جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

همه ما غلتشن هستیم


همه ما غلتشن هستیم

گفت وگو با کارگردان و بازیگر نمایش «غلتشن ها»

موضوع جدل و جنگ بین زنان و مردان در قالب کمدی همواره جالب و جذاب بوده است.

هنگام دیدن «غلتشن‌ها» اصلا متوجه گذر زمان ۸۶ دقیقه‌ای اجرا نمی‌شوید و با انواع و اقسام موقعیت‌های کمدی موقعیت و کلامی با همراهی و تسلط بازیگران خوبی نظیر هدایت هاشمی و علی سرابی مواجه می‌شوید. در عین حال تماشاگر این حس را می‌کند که جزئی از نمایش است و یا شاید برشی از زندگی خودش را در صحنه می‌بیند. در این گفت‌وگو حمید پورآذری (کارگردان) و رزیتا فضایی (بازیگر نقش فلیچه) حضور داشتند، ریتم گفت‌وگو هم مانند نمایش جذاب و سریع شد.

▪ به کارهای کارلو گولدونی علاقه دارید. چند سال قبل هم نمایش «یک نوکر و دو ارباب» او را اجرا کرده بودید؟

ـ بله، کارهای او را دوست دارم. فضای کارهایش ملموس و باورکردنی است.

▪ این نوع فضا خیلی هم با ما ایرانی‌ها نزدیک است؟

ـ بله، متن‌های گولدونی خیلی خاص و تئاتری است، کمدی دلارته جزئی از ارکان و سرچشمه‌های ناب مهم تئاتر دنیاست و در قرن بیستم هم رجعت دوباره‌ای به آن گردیده است، جایی که خلاقیت، موقعیت و بداهه‌سازی حرف اول و آخر را می‌زند.

▪ کارگردان خاصی هم در این سبک به‌صورت ویژه کار می‌کند؟

ـ جورجیو اشتیلر به‌عنوان متولی و احیاکننده کمدی دلارته در قرن بیستم شناخته می‌شود.

▪ در نمایش‌های کمدی دلارته شوخی‌های کلامی خیلی موثر است. به‌نظر می‌رسد در «غلتشن‌ها» آنها را با واژه‌هایی نظیر چیتان‌پیتان ایرانیزه کردید؟

ـ در ترجمه، جملات، ما‌به‌ازای ایرانی پیدا کردند. اولین قدم برای آداپته‌کردن در ترجمه صورت می‌گیرد و باید از عبارت نام‌آشنا و ملموسی برای مخاطب استفاده کرد.

▪ به اقتباس ادبی اشاره کردید. به‌نظر می‌رسد به زمان نمایش که در قرن ۱۸ می‌گذرد وفادار ماندید؟

ـ معتقدم در وجود همه ما، گوشه‌هایی از رفتار غلتشن‌ها وجود دارد، البته ممکن است شکل و شمایل آن متفاوت باشد. در هر صورت این رفتار به قرن و سال خاصی منحصر نمی‌شود و در هر زمانی پدران خانواده به این شیوه با زنان و فرزندانشان برخورد می‌کنند و از سوی مقابل هم بچه‌ها و زنان، رندی‌های خاص خودشان را دارند و یک جورهایی زیر بار حرف زور نمی‌روند.

▪ کمدی دلارته نقاط مشترک و تفاوت‌هایی با نمایش سیاه‌بازی و تخت‌حوضی ما دارد. ارباب بدجنس و زبان‌نفهم، دکورهای ساده، زن و بچه‌ها و نوکر و ارباب به‌صورت مشترک در هر دوی این سبک‌ها هست اما از طرفی در سیاه‌بازی نوکرها کنشمندتر و حضوری ملموس در وقایع نمایش دارند اما «غلتشن‌ها» دو کلفت و نوکر همگی خاموش و بدون دیالوگ در صحنه حضور دارند و فقط حرکات فیزیکال دارند؟

ـ بله، درست است. سیاه‌بازی با کمدی دلارته خیلی نزدیک است. نمایش سنتی ما که شکل فعلی‌اش را دارد، خیلی وامدار نمایش‌های غربی است و خیلی از روشنفکران و هنرمندان ما که در سال‌های دور از فرنگ بازگشته بودند، این مسائل را با خودشان به کشور آوردند و در مورد کاراکترهای نوکر و کلفت باید بگویم که متن چنین ویژگی را برای نقش‌های نوکر و کلفت در نظر نداشت و ممکن است در نمایش دیگری این ویژگی وجود داشته باشد.

▪ دلقک اول هر پرده چنین ویژگی را نداشت؟

ـ نه، شخصیت دیگری است و شخصیت نوکر (آربکینو) تعریف متفاوتی دارد. کاراکتری است که لباس وصله‌دار می‌پوشد و همیشه گرسنه و تشنه است و دائم برای سیرکردن شکمش دوز و کلک می‌زند اما همچنان گرسنه است. یک‌جور عصاره و چکیده بدبختی جامعه است و تمام بدبختی‌های دنیا در وجود او جمع است.

▪ با سه غلتشن نمایش (موریزیو، سیمون و لوناردو) به‌علت بازی و شیرینی اجرای نمایش مخاطب ارتباط بهتری نسبت به غلتشن دیگر، کانچیانو برقرار می‌کند؟

ـ بخش عمده این قضیه به تجربه بالای هدایت هاشمی و علی سرابی برمی‌گردد. محمدطیب طاهر، اولین تجربه تئاتری‌اش را در این کار انجام داده، از طرف دیگر این مساله را مدنظر داشتیم که کانچیانو وقتی در جمع سایر مردها قرار می‌گیرد، از رفتارهای غلتشن مآبانه‌اش سخن می‌گوید اما به‌دلیل اینکه زن‌ذلیل است، این حس به مخاطب انتقال پیدا می‌کرد و حتی دو تا غلتشن دیگر زیاد او را جدی نمی‌گیرند.

▪ حضور اثرگذار فلیچه (رزیتا فضایی) باعث می‌شود مناسبات و مسائل شکل دیگری به خودش پیدا کند و دختر و پسر با هم ازدواج کنند؟

ـ اساسا دو فضا در ونیز آن زمان می‌بینیم. اول فضای بسته داخل خانه است و فضای شاد و مفرح بیرون است که جشن و سرور در آن جریان دارد. حالا فلیچه می‌خواهد توازنی میان این دو فضا به‌وجود بیاورد و به همین دلیل به یک‌سری از اصلاحات در داخل خانه و تفکرات حاکم بر آدم‌ها دست می‌زند. البته غلتشن‌ها به‌ظاهر اصلاح می‌شوند که باطنی نیست و جنبه تظاهر دارد. اگر قرار بود غلتشن‌ها در دنیا متحول شوند، دیگر نباید شاهد جنگ و ستیزی در دنیا باشیم.

▪ چقدر به این جمله گولدنی که معتقد است اگر تحولی در جامعه به‌وجود می‌آید، توسط زن‌هاست، اعتقاد دارید؟

ـ در تمام عرصه‌ها و اعتراضات مدنی، زن‌های جامعه نقش اساسی دارند.

▪ صحنه پایانی مهمانی نمایش تداعی‌کننده نقاشی معروف شام آخر داوینچی است؟

ـ بله.

▪ از موسیقی زنده در اجرا استفاده کردید؟

ـ بله و فکر می‌کنم وقتی موسیقی زنده باشد و تماشاگر آن را در صحنه احساس کند، اتفاق خوبی رخ می‌دهد.

▪ بیانیه‌ای که فلیچه در آخر نمایش می‌گوید مقداری کار را شعاری می‌کند؟

ـ در واقع در خود نمایشنامه وجود داشت و تا حد امکان در اجرا سعی کردیم آن را کمتر به کار ببریم. البته پند اخلاقی دادن جزو ویژگی‌های کمدی دلارته است.

▪ فکر می‌کنم توان و قوه بالای بازیگری هدایت هاشمی و علی سرابی به‌خوبی توانست صحنه‌های دشوار بازیگری که به قریحه بازیگری ربط دارند را ارائه کنند (صحنه‌های اسلوموشن، رقص و اعمال کردن رفتارهای متضاد در عین واحد)؟

ـ این اتفاقات قرار بود در نمایشنامه رخ دهد و باید از بازیگرانی استفاده می‌کردیم که این توانایی را داشته باشند. البته حضور هادی عامل به عنوان مشاور بسیار به من کمک کرد.

▪ فکر می‌کنم به لحاظ فکری به ایتالیایی‌ها نزدیک باشیم. کما اینکه در گذشته‌های دور فیلم‌های ایتالیایی و بازیگران آن در کشور ما محبوبیت زیادی داشتند؟

ـ بله به لحاظ فرهنگی، شباهت ظاهری چهره، برخوردهای اجتماعی، اعتقاد به برخی از مسائل خرافی قرابت‌های زیادی وجود دارد.

▪ فکر می‌کنم استقبال خوب مردم از کار شما و نمایش «حسن و غول و...» به کارگردانی افشین هاشمی نشان می‌دهد کارهای کمدی و طنز که در پشتش قریحه و خلاقیت وجود دارد، مورد توجه قرار می‌گیرد؟

ـ بله، باید در این شرایط با ارائه دادن کارهای مفرح و خلاقانه مردم را مجاب به دیدن تئاتر کنیم. تئاتر می‌تواند سطح سلیقه مردم را ارتقا ببخشد. در تئاتر گلریز تمام اجراها پر از تماشاگر است و در مقابل برخی از اجراهای تئاتر شهر، سالن‌ها با ظرفیت کامل تماشاگر روبه‌رو نیست. البته در نمایش‌های اجرا شده در تلویزیون شاهد هستیم مجموعه‌هایی وجود دارند که به شدت سطح سلیقه مردم را کاهش می‌دهند. اما در تئاتر می‌توانیم برخلاف این شیوه عمل کنیم.

باید تصور مردم را از اینکه تئاتر یکسری از حرکات عجیب و غریب با آه و ناله و اشک است تغییر بدهیم. با عادت پیدا کردن مخاطب برای دیدن تئاتر قطعا مردم تئاتر را جزو برنامه‌های روزمره قرار می‌دهند و به تدریج تمام کارها را با علاقه پیگیری می‌کنند. اصلا نمایش بدون تماشاگر لطفی ندارد. کار باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. یکی از اتفاقات خوب جامعه بشری اختراع تئاتر است. تئاتر درمانگر، ارائه‌دهنده مسیر است و سطح فکری و فرهنگی مردم را بالا می‌برد. بینش، سواد و آگاهی ایجاد می‌کند و کامل‌ترین هنرهاست.

● رزیتا فضایی بازیگر نقش فلیچه

قضاوت به عهده مخاطب است

▪ فلیچه جدای از سایر زن‌های نمایش به نظر می‌رسد. خیلی هوشمند، با استدلال و کنشمند است؟

ـ بله، فلیچه به لحاظ شخصیتی قرص و محکم است و زیر بار هر حرف زوری نمی‌رود و در عین حال شوهرش نسبت به سایر غلتشن‌ها منصف‌تر است و به حرف زنش هر چند با اکراه و زحمت گوش می‌دهد. حتی در ارتباط نقش‌های مقابل در تمرین‌ها این حس اقتدار فیلچه را تداوم می‌دادیم که در کار طبیعی و قابل باور باشد. در انتخاب بازیگران توسط حمید پورآذری توجهی هم به شخصیت واقعی بازیگران هم شده بود. خود واقعی من هم کما بیش چنین خصوصیاتی دارم.

▪ در «غلتشن‌ها» فلیچه در حکم سردسته زن‌هاست و به آنها خط و ربط می‌دهد؟

ـ بله، درست است حرف‌های فلیچه در بین زن‌ها اجرا می‌شود.

▪ با توجه به نزدیکی شخصیتی شما با فلیچه ایفای سایر نقش‌ها برای شما نظیر مارینا، لوچی‌یتا و مارگاریتا دشوار بود؟

ـ نقش مارگاریتا را دوست داشتم. زیرا خنگی و خل بازی‌های دوست داشتنی زیادی دارد. یادم می‌آید در نمایش «نکراسوف» به کارگردانی محمد رحمانیان نقش چنین آدم خنگ و خلی را ایفا کرده بودم.

▪ فلیچه در پایان نمایش منشأ اثر است. تفاوت بازی شما با سایرین به خوبی دیده می‌شود.

ـ در نمایش مردان، آزادی عمل بیشتری در ایفای نقش دارند وقتی در این مورد با پورآذری صحبت می‌کردم. ایشان عنوان می‌کردند برخلاف سایر شخصیت‌های نمایش، فلیچه آدم معقول‌تر و اهل دلیل و برهان است به همین دلیل جنس بازیم به طور مثال با علی سرابی و هدایت هاشمی متفاوت‌تر به نظر می‌رسید.

▪ فلیچه برخلاف مردان از شیرینی و طنز هم کمتر بهره می‌برد و جدی به نظر می‌رسد؟

ـ بله و دلایل مختلفی دارد. دلیل اصلی آن عدم آزادی کامل کمدی کار کردن برای زنان است و مردها راحت‌تر می‌توانند کار کمدی انجام دهند. مردها برای نزدیک شدن به ویژگی کمدی می‌توانند هر کاری را انجام دهند. اما برای زنان محدودیت وجود دارد. البته نقش‌های لوچی یتا و مارگاریتا مقداری آزادی عمل بیشتری در ارائه کمدی و طنز داشتند. در کل دوره تمرین فکرم مشغول این مساله بود که باید چگونه فلیچه را بازی کنم. فکر می‌کنم در مجموع زن‌ها بازی معقولانه‌تری در این نمایش داشتند و مردها همان غولتشن‌ها بودند که با رفتارشان ارائه می‌کنند.

▪ مردان که بیرون نمایش احمق و غلتشن نیستند؟

ـ درباره مردان ایرانی صحبت می‌کنید یا مردان خارجی و جالب است در شب اجرا با جمله‌ای که لوناردو می‌گوید زن‌ها یک پاپاسی قوه درک ندارند تماشاگران می‌زنند زیر خنده! و این من را خیلی اذیت می‌کند.

▪ خب حمید پورآذری را وادار می‌کردید این جمله را از نمایش حذف کند؟

ـ نمی‌شود. اصلا تمام قوت نمایش به همین جمله است. (با خنده) و تاکید وجود داشت که این جمله حتما باشد.

▪ مردهای نمایش در عین حال اجازه کار فی‌البداهه هم داشتند. آیا زن‌ها هم چنین اجازه‌ای داشتند؟

ـ بله، مخصوصا علی سرابی در این مورد خیلی خوب عمل می‌کرد. یادم می‌آید در اجرای عمومی شب اول نمایش ناگهان از دهانم پرید و گفتم آقایون چرا مثل قورباغه ایستاده‌اید و من را نگاه می‌کنید. که البته حمید پورآذری بعدا گفت دیگر این کار را ادامه نده.

▪ معمولا می‌گویند مثل بز ایستاده‌اید؟

ـ نمی‌دانم، چرا یکهو گفتم قورباغه(با خنده) و خب با ممانعت کارگردان این کار تداوم پیدا نکرد (در این هنگام پورآذری چشم‌غره‌ای رو به فضایی می‌رود. رزیتا فضایی می‌گوید باشد، بد جنسی نمی‌کنم!) البته فکر می‌کنم در مورد فی‌البداهه کار کردن حتی پورآذری به علی سرابی و هدایت هاشمی هم تذکراتی می‌دهد. در کل دست مردها در این عرصه با توجه به اسم نمایش بازتر است. چهار احمق به تمام معنی که هیچ حرف منطقی توی کله‌شان نمی‌رود.

▪ شما با جمله گولدنی که زن‌ها همیشه منشأ تحول در جامعه هستند موافق هستید؟

ـ نه، تحول توسط آدم‌ها صورت می‌گیرد. به جنسیت خاصی و جبهه‌بندی اعتقادی ندارم.

▪ بازی در نقش‌های کمدی دشوارتر از سایر نقش‌هاست؟

ـ بله، دشوارتر است. «غلتشن‌ها» اولین تجربه‌ام در کارهای کمدی است و فکر می‌کنم این قابلیت را دارم که کمدی موقعیت را براساس تمرین‌های زیاد انجام دهم.

▪ دلیل استقبال خوب مردم از اجرا را در چه عواملی می‌بینید؟

ـ دلیل عمده‌اش عدم اجرای تئاتر خوب است که کمتر اجرا می‌شود و مردم به شدت به خنده و کمدی احتیاج دارند.

▪ معمولا بازیگران نمایش‌ها و فیلم‌های ایتالیایی ریتم تند و سریعی دارند. اما در نمایش زن‌ها کمتر حرکات تند فیزیکی دارند؟

ـ بله، قبول دارم. اما در صحنه آخر دفاعیه زنان را می‌گوییم. بایستی جملات و حرکات آرام‌تر ادا می‌شد تا مخاطبان با آن ارتباط برقرار کنند. البته قضاوت درمورد نقش به عهده منتقدان و مخاطب است.

احمد محمداسماعیلی