پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
داستانی از کریم خان زند
![داستانی از کریم خان زند](/web/imgs/16/96/blp2a1.jpeg)
روزی مردی رو به دربار خان زند می آورد و با ناله و فریاد می خواهد که کریمخان را فورا ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند.. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان خان بزرگوار زند دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند.مرد به حضور خان می رسد. خان از وی می پرسد که چه شده مرد که چنین ناله و فریاد می کنی؟ مرد با درشتی می گوید همه امولم را دزد برده و الان هیچ در بساط ندارم. خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟ مرد می گوید من خوابیده بودم. خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه پاسخی می دهد که فقط مردی آزاده عادل و دمکرات چون کریمخان تحمل و توان شنیدنش را دارد. مرد می گوید من خوابیده بودم چون فکر می کردم تو بیداری!!!
خان بزرگوار زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر می گوید این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران محمدجواد ظریف دولت سیزدهم دولت چهاردهم پزشکیان دولت علی باقری رهبر انقلاب ترور رئیس جمهور انتخابات
قتل تهران تعطیلی ادارات شهرداری تهران تب دنگی پشه آئدس زلزله تیراندازی پلیس عزاداری محرم شورای شهر تهران سازمان تامین اجتماعی
واردات خودرو خودرو سهام عدالت قیمت دلار قیمت طلا مالیات قیمت خودرو حقوق بازنشستگان اربعین بازنشستگان بازار خودرو سایپا
فرهاد مشیری تلویزیون سینما عاشورا سینمای ایران وزارت ارشاد فیلم دفاع مقدس لیلی رشیدی صداوسیما سینمای جهان بازیگر
محصولات کشاورزی آزمون سراسری ماه فناوری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ غزه ترامپ اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا روسیه ترور ترامپ چین جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس رئال مادرید نقل و انتقالات نقل و انتقالات لیگ برتر یورو 2024 مهدی طارمی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سرعت اینترنت اینترنت تیک تاک ناسا گوگل گرمایش جهانی اپل شیائومی ربات
رژیم غذایی دیابت گرمازدگی کاهش وزن افسردگی صبحانه نوشابه