جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آدمکشی یا توهم آن


آدمکشی یا توهم آن

«آدمکش» پنجمین ساخته رضا کریمی است پنجمین اثر سازنده «عشق ۲» که یکی از آثار خاطره انگیز دوران نوجوانی ماست و یکی از بهترین فیلم های کریمی با کارگردانی که که همواره نشان داده توانایی جلب نظر مخاطب و منتقد را با هم دارد

«آدمکش» پنجمین ساخته رضا کریمی است. پنجمین اثر سازنده «عشق+ ۲» که یکی از آثار خاطره انگیز دوران نوجوانی ماست و یکی از بهترین فیلم‌های کریمی با کارگردانی که که همواره نشان داده توانایی جلب نظر مخاطب و منتقد را با هم دارد. او آخرین فیلمش را کامل‌ترین اثر خود می داند ولی باید دید آیا واقعا همین طور است؟

فیلم شروع خوبی دارد و از همان ابتدا با بازی فوق‌العاده سیامک صفری بیننده را جذب می کند اما آغاز خوب و طرح جذاب کافی نیست بلکه پرداخت داستان آن هم یک داستان معمایی باید به گونه‌ای باشد که مخاطب را تا آخر همراه خود نگه دارد که «آدمکش» در نیمه‌های پایانی به دلیل افت ریتم بیننده را کلافه می‌کند.

فیلم در اتلاف لحظه‌های طلایی و نابود کردن آنها استاد است. مثل صحنه‌ای که مازیار مافی(بهرام رادان) متوجه دغل‌کاری و زاهدنمایی دوستش حمید زاهدی (حامد بهداد) می شود. یعنی همان جایی که رادان آن مرد را در دفتر کار بهداد می بیند. این راز به سادگی تمام برملا می شود. صحنه‌ای که می توانست به زیبایی تمام به تصویر کشیده شود و بیینده را متعجب کند به راحتی از دست می‌رود و این جذابیت را تا صحنه خارج از شهر به تعویق می اندازد. و بعد هم با صحنه‌های اضافی صحبت‌های پلیس و مافی برای مخاطب نتیجه‌گیری می کند و به عبارتی سعی می کند لقمه را به راحتی در دهان تماشاچی بگذارد. البته قبل از آن هم تقریبا همه چیز به خاطر نوع بازی بهداد لو رفته است.

بله، بهداد هم همان بهداد «هفت دقیقه تا پاییز» و یا «روز سوم» نیست. توانایی او در استفاده از اجزای صورت برای بیان هر چه بهتر دیالوگ‌ها غیر قابل انکار است اما بهره‌گیری زیاد و نا به جا از بازی با اعضای چهره موجب آزار مخاطب می شود وحتی گاهی او را به خنده وامی دارد. خود حامد بهداد هم مثل مخاطبانش فکر می کند می توانسته بهتر از این باشد. البته کارگردان با اشاره به اینکه مکانیسم بازیگری بهداد با کارگردانی او متفاوت است می گوید از نتیجه کار بازیگرانش روی پرده راضی است اما نباید از بازی خوب او زمانی که خارج از شهر با حرف‌هایش گره ماجرا را برای مازیار مافی می‌گشاید، گذشت. حتی در کل می توان این صحنه‌های آخر را جزو بهترین لحظات فیلم هم دانست.

پرداخت ضعیف فیلمنامه و شخصیت پردازی نپخته آن از دیگر مشکلاتی است که «آدمکش» از آن رنج می برد. طرح فیلم از آزیتا موگویی است، فیلمنامه را محمدهادی کریمی نوشته و در نهایت بازنویسی را خود کریمی انجام داده اما این طرح جالب بعد از این همه چرخش و نظارت بر فیلمنامه‌اش آنطور که باید از آب در نیامده است. با گره افکنی‌های متعدد و طرح کردن مسئله دو قتل دیگر یکسری از ریزه کاری‌ها از دست فیلمنامه‌نویس در می رود. مثلا مازیار مافی با آن همه زیرکی که حتی مثل یک کارآگاه به پسری که دلباخته ندا (شهرزاد کمال زاده) است، شک می کند در طول فیلم هیچ‌گاه به دوستش و رابطه او با رویا ملک‌زاده (مهتاب کرامتی) مظنون نمی شود.

اینکه چگونه حمید زاهدی در این مدت کوتاهی که از قتل گذشته در مورد خانواده همسر رویا این همه اطلاعات کسب کرده است. مافی هیچ‌گاه در مورد رابطه حمید و رویا کنجکاو نمی شود و در این باره از رویا سوالی نمی پرسد. رابطه این دو ناقص از کار درآمده و برای مخاطب هم یک علامت سوال است. چرا در طول فیلم بهداد و کرامتی با هم روبه‌رو نمی شوند؟ شاید حمید زاهدی از روی زرنگی زمانی نزد رویا می رود که خواب است و البته در خانه مافی هم از این موضوع مطمئن می شود شاید هم این اتفاق به خاطر آن است که روند معماگونه داستان حفظ شود. زاهدی که چند بار در طول فیلم از علاقه شدیدش به رویا می گوید کمتر از مازیار مافی به رویا نزیک می شود و حتی کمتر از او خطر می کند و این موضوع در کمال تعجب برای دکتر مافی شبهه‌ای ایجاد نمی کند.

این‌ها چند نمونه از هزاران چرایی است که در طول فیلم ذهن مخاطب را درگیر می کند. به هر حال «آدمکش» برای کارگردانش فیلم موفقی محسوب می شود چون توانسته مخاطب عام و خاص را به سالن‌های سینما بکشاند و فروش خوبی در اوضاع کساد سینمای ایران داشته باشد که این امر برای چندمین بار نشانگر آن است که تنها گونه کمدی عامل فروش فیلم ها نیست. حضور بازیگران محبوب و توانا درفیلم و همچنین نام تند و جذابش بر سر در سینما‌ها از عواملی است که مخاطبان را به داخل سالن‌ها می کشاند. البته فیلم نقاط قوتی هم دارد مثل موسیقی خوب آریا عظیمی‌نژاد که کاملا با فیلم هماهنگ است و آن را همراهی می‌کند و همچنین قصه‌گویی فیلم که این روزها در سینمای ایران غنیمت شده است. هر چند «آدمکش» با نمونه‌های موفق غربی خود فاصله زیادی دارد اما برای سینمای ایران که در تولید فیلم‌هایی در این ژانر فقیر است نمونه موفقی به حساب می‌آید و ما را امیدوار می کند که در سال‌های بعد شاهد کارهای بهتری در این زمینه باشیم.

نوشین مجلسی