یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پرواز


پرواز

با دیده سر بنگر ، پرواز نمی بینی ؟
بر اوج کشان ، جان را ، جان ، باز نمی بینی ؟
هر گوشه سری بَر شد ، تاوانِ تَبَش سر شد
پویا تر از این مردم ، سرباز نمی بینی
هر توشه که آوردی ، خرج ِ غم خود …

با دیده سر بنگر ، پرواز نمی بینی ؟

بر اوج کشان ، جان را ، جان ، باز نمی بینی ؟

هر گوشه سری بَر شد ، تاوانِ تَبَش سر شد

پویا تر از این مردم ، سرباز نمی بینی

هر توشه که آوردی ، خرج ِ غم خود کردی

تا ره ندهی بر دل ، همراز نمی بینی

بر خویش نَهیبی زن ، پُر کن تن از این روشن

تا شب نَبری پایان ، ره باز نمی بینی

ایران به تو باشد در ، کی می رود این باور

یر خاک و درش بنگر ، خود باز نمی بینی ؟

رنگین شده دفتر ها ، از خون فروهر ها

در این همگان آیا ، آغاز نمی بینی ؟

با کشتن پروانه ، محراب شد آن خانه

این گوهر پَران را ، شهباز نمی بینی ؟

در قیمت آزادی ، خون را نه هدر دادی

بر بال شقایق ها ، آواز نمی بینی ؟

سرچشمه به جوش آور ، بی دغدغه داور

موجی ، نَفَسی ، جانی ، همساز نمی بینی ؟

به یاد جانباختگان قتل های زنجیره ای

داریوش لعل ریاحی