شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

چرخشی تازه در ضمیر ناخودآگاه


چرخشی تازه در ضمیر ناخودآگاه

درباره «آغاز», یکی از بهترین های امسال سینمای جهان

«Inception» سفر تازه کریستوفر نولان به ضمیر ناخودآگاه انسان‌ها و فیلم فیچر تازه این سینماگر غیرمتعارف، که ۱۰ هفته از اکران آن در امریکای شمالی و اروپا می‌گذرد و در این مدت بیش از ۴۵۰ میلیون دلار فروخته، تیر جدیدی است که وی به سوی اسکار و سایر جوایز عمده سینمایی سال انداخته است. تا تقسیم چنان جوایزی مدت زیادی مانده است اما از حالا می‌توان نام این فیلم را جزو آثار برتر سال قرار داد و نولان و افکار بویژه او را از مهم‌ترین افکار سینمایی ۲۰۱۰ که به ماه دهم آن بسیار نزدیک شده ایم تلقی نمود و حتی سینماروهای طبقه متوسط و کسانی که از فیلم و سینما فقط انتظار سرگرم شدن را دارند و چیزی عمیق را نمی‌طلبند از تحت تأثیر قرار گرفتن خود توسط کار تازه نولان می‌گویند و آن را تفکر برانگیز می‌نامند.

● مباحثه‌های بی‌نتیجه

نولان البته با این پروسه‌ها ناآشنا نیست. مشابه این موج و حتی فراتر از آن نیز دو سال پیش برای «شوالیه تاریکی» (قسمت ششم «بت من») کار قبلی نولان به وجود آمد و آن فیلم کاندیدای۸ جایزه اسکار شد و هر چند نامزدی اسکار برترین فیلم شامل حالش نشد و در این زمینه بحث‌های زیادی صورت گرفت اما اگر بهره‌هایی از آن بحث‌ها متصور بوده و به دست آمده باشد، شامل حال کار جدید او شده است.

در عین حال اگر آخرین نسخه مرد خفاشی را نادیده بگیریم، فقط یک بار اتفاق افتاده که نولان و کارهایش نامزد اسکار شوند و آن برای نگارش سناریوی «مه منتو» در سال۲۰۰۱ بوده است. بنابراین هر افتخاری شامل «آغاز» (یا «خیزش» و به روایت دیگر «تصور») فیلم جدید نولان شود، یک پاداش بزرگ برای او به حساب خواهد آمد.

دنیای سینما از یاد نبرده است که دو برابر شدن تعداد کاندیداهای اسکار برترین فیلم سال و رسیدن آن از رقم ۵ به ۱۰ از سال پیش به این سو در درجه اول محصول نامزد نشدن «بت من۶» و قرار نگرفتن نامش در میان کاندیداهایی بود که نصف امروز بودند و به تبع آن هر سال تعدادی فیلم خوب و واجد شرایط از آن دایره و حیطه دور می‌ماندند، سید گانیس رئیس وقت آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری در زمان اعلام دو برابر شدن تعداد فیلم‌های نامزد اسکار در اوایل بهار سال گذشته گفته بود: «اگر بگویم در زمان بحث و گفت‌وگوی اعضای آکادمی بر سر ۱۰ فیلمی شدن کاندیداهای این رده و سپس جمع‌بندی نهایی و اعلام تصمیم کنونی، به «بت من۶» و تبعات آن اشاره‌ای نشده است، به شما دروغ گفته‌ام.»

● هنوز زود است

«Inception» اینک از آن موج و از چنان فرآیندی بهره می‌گیرد و همانطور که پیشتر گفتیم، اگر نامش جزو برترین‌های سال می‌آید، به لطف برقراری روندی است که برشمردیم و به یمن پروسه‌ای است که نامزدهای جایزه اسکار برترین فیلم سال را ناگهان دو برابر ساخت.

در عین حال ۴ ماه و اندی قبل از اعلام کاندیداهای اسکار و کمتر از ۳ماه تا اعلام اسامی برترین‌های سال از منظر سایر سازمان‌ها صدور هر رأی قطعی و اعلام هر موضع نهایی در ارتباط با فیلم جدید نولان غیرعقلایی می‌نماید زیرا اکثر فیلم‌های اصلی و برتر سال (۲۰۱۰) هنوز رو نشده‌اند و اکران فیلم‌هایی که استودیوها به قصد کسب جوایز برتر سال ساخته‌اند تازه آغاز شده است و نقطه اوج آن در ۳ماه پیش رو خواهد بود. قدر مسلم اینکه مردم در امریکا و اروپا و شرق آسیا بر فیلم جدید رؤیاپردازانه نولان مهر تأیید زده و فروش زیاد آن در نقاط مختلف دنیا تأییدی بر همین رایزنی بوده است.

درست است که بارها نام فیلم‌های کم‌فروش در میان برترین‌های سال آمده است اما اینک که شمار نامزدهای اسکار در این رده خاص دوبرابر گذشته شده، نمی‌توان روی آثاری مانور و آنها را مطرح کرد که در برقراری ارتباط با توده‌ها و عوام ناکام مانده‌اند و این یک اصل نانوشته مورد توجه و تأیید مجامع سینمایی است.

● ۷۶ در قبال ۸۲

البته اگر «شوالیه تاریکی» اکثر قریب به اتفاق منتقدان را جذب کرد و با عبور از مرز یک میلیارد دلار فروش تبدیل به سومین فیلم سودرسان تاریخ شد، نقدها درباره «Inception» متنوع و فاقد یک حمایت قاطع و عمومی از جانب منتقدان از همان دست بوده است که شامل حال آخرین نسخه مرد خفاشی شد. درصد حمایت کارشناسان و مردم از «شوالیه تاریکی» که در تابستان۲۰۰۸ اکران شد به ۸۲ درصد رسید اما برای «آغاز» از ۷۶ درصد فراتر نرفته است. در عین حال برخی روزنامه‌نگاران ذی‌نفوذ و کلیدی بر این فیلم مهر تأیید زده‌اند و یکی از آنها کنت توران کهنه‌کار از لس‌آنجلس تایمز بوده که نوشته است: «اگر ادغامی از ارزش‌های سنتی و فیلمسازی مدرن را می‌طلبید و یک کار واقعاً سرگرم کننده توأم با تعلیق‌ها و خطرات ویژه در بطن داستان آن می‌خواهید، به سراغ Inception بروید. این فیلمی است که هم ابزار عادی و رایج کارهای اکشن و خیالی و علمی- تخیلی را دارد و هم افکار مرموز و کنجکاوی برانگیز ویژه نولان را.»

دیدگاه‌هایی منفی و همراه با ایرادگیری از «آغاز» هم در رسانه‌های غربی مشاهده شده است. لیا روزن که نویسنده یک سایت سینمایی مطرح در امریکا به نام Movie Web است، آورده است: «به نظر می‌رسد که نولان مثل بسیاری از کارهای قبلی‌اش به جای اینکه ذهن‌ها را مشغول و تقویت کند، فقط کنجکاوی برمی‌انگیزد و نه‌دل‌ها بلکه چشم‌ها را اسیر می‌کند. افکار مرموز و تیره او حتی اذهان را هم به خود مشغول می‌دارد اما اگر بگوییم او و کارهایش دل‌ها را نیز پیوسته تسخیر می‌کنند، رأیی غیرحقیقی را داده‌ایم. این که اکثر نهادهای سینمایی در گزینش‌های پایانی سال خود ابتدا به قلب خود رجوع می‌کنند، طبعاً طالع خوبی برای Inception نخواهد بود.

● حد وسط وجود ندارد

با این حال ایجاد افکار توأم با تردید و بیم و نقب زدن در زندگی‌های آینده، همواره سلاح کارگشای نولان بوده و او از زمان مطرح شدنش با «مه منتو» در ۲۰۰۱ و تأکیدی تازه بر آن با فیلم «بی‌خوابی» کم و بیش خطی مشابه را طی کرده است و یا کارها و طرز فکر او را می‌پذیرید و یا به کلی آن را رد می‌کنید و داشتن یک ایده حد وسط درباره آثار او کار بسیار سختی است. سایر فیلم‌های شاخص آینده نگر مانند «اودیسه فضایی ۲۰۰۱»، (۱۹۶۹)، «بلید رانر» (۱۹۸۲) و «متریکس یک» (۱۹۹۹) نیز هر چند نامزد و صاحب جوایز فنی و جنبی متعددی شده و از بابت‌هایی تحسین شدند اما هیچگاه نامزدی اسکار بهترین فیلم شامل حال شان نشد و اگر Inception نیز همین راه را برود، نباید اسباب تعجب شود.

از آن جا که تمامی وقایع فیلم جدید نولان و اتفاقات و برخوردهای آن نه به طور حقیقی بلکه فقط در افکار کاراکترهای آن می‌گذرد و به واقع خیالی بیش نیست نمی‌توان از رأی نهایی برخی مجامع سینمایی و هنردوستان در قبال آن اطمینانی داشت و هر چیزی در این ارتباط متصور است.

در عین حال این یک دلگرمی برای کریستوفر نولان است که در سال ۱۹۴۵ «طلسم شده» کار تریلر (دلهره‌آور) فراموش نشدنی آلفرد هیچکاک که یک نوع گردش در افکار فرویدی و مجهز به سوررئالیسم از سبک سالوادور دالی بود جزو بهترین‌های سال برشمرده شد.

از طرف دیگر در حالی که رسم شده سازمان‌های سینمایی و منجمله آکادمی علوم سینمایی و هنرهای تصویری در جمع بندی‌های پایانی سال به هر ژانر و رده‌ای در فهرست خود در صورت امکان حداقل یک سهم بدهند، اختصاص داشتن Inception به ژانر علمی – تخیلی و حرکت صرف آن بر مدار خیال و چرخش آن در ضمیر ناخودآگاه کاراکترهایش شاید هم یک عیب برشمرده نشود و برعکس، یک حسن باشد.

● نقطه ضعف

بازی‌ها می‌تواند نقطه ضعف Inception به حساب آید. نه این که هنرپیشه‌های اصلی و معروف این فیلم ندرخشیده باشند. اما نکته اینجاست که Inception اصولاً یک فیلم بازی محور و متکی بر چهره‌ها و افراد نیست و وقتی نولان حتی کلوزآپ‌های چندانی از کاراکترهای خود نمی‌دهد و تصاویر لانگ شات او متمرکز بر دنیایی خیالی و پر از وهم است و همه چیز در تفکرات افراد روی می‌دهد چطور می‌توان انتظار داشت که بازی‌ها آنچنان به چشم بخورد که از ارائه دهندگان آن به عنوان بهترین‌های سال نام برده شود؟

این چنین است که به نظر می‌رسد از وجود لئوناردو دی‌کاپریو، الن پیچ، کن واتانابه، مایکل کین و ماریون کوتیلار در این ارتباط خاص کمترین بهره گرفته شده باشد و این در حالی است که کین انگلیسی در فاصله کمی تا ۸۰ ساله شدن و کوتیلار فرانسوی در فاصله‌ای قابل توجه تا ۴۰ سالگی، قبلاً نه تنها کاندیدای اسکار شده‌اند، بلکه این جایزه را نیز تصاحب کرده‌اند.

برخی می‌گویند با وجود تمام محظورات فوق دی کاپریو شرایط لازم برای کاندیدا شدن جهت اسکار برترین بازیگر مرد نقش اول سال را دارد اما کاراکتر او در این فیلم ممکن است مغلوب شخصیت وی در یک فیلم خیالی – خطرناک دیگر امسال یعنی «شاتر ایلند» کار فراموش نشدنی مارتین اسکورسیسی شود و از دومی به عنوان یکی از بازی‌های برتر سال یاد شود و نه از بازی او در رل مرکزی فیلم «آغاز».

● یک برنده قطعی

سایر اعضای شاخص پروژه Inception که در «شوالیه تاریکی» هم شریک بودند، احتمالاً به خاطر این فیلم تازه هم مورد تجلیل‌های کم یا زیاد قرار خواهند گرفت. در این ارتباط می‌توان از هانس زیمر نام برد که موسیقی متن را سروده و همه معترف‌اند که وی یک بار دیگر در کارش موفق عمل کرده است.

لی اسمیت هم یک کار بسیار سخت همچون ادیت کردن سکانس‌های متعدد مربوط به وقوع اتفاقات در اذهان کاراکترها و قرار دادن آنها به موازات یکدیگر را به بهترین نحو انجام داده است و کار تا آن جا پیش رفته که دیوید ادل اشتاین منتقد نشریه پرنفوذ نیویورکر در جدیدترین شماره این هفته نامه نوشته است: «فکر نمی‌کنم رقابت خاصی در شاخه بهترین ادیت وجود داشته باشد و گمان می‌کنم لی اسمیت اکثر جوایز این رده را از دید سازمان‌های مختلف از همین حالا از آن خود کرده باشد.» حتی تهیه کنندگان فیلم‌ها و استودیوهای رقیب نتوانسته‌اند ازتحسین کم یا زیاد «آغاز» خودداری کنند.

یکی از آنها ادگار رایت کارگردان فیلم جدید Scott Pilgrim Vs the World است که فیلمش از ۲ ماه پیش اکران شده و بعد از تماشای کار جدید نولان گفته است: «فکر می‌کنم همسو با آدم‌های این فیلم و مثل کارهای آنان به خواب و خیال فرو رفته و نفهمیده باشم که واقعاً چه رخ داده است اما این را می‌دانم که دقایق خوشی را با آن گذراندم.» تد هوپ تهیه کننده فیلم و سینما نیز می‌گوید: «باید تأکید کنم که قدری جا خوردم چون هیچ حقیقت و تضمینی در این قصه نیست اما در میان کارهای امسال سینمای دنیا هیچکدام به اندازه Inception جالب و تماشایی نبوده‌اند. گاهی از خودم می‌پرسم چرا من این خواب‌ها را نمی‌بینم؟»

● ماجرا چیست؟

و کلام آخر این که Inception این فیلم ۲ ساعت و ۲۸ دقیقه‌ای شرکت برادران وارنر داستان افرادی است که در آینده‌ای نه چندان دور دست به سرقت ایده و افکار از درون مغز کسانی می‌زنند که چون در حالت خواب قرار دارند، کمترین مقاومت مغزی و ذهنی را از خود بروز می‌دهند و شکننده‌تر از هر زمانی هستند. فیلم متمرکز بر کاراکتر کلیدی دام کاب (با بازی لئوناردو دی کاپریو) است که یک سارق درجه اول افکار و در این زمینه مردی کم همتا است و به همین سبب بشدت موردتوجه و درخواست افراد مختلف و متقاضیان و به همان سبب نیز تحت مخاطرات متنوع بوده و زندگی‌اش همیشه در خطر بوده است. تا این که بزرگترین و تازه‌ترین مأموریت ممکن و کاری که ممکن است رستگاری و خوشبختی نهایی را برای او به ارمغان آورد و پایانی بر سرقت‌های عادی او باشد به وی پیشنهاد می‌شود و این بار از او می‌خواهند که نه به سرقت افکار بلکه به کاشتن ایده‌هایی خاص در افکار چند مرد و هدف ویژه بپردازد و آنها را از این طریق به سمت و سوی کارهایی بکشاند که استخدام کنندگان وی می‌خواسته‌اند.

بله، این آخر افکار «نولان» واری است که قبلاً نیز تصورات «خفاش»گونه و «بیخواب» وارانه او را شکل داده بودند!

منبع: Variety