جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کامل تر از او می شناسید


کامل تر از او می شناسید

هفتگانه ای در تایید دایی

برای او که بی تردید گزینش به عنوان سرمربی تیم ملی ایران، اصلح ترین انتخاب تاریخ فوتبال ملی ایران بود، چگونه باید یک پیشگفتار نوشت؟ مقدمه ای که از همین سطور فوق آغاز می شود، محصول برداشت های آزاد یک نگارنده نیست. می توانیم رضایت از انتخاب «علی دایی» اسطوره بی چون و چرای فوتبال ملی ایران را نه فقط در سطور نشریات و پیشخوان روزنامه فروشی ها که حتی در بطن جامعه نیز یافت. فردا، مردی روی نیمکت تیم ملی ایران خواهد نشست که روزگاری نه چندان دور، انگشت نمای فوتبال آسیا بود. جواهر انگشتری فوتبال ایران زمین، از انگشتر جدا نشد … روزی در میدان مسابقه و با پیراهن شماره ۱۰ و امروز روی نیمکت تیم ملی ایران.

فواید حضور علی دایی و یا عواقبی که در پس زمینه این انتخاب قرار می گیرد را می توانیم از زوایای مختلف به نظاره بنشینیم. آنچه مسلم است علی دایی در کنار نام باشکوه دوران بازیگری اش، مثل هر بشر دیگری معایبی را کنار محاسن خود گنجانده. آیا نباید همه را با هم دید؟!

● تیمی به پاکی خود او

ادعای علی دایی در برنامه ۹۰ تلویزیونی (که شاید دستاویز منتقدانش هم شود) اشتباه نبود. علی دایی مدعی شد مردی به سمت سرمربیگری تیم ملی می رسد که از لابی قدرتمندتری برخوردار است. آن شب و در روزهای پیش و پس آن، هرگز نامی از علی دایی میان کاندیداتورهای فدراسیون فوتبال وجود نداشت. آنچه به زبان می آمد، تلاش گروهی از واسطه ها بود که می کوشیدند گزینه خود را به فدراسیون و حتی سازمان ورزش ایران تحمیل کنند.

شاخصه علی دایی عدم ارتباط با دلالان و مدیربرنامه ها است. به صورت یقین می توان ادعا کرد هیچ دلال، پورسانت گیر و واسطه ای نمی تواند به او نزدیک شود تا روی گزینه های تیم ملی قیمت بگذارد. علی دایی تیمی پاک خواهد ساخت که تمامی انتخاباتش صرفا براساس علایق و اعتقادات فنی اش است، نه اصرار و مراودت یک دلال! وقتی به هتل تیم ملی برویم، دیگر چهره مدیر برنامه های داخلی و فرنگی را در لابی هتل نخواهیم دید … آیا چنین اتفاقی خوشایند نیست؟ این شاید تنها انتخابی بود که تمامی حرف و حدیث های احتمالی آینده را از بین می برد!

● دگرگون کن

تعارفات را چه کسی کنار می گذارد؟ وقتی روی سکوها نشستی و نام علی دایی را در دقایق پایانی فریاد می زدی، چه منظور و هدفی داشتی؟ این اعتراض شاید متوجه ناتوانی مهاجمان در گل زدن بود و شاید هم تمامی مجموعه تیم را دربر می گرفت. تیمی که از نام های سنگین و بزرگ شکل می گیرد اما بی وزن است! این تصور نه فقط در ذهن گروهی خاص که حالا یک عمومیت کلی یافته که تیم ملی نیازمند تغییرات اساسی و بنیادی شده. کنار گذاشتن نام های بزرگ و ستاره های کاغذی لازمه ای است که عملی کردن آن شجاعتی ویژه می خواهد.چه کسی جسورتر از علی دایی؟ او سال ها در عرش فوتبال ملی ایران درخشید و سیاهه ای که امروز از ملی پوشان می بینیم قابل قیاس با نام و شهرت او نیست. می توانیم از علی دایی به عنوان مهره ای برای پاک سازی تیم ملی استفاده کنیم. آیا شجاعت ذاتی او را در مرد دیگری سراغ دارید؟!

● توجه به جوانان

به چهره اش باید از زاویه ای دیگر نگریست. علی دایی روزی که سایپا را قهرمان کرد، با کوچ ناگهانی بازیکنانش روبرو شد. اتفاقی که مسلما به خاطر رفتار و کردار خودش نبود اما زمانی که به مصلحت باشگاه مجبور به پذیرش تغییرات شد، جوانگرایی را در دستور کار قرار داد. به لیست او دقت کنید. علی دایی یکی از نوادر مربیگری فوتبال ایران است که ملی پوش تیم جوانان ایران را در ترکیب ثابت سایپا قرار می دهد. کریم انصاری فرد و مجید غلام نژاد نمونه های روشنی از توجه دایی به جوانگرایی و ساختن پدیده ها هستند.

او در بعد جوانگرایی و شناخت استعدادها صاحب توانایی ویژه ای است که مطمئنا هیچ عقل سلیمی قدرت انکارش را ندارد. سعی نمی کند گروهی از نامی ترین ها را کنار خود جمع کند. شاید این واقعیت خوشایندی است که همه آنچه نیمکت تیم ملی ایران از سرمربی اش می خواست را علی دایی یکجا دارد! شجاعت دگرگونی و شهامت جوانگرایی.

● تحولی در رفتار و گفتار

در مورد رفتار او چه تصور و ساخته ذهنی داشتید؟ علی دایی را براساس کدام شنیده ها و خوانده ها باور می کردید؟ آیا شما هم جزو معدود جماعتی هستید که هنوز تصور می کنید او روی مربیان تیم ملی نفوذ داشته است؟ مطمئنا این ذهنیت تا امروز پاک شده و حلال این توهم نادرست هم گذشت تاریخ بود. علی دایی برخلاف آن سیمای بیرونی و خشنی که نشان می دهد، در سایپا، امین ترین و محبوب ترین چهره است. رفتار دوستانه و در عین حال توام با جذبه و جدیتش از او نه یک مصمم و مربی یا پدر که برادری بزرگ تر در خانواده فوتبالی اش ساخته است. می توانیم به آرامش او اشاره کنیم. آرام آرام متانت ذاتی اش را بروز می دهد و خود را متین تر از همیشه مقابل مخاطبان می گذارد. کمتر برافروخته و عصبی می شود، محترمانه تر از تمام عمر گفت وگو می کند و همه این تحولات، محصول زندگی جدید او به عنوان یک سرمربی است!

● روی حرفش حرف نزن

بر سر ایویچ چه آمد؟ به یاد می آورید استانکو چگونه با مجموعه کامل تیم ملی در مرحله اول شکست خورد، حذف شد و بازگشت؟ همان مشکلات تا حدودی در زمان مربیگری امیر قلعه نویی هم وجود داشت. یعنی نوعی عدم اعتماد میان بازیکنان و کادر فنی تیم. نبود یک جذبه مدیریتی و رفتاری و شاید قبول نشدن کاریزمای رفتاری مربی نزد ملی پوشان را می توانیم از معضلات سال های گذشته تیم ملی ایران بدانیم. مساله ای که نه فقط در تیم ملی ایران که در تمامی دنیا مرسوم است. اسون گوران اریکسون می گوید: «وقتی بازیکن می فهمد مربی اش کمتر از او می داند، او را دیگر نمی پذیرد!»

حال شخصیت، دانش و پیشینه علی دایی را به عنوان ملی پوش، بهترین گلزن تاریخ جهان فوتبال، گلزن لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا و حتی مربی قهرمان فصل گذشته لیگ در ذهن خود مجسم کنید. چه کسی او را نمی پذیرد؟ مردی باید روی نیمکت می نشست که حرفش مورد پذیرش جمع باشد. این بار می پرسیم چه کسی بهتر از علی دایی؟! ما به کاریزمای مردی چون او «نیاز» داشتیم.

● بلند پرواز

سال ۱۳۸۰ خورشیدی بود که علی دایی در تحریریه یک روزنامه ورزشی مقابل خبرنگاران نشست. از گذشته و حال حرف زد و زمانی که به آینده رسید، دورنمای رویایی اش را اینگونه تدوین کرد: «باید روزی سرمربی تیم ملی ایران شوم اما هدفم این نیست. می خواهم همراه تیم ملی به جمع چهارتیم نهایی صعود کنم ...» او رویاپرداز و بلندپرواز بوده و هست. مردی که تمامی رکوردهای آسیایی و جهانی را شکست، حالا فقط به نشستن روی نیمکت سرمربیگری تیم ملی رضایت نخواهد داد. آنچه از سال ها پیش در رویاهایش جای گرفته، بزرگی کردن همراه تیم ملی و فوتبال ایران است. آیا می توانیم او را با مردانی مقایسه کنیم که از قدرت ازبکستان و چین به هراس می افتند و ادعا می کنند که پیروزی دو- صفر برابر مالزی، ایده آل است؟

علی دایی را با بلندپروازی هایش می پسندیم. مردی که وقتی به جام جهانی صعود می کند به این نتیجه نمی رسد که همه چیز برایش به پایان رسیده. یک سوال می تواند دورنمای تیم ملی با مربیگری علی دایی را نشان دهد. او به کدام یک از آرزوها و اهدافش در دوران بازیگری نرسیده است؟ حتی به شکلی دیگر نگاه کنید: یک سال مربیگری و یک قهرمانی ... فوق العاده نیست؟!

● آگاه از دردها

خاویر کلمنته چقدر از فوتبال ایران شناخت داشت؟ او از تمام شناسنامه ایران علی دایی- به عنوان اسطوره بین المللی- و جواد نکونام- ملی پوش ایرانی لالیگا- را در ذهن خود تعریف کرده بود. حالا همین پرسش را در مورد افشین قطبی طرح می کنیم. حضور شش ماهه قطبی در لیگ ایران او را صاحب چه میزان شناخت و آگاهی از تیم ملی می کرد؟ مطمئنا علی دایی در قیاس با هر دو نفر (یعنی گزینه های اصلی فدراسیون) به مراتب آگاه تر از اوضاع فنی و روحی تیم ملی است. او دردها را می داند و مطمئنا راه درمان را هم می شناسد.