چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
اولیا چه کاره اند
پیوند <خانه و مدرسه> یا <اولیا و مربیان> فرقی نمیکند؛ به ظاهر توقع میرود که در امر تربیت کودکان و نوجوانان، والدین با معلمان و عوامل مدرسه همکاری کنند. این موضوعی است که بارها و بارها در مدارس گفته شده، در کتابها نوشتهشده، در مقالهها بیان شده و در همه جا مورد تاکید قرار گرفته است.
تعامل بین والدین و مدرسه، یک اصل در تربیت رسمی است(۱)، اصلی که به اصطلاح هیچکس شکی در آن ندارد، اما این اصل تربیتی چگونه تحقق مییابد؟
درباره ضرورتها و اهمیت پیوند اولیا و مربیان زیاد سخن گفته شده و البته در هر مدرسه هم، برای عملی شدن موضوع، روشها و راهکارهایی ارائه شده است، پس الان باید شرایط در مدارس بسیار مطلوب باشد. آیا چنین است؟ اولیا در مدارس چه کارهاند و چه جایگاه و نقشی دارند؛ اصلا چه رابطهای بین مدرسه و خانه تعریف کردهایم و چه انتظارات متقابلی داریم؟
همانند بسیاری از مسائل تربیتی دیگر، به شرایط و بسترهای فرهنگی موضوعات کمتر توجه میکنیم. والدین چه جایگاهی باید در تربیت رسمی داشته باشند و چه جایگاهی دارند؟ مدارس ما چه تصوراتی از نقش والدین دارند و به تعبیر بهتر، چه تصوراتی در والدین ایجاد کردهاند؟
برای توجه به مبانی موضوع، لازم است به چند سوال پاسخ داده شود:
۱) انتظارات تربیت رسمی از والدین چیست؟
۲) در تربیت معلم و انواع آموزشهای ضمن خدمت مدیران و معلمان، چه آموزشهای مدونی برای ارتباط با والدین پیشبینی شده است؟
۳) معلم چه نقشی در تعامل مدرسه با والدین دارد و برای این نقش چه آمادگیهای علمی و تجربی را کسب کرده است؟
۴) واقعیتهای موجود در مورد پیوند خانه و مدرسه چیست؟ و این واقعیتها تا چه اندازه با اصول و اهداف مکتوب بیان شده تطابق دارند؟
● مثلث ناقص
از مدرسه، دانشآموز و خانواده بهعنوان سه ضلع مثلث تربیت رسمی یاد میشود. به عبارتی برای والدین نیز وزنی مشابه دو مولفه دیگر در نظر گرفته میشود اما دلایل زیادی وجود دارند که نشان میدهند این مثلث همیشه ناقص بوده و هست:
۱) در موارد زیادی از والدین در امور تحصیلی فرزندانشان توقعاتی وجود دارد که علمی و منطقی نیست.
۲) در عمل، هیچگاه والدین در جریان آموزش فرزندانشان به طور جدی به بازی گرفته نمیشوند و حتی به روشهای ممکن سدهایی برای این موضوع پیشبینی میشود.
۳) رابطه تخصصی و علمی بین والدین و عوامل مدرسه کمتر دیده میشود.
مدیران و معلمان براساس یافتهها و تجربههای شخصی خودشان، روشها و پیشنهادهایی را ارائه میدهند که مانند قضیه فالگیرها، بعضی موارد درست از آب در میآیند و در مواردی هم افاقه نمیکند.
۴) در هر دوره تحصیلی، به تناسب ارتقای دانشآموز به کلاس بالاتر، از حضور و مشارکت والدین کاسته میشود. بهعنوان نمونه، در دوره ابتدایی، والدین وقتی فرزندشان کلاس اول میرود با شوق و رغبت مسائل مدرسهای او را دنبال میکنند اما با رفتن او به کلاسهای بالاتر، به مرور حساسیتهای و پیگیریها کمتر میشود. بین نسبت مراجعان به مدرسه و پایه تحصیلی فرزندان رابطهای معکوس وجود دارد؛ هرچه پایه بالاتر میرود مراجعه کمتر میشود. این نکته در مورد دورههای راهنمایی و بهخصوص متوسطه هم وجود دارد.
۵) در موارد خاص که دانشآموز به نظارت و راهنمایی بیشتری نیاز دارد و به همین نسبت باید در والدین هم آمادگیهای لازم ایجاد شود، ناکارآمدیهای مدرسه در این فرآیند، سستیهای پیوند خانه و مدرسه را بیشتر نمایان میسازد؛ مدارس نصیحت و پند را بهتر از رهنمودهای تخصصی و عملی بلد هستند.
● انتظارات از والدین
مدارس از والدین چه انتظاراتی دارند؟ به آنچه به صورت هدف یا ضرورت گفته میشود کاری نداریم، در چه عمل چه اتفاقی میافتد؟
▪ تامین هزینهها: این داستان قدیمی اگرچه سعی میشود کمرنگ شود، ولی همچنان ادامه دارد. در دهه اخیر بنابه دلایلی، شرایطی بهوجود آمده که مدارس خواسته یا ناخواسته، تلاش داشتهاند که نشان دهند اگر والدین را به مدرسه دعوت میکنند برای کاری غیر از پول گرفتن است اما در نهایت چه در ثبتنام و چه در ایام سال تحصیلی، در مدارس دولتی و گاهی هم در مدارس غیرانتفاعی، فراخوانهایی برای پول گرفتن وجود دارد. دعوا سر پول و قصه کمبودهای مدرسه، نیاز به تعمیرات، ضرورت مشارکت والدین و غیره، هنوز هم سریالی ادامهدار است.
▪ کمکهای درسی: توقع کمک والدین به فرزندشان در امور تحصیلی با اندک تفاوتهایی در دورههای تحصیلی وجود دارد. اگر در دوره ابتدایی توقع میرود که والدین به طور مستقیم با دیکته گفتن و تمرین ریاضی به فرزندشان کمک کنند در دورههای بالاتر موضوع به صورت غیرمستقیم به معلم خصوصی و آموزشگاه میرسد. انتظار کمک و نظارت تحصیلی والدین در دورههای راهنمایی و متوسطه، یکی از نکات مبهم و عجیب نظام آموزش و پرورش است. برای دانشآموز دوم دبیرستانی که در فیزیک یا شیمی دچار افت شده است از والدین انتظار چه کمکی غیر از گرفتن معلم خصوصی یا ثبتنام در آموزشگاه میرود؟ معلمان و عوامل مدرسه فقط میخواهند به والدین ثابت کنند که فرزندشان نیاز به کمک درسی دارد اما چه کاری از والدین ساخته است؟
یک نکته مهم در توقع چنین کمکهایی، نادرست بودن اصل موضوع است. سعی در گسترش آموزشهای مدرسهای به خانه، با رویهای که در ایران بدان عمل میشود اقدامی نابجا و غیراصولی است. دانشآموز باید بیش از هر کسی در امور درسی خود پاسخگو باشد و معلم نیز مرجع رسیدگی به موضوع است. اما شریک ساختن والدین در هر دو وجه قضیه، یک بدعت آموزشی نادرست و انحراف تربیتی است. وظیفه عمده والدین تامین شرایط مناسب برای درس خواندن فرزندانشان است؛ نه همراهی و گاهی همکاری با او.
▪ بازخواستهای انضباطی: مشکلات رفتاری و انضباطی دانشآموزان یکی از عوامل شایع حضور والدین در مدرسه است. بعضی از والدین کموبیش و عدهای هم به طور مستمر بابت مسائل انضباطی فرزندشان به مدرسه فراخوانده میشوند. البته ممکن است همه وجوه این قضیه منفی نباشد و بهعنوان مثال، والدین بهعنوان شاکی یا رفع سوءتفاهم در مدرسه حضور یابند. بازخواستهای انضباطی در دورههای تحصیلی مختلف، عوامل متفاوتی دارند اما در همه موارد ضعفها و کاستیهای راهنمایی و مشاوره مدارس یک دلیل اصلی به شمار میرود. واقعا در بسیاری از موارد امکانات مدرسه از نظر برخوردهای مشاورهای با مسائل انضباطی، راه دیگری غیر از بازخواست والدین باقی نمیگذارد.
▪ اطلاعرسانی و هماهنگیهای عمومی: دعوت والدین به مدرسه ناشی از بروز مشکلی نیست بلکه هدف اطلاعرسانی درباره برنامهها و قوانین مدرسه یا هماهنگیهایی در موضوعهای عمومی است. در دوره ابتدایی، دعوتهای والدین هر کلاس از طرف معلم و یا در دوره متوسطه دعوتهای موردی یا گروهی برای همراهسازی والدین، نمونههایی از این موضوع است.
▪ آموزش خانواده: برنامههای آموزش خانواده هم کموبیش از علل دعوت والدین برای حضور در مدرسه است که البته در دوره ابتدایی رواج بیشتری دارد. کم و کیف برنامههای آموزش خانواده در مدارس ایران جای بحث و ایراد فراوان دارد.
اکثر دعوتهای والدین برای جلسات آموزش خانواده، غیرتخصصی است. تعداد زیادی از والدین را با مسائل و مشکلات مختلف، در یک مکان گردهم میآوریم و به همه یک نسخه میدهیم. مدارس ما، مساله تخصص را بیشتر در دعوت سخنران و مدرس مدنظر قرار میدهند و به جنبههای دیگر آن کمتر توجه دارند. (اصلانی، ۱۳۸۶)
▪ جلسات انجمن اولیا و مربیان: اگرچه در بیشتر موارد جلسات انجمن و اولیا و مربیان به همان جلسه اول مجمع عمومی ختم میشود و غیر از والدین عضو انجمن، بقیه دیگر کمتر با عنوان انجمن به مدرسه دعوت میشوند با این همه، در بعضی از مدارس به دلایلی عادی یا فوقالعاده، انجمن، والدین را به مدرسه میکشاند. موضوع مجمع عمومی هم داستانی کلیشهای و قابل تامل است. نحوه اداره جلسه، گزارش انجمن سال قبل، یک سخنرانی برای خالی نبودن عریضه و انتخاب اعضای جدید، هیچکدام جاذبه چندانی برای والدین ندارد و تنها اصرار و گاه اجبار مدرسه است که آنها را به مدرسه میبرد.
● حلقههای ضعیف پیوند
به نظر میرسد وقتی از پیوند اولیا و مربیان و ارتباط خانه و مدرسه سخن میگوییم باید انتظارات دوطرفه باشد، اما در کشور ما، انتظارات مدارس بر انتظارات والدین غلبه دارد. به عبارت دیگر انتظارات چندان متقابل نیست و توقعات مدرسه از والدین بیشتر است. به طور معمول، آنقدر که مدرسه انتظارات و توقعاتش را به راحتی بیان میکند، والدین چنین نیستند و مجبورند جانب احتیاط را رعایت نمایند.
اگرچه همه چیز به ظاهر به خوبی و خوشی پیش میرود اما با نگاهی به آنچه در دیدگاههای تربیتی وجود دارد، واقعیت این چنین نیست و حلقههای پیوند خانه و مدرسه استحکام لازم را ندارند. دلایل این ضعف چیست؟
۱) کاستیهای نگرشهای تعاملی در آموزش و پرورش همه ابعاد تربیت رسمی را تحتتاثیر قرار میدهد. وقتی کارها با مبانی صحیح انجام نمیشود یا انحراف در مبانی وجود دارد نتیجه این خواهد بود که امور مختلف هماهنگ پیش نروند. در این عملکرد ناهمگون، آنقدر سوژههای مهم وجود دارد که کمتر نوبت به ارتباط اولیا و مربیان میرسد.
۲) طبق رویه و شاید سنتی جا افتاده که باز هم ناشی از ضعفهای دیرین در مبانی است، بعضی امور مانند ارتباط اولیا و مربیان، مشاوره، تربیت بدنی، فوق برنامه و غیره در آموزش و پرورش شکل تشریفاتی و حاشیهای پیدا کردهاند. به هر کدام از این سوژهها که میرسیم میگوییم مهمترین مساله آموزش و پرورش است اما همه میدانیم آنقدر موضوع اولویتدار هست که نوبت به این موارد نمیرسد.
۳) یکی از نشانههای آشکار، توجه به جایگاه والدین، میتواند نحوه آمادهسازی مدیران و معلمان برای این موضوع باشد. در آموزش و پرورشما، به غیر از موارد متفرقه در لا به لای دروس مختلف، چه آموزشهای مشخصی در مورد نحوه ارتباط با والدین برای معلمان و مدیران و معاونان مدارس پیشبینی شدهاند؟ معلمان چه مهارتهای حرفهای برای ارتباط با والدین دارند؟ والدین با کدام روشهای تخصصی در جریان آموزش مشارکت داده میشوند؟
درگیری فعال والدین یکی از ملاکهای موفق برنامههای تربیتی است. به سیاستگذاران نظام آموزش و پرورش توصیه میشود زمینههای مشارکت والدین و معلمان را برای ارتقای رشد کودکان فراهم آورند. والدین و معلمان باید در کنار هم کار کنند و برای این منظور باید آموزشها و برنامهریزیهای ویژهای صورت گیرد. (پوشنه و خسروی، ۱۳۸۶)
۴) مدارس در حل مشکلات دانشآموزان بیش از آنکه حرفهای و تخصصی عمل کنند به دلیل ضعف مفرط آموزشهای مورد نیاز، به شیوههای کدخدامنشی و وساطتی رفتار مینمایند. هدایت والدین نیز به شیوههای مناسبی صورت نمیگیرد و راهنمایی آنان از اصول مشخصی تبعیت نمیکند.
ضعف دانش تربیتی در مدارس باعث میشود که گاهی بین تصورات نادرست تربیتی عامه و متولیان تربیت رسمی فاصله چندانی موجود نباشد. رواج انواع آزمونها، کتابهای کمک درسی، جزوات، پلیکپیها و غیره نمونههایی از سازش مدارس با خواستههای عامه است.
این درست است که معلمان تاثیرات مثبتی روی دانشآموزان به جای میگذارند اما این موضوع میتواند در هر ارتباط انسانی مصداق داشته باشد، مهم این است که راهنماییها و مداخلات روانشناختی معلمان در مسائل دانشآموزان و والدین تا حدامکان علمی، کارآمد و درست باشد. کثرت جمعیت دانشآموزان و استاندارد نبودن نسبت تعداد دانشآموز با معلم، موجب میشود، بسیاری از خطاهای ارتباطی به چشم نیاید، بسیاری از ارتباطهای ضروری شکل نگیرد، بسیاری از ارتباطهای حمایتی استمرار نیابد و ارتباطهای ناشیانه و ناقص و ناکارآمد گسترش یابند.
۵) برنامههای آموزش خانواده علیرغم آنکه فرصتی مناسب برای فعال ساختن والدین است کارآمدی لازم را ندارد. رویههای کلیشهای و یکنواخت مبتنی به سخنرانی برای جمع، همچنان رواج دارد و موثر بودن و نبودن جلسات فقط وابسته به سخنران است نه روش کار.
برای تعیین و معرفی مدرسان آموزش خانواده دو مرجع وجود دارد؛ مرجع اول انجمن اولیا و مربیان است که توقع دارد مدرسینش طبق منابع مشخص شده آموزش دهنده، منابعی که فقط برای انجمن اعتبار دارند. مرجع دوم مدارس و مدیرانی هستند که بنابه تشخیص خود و توانایی مالیشان، مدرسین و استادانی را برای سخنرانی دعوت میکنند. در هر دوحالت کمتر نشانهای از یک برنامه مدون و منسجم دیده میشود.
● انجمن اولیا و مربیان
ترکیب سازمان مرکزی انجمن اولیا مربیان، ترکیبی قدیمی، سنتی، به شدت اداری، روزمره و در یک کلام ناکارآمد است. شاید نتوان همه کاستیهای این مجموعه را به درون نسبت داد و همانگونه که اشاره رفت، نگاه تشریفاتی و حاشیهای به بعضی از سوژهها و آموزش و پرورش، در ایجاد این وضعیت بیتاثیر نباشد. سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان علیرغم تاثیرات مثبت در اموری مانند حمایت از کودکان و خانوادههای نیازمند، در وظایفی که با عنوان اصلی آن مرتبط است عملکرد قابلتوجهی نداشته است و وجود انجمن به اصلاح نگرشها در مورد ارتباط خانه و مدرسه و تعیین جایگاه واقعی والدین در جریان تربیت رسمی کمکی نکرده است.
با آنکه انجمن اولیا و مربیان میتوانست قویترین ناشر در بخش خانواده باشد به چاپ کتابهایی محدود که حداقل تعداد قابل توجهی از آنها به خاطر اسم و رسم نویسندهشان یا با اهدافی دیگر به چاپ رسیدهاند، اکتفا کرده است. همانند بخشهای دیگر وزارت آموزش و پرورش، سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان هم در لاک خود خزیده و آرام و بیصدا به رتق و فتق امور داخلی مشغولاند البته طبق معمول و با روش خود موفقیتپنداری، آمارها و ارقام نشان از موفقیت این سازمان دارند، همانگونه که بقیه اینگونه میپندارند! در مقیاس کوچکتر، انجمنهای مدارس هم بیشتر کارکردی تسهیلاتی و خدماتی دارند. موثرترین اعضای انجمنهای اولیا و مربیان کسانی هستند که بتوانند با لطایفالحیل، امکانات و خدمات بیشتری را به مدرسه بیاورند.
▪ عمدهترین اهداف تشکیل انجمن اولیا و مربیان عبارتند از:
۱) ایجاد و تقویت حسن تفاهم میان اولیای دانشآموزان و معلمان فرزندانشان
۲) روشن شدن روشها و شیوههای تربیت درست و کارآمد برای معلمان و والدین. (شعارینژاد، ۱۳۷۵)
جالب است که در بسیاری از سایتهای اینترنتی کودکان، بخشهای ویژهای به معلمان و والدین اختصاص مییابد تا علاوه بر راهنمایی آنان، زمینههای تعادل را بهوجود آوردند آنان اگر به ارتباط و تعاملهای مجازی میاندیشند ما در تعاملهای واقعی دچار مشکل هستیم.
● نگاهی دیگر
استادی میگفت: آموزش و پرورش ما دو چیز ندارد؛ البته اسمش را دارد اما در واقع وجود ندارد! تربیت معلم و انجمن اولیا و مربیان (۲)
باید با نگاهی دیگر به موضوع ارتباط خانه و مدرسه، انجمن اولیا و مربیان، خیلی چیزها را تغییر داد:
۱) تعریف و تبیین ارتباط خانه و مدرسه
۲) آسیبشناسی جایگاه و نگرشهای مربوط به انجمن اولیا و مربیان
۳) شناسایی بسترهای فرهنگی در تحقق یا عدم تحقق اهداف انجمن
۴) بررسی نگرشهای کارشناسان، مسوولان مرتبط، مدیران مدارس، معلمان و والدین به وظایف انجمن
۵) گنجاندن واحدهای درسی در آموزشهای تربیت معلم و انواع آموزشهای ضمن خدمت با موضوع <ارتباط با والدین>
۶) تقویت مهارتهای تخصصی معلمان، مدیران و معاونان مدارس برای مواجهه با والدین و راهنمایی آنان
۷) اصلاحات اساسی در نظام علمی و اداری سازمان مرکزی انجمن اولیا و مربیان
۸) اهتمام بیشتر به توسعه آموزشهای والدین با استفاده از روشهای نوین و کارآمد
۹) بازنگری در تالیف و چاپ کتابهای آموزش خانواده
۱۰) توجه ویژه به ملاحظات فرهنگی در آموزشهای خانواده
۱۱) نمونهسازی برای معرفی الگوهای واقعی انجمن اولیا و مربیان
۱۲) توسعه برنامههای آموزشی و توجیهی برای ارتباط خانه و مدرسه از طریق رسانهها و بهخصوص صدا و سیما
ابراهیم اصلانی
منابع:
۱- اصلانی، ابراهیم(۱۳۸۶) آموزشهای مشاورهای برای مدیران مدارس. تهران: انتشارات مدرسه، چاپ دوم.
۲- پوشنه، کامبیز و خسروی، علیاکبر (۱۳۸۶.) آموزش و پرورش اوان کودکی/ نیازهای و فرصتها. تهران: کوروش چاپ، چاپ اول
۳- شعارینژاد، علیاکبر(۱۳۷۵. ) مبانی روانشناختی تربیت. تهران؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم.
پی نوشت:
۱- منظور از تربیت رسمی، کاری است که در آموزش و پرورش و مدارس صورت میگیرد
۲- نقل از دکترعلیاکبر شعارینژاد در گفتوگو با ماهنامه سما - شماره ۱۵۵/مرداد۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست