چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
نگاهی به سریال یک لحظه دیرتر
![نگاهی به سریال یک لحظه دیرتر](/web/imgs/16/149/1v7bm1.jpeg)
سریال روایتگر سایه بلند گناه و اشتباهاتی است که آدمی در زندگی مرتکب میشود و پیامد و عقوبتش دامن خودش را میگیرد.
راما قویدل پس از ساخت مجموعه تلویزیونی «گمشده» اینک مسوولیت ساخت سری دوم سریال «یک لحظه دیرتر» را به عهده گرفته است.
سری اول این مجموعه را کارگردانانی چون ایرج کریمی، رضا بهشتی، سعید ابراهیمیفر، امید بنکدار، کیوان علیمحمدی، حمید بهمنی و فیاض موسوی ساختند.
این مجموعه در هر دو مرحله در ۱۳ قسمت ۴۵ دقیقهای تولید شده است. این شکل از سریالسازی خود یک تجربهگرایی در فرم و اجرای تولید است.
یعنی یک یا چند داستان که مولفهها و عناصر اصلی داشته و هویتی واحد دارد، هربار از نگاه یک کارگردان روایت میشود.
تجربه نیز نشان داده اگرچه این سبک سریالسازی یک همفکری و کنش جمعی و به اصطلاح کار گروهی محسوب میشود، اما در عمل چندان موفق نبوده و یکدستی و انسجام قصهها و ساختار کلی سریال مخدوش میشود.
از سوی دیگر امکان تجربه و هنرآزمایی تعداد زیادی از هنرمندان در این سبک سریالسازیها وجود خواهد داشت. غیر از تعدد کارگردان و بازیگران این مجموعهها، نویسندگان نیز هرکدام از نگاه خود قصهای را برای تماشاگر تعریف میکنند.
مثلا در همین سری دوم نویسندگانی مثل حامد افضلی، رویا خسرونجدی، مهدی کیا و حمید حصاری فیلمنامهها را نوشتهاند که البته با توجه به اپیزودیک بودن مجموعه لطمه چندانی به کلیت اثر وارد نکرده است.
با این حال روایت یک لحظه دیرتر را نمیتوان یک اتفاق بکر و تازه در تلویزیون دانست. مجموعه «خستهدلان» و «جستجوگران» نمونههایی از سریالهای موجود هستند که به شیوه اپیزودیک قصه خود را روایت میکردند، در هر قسمت یا اپیزود یک داستان مستقل دارد و قصه خطی را دنبال نمیکنند، اما درونمایه و مضمون اثر و مفاهیم اخلاقی و انسانی که در تار و پود قصهها تنیده شده بود از یک سرچشمه نشات میگیرد و درواقع به زبانهای مختلف بیان میشود.
این خط مشترک را میتوان نوع عبرتآموزی انسان از رفتارهای گذشته خود قلمداد کرد که اینک در زندگی کنونی آنها تاثیرات خود را میگذارد یا در آینده خواهد گذاشت.
به عبارت دیگر، سریال روایتگر سایه بلند گناه و اشتباهاتی است که آدمی در زندگی مرتکب میشود و پیامد و عقوبتش دامن خودش را میگیرد.
یک لحظه دیرتر به لحاظ مضامین اخلاقی و درونمایه انسانی خود بر لحظههای سرنوشتسازی تاکید میکند که تصمیمگیری و اراده آدمی در آن لحظه بسیار سرنوشتساز و حیاتی است و خیر و شر زندگی را رقم میزند. اینکه گاهی یک لحظه دیرتر اقدام کردن میتواند یک عمر بر زندگی یک انسان تاثیر سوء بگذارد.
این سریال به نوعی بر تدبیرگرایی در برابر تقدیرپرستی تاکید کرده و اینکه آدمی میتواند به دست خویش سعادت یا بدبختی خود را تعیین کند و لذا آنچه در پس همه این قسمتها به عنوان یک پیام به مخاطب منتقل میشود، دریافت لحظههای حساس زندگی و پرهیز از غفلت است.
شاید یکی از امتیازات این سریال توجه آن به قشر متوسط جامعه و مسائل و چالشهایی است که این طبقه در حال رشد در جامعه کنونی دارد.
بنا بر به گفته جامعه شناسان مشکلات و مسائل این طبقه هم از حیث فردی و هم از منظر خانوادگی و حتی ابعاد اجتماعی با بحرانها و موقعیتهای پیچیدهتری همراه بوده و توجه مجموعه به این مسائل، دست کم در سطح طرح مساله میتواند جای تامل داشته باشد.
موقعیت بینابینی و وضعیت مبهم این طبقه چنانکه در قصههای مختلف سریال بازنمایی میشود در یک گسست درونی بین سنت و مدرنیسم و متن وحاشیههای آن بازخوانی و صورتبندی شده و در کشمکشهای درونی شخصیتهای داستان یا مواجهه آنها با مسائل اجتماعی فرافکنی میشود.
واقعیت این است که باید سوژه اصلی سریال و پیرنگهای اخلاقی آن را هم در نظر گرفت که جاذبه لازم را ندارد بویژه اینکه در اینگونه سریالها درباره ارزشهای انسانی یا تحول اخلاقی آنقدر گل درشت و مستقیم صحبت میشود که گاهی به ایجاد دافعه میانجامد و مخاطب نه تنها از روایت قصه متحول نمیشود بلکه گاهی نسبت به آن جبههگیری لجبازانه هم میکند.
تهیهکنندگان این سریالها باید توجه داشته باشند که انتقال مفاهیم و ارزشهای اخلاقی به همین سادگی و آسانی اتفاق نمیافتد و به ظرافت و ظرفیتهای هنری و روانشناختی مخاطب، سخت محتاج است.
بار سنگین این مضامین بیشتر بر دوش دیالوگها و کلیشهها است. در برخی اپیزودها که اتفاقا با ساختار داستانی بهتری مواجه هستیم حضور بازیگران نا آشنا و بهتر است بگوییم ناوارد و کم تجربه به روایت و موقعیتسازیهای درام لطمه زده و از جذابیت و عمق تاثیرگذاری آن کاسته است.
واقعیت این است که اخلاق آن هم در ساحت تجربههای مدرن واجد کنشمندیهای پیچیدهای است که ما در قصهپردازی بدون توجه به لایههای درونی اتفاق، خود حادثه و لایه سطحی آن را دستمایه روایت قرار میدهیم که در نهایت منجر به شعارزدگی و غلونمایی میشود.
اگر «یک لحظه دیرتر» را کمی از این زوایه بپیراییم به مجموعه روایتهای اخلاقی از موقعیت انسان معاصر نزدیک میشویم که میتواند هم مخاطب را جذب کند و هم پیام اخلاقی خود را با ظرافت هنرمندانهتری به وی منتقل کند. گاه برای انتقال و نهادینه شدن یک پیام به مخاطب باید چند لحظه دیرتر به نتیجه برسیم.
سید رضا صائمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست