شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

تحکیم خانواده در گرو دینداری


تحکیم خانواده در گرو دینداری

در همه ادیان الهی, خانواده از مقدس ترین کانون های بشری است که در آن انسان ها در کنار یکدیگر کامل می شوند

در همه ادیان الهی، خانواده از مقدس‌ترین کانون‌های بشری است که در آن انسان‌ها در کنار یکدیگر کامل می‌شوند.

خانواده در یک تعریف کلی و ساده به کوچکترین واحد اجتماعی گفته می شود که پدر ،مادر یا به عبارت دیگر زن و شوهر و فرزند یا فرزندان را شامل می شود.در تعریف جامعه شناسی نیز، خانواده هسته‏ای، یک واحد بنیادی است که از یک زن و یک شوهر و فرزندان تشکیل شده است.

همچنین در تعریفی دیگر، خانواده سنگ بنای جامعه و سازمان نظام یافته اجتماعی است که در همه جوامع ارزش و اهمیت بسیار داردوبالاخره خانواده نخستین و پایدارترین نهاد انسانی و بخشی کوچک و مؤثر از جامعه است که عناصر آن بر یکدیگر اثرگذارند. هر بحرانی که اجتماع را فرا گیرد، خانواده نیز از آن تأثیر می‏گیرد و بالعکس. در همه ادیان الهی خانواده از مقدس‌ترین کانون‌های بشری است که در آن انسان‌ها در کنار یکدیگر کامل می‌شوند و به رشد و بالندگی می‌رسند، همچنین در همه ادیان الهی به پرورش صحیح فرزند توصیه‌های فراوان شده است.

در دین مسیح دو نگرش به موضوع خانواده وجود داشت. برخی از پیروان دین مسیح که به اشتراکات در دین اعتقاد داشتند و بر این باور بودند که تا زمان بازگشت مسیح همه باید هر آنچه دارند با یکدیگر تقسیم کرده و به اشتراک گذارند، در حقیقت آنها کسانی بودند که اعتقاد به تجرد داشتند و فقط خانواده را در اشتراکات می‌دیدند. در این نگرش تشکیل خانواده نشانه علاقه‌مندی به مظاهر دنیاست که ترک آن فضیلت به حساب می‌آید و تجرد بر تأهل ترجیح دارد. پیروان این تفکر، خانواده را باعث محدودیت مرد و زن در خدمت به دین می دانند. فلسفه تشکیل خانواده و زناشویی در این دیدگاه صرفاً جلوگیری از بی عفتی است.

اما نگرش دوم به موجودیت خانواده در آئین مسیح به گونه‌ای است که زندگی زناشویی را از لوازم اجتماعی بودن انسان می‌داند، بنا بر این مسیحیان نیز همچون دیگران این امر را می پذیرند. در این دیدگاه زناشویی ماهیت مقدس و آسمانی پیدا می‌کند و پیوند زناشویی پیوندی الهی است و خانواده بنیاد جامعه محسوب می‌شود. معتقدان به این نگرش بر این باورند که خداوند نیز در آغاز آفرینش به این امر توجه داشته است، به طوری که بنا به عقیده بسیاری از تحلیلگران مذهبی، نگرش دوم به دین اسلام نزدیک تر است.

دین اسلام خانواده را نهادی مقدس می‌داند که می‏تواند بهترین مکان برای آسایش و آرامش جسم و روان آدمی باشد.

در این دین آسمانی به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی چنین آمده است که خداوند از ابتدای حیات بشر پیامبرانی را از میان خود انسانها برای هدایت آنها برگزیده است تا به تدریج آداب زندگی اجتماعی مطلوب و از جمله تشکیل خانواده را به آنها بیاموزند. دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، بخش عمده‌ای از قوانین و توصیه‌ها را به خانواده اختصاص داده است. آداب ویژه‌ای برای زندگی خانوادگی وضع کرده و بسیاری از هنجارهای مربوط به ازدواج و خانواده را در بخش عمده‌ای از جهان تغییر داده است و در واقع ساختار مطلوب و بهنجار خانواده را بر اساس آموزه‌های دینی بنا کرده است. پیامبر اسلام (ص) و اولیای دین به مسائل خانوادگی توجه بسیار داشته‌اند و افراد را در زمینه روابط خانوادگی حتــی روابـط بسیـار خصوصی زناشویی راهنمایی می‌کردند. آنان در مورد شیوه انتخاب همسر، کیفیت روابط خانوادگی، برخورد با فرزندان و انواع روابط عاطفی در خانواده، به راهنمایی و حل مشکلات مردم می‌پرداختند.

البته امروزه عوامل متعددی، بنیان خانواده‌ها را در بسیاری از جوامع تهدید می‌کند و آن گرایشات غربی شدن و دین‌گریزی است که بیشتر در جوامع شهری و زندگی صنعتی و مدرن به چشم می‌خورد. شهری شدن، مدرنیزه شدن و به تبع آن غربی شدن شرایطی را برای بشر امروزی پدید آورده که سبب تغییراتی در فضای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع شده است.

در این حال اگرچه حفظ ارزش‌های سنتی در شرایط جدید دشوار است؛ اما باید برای حفظ ارزش های دینی و روابط انسانی در خانواده بیشتر کوشید و آن ارزش‌ها و روابط باید مبتنی بر عشق، احترام و مراقبت از یکدیگر باشند.

همه ما پذیرفته‌ایم که تربیت دینی و زندگی اجتماعی برای بشر سودمند است. از سوی دیگر، تربیت دینی و زندگی اجتماعی معمولاً از طریق خانواده به دست می‌آید. کودکان از مسیر این نهاد با مکان‌های عبادی رابطه برقرار می‌کنند و با آموزش، ایمان را در وجود خود استحکام می‌بخشند.

عنصر ایمان و دینداری در تحکیم خانواده جایگاه والایی را به خود اختصاص داده است و بین افول دینداری و ضعف نهاد خانواده رابطه مستقیمی وجود دارد. هنگامی که کانون گرم خانواده دچار بحران شود، تربیت دینی نیز ضربه جبران‌ناپذیری خواهد خورد.

حتی مؤمنان مسیحی نیز بر آن تأکید می‌کنند و اطاعت از خدا و خداترسی را یکی از تکالیف اخلاقی خانواده می‌دانند.

در دین مسیح چنین آمده که ای زنان، شوهران خود را اطاعت کنید؛ چنان که خداوند را، به تبع آن نیز می‌گوید ای شوهران، زنان خود را محبت نمایید، چنان که مسیح هم کلیسا را محبت نمود.

در قرآن نیز در آیات متعدد از تکریم و احترام زنان و شوهران به یکدیگر و تربیت صحیح و پرورش دینی فرزندان بسیار سخن به میان آمده است.این در حالی است که متأسفانه دنیای مدرن غرب، امروزه تصاویر جدیدی از خانواده را ارائه کرده است. گفتنی است با توجه به قدرت و احاطه مستقیمی که در زمینه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی در دست این گونه جوامع قرار دارد، ابزارهای مناسبی نیز وجود دارند که هر چه بیشتر در راستای بسط و توسعه این تفکرات عمل می‌کنند.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد کشورهای جهان سوم آسیب‌پذیری بیشتری در این زمینه دارند. به این ترتیب شاهد هستیم که ته مانده تفکرات پوسیده و مخرب غربی، پس از اینکه در جوامع غرب، ثمری جز بی بند و باری، گسترش انواع انحرافات اخلاقی، بی‌ثباتی و انحلال نظام خانواده نداشت، اکنون ردپایی را در جوامع آسیب‌پذیر جهان سومی بر جای گذاشته است.

حال آنچه بایستی مد نظر قرار گیرد، این است که عنصر دین و حضور آن در غالب خانواده‌ها باعث تحکیم روابط انسانی و اخلاقی و زناشویی شده و به تبع آن به تربیت صحیح و به قاعده فرزندان و بالاخره ایجاد جامعه سالم کمک می‌کند.