفر کاری به خارج از کشور رفته بود مرا به عقد پسر عمویم در آوردن و در کمتر از یک هفته مرا به خانه بخت فرستاند. هر روز با گریه و التماس از شوهرم می‌خواستم مرا طلاق دهد و به زندگی با من ادامه ندهد اما او قبول نمی‌کرد و مرا به شدت کتک می‌زد که کارم به بیمارستان می‌کشید. پس از چند ماه سعید متوجه ماجرا شده و پس از جستجوی فراوان مرا پیدا کرد. در همین ملاقات‌ها بود که تصمیم گرفتم جان شوهرم را بگیرم تا از این زندگی تلخ خلاصی یابم. بنابر این موضوع را با سعید در میان گذاشتم که قبول کرد و یک شب با همکاری هم، شوهرم را در بستر خواب دو نفری با وارد آوردن ضربه‌های چاقو به قتل رساندیم. از مرگ وی پشیمان نیستم چرا که او و خانواده ام عاملان اصلی وقوع این حادثه هستند.پس از اینکه بازپرس اظهارات زن جوان را شنید از متهم دیگر پرونده خواست راز جنایت را بگوید که او حرف‌های دختر جوان را پذیرفت و از بازپرس خواست تا به زن کمک کند زنده بماند و حاضر است اتهام او را هم پذیرا شود چون اولین و آخرین زنی بود که به او علاقه دارم و حاضر نیستم او این چنین عذاب بکشد. بازپرس پرونده پس از شنیدن اظهارات آنها با قرار قانونی، متهمان را به زندان انتقال داد تا تحقیقات تکمیلی از آنها صورت گیرد.

● نظریه کارشناسانه

طوفانی بازپرس شعبه ۱۲ دادسرای ناحیه دو تهران با اشاره به این پرونده گفت: یکی از عمده دلایل چنین قتل‌هایی، ازدواج اجباری است چرا که اگر خانواده در خصوص علاقه دختر جوان بیشتر تامل کرده و ازدواج را به وی تحمیل نمی‌کردند، یک نفر کشته و ۲ نفر در آستانه مرگ قرار نمی‌گرفتند. علاوه بر این عامل، میزان اعتقادات مذهبی، فرهنگ، میزان تحصیلات، سن و وضعیت اقتصادی، ارتباط والدین با هم و با فرزندان و عدم تعلیم افراد در خصوص شناخت و انتخاب همسر می‌تواند وقوع چنین بزهی را رقم بزند. علاوه بر این موارد وقتی مجرم دستگیر و روانه زندان می‌شود، دیگر پس از آزادی تمامی درهای اجتماع را به روی خود بسته می‌بیند و فردی حاضر به ازدواج با وی نیست و به عنوان یک گناهکار به او می‌نگرند و به گونه‌ای سر بار جامعه تلقی می‌شود.

● ۲۸۰ پرونده در ایران

سرهنگ رجبی؛ معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی ناجا، با اشاره به اینکه وقوع جرائم جنایی در چهار ماهه اول سال نسبت مدت مشابه در سال گذشته (۸۷)، بالغ بر پنج درصد کاهش یافته است، گفت: قتل زن توسط شوهر از مجموع قتل‌های توسط بستگان ۲۱ درصد ذکر شده وی افزود: همسرکشی توسط زن‌ها در چهار ماهه اول امسال ۳/۲ درصد بوده است، این در حالی است که آمار قتل همسرکشی توسط شوهر در چهار ماهه سال گذشته ۱۶ درصد و آمار قتل همسر توسط زن در چهار ماهه سال ۸۷، ۸/۳ درصد بوده است.

وی در رابطه با جرائم تجاوزات جنسی نیز اظهار داشت: وقوع اینگونه جرائم در چهار ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۹ درصد کاهش یافته، این در حالی است که میزان کشف نسبت به وقوع در این رابطه ۹۰ درصد بوده است.

او می‌گوید: در چهار ماهه اول امسال، ۲۸۰ پرونده در رابطه با تجاوزات جنسی در سراسر کشور تشکیل شده است.

وی نقش قربانیان در شکل‌گیری این نوع جرم را یکی از عوامل موثر این جرائم عنوان کرد و افزود: بخش عمده‌ای از عوامل موثر وقوع این جرم به ارتباطات قبل از وقوع جرم بین قربانی و مرتکبان بر می‌گردد، به طوری که قربانیان از سوی مرتکب شناسایی و اغفال می‌شوند و در یک مرحله دیگر این فعل نسبت به آنها صورت می‌گیرد.