شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
هنر مرز نمی شناسد
غلامرضا امامی، متولد ۱۳۲۵ و از نویسندگان و مترجمان کتابهای کودک و نوجوان است که در سالهای پیش از انقلاب مدتی مدیر نشر مهاجر بوده و کتابهای بسیاری برای بچهها نوشته است.
حتی در اوایل انقلاب مدتی مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بهعهده داشته اما بهدلیل ۲۵ سال دوری از ایران، چندان مانند سایر نویسندگان و مترجمان ادبیات کودک و نوجوان ایران شناخته شده نیست. کتابهای این نویسنده تاکنون جایزه نمایشگاه کتابهای مصور کودکان ژاپن، دیپلم افتخار جشنواره کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دیپلم افتخار لایپزیک را کسب کرده و در فهرست کتابهای برگزیده شورای کتاب کودک نیز قرار گرفتهاند.
به قلم غلامرضا امامی از این قرارند:
فرزند زمان خویشتن باش / عبادتی چون تفکر
نیست / آنها زنده اند / آتش باش تا برافروزی / آفتاب
پرست / آی ابراهیم / ارزش تبلیغ/ بزرگترین خانه دنیا / پرنده طلایی / تکه به تکه/ حقیقت بلندتر از آسمان/ شب و پیرزن / شهر خوب / راز قلعه / قدس رویای ما / قصه قلعه/ قصههای کنفانی / قندیل کوچک /
قهرمانان / ملهی فقط ماهی است / کلید / من خواب صلح میبینم / ورزش در اسلام و ایران/ گفتوگوها
با وی درباره ادبیات کودک و نوجوان در ایران و ایتالیا گفتوگو کردهایم:
▪ شما در دو حوزه تالیف و ترجمه فعالیت دارید. ابتدا کدام را شروع کردید؟
ـ سال ۱۳۵۰ اولین کتابم را با عنوان فرزند زمان خویشتن باش، به دعوت دوستم زندهیاد سیروس طاهباز نوشتم که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد. آنها زندهاند، آفتابپرست، قصه قلعه شهر خوب و...کتابهای دیگری بود که پیش از انقلاب نوشتم. درحقیقت من کار در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را با تالیف شروع کردم و بعد از مدتی چند کتاب از زبانهای عربی و ایتالیایی نیز ترجمه کردم.
▪ کتاب «ای ابراهیم» شما به چاپ هشتم رسیده. در حالی که خودتان زمان چاپش در ایران نبودید. لطفا کمی درباره این کتاب توضیح دهید.
ـ من مدتی در اهواز بودم و با شروع جنگ قصه یک کفاش را شنیدم و خاطرات اهواز برایم زنده شد. بر مبنای این زندگی زیبا کتاب «ای ابراهیم» را نوشتم که بعد از رفتنم به ایتالیا از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد و شورای کتاب کودک نیز آن را به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب کرد.
▪ چه شد که به ترجمه از زبان عربی روی آوردید؟
ـ من همیشه به ادبیات عرب و به ویژه فلسطین علاقهمند بودم. در سفرهایی که به کشورهای عربی داشتم کتاب قندیل کوچک از غسان کنفانی به دستم رسید. این کتاب را خودش نوشته و نقاشی کرده بود.پیش از انقلاب این کتاب را ترجمه کردم که آن هم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد اما در کتاب به فلسطینیبودن نویسنده اشاره نشد.
▪ یعنی آن زمان هیچ کس نفهمید که غسان کنفانی فلسطینی است؟
ـ کتابهای کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان برای مجوز به اداره سانسور نمیرفت و به همین دلیل آنها متوجه نشدند.البته مدیران کانون در جریان بودند اما مخالفت نکردند بهویژه آنکه داستان بسیار زیبا بود و در آن مفهوم آزادی و برابری به زیبایی بیان شده بود.
▪ داستان آن چه بود؟
ـ این کتاب داستان امیری است که هنگام مرگ به فرزندش میگوید که تو زمانی میتوانی به جای من بر تخت سلطنت بنشینی که بتوانی خورشید را به کاخ بیاوری. او با حکیمان مشورت میکند و بر اثر هجوم آنها به کاخ، دیوارها میریزند و از این راه خورشید به کاخ میآید! غسان فرزند نداشت و این داستان را به خواهرزادهاش که خیلی او را دوست داشت هدیه داده بود.البته بعدها ۳ قصه دیگر از این نویسنده را با عنوان کلید ترجمه کردم. همچنین چندی پیش داستان لرزنده او را برای همشهری ترجمه کردم که به شکل کتاب چاپ شد.
▪ از زبان ایتالیایی چه کتابهایی را منتشر کردهاید؟
ـ کتاب گفتوگوهای خانم اوریانا فالاچینی از سوی نشر افق منتشر شد. این گفتوگوها را از روزنامههای ایتالیا جمعآوری کرده بودم و حتی در ایتالیا هم به شکل کتاب منتشر نشده. در حال حاضر ترجمه مجموعه داستانهای لئو لئونی را در دست دارم. سالها پیش چند کتاب از جمله آبی کوچولو، زرد کوچولو، را از این نویسنده ترجمه کرده بودم و میخواهم مجموع کارهایش را از ایتالیایی ترجمه کنم. هر چند که ترجیح میدهم زمانی که ایران هستم بیشتر برای نوجوانان بنویسم چون موضوعاتی هست که احساس میکنم باید برای بچهها نوشته شود.
▪ سالها پیش داستان زندگی حضرت زینب(س) را نوشته بودید. چه شد که امسال برای بار دوم داستان زندگی ایشان را با عنوان جز زیبایی ندیدم نوشتید؟
ـ نگارش دوباره این داستان از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی به من پیشنهاد شد. سالها پیش زندگینامه حضرت زینب(س) را نوشته بودم اما آن داستان بیشتر مناسب کودکان بود. داستانی که امسال با عنوان «جز زیبایی ندیدم» به چاپ رسید برای گروههای سنی مختلف بهویژه نوجوانان مناسبتر است. به نظر من نوجوانان و جوانان ما باید با حضرت زینب (س) و نحوه سخنرانی ایشان آشنا باشند. ایشان با خطابه و سخن خود توانست حکومتی را براندازد و چنان جهان را زیبا میدید که حتی وقتی یزید گفت دیدی سر برادرت چه آمد؟ جواب داد جز زیبایی ندیدم.من در کتاب جز زیبایی ندیدم سعی کردهام این مفاهیم را به گونهای بیان کنم که نهتنها مخاطب نوجوان بلکه سایر گروههای سنی هم بتوانند از آن استفاده کنند. بهویژه آنکه همیشه معتقدم برای نوجوانان رمان حجیم یا داستانهای خیلی بلند جذاب نیست. بنابراین در این کتاب خیلی خلاصه داستان زندگی حضرت زینب(س) را بیان کردم.
▪ لطفا کمی درباره کتاب «عبادتی چون تفکر نیست» که نوشتهاید و سالها پیش به انگلیسی برگردانده شده توضیح دهید.
ـ من این کتاب را پیش از انقلاب نوشته بودم و توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شده بود. بعد از مدتی، در سالهای شکلگیری انقلاب بچههای مدرسه اسپرینگ وال آمریکا برای امام خمینی(ره) نامه نوشتند تا برایشان یادگاری بفرستند. ایشان آن زمان پیشنهاد دادند که کتاب عبادتی چون تفکر نیست به انگلیسی ترجمه و برای بچهها فرستاده شود که این کار به دستور ایشان باعنوان Thinking is the most valuable prayer چاپ شد.
▪ با توجه به اینکه سالها در ایتالیا زندگی کردهاید، ادبیات کودک ونوجوان ایران را در مقایسه با ایتالیا چطور میبینید؟
ـ به نظر من ادبیات کودک ونوجوان ایران پیشرفتهتر از ایتالیاست چون تعداد کودکان و نوجوانان ایران بیشتر از ایتالیاست. شاید به این دلیل که متاسفانه در ایتالیا مرگ بیشتر از زندگی است. یعنی تعداد مرگها بیشتر از تولدهاست.البته نسل مهاجر آنها تغییراتی را در ساختار جمعیت به وجود آوردهاند. در مجموع کودک در ایتالیا یک استثنا است به طوری که وقتی در یک محله خانوادهای صاحب بچه شوند، این خبر را با نصب روبان آبی برای نوزاد پسر و صورتی برای نوزاد دختر، نوید میدهند و همه اهالی خوشحالند که یک بچه به جمعشان اضافه شده است. بنابراین تعداد کودکان و نوجوانان در ایتالیا آنقدر کم است که نوشتن برای آنها ضروری احساس نمیشود حتی موسسات و نهادهایی که متولی حمایت از بچهها هستند هم به ادبیات و کتاب کودک اهمیت نمیدهند.
بهطور مثال در تمام شهر رم تنها یک کتابخانه برای بچهها وجود دارد. در حالی که ما از سالها پیش در روستاها و شهرستانها کتابخانه مخصوص کودکان و نوجوانان داریم. از طرفی بچههای ایتالیایی بیشتر تلویزیون میبینند و کمتر کتاب میخوانند. آنها بیشتر اهل دیدن هستند تا خواندن. حتی از کامپیوتر و اینترنت هم استفاده میکنند. البته به نظر من با توجه به تعداد کافینتها، وبلاگها و... استفاده از کامپیوتر هم در ایران بیشتر از ایتالیاست. با توجه به این شرایط تیراژ کتاب کودک و نوجوان هم در ایتالیا پایین است. حداکثر تیراژ برای کتابهای بچهها بیشتر از ۴ یا ۵ هزار تا نیست. البته باید بگویم که در زمینه تصویرگری و نقد ادبیات کودک و نوجوان بسیار حرفهای هستند. در حالی که در سفرهایم به سایر کشورهای اروپایی نظیر فرانسه، انگلیس و آلمان دیدم که ادبیات کودک و نوجوان این کشورها بسیار رشد کرده و ایتالیا از این نظر قابل مقایسه با آنها نیست.
▪ تابهحال کتابی از فارسی به ایتالیایی ترجمه کرده اید؟
ـ خیر.تنها چند داستان شعر گونه به ایتالیایی نوشتم که توسط موسسهای در ایتالیا به شکل مجموعه و بهعنوان نگاه یک ایرانی به ایتالیا چاپ شد.
▪ بهنظر شما داستانهای فارسی قابلیت ترجمه به زبان ایتالیایی را دارند؟
ـ هنر اگر اصیل و واقعی باشد، مرز نمیشناسد. ادبیات هم یکی از شاخههای هنر است اما اگر به دردها و مشکلات بومی پرداخته باشد قابلیت ارائه به مردم سایر نقاط جهان را ندارد. هنر و ادبیات چه بزرگسال و چه کودک و نوجوان باید حتی در بیان مشکلات هم از دردها و رنجهای بشری سخن بگوید تا قابلیت ترجمه را داشته باشد و جاودانه باشد.
همان کاری که حافظ با سیر انفس انجام داد و اشعارش را از زمان و مکان خارج کردو ابدی ساخت. در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بیشک باید داستانهایی یافت که نقطه مشترکی با کشورها و نژادها و مذاهب مختلف داشته باشند. اگر بخواهم چنین داستانی پیدا کنم که علاوه بر موضوع قابلیت برگرداندن به زبانهای دیگر را هم داشته باشم باید بیشتر فکر کنم. اگرچه خودم ازنوشتههای بسیاری لذت بردهام اما احساس میکنم برای بچههای ایتالیایی جذاب نیستند.
البته اطمینان دارم که اگر روزی بخواهم ترجمه از فارسی به ایتالیایی انجام دهم حتما از نوشتههای خود بچهها شروع میکنم. در مجموع ترجمه شعر بسیار دشوار است و از طرفی معتقدم که شعرهایی که در حال حاضر برای کودکان و نوجوانان ایرانی چاپ میشود فاقد هرگونه تخیل شعری هستند. شاعر تنها تعدادی کلمه را به نظم در آورده است. بنابراین تقریبا میتوانم بگویم که هرگز سراغ ترجمه شعر فارسی برای بچههای ایتالیایی نمیروم.
▪ با توجه به اینکه شما به زبان ایتالیایی تسلط دارید چرا بیشتر به ترجمه از این زبان برای بچهها نمیپردازید؟
ـاگر کار خوبی به دستم برسد ترجمه میکنم اما در مجموع تالیف را به ترجمه ترجیح میدهم. ترجمه یک پل بین فرهنگها و آدمهاست که خیلی هم مهم و زیباست. در حقیقت نوشتن نوعی خلقکردن و ساختن است که به سراغ انسان میآید اما ترجمه کاری است که انسان خودش به سراغ آن میرود و انتخاب میکند و به نوعی پیام رسانی است که به انتخاب مترجم اتفاق میافتد.
▪ از کتابهایی که در دست نگارش یا زیر چاپ دارید بگویید.
ـ کتابی با عنوان پرنده و دیوار نوشتهام که داستان آن بعد از دیدن دیوار برلین و خراب شدن آن در ذهنم شکل گرفت.در نگارش این کتاب مخاطب نوجوان را در نظر داشتم. همچنین کتاب دیگری به دستم رسیده که داستانی شبیه رابینسون کروزوئه دارد. اصل این داستان را ابن طفیل اندلسی نوشته و در آن قصه رشد یک بچه در سرزمینی بدون انسان بیان میشود. من این قصه را با روایتهای مختلفی که به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه وجود داشته پرداختهام که نام آن زنده بیدار است.
نگار پدرام
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست