سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

مخاطب انیمیشن به دنبال قهرمان است


مخاطب انیمیشن به دنبال قهرمان است

باید راهکار ایجاد همذات پنداری در مخاطب انیمیشن را شناخت

یکی از اساسی‌ترین مواردی که در تولید آثار رسانه‌ای بخصوص تولیدات تلویزیونی حائز اهمیت است و به عنوان بخشی جدا نشدنی از هر رسانه‌ای مورد توجه واقع می‌شود، مخاطب شناسی است. این‌که بدانیم برنامه تولیدی‌مان قرار است چه طیفی از مخاطبان را هدف قرار دهد و بر آنها تأثیر بگذارد، موضوع مهمی است که باید به آن توجهی ویژه داشت. حتی این که بدانیم پیامی را که از طریق رسانه برای مخاطبان خاصی ارسال می‌کنیم، باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد و در چه قالب محتوایی و فرمی قرار گیرد، بخش مهمی از تولید است که به شایستگی و با ظرافت و دقت باید مورد بررسی قرار گیرد.

امروزه می‌توان با روش‌های علمی برای یک برنامه تلویزیونی که قرار است تولید شود، ضریب القا مشخص کرد و تا حدود زیادی تاثیرات آن و میزان استقبال یا نبود موفقیتش را محاسبه کرد و در این خصوص، گام‌های درست و سنجیده‌ای برداشت. گرچه قرار نیست هر برنامه‌ای که تولید می‌شود کاملا موفق باشد و بیشترین تاثیر را روی مخاطب داشته باشد، اما اگر برنامه‌ای که با هزینه‌ای گزاف روی آنتن می‌رود، در جذب و انتقال پیام به مخاطب درست عمل کند و نه صددرصد، آن زمان است که می‌توان گفت بودجه و نیروی انسانی به هدر نرفته است.

تولید چنین برنامه موفقی در سیما، آرزوی بزرگی است که شرایط و امکاناتی خاص می‌طلبد که البته دستیابی به آن، دور از دسترس نیست. با این وصف، ماجرا درباره تولید انیمیشن کمی متفاوت است. مخاطب انیمیشن آن هم در تلویزیون، هیچ‌گاه با علم به این‌که قرار است پیامی را از برنامه مورد نظرش بگیرد پای جعبه جادو نمی‌نشیند. این مخاطب، عمدتا بزرگسال نیست که بخواهد اخبار ببیند و از همین رو پای تلویزیون دوام آورد. او در شرایطی قرار دارد که انواع و اقسام سرگرمی‌های خوب و بد برایش وجود دارد و فقط و فقط قرار است سرگرم شود و تفریح کند. پس در تولید آثار کودک و نوجوان، کار ما سخت‌تر است و وقتی پای انیمیشن به میان می‌آید، کار از سخت هم سخت‌تر می‌شود، چرا که مخاطب هدف ما با انبوهی از آثار مناسب و نامناسب انیمیشن روبه‌روست که بیشترشان هم کارشناسی شده یا نشده، از طرف خانواده در اختیارش قرارگرفته است. حال این که بخواهیم او را متقاعد کنیم برنامه‌ای که ما تولید کرده‌ایم، بهتر از آن چیزی است که خودت انتخاب کرده‌ای، دشوار و زمان‌بر است.

مخاطب هدف ما در بحث انیمیشن ترجیح می‌دهد قهرمانش را دوست داشته باشد و مهم‌تر از آن، دوست دارد قهرمانش کارهایی انجام دهد که او قادر به انجامش نیست. به جاهایی برود که در رویاهایش بتواند برای آن خیالپردازی کند و از آن لذت ببرد. اما این هم تمام ماجرا نیست. او دوست دارد قهرمانش را خارج از دنیای کودکانه خویش ببیند برایش لذت‌بخش خواهد بود اگر در رستورانی که با خانواده‌اش می‌رود عروسکی از قهرمان مورد علاقه‌اش ببیند که جلوی در به او خوشامد می‌گوید. وقتی صبحانه‌اش را می‌خورد، در لیوانی چای بنوشد که تصویر قهرمانش روی آن نقش بسته و همه اینها موجب می‌شود وی قهرمانش را مقبول بزرگ‌ترها ببیند و به آن اعتماد کند. آن زمان است که رفتار درست وی را تقلید کرده و آن قهرمان شاهد مثالی از رفتار نیک توسط والدینش می‌شود و وی را ترغیب به آن رفتار و کردار می‌کند.

اما این رابطه، یعنی پذیرش یک قهرمان رسانه‌ای توسط کودک و اقبال به آن قهرمان توسط بزرگسالان و در نهایت تاثیر‌گذاری آن قهرمان بر کودک، چگونه شکل می‌گیرد؟

واضح است چنین برندسازی پیچیده‌ای با اجبار، برگزاری همایش و استفاده بی‌رویه، زیاد و نابجا از آن قهرمان صورت نمی‌گیرد، همان‌طور که در خصوص عروسک‌های سارا و دارا موفقیتی چشمگیر حاصل نشد. اما دلیل این دست ناکارآمدی‌ها چیست؟ چگونه انیمیشنی بسازیم که کودکانمان قهرمانش را دوست داشته باشند؟ پاسخ، در خود پرسش نهفته است. مخاطب ما ابتدا باید مخاطب نیازهای خودش را ببیند و با آن همذات‌پنداری کند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نیمی از راه را طی کرده‌ایم و دیگر این‌که بزرگ‌ترها باید به این قهرمان بها بدهند، پس باید قهرمان ما برای بزرگ‌ترها نیز ارزشمند باشد و چند فاکتور دیگر که برخی از آنها در متن اشاره شد و بسیاری دیگرش را باید کارشناسان شناسایی کنند و به کار برند.

اینجا یک مساله مهم دیگر هم باقی می‌ماند و آن این است که باید اجازه دهیم بازار و تولیدکنندگان کالاهایی که برای کودکان تولید می‌شود، از قهرمان ما بهره ببرند و کالاهایی با نشان آن تولید کنند. اینجاست که حتی اگر سود مالی آنها بیش از ما باشد، این ما هستیم که به هدف خود (تاثیرگذاری بر مخاطب) دست یافته‌ایم. هدفی که تحقق آن، فراتر از هرگونه منفعت مالی خواهد بود.

نادرعلیمردانی‌

کارگردان و تهیه کننده انیمیشن