شنبه, ۲۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 15 March, 2025
مجله ویستا

پیش نیازهای تربیتی ارتباط با متربی از نگاه امام امیرالمؤمنین علی ع


پیش نیازهای تربیتی ارتباط با متربی از نگاه امام امیرالمؤمنین علی ع

یك ویژگی اخلاقی برتر در یك فرد دست در گردن ویژگی های همگون و مشابه دارد اگر در كسی نكته برجسته ای مشاهده شد, باید به بررسی ریشه ها و زیرسازهای آن پرداخت

راه كارهای دست یابی به نگرش امام علی(علیه السلام) به جوانی و جوانان برای آگاهی از نگرش و بینش امام علی(علیه السلام) به جوانی و جوانان، دو راه در پیش رو است:

۲) بازنگری دوران جوانی امیرالمؤمنین(علیه السلام)

برای كسی كه می خواهد علی شناسی را از دریچه نگاه امام علی(علیه السلام) به جوان آغاز كند، یك راه رسیدن به این هدف جستوجو كردن از زیربنای تربیتی خود امام(علیه السلام)و بازنگری و بازسازی دوران جوانی پرشور آن حضرت است.

اما در آغاز راه، پیش از هر چیز با این سؤال مواجه می شویم كه زیربنای مكتب تربیتی علوی چیست؟ در یك كلام، می توان گفت: مكتب تربیتی علوی در حقیقت، همان مكتب تربیتی نبوی است.

معنای این سخن آن است كه نقاط برجسته و مشهود در مكتب تربیتی امیرالمؤمنین، هم از جنبه نظری و هم از جنبه عملی، همه دستاورد و برایند كارهای تربیتی است كه پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)بر روی وجود امیرالمؤمنین(علیه السلام) انجام دادند. خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) در كلامی بلند، به كمیل چنین می فرماید: «یا كمیل ان رسول اللّه(صلی الله علیه وآله)ادّبه اللّهُ ـ عزّ و جلّ ـ و هو ادّبنی و انا اؤدب المؤمنین و اورّث الادب المكرمین.»۱; ای كمیل، پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) تربیت شده خداوند سبحان است و پرورش و تربیت من به دست رسول خدا(صلی الله علیه وآله)صورت گرفته و تربیت مؤمنان بر عهده من است.

حضرت در كلامی دیگر، می فرماید: «و أرایتكم كرائم الاخلاق من نفسی.»۲ اگر فراز و نشیب های زندگی مرا مرور كنید، خواهید دید كه همه آن ها جهت دهنده و درس آموز است; نه تنها گفته ها، كه سكوت ها و موضع گیری ها نیز همه اش درس آفرین است!

امام در جای دیگر می فرماید: «اذا رایتم فی رجل خلّهٔ رائعهًٔ فانتظروا اخواتها»;۳ اگر در كسی ویژگی اخلاقی جالبی دیدید، از ویژگی های همانند و مشابه آن نیز جستوجو كنید.

یك ویژگی اخلاقی برتر در یك فرد دست در گردن ویژگی های همگون و مشابه دارد. اگر در كسی نكته برجسته ای مشاهده شد، باید به بررسی ریشه ها و زیرسازهای آن پرداخت. ردیابی این نكته در امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ما را به شاخص های شخصیتی پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)می رساند. در این باره، حضرت به سرچشمه ویژگی های شخصیتی خود اشاره كرده، می فرماید: «و انّی علی بیّنهٔ من ربّی و منهاج من نبیّی.»۴ اگر شاخصی در شخصیت من می بینید، این همه برگرفته از تأدیب الهی و رفتن در مسیری است كه پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)پیش روی من گشود.

حضرت(علیه السلام) در گفتاری دیگر، سرگذشت روزهای نوجوانی و دوران سیزده سالگی شان را، كه به اسلام گرویدند، در خطبه «قاصعه» چنین بیان می نماید: «و لقد كنت اتّبعه اتّباع الفصیل اثر امّه یرفع لی فی كل یوم من اخلاقه علما و یأمرنی بالاقتداء به.»۵ در آن روزگاران، من همانند فرزندی كه سایه به سایه مادر در همه جا همراه و همگام با او است، با پیامبر(صلی الله علیه وآله) همراه بودم، هر روز عَلَم و نشانه ای از اخلاق برجسته خود پیش روی من برمی افراشت و مرا فرمان می داد كه آن راه را پیش گیرم.

و شاید به همین دلیل بود كه وقتی اصبغ بن نباته در آخرین لحظه های زندگی امیرالمؤمنین(علیه السلام)، ضمن سؤال های خود از رابطه ایشان با تك تك انبیا و نیز پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله)سؤال كرد، كه آیا شما برترید یا آدم(علیه السلام)، شما برترید یا نوح(علیه السلام)، شما برترید یا ابراهیم(علیه السلام)، موسی(علیه السلام) و عیسی(علیه السلام)، امام(علیه السلام) در پاسخ هر یك، خود را از دیگر پیامبران برتر می دانست، تا این كه اصبغ پرسید: یا علی(علیه السلام) شما برترید یا پیامبر(صلی الله علیه وآله)؟ رابطه شما با پیامبر چگونه است؟

اصبغ می گوید: تا این سؤال را از امام(علیه السلام)پرسیدم، دیدم دانه های درشت عرق بر پیشانی بلند امام(علیه السلام)نشست و حضرت در حالی كه لرزش، گونه ها و دست هایشان را فراگرفته بود، فرمودند:وای بر تو! «أنا عبد من عبید محمد(صلی الله علیه وآله).» این سخن بیان گر میزان دینی است كه امیرالمؤمنین(علیه السلام)به پیامبر(صلی الله علیه وآله)و پرورش نبوی داشت.

بنابراین، كسانی كه دوست دارند جوانی پرشور علی(علیه السلام) را بشناسند، اولین راه نگرش در سیره امام(علیه السلام) و مرور دوران نوجوانی و جوانی ایشان در پیشگاه نبی مكرم(صلی الله علیه وآله)است. می توان آن برهه را بازسازی و پردازش كرد و از آن برای پرورش نسل جوان بهره گرفت. این یافته ها می توانند در قالب اصول، روش ها و اهداف تربیت دینی طبقه بندی شود.

۲) توصیف جوان و جوانی در نگاه و كلام امام علی(علیه السلام)

در این روش، كه كوتاه تر هم هست، جوانی و شاخص های جوانان را نه با مرور جوانی خود امیرالمؤمنین(علیه السلام)، كه از زبان ایشان هنگام توصیف جوانی و جوانان، می توان بررسی نمود.

در بررسی سیره كلامی امام(علیه السلام) این نكته آشكار است كه بخش مهمی از این سیره مربوط به دغدغه امام(علیه السلام) درباره تربیت برتر و بهینه فرزندان، یاران، دوستان و همه كسانی است كه مسؤولیت تربیت آن ها بر دوش امام بوده است.

بجاست توجه كنیم كه هرچند كتاب گران سنگ نهج البلاغه همه گفته هایی نیست كه حتی در دوران حكومت چهارسال و اند امیرالمؤمنین از ایشان به یاد مانده و تنها نمایان گر بخش كمی از اقیانوس بی كران اندیشه های تاب ناك علوی است، ولی با این همه، مراجعه به غررالحكم و دررالكلم و نهج البلاغه و دقت در خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار آن، ما را تا حدی با سیره تربیتی امام(علیه السلام) آشنا ساخته، بستری نورانی پیش رویمان می گشاید.

امام(علیه السلام) همواره به همگان، بخصوص جوانان، این گونه هشدار می دهند: «الفرصهٔ تمرّ مرّ السّحاب فانتهزوا فرص الخیر»۶ لحظه های زندگی بسان ابر، آرام و بدون توجه انسان می گذرند. ناگهان خواهیم دید تمام عمرمان سپری گردیده و اقدام به هر تلاشی دیر شده است! راستی چه زود فرصت های جبران می گذرد! آن وقت باید در چارچوب واژه های «ای كاش» و «اگر» و «مگر»، بگوییم: خدایا كاش دوباره آن موقعیت ها و آن روزهای شادابی، نشاط و جوانی زنده می شد! آن روزها من خام بودم و نمی دانستم چگونه از عمر و زندگی ام توشه بگیرم!

بنابراین، راه دوم برای دست یابی به سیره تربیتی امام علی(علیه السلام) توجه به توصیف جوان و جوانی در لابهلای كلمات، گفتارها، نامه ها و خطبه های باقی مانده از امیرالمؤمنین(علیه السلام)است. امام(علیه السلام) پس از بازگشت از جنگ صفیّن در سرزمینی به نام «حاضرین» وارد خیمه خود شدند و مدتی طولانی به نوشتن پرداختند. آن نوشتار باید امر سرنوشت ساز و مهمی می بود; چون ساعت ها وقت امام(علیه السلام) را به خود مشغول داشت. وقتی امام از خیمه بیرون آمدند، یاران در دست ایشان نامه ای دیدند كه خطاب به فرزندشان امام مجتبی(علیه السلام) نوشته بودند ـ كه به شهادت اسناد تاریخی، در آن اوان، سی سال از سن مباركشان می گذشت. در این نامه، یكی از بهترین توصیفات، توضیحات، تفسیرها و تبیین ها از جاذبه های جوانی، حساسیت های آن، ظرافت های روحی ـ روانی جوان و هدف گذاری های تربیت دینی كه می توان برای جوان و جوانی ترسیم كرد و راه كارهای لازم برای مربیانی كه درصدد ارتباط بهینه با جوانان هستند، بیان شده است.

نامه سی و یكم امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه به گفته بیش تر نهج البلاغه شناسان نامه ای است كه امام خطاب به فرزندشان حسن بن علی المجتبی(علیه السلام) نوشته اند. البته بعضی هم می گویند:

این نامه خطاب به محمد بن حنفیه، فرزند دیگر امام(علیه السلام)، می باشد. راز اختلاف هم این است كه امام(علیه السلام)در این نامه، نه به عنوان یك معصوم، بلكه به عنوان یك پدر و یك مربّی دل سوز كه دغدغه تربیت و آینده فرزندشان را دارند، مطالب را بیان كرده اند و این خود یكی از الطاف و هدیه های بزرگی است كه امام(علیه السلام) به ما تقدیم نموده اند.

● پیش نیازهای روان شناختی و تربیتی برای برقراری ارتباط درست با جوانان

نامه سی و یكم نهج البلاغه مجموعه كاملی از آموزش اصول و روش های تعلیم و تربیت است و مباحث متعددی مانند عوامل تربیت، موانع تربیت، اهداف تربیت، پیش نیازهای تربیت، اقسام تربیت، تربیت دینی، تربیت سیاسی، تربیت عاطفی و... را دربردارد. در این نوشتار، تنها به برخی از پیش نیازها و ظرافت های روان شناختی یا تعلیمی و تربیتی لازم برای برقراری ارتباط تعلیم و تربیتی سازنده با جوانان و نوجوانان با استفاده از فرازهایی از نامه ۳۱ نهج البلاغه اشاره می شود:

▪ لزوم برقراری روابط تربیتی افقی و همسطح

روابط تربیتی با نوجوان و یا جوان باید افقی، متقابل و همراه با درك احساسات و موقعیت مخاطب باشد، نه عمودی كه حالت القا و تلقین پیدا می كند. برخوردهایی كه از بالا به پایین صورت می گیرد و مربّی می كوشد بر اساس فهم یا انتظارات خود با فراگیر رابطه برقرار كند، معمولاً برخوردهایی كلیشه ای و همراه با پیش داوری است. مربّی در ارتباط خود با نوجوان و جوان نمی تواند ارتباط عمودی و از بالا به پایین داشته باشد، بلكه باید ارتباطی افقی، همسطح و همتراز، كه حاصل تفاهم و درك طرفینی است، داشته باشد. ایجاد این فضای تربیتی افقی، راه كارهای گوناگونی دارد كه به برخی از آن ها اشاره می شود:

برخی از مربیّان و فیلسوفان تعلیم و تربیت امروزه معتقدند كه بهترین فرایند تربیت، به ویژه در ارتباط با جوانان، زمانی رخ می دهد كه این ارتباط به یك ارتباط عاطفی افقی، مسبوق باشد، به طوری كه در آن مربّی و متربّی همدیگر را درك كرده باشند و بالاتر آن كه مربی در فرایند تربیت، گذشته از اثرگذاری، خود را متعلّم نیز بداند. البته چون حضرت علی(علیه السلام)، خود معصوم، پیراسته و برخوردار از برترین نوع آگاهی ها هستند، نقششان جهت دهی و هدایت متربّی است، اما پیش از این می كوشند كه با فراگیر خود ارتباط افقی برقرار كنند.

به این دلیل در آغاز نامه، هم خودشان را و هم طرف مقابلشان را توصیف و تعریف می كنند و این احساس تفاهم و درك طرفینی را این گونه شروع می كنند: «من الوالد الفان المقرّ للزمان المُدبِر العُمُر، المستسلم للدّهر... الی المولود المؤمّل ما لا یدرك، السالك سبیل من هلك...»۷ با این توصیفات اولیه، امام(علیه السلام) هم نشان می دهند كه طرف مقابلشان را می شناسند و هم خودشان را به گونه ای به طرف مقابل معرفی می كنند كه متربّی نقاط افتراق و اشتراك خود را با مربی بداند.

نویسنده:عباس‌علی شاملی

پی نوشت ها

۱ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۶۹، روایه ۱، باب ۱۱ / محمدی ری شهری، میزان الحكمه، ج ۱، ص ۷۸، حدیث ۴۲۹

۲ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۶، باب ۸۶، ص ۳۷۳ / نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه ۸۷، ص ۷۹: «با خوی خود، به شما نشان دادم كه اخلاق گزیده و برتر چیست.»

۳ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۶۹، ص ۴۱۱، روایت ۱۲۹، باب ۳۸

۴ ابن ابی الحدید، پیشین، ج ۷، باب ۹۶، ص ۷۱

۵ سیدجعفر شهیدی، پیشین، خطبه ۱۹۲، ص ۲۲۲; «و من در پی او ـ در سفر و حضر ـ چنان كه شتر بچه در پی مادر می رود، می رفتم و وی هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای برپا می داشت و مرا به پی روی آن می گماشت.»

۶ همان، كلمات قصار، كلمه ۲۱، ص ۳۶۳; «فرصت چون ابر گذران است. پس فرصت های نیك را غنیمت بشمارید.»

۷ همان، نامه ۳۱، ص ۲۹۵: «از پدری كه در آستانه فنا است و چیرگی زمان را پذیرا است، زندگی را پشت سر گذاشته، به گردش روزگار گردن نهاده... به فرزندی كه آرزومند چیزی است كه به دست نمی آید، رونده راهی است كه به جهان نیستی می انجامد...»

۸ همان، ص ۲۹۷; «پسركم، چون دیدم سالیانی را پشت سر نهاده ام و به سستی در افتاده ام، بدین وصیت برای تو پیش دستی كردم.»

۹ همان، ص ۲۹۷ـ۲۹۸: «پسركم، هرچند من به اندازه همه آنان كه پیش از من بوده اند نزیسته ام، اما در كارشان نگریسته ام و در سرگذشت هاشان اندیشیده و در آنچه از آنان برجای مانده، فرورفته و درنگ نموده ام تا چون یكی از ایشان گریده ام، بلكه با آگاهی كه از كارهاشان به دست آورده ام: گویی كه با نخستین تا پسینشان به سر برده ام. پس از آنچه ـ دیدم ـ روشن را از تار و سودمند را از زیان بار باز شناختم و برای تو از هر چیز زبده آن را جدا ساختم.»

۱۰ همان، ص ۲۹۷:«دل جوان همچون زمین ناكشته است; هرچه در آن افكنند، بپذیرد، پس به آموختن و تربیّت تو پرداختم، پیش از آن كه دلت سخت شود.»

۱۱ همان، ص ۲۹۶; «تو را دیدم كه پاره ای از منی، بلكه دانستم كه همه جان و تن منی; چنان كه اگر آسیبی به تو رسیده، به من رسیده و اگر مرگ به سراغت آید، رشته زندگی مرا بریده است.»

۱۲ همان، ص ۲۹۷; «پسركم، چون دیدم سالیانی را پشت سر نهاده ام و به سستی در افتاده ام، بدین وصیت به تو پیش دستی كردم، و خصلت هایی را در آن برشمردم، از آن پیش كه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو نگفته باشم... یا پیش از نصیحت من، پاره ای از خواهش های نفسانی بر تو غالب گردد.»

۱۳ محمد ابن الحسن الطوسی، تهذیب الاحكام، ج ۸، ص ۱۱، روایت ۳۰، باب ۳۶

۱۴ سیدجعفر شهیدی، پیشین، نامه ۳۱، ص ۳۰۲: «بدان، كسی كه گنجینه های آسمان و زمین به دست او است، تو را در دعا رخصت داده، و پذیرفتن دعایت را به عهده گرفته، و تو را فرموده كه از او بخواهی تا به تو بدهد و از او بطلبی تا تو را بیامرزد و از كسی ناگزیرت نكرده كه نزد او برایت میانجی گری كند، و اگر گناه كردی از توبه ات منع ننموده و در كیفرت شتاب نفرموده است.»

۱۵ همان، نامه ۳۱، ص ۲۹۸: «سپس از آن ترسیدم كه مبادا رأی و هوایی كه مردم را دچار اختلاف گردانید، به این خاطر كه من تو را به حال خود واگذارده ام و به دست چیزی كه هلاكت در آن است، سپرده ام، در كار خود فرو برد، و امید بستم كه خدا توفیق رستگاری ات عطا فرماید و راه راست را به تو بنماید.»

۱۶ همان، نامه ۳۱، ص ۲۹۸: «و اینك تو را كتاب خدا بیاموزم، و تأویل آن را به تو تعلیم دهم، و شریعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام بر تو آشكار سازم، و به چیز دیگری نپردازم.»

منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۵۷


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.