شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر ص با یهود


برخوردهای مسالمت آمیز پیامبر ص با یهود

پیامبر اكرم ص پس از هجرت به مدینه, برخوردهای گوناگونی با یهودیان این شهر داشته كه از این میان, جنگ های آن حضرت با بنی قینقاع, بنی نضیر, بنی قریظه و خیبر شهرت یافته است هم چنین آن حضرت سریه هایی را برای كشتن برخی چهره های مفسد یهودی اعزام نموده اند, لیكن درباره برخوردهای مسالمت آمیز میان رسول خدا و یهودیان كمتر سخن به میان آمده است

درباره صلح نامه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و یهود مدینه هر چه سخن گفته می‏شود منحصر به پیمانی است كه به «موادعه یهود» شهرت یافته است. لیكن در این مقاله قرار داد دیگری كه تنها در كتاب «اعلام الوری‏» آمده‏است‏به عنوان پیمان اصلی میان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و یهود معرفی می‏گردد و دلایل و شواهدی بر درستی آن متن ارائه می‏شود. هم‏چنین این نتیجه به‏دست آمده كه پیمان‏نامه مشهور، مربوط به یهودیان انصار است و به علاوه، آن مجموعه‏ای از چند قرارداد است نه یك قرارداد.

بخش دوم این نوشتار به بررسی یكی از سریه‏های زمان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم پرداخته و چنین نتیجه‏گرفته ‏است كه این حركت‏برخلاف آن‏چه شهرت یافته سریه نیست، بلكه حركتی سیاسی است كه از سوی رسول‏خدا (ص) به منظور صلح با یهود خیبر انجام شده‏است. هر چند پایان این حركت‏به درگیری كشیده‏شده‏است.

●مقدمه

پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله پس از هجرت به مدینه، برخوردهای گوناگونی با یهودیان این شهر داشته كه از این میان، جنگ‏های آن‏حضرت با بنی‏قینقاع، بنی‏نضیر، بنی قریظه و خیبر شهرت یافته است. هم‏چنین آن‏حضرت سریه‏هایی را برای كشتن برخی چهره‏های مفسد یهودی اعزام نموده‏اند، لیكن درباره برخوردهای مسالمت‏آمیز میان رسول خدا و یهودیان كمتر سخن به میان آمده‏است. در این‏جا دو مورد مهم از این برخوردها بررسی می‏گردد: یكی انعقاد قرارداد صلح میان آن حضرت و گروه‏های یهودی مدینه و دیگری تلاش ایشان برای برقراری صلح با یهود خیبر پیش از جنگ با خیبریان، هرچند این تلاش به نتیجه نرسیده‏است.

منابع اصلی این تحقیق عبارت‏اند از دو كتاب «السیرهٔ النبویه‏» و «المغازی‏». السیرهٔ النبویه كه به سیره ابن هشام شهرت دارد در واقع سیره ابن‏اسحاق است كه عبدالملك بن هشام (متوفای ۲۱۳ق) آن را جمع‏آوری كرده و گاه از آن كاسته و گاه مطالبی را برآن افزوده‏است. محمدبن اسحاق (متوفای ۱۵۰ق) قدیمی‏ترین سیره نویسی است كه روایات او در تاریخ اسلام جایگاه ویژه‏ای دارد. او كارهای پراكنده پیش از خود را جمع كرده و سیره منظمی را به دست داده‏است. با وجود آن همه مطالبی كه این مورخ درباره روابط پیامبرصلی الله علیه وآله و یهود آورده، از پیمان آن حضرت با سه گروه یهودی مدینه سخنی به میان نیاورده‏است، بلكه گزارش او از پیمان عمومی به گونه‏ای است كه مورخان بعدی، گروه‏های اصلی یهود را هم در این قرار داد سهیم دانسته‏اند و به نظر می‏رسد این توهم ناشی از واژه‏هایی است كه ابن‏اسحاق در این گزارش به‏كار برده‏است.

درباره وثاقت ابن‏اسحاق اختلاف نظر فراوان است اما به نظر می‏رسد پذیرش گزارش‏های او از سوی مورخان بعدی شاهدی بر وثاقت او باشد. گذشته از این، در بررسی‏های تاریخی به آسانی نمی‏توان گفته‏های ابن اسحاق را كه با قراین و شواهدی قابل تایید است، رد كرد، زیرا در این صورت بیشتر اطلاعات تاریخی صدر اسلام با مشكل روبه‏رو خواهد شد، البته این سخن بدان معنا نیست كه هر نقل مشكوكی را هم بپذیریم. در این نوشتار هم‏چنین از اضافات ابن هشام استفاده‏های زیادی شده‏است.

منبع دیگر (المغازی) از محمدبن عمر واقدی (متوفای ۲۰۷ق) است. او تنها مورخی است كه خبرهای مربوط به همه جنگ‏ها و سریه‏های دوران رسول خدا را به تفصیل ثبت كرده‏است. قدیمی بودن او و كارشناسی‏اش در زمینه جنگ‏ها و سریه‏ها اعتبار ویژه‏ای به این كتاب بخشیده و ارائه جزئیات رویدادها آن را بر سیره ابن اسحاق برتری داده است.

پس از این دو منبع اصلی، كتاب‏های: الطبقات الكبری، تاریخ الخلیفه، الاموال، المحبر، انساب الاشراف، تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، دلائل النبوه، اعلام الوری و دیگر منابع مربوط به سیره و مغازی مورد توجه بوده‏است. در این میان، كتاب الاموال و اعلام الوری در موضوع پیمان‏های پیامبر و یهود بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. ابوعبید قاسم بن سلام (متوفای ۲۲۴ ق) مؤلف كتاب الاموال، دومین كسی است كه پس از ابن اسحاق متن كاملی از پیمان نامه مدینه ارائه كرده و به خاطر ذكر نام راویان، حتی برگزارش ابن اسحاق - كه به سند این قرار داد اشاره نكرده‏است - برتری دارد. در عین حال یكی از مورخانی كه درباره ركت‏یهودیان معروف مدینه در این پیمان، ابهام ایجاد می‏كند ابوعبید می‏باشد كه سخن او منشا اشتباه برخی تاریخ‏نویسان شده‏است. علامه ابوعلی طبرسی (متوفای ۵۴۸ ق) صاحب تفسیر مجمع البیان، نویسنده كتاب تاریخ اعلام الوری است. این كتاب گرچه در تاریخ چهارده معصوم‏علیهم السلام است، بخش زیادی از آن به سیره پیامبر اختصاص دارد. از این رو، منبع مهمی در موضوع پیمان با یهودیان اصلی مدینه (بنی قینقاع، بنی‏نضیر و بنی قریظه) به شمار می‏رود و بلكه منحصر به فرد است. البته دست دوم بودن این منبع ضرری به اعتبار این نقل نمی‏زند چون از منابع كهن بر درستی گزارش او شاهد آورده‏ایم.

درباره بخش دوم این نوشتار ذكر این نكته لازم است كه همه مورخان سریه عبدالله بن رواحه را، برای كشتن اسیربن رزام، عنوان كرده‏اند اما با بررسی گزارش‏های مختلف به این نتیجه دست‏یافته‏ایم كه این حركت‏به منظور برقراری صلح با خیبر بوده‏است ولی در هنگام بازگشت هیئت اعزامی، به درگیری كشیده شده‏است.

۱) پیمان با یهود

پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله پس از ورود به مدینه با گروه‏های زیادی پیمان بستند. آن‏چه مورد نظر ماست پیمان‏هایی است كه یهودیان مدینه در آن شركت داشته‏اند. با این‏كه مورخان به مناسبت‏های مختلف به قراردادهای پیامبرصلی الله علیه وآله با یهود اشاره كرده‏اند اما به متن آن‏ها چندان توجهی نشده‏است; مثلا هنگام گزارش جنگ‏های آن حضرت با سه گروه یهود می‏گویند: پیامبر با آنان پیمانی داشت كه نادیده گرفتند (۱) ولی مواد آن را بیان نكرده‏اند. تنها دو مورد از این قراردادها به‏طور كامل ثبت‏شده كه یكی مربوط به همه گروه‏های مدینه است و به پیمان عمومی و موادعه یهود معروف شده و دیگری مخصوص سه طایفه بنی‏نضیر و بنی قریظه و بنی قینقاع است. در این فصل مواد این دو قرارداد و طرف‏های امضا كننده آن بررسی خواهد شد.

الف - پیمان عمومی

یكی از اقدامات رسول خداصلی الله علیه وآله در آغاز هجرت، انعقاد قراردادی میان مهاجرین و انصار بود كه در آن از یهود هم فراوان یاد شده‏است. با وجود اهمیت فراوانی كه تاریخ‏نویسان متاخر برای این پیمان‏نامه قائل‏اند و آن را از شاه كارهای دولت مدینه می‏دانند، مورخان اولیه چندان اهمیتی به آن نداده و به نقل آن همت نگماشته‏اند. تنها ابن هشام متن آن را از ابن‏اسحاق روایت كرده و ابوعبید - معاصر ابن هشام - هم در كتاب الاموال آن را آورده است. (۲) اما متاسفانه مورخانی همچون ابن سعد، ابن خیاط، بلاذری، یعقوبی، طبری و مسعودی اشاره‏ای به آن نكرده‏اند. گر چه روایت ابن اسحاق و ابوعبید با قدمتی كه دارند برای ما ارزشمند است لیكن تعدد روایات و برداشت‏های سیره‏نویسان بعدی نیز می‏توانست در تحلیل جزئیات قرارداد بیشتر راهگشا باشد.

متن این پیمان كه ابن هشام آن را قبل از داستان برادری مهاجرین و انصار آورده، طولانی است. در این‏جا به بخش‏هایی از آن كه مورد نظر است توجه می‏كنیم:

ابن اسحاق می‏گوید:

رسول خداصلی الله علیه وآله بین مهاجرین و انصار نوشته‏ای امضا كرد و در آن با یهود پیمان بست. آنان را بر دین و اموالشان تثبیت كرد و به سود و زیان آنان شرایطی مقرر فرمود. متن پیمان چنین است: بسم‏الله‏الرحمن الرحیم این نوشته‏ای است از محمد پیامبرصلی الله علیه وآله بین مسلمانان قریش و یثرب و كسانی كه به ایشان ملحق شوند و به همراهشان جهاد كنند. آنان ملتی واحد را تشكیل می‏دهند. مهاجرین در پرداخت دیه و فدیه بر آداب پیش از اسلام باقی‏اند و به نیكی و عدالت آن را می‏دهند. بنی‏عوف، بنی‏ساعده، بنی حارث، بنی جشم، بنی نجار، بنی‏عمروبن‏عوف، بنی نبیت و بنی اوس هم بر رسوم پیش از اسلام باقی‏اند. .. هر یهودی از ما پیروی كند یاری می‏شود و با دیگر مسلمانان مساوی است، بر او ستم نمی‏شود و دشمنش یاری نمی‏گردد... یهود هنگام جنگ همراه مسلمانان هزینه جنگی را می‏پردازند.

یهود بنی‏عوف و بندگانشان با مسلمانان در حكم یك ملت‏اند. یهودیان دین خود را دارند و مسلمانان دین خود را، اما هر كه ستم كند خود و خانواده‏اش را به هلاكت‏خواهد انداخت. برای یهودیان بنی نجار، بنی حارث، بنی ساعده، بنی جشم، بنی اوس، بنی ثعلبه، جفنه بنی‏ثعلبه و بنی شطیبه همان حقوق بنی‏عوف ثابت است. نزدیكان ایشان هم از این مزایا برخوردارند. كسی بدون اجازه محمدصلی الله علیه وآله از این مجموعه بیرون نمی‏رود. از قصاص جراحتی كوچك هم گذشت نخواهد شد. هر كه دیگری را ترور كند خود و خانواده‏اش را در معرض ترور قرار داده مگر این‏كه به او ستم شده باشد. یهودیان و مسلمانان هزینه جنگ را به سهم خود می‏پردازند... قریش و دوستانشان پناه داده نمی‏شوند. اگر كسی به مدینه حمله كرد همه دفاع خواهند كرد. یهود اوس و موالی‏شان نیز از این حقوق برخوردارند.

این قرارداد همان‏گونه كه پیداست میان مهاجرین و قبایل مسلمان و یهودی انصار بسته شده‏است. یهودیانی كه نامشان در این پیمان آمده شهرتی ندارند و در گزارش‏های تاریخی توجه چندانی به آن‏ها نشده‏است. (۳) گویا این یهودیان همان كسانی‏اند كه یعقوبی درباره آنان می‏گوید: «گروهی از اوس و خزرج به خاطر همسایگی با یهود، آیین یهود را برگزیدند» (۴) و به متهودین (یهودی شده‏ها) یا یهود انصار شهرت دارند. این گروه‏ها به جهت اوس یا خزرجی بودنشان كمترین تنش‏ها را با مسلمانان داشته‏اند (۵) و به نظر می‏رسد كم‏كم اسلام آورده و ارتباطی با یهودیان اصیل نداشته‏اند. علت معروف شدن این پیمان به موادعه یهود هم، شركت این گروه از یهود انصار، در آن است. اما نام‏گذاری این قرارداد به موادعه یهود چندان درست نیست چون طرف‏های اصلی آن مهاجران مكه و انصار مسلمان مدینه هستند. در ابتدای متن و در گزارش منابع دیگر نیز تنها همین گروه به عنوان طرف قرارداد مطرح هستند و هیچ اشاره‏ای به یهود نشده‏است. (۶) به همین دلیل برخی محققان براین باورند كه این پیمان مجموعه‏ای از چند قرارداد است كه ابن‏اسحاق و دیگران آن را در كنار هم و به عنوان یك پیمان نامه آورده‏اند. (۷) تكرار برخی مواد متن نیز چنین مطلبی را تایید می‏كند.

به هر حال عنوان «موادعه یهود» و شركت گروه‏های یهودی انصار در این پیمان نامه، بسیاری را به اشتباه انداخته و موجب شده‏است گمان كنند سه طایفه معروف یهود - كه گفته می‏شود یهود اصلی حجازند (۸) - نیز در این قرارداد شركت داشته‏اند. علت چنین تصوری این است كه اولا، برخی مورخان هنگام نقل این قرارداد از آن سه طایفه نام برده‏اند. (۹) ثانیا، همه مورخان هنگام بیان جنگ‏های پیامبرصلی الله علیه وآله با این سه گروه یهودی، گفته‏اند: «آنان هنگام ورود رسول خدا به مدینه با او پیمان بسته بودند» و چون متن دیگری غیر از این پیمان به موادعه یهود شهرت ندارد، بلافاصله تصور می‏شود كه مراد از پیمان با سه گروه یهود، همین پیمان عمومی است. لیكن این مطلب درست نیست و این سه گروه در این قرار داد دخالتی ندارند بلكه آنان پیمانی مخصوص دارند كه بعدا از آن سخن خواهیم گفت. البته ممكن است انعقاد هر دو معاهده در یك زمان انجام شده باشد اما به هر حال در پیمان عمومی كه عنوان موادعه یهود به خود گرفته حرفی از آنان نیست، زیرا این سه طایفه از یهودیان سرشناس مدینه بودند و اگر در این پیمان شركت داشتند حتما نام آنان برده می‏شد. چگونه ممكن است از هشت گروه یهودی غیر معروف در این پیمان نام برده شود اما به یكی از سه گروه معروف اشاره هم نشود؟! پس باید گفت پیمان با سه طایفه، غیر از این قرارداد است.

به علاوه مواد این پیمان با آن‏چه مورخین درباره آن سه گروه می‏گویند، مطابقت ندارد. آنان می‏گویند سه طایفه با پیامبرصلی الله علیه وآله قرار داشتند كه بی‏طرفی خود را حفظ كرده و حتی به نفع مسلمانان وارد جنگ نشوند (۱۰) اما در این پیمان یهود موظف شدند در جنگ‏ها همراه مسلمانان شركت كرده و بخشی از هزینه آن را تامین كنند. (۱۱) در گزارش‏های تاریخی هم درباره شركت این سه طایفه در جنگ‏ها مطلبی به چشم نمی‏خورد و تاریخ نیز هیچ گاه آنان را به خاطر كناره‏گیری از جنگ سرزنش یا متهم به پیمان‏شكنی نكرده‏است. پیداست چنین تعهدی (كه مسلمانان را یاری كنند) نسبت‏به رسول خدا نداشته‏اند و آن‏چه هست مربوط به یهودیان اوس و خزرج است.

نویسنده:مصطفی صادقی

پی‏نوشت‏ها:

( ۱ ) ر.ك: ابن هشام، السیرهٔ النبویهٔ، تحقیق سقا، ابیاری، شلبی، (بیروت: دارالمعرفهٔ، بی‏تا) ج ۲، ص ۲۲۱; واقدی، المغازی، تحقیق مارسدن جونز (قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۴ق) ج ۱، ص ۳۶۵ - ۳۶۸ و ۴۵۴ - ۴۵۹; ابن سعد، الطبقات الكبری، تحقیق عطا (بیروت، دارالمكتب العلمیه، ۱۴۱۸ق) ج ۲، ص ۵۱; بلاذری، فتوح البلدان (بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۰۵ق) ص ۳۵; یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، تحقیق مهنا(بیروت، مؤسسهٔ الاعلمی، ۱۴۱۳ق) ج‏۱، ص ۳۷۰.

۲ . ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۵۰۱; ابوعبید قاسم بن سلام، كتاب الاموال، تحقیق هراس(قاهره، مكتبه كلیات الازهریهٔ، ۱۹۶۸م) ص ۲۹۱. منابع بعد، همان روایت ابن اسحاق را آورده‏اند.

۳ . ر.ك: ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ترجمه قره چانلو (تهران، امیر كبیر، ۱۳۶۵) ص ۶۲ و جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام (بغداد، نشر جامعه، ۱۴۱۳ق) ج ۶، ص ۵۱۹.

۴ . یعقوبی، همان.

۵ . ابن اسحاق و بلاذری آن‏جا كه نام دشمنان یهودی پیامبر را ذكر می‏كنند كمترین اشاره را به این قبایل دارند (ر.ك: ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۵۱۶ و بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق زكار زركلی(بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۷ق) ج‏۱، ص ۳۴۰).

۶ . ر.ك: احمد بن حنبل، مسند احمد (بیروت، دارصادر، بی‏تا) ج ۱، ص ۲۷۱ و ج ۲، ص ۲۰۴ و كلینی، الكافی (بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق) ج ۵، ص ۳۱.

۷ . عون شریف، نشاهٔ الدولهٔ الاسلامیهٔ (بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۱ق) ص ۲۵; مونتگمری وات، محمد فی المدینهٔ (بیروت، المكتبهٔ العصیریهٔ، بی‏تا) ص ۳۴۳ و اكیرا گوتو، «قانون نامه مدینه‏»، كیهان اندیشه، ش ۷۵; این محقق ژاپنی با بررسی مواد قرارداد، نتیجه گرفته كه آن تركیبی از چند سند تاریخی است. اگر این مطلب اثبات شود اطلاق «قانون اساسی‏» و مانند آن بر این پیمان نامه وجهی نخواهد داشت چون این قرارداد شامل همه گروه‏های ساكن مدینه نمی‏شود.

۸ . ابو الفرج اصفهانی، الاغانی (بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۹۹۴م) ج ۲۲، ص ۳۴۳. البته یهودیان اصیل و اسرائیلی منحصر به این‏ها نیستند ولی دیگران به این اندازه شهرت ندارند.

۹ . ابوعبید، همان، ص ۲۹۷; ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ(بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۲ق) ج ۳، ص ۲۷۲.

۱۰ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴; عامری، بهجهٔ المحافل (مدینهٔ المنورهٔ، المكتبهٔ العلمیه، بی‏تا) ج ۱، ص ۲۱۳; دیار بكری، تاریخ الخمیس (بیروت، دارصادر، بی‏تا) ج ۱، ص ۲۱۳.

۱۱ . ابوعبید هم گفته است‏یهود در جنگ‏ها همراه پیامبر بودند و سهم خود را می‏گرفتند (ر.ك: الاموال، ص ۲۹۶).

۱۲ . شهلا بختیاری، پیامبر و یهود مدینه (پایان نامه كارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه الزهراء، ۱۳۷۳) ص ۱۲۴.

۱۳ . عاملی، الصحیح من سیرهٔ النبی الاعظم (بیروت، دارالسیرهٔ، ۱۹۹۵م) ج ۴، ص ۲۵۵.

۱۴ . هیكل، حیاهٔ محمد (قاهره، مطبعهٔ السنهٔ، ۱۹۶۸م) ص ۲۲۷; وات هم این نظر را دارد (محمد فی المدینه، ص ۳۴۶).

۱۵ . در پاورقی اعلام و بحار الانوار كه متن طبرسی آمده، به اكمال الدین، تفسیر قمی و قصص الانبیاء آدرس داده شده‏است ولی ما حتی با جست‏وجوی رایانه‏ای چیزی از این مطالب را نیافتیم تنها چند كلمه از پیمان‏نامه در قصص الانبیاء راوندی وجود دارد كه آن هم از سه گروه یهود و مواد عهدنامه نام نبرده‏است. گویا مصحح در پاورقی بحار به پیمان‏شكنی یهود اشاره می‏كند نه متن پیمان.

۱۶ . طبرسی، اعلام الوری (قم، مؤسسهٔ آل‏البیت، ۱۴۱۷ق) ج ۱، ص ۱۵۷; مجلسی، بحارالانوار(بیروت، مؤسسهٔ الوفاء، ۱۴۰۳ق) ج ۱۹، ص ۱۱۰ و علی احمدی میانجی، مكاتیب الرسول (تهران، مؤسسهٔ دارالحدیث، ۱۴۱۹ق) ج ۱، ص‏۲۶۰.

۱۷ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴; طبری، تاریخ الامم و الملوك (بیروت، مؤسسهٔ الاعلمی، ۱۴۰۹ق) ج ۲، ص‏۱۷۲.

۱۸ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴; بغوی، معالم التنزیل، تحقیق عك رسوار (بیروت، دارالمعرفهٔ، ۱۴۱۵ق) ج ۴، ص ۳۱۳; عامری، همان، ج ۱، ص ۲۱۳.

۱۹ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۲۲۰; بلاذری، فتوح البلدان، ص ۳۵ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۵.

۲۰ . ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۱۹۱; واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۷، بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۳ و طبری، همان، ج ۱، ص ۱۷۳.

۲۱ . برای نمونه ر.ك: ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۲۴۰ ; بلاذری، همان، ج ۱، ص ۴۳۳ ; یعقوبی، همان، ج ۱، ص‏۳۷۱ ; طبری، همان، ج ۲، ص ۲۴۹ و ابن سعد، همان، ج ۲، ص ۵۷.

۲۲ . واقدی ، همان ، ج ۱، ص ۳۷۳ و طبری، همان، ج ۱، ص ۲۲۵.

۲۳ . بغوی، همان، ج ۱، ص ۲۸۲ و طبرسی، مجمع البیان (بیروت، دارالمعرفهٔ، ۱۴۰۶ ق) ج ۱، ص ۷۰۶.

۲۴ . منابع دست اول انعقاد آن را در اوایل هجرت می‏دانند لیكن برخی محققان معاصر با توجه به موارد آن می‏گویند پیمان‏نامه در سال‏های بعد نوشته شده‏است (اكیر اگوتو، همان; احمد بركات، محمد و الیهود (بی‏جا، الهیئهٔ المصریه العامهٔ‏لكتاب، ۱۹۹۶م) ص ۸۳).

۲۵ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۳۶۳.

۲۶ . طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۵۸.

۲۷ . البته استاد احمدی میانجی پنجمین ماه هجرت را زمان انعقاد آن دانسته‏اند (مكاتیب الرسول، ج ۱، ص ۲۶۰) لیكن این تاریخ در اعلام الوری و دیگر منابع نیست. از مورخان متاخر تنها دیار بكری موادعه یهود را در ماه پنجم هجرت دانسته است (تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۳۵۳).

۲۸ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۳۶۸.

۲۹ . همان، ج ۱، ص ۴۵۶.

۳۰ . همان، ج ۱، ص ۴۵۴; عامری، همان، ج ۱، ص ۲۱۳ و دیار بكری، همان، ج‏۱، ص ۴۶۰.

۳۱ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۴۵۴ و طبری، همان، ج ۲، ص ۱۷۲.

۳۲ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۶، و عامری، همان، ج ۱، ص ۱۶۷.

۳۳ . ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۵۰۱ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۶.

۳۴ . مراد از پیمان عمومی در نظر كسانی است كه آن را یك مجموعه می‏دانند. ولی اگر آن را چندین قرارداد بدانیم پیمان عمومی معنا نخواهد داشت.

۳۵ . ر.ك: احمد بركات، همان، ص ۸۳ و مونتگمری وات، همان، ص ۳۴۵.

۳۶ . خلیفهٔ بن خیاط، تاریخ الخلیفهٔ (بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۱۵ق) ص ۳۴; یعقوبی، همان، ج ۱، ص ۳۹۵; طبرسی، همان، ج ۱، ص ۲۱۰ و محمد بن حبیب، المحبر (بیروت، دارالافاق، بی‏تا) ص ۱۱۹.

۳۷ . نام این یهودی در منابع گاه اسیر و گاه یسیر و نام پدرش زارم، رازم و رزام ضبط شده‏است. یكی دیگر از فرماندهان یهود كه درجنگ خیبر كشته شد اسیر نام دارد كه هیچ‏گاه به نام پدرش اشاره نشده‏است ولی برخی از مورخان درباره این دو نفر به اشتباه افتاده‏اند، برای نمونه ر.ك: واقدی، همان; طبرسی، همان و... .

۳۸ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۳۳.

۳۹ . ابن اسحاق، خالدبن سفیان بن نبیح و واقدی، سفیان بن خالدبن نبیح ضبط كرده‏اند (سیره، ج ۲، ص ۶۱۹ و المغازی، ج ۱، ص ۵۳۱).

۴۰ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۳۶ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۷۲.

۴۱ . به ترتیب پی نوشت فوق: همان، ص ۶۳۵ و همان، ص ۱۷۴.

۴۲ . همان، ص ۵۱ و همان، ص ۱۸۴.

۴۳ . همان، ص ۲۷۳ و همان، ص ۳۹۱.

۴۴ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۸.

۴۵ . چگونه پیامبر به دیگر یارانش فرموده با اسیر گفت‏وگو كنند یا او را برای گفت‏وگو به مدینه دعوت كنند و وعده ریاست‏خیبر را به او بدهند، اما به عبدالله بن انیس فرموده‏است اسیر را نبینم؟!

۴۶ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۳۳; داستان بخشیدن عصا، در حركت عبدالله بن رواحه هم تكرار شده‏است.

۴۷ . همان، ص ۳۹۴.

۴۸ . همان، ج ۲، ص ۶۸۶.

۴۹ . از مجموع مطالبی كه كتب شرح حال نوشته‏اند استفاده می‏شود كه در میان یاران پیامبر دو نفر عبدالله بن انیس نام داشته‏اند كه نام هر دو هم در منابع تاریخی آمده‏است (ر.ك: ابن هشام، همان، ج ۱، ص ۴۶۳ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۱۱۷ و ۱۷۰).

۵۰ . البته بخش‏های دیگری از این رویداد و دیگر سریه‏ها را نیز عبدالله بن انیس گزارش كرده‏است ولی در آن‏ها مطلب غیر معقولی به چشم نمی‏خورد و شواهدی بر درستی آن وجود دارد.

۵۱ . ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۱۸. در این كتاب در دو صفحه پیاپی دو تعبیر به كار رفته است كه به نظر می‏رسد با توجه به گستردگی لغات عرب و حروف تعدیه، معنای «اصاب‏» در این دو مورد با یكدیگر فرق كند.

۵۲ . این محل در شش میلی خیبر بوده‏است (ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۶۱۸ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۷).

۵۳ . بلاذری، همان، ج ۱، ص ۴۸۵.

۵۴ . ر.ك: صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد (بیروت، دارالكتب العلمیه، ۱۴۱۴ق) ج ۶، ص ۱۱۲.

۵۵ . جالب توجه است كه برخی مورخان می‏گویند: «پیامبر این گروه را برای كشتن اسیر و یاران یهودی‏اش فرستاد». در حالی كه همراهی آنان با اسیر پس از رفتن اصحاب پیامبر به خیبر مطرح شد!

۵۶ . گزارش این سفر از اضافات ابن هشام است و ابن اسحاق تنها در یك سطر به اصل آن اشاره می‏كند.

۵۷ . درباره زمان حركت عبدالله بن رواحه نظریات دیگری هم مطرح است. ابن خیاط، ابن حبیب و طبرسی آن را در رویدادهای سال پنجم نوشته‏اند (تاریخ خلیفه، ص ۳۴; المحبر، ص ۱۱۹ و اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۹۶) ولی این سخن درست نیست چون حركت عبدالله پس از مرگ ابو رافع بوده (ر.ك: واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۶) و ابو رافع هم پس از نبرد خندق یعنی اواخر سال پنجم كشته شده‏است (ر.ك: برخوردهای پیامبر و یهودیان حجاز، ص ۱۳۹). به نظر نمی‏رسد در آخرین روزهای سال پنجم این حركت انجام شده‏باشد، چون آن‏گونه كه برای پیامبر خبر آوردند اسیر در حال جمع‏آوری نیرو برای حمله به مدینه بوده و بعید است این كار در فرصت كوتاه، پس از مرگ ابورافع، یعنی روزهای باقی مانده از سال پنجم، انجام شده‏باشد.

۵۸ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۶; ابن سعد، همان، ج ۲، ص ۷۰ و طبری، همان، ج ۲، ص ۴۰۶.

۵۹ . ر.ك: عامری، همان، ج ۱، ص ۱۹۳ و واقدی، همان، ج ۱، ص ۳۷۴.

۶۰ . واقدی، همان، ج ۱، ص ۵۶۶.

منبع:مجله تاریخ اسلام ، شماره ۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.