جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بازیگری در لانگ شات صحنه تئاتر


بازیگری در لانگ شات صحنه تئاتر

فرشته صدرعرفانی متولد سال ۱۳۴۱ تهران فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۲ با حضور در كلاس های تئاتر و تئاتر عروسكی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان شروع كرد

فرشته صدرعرفانی متولد سال ۱۳۴۱ تهران. فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۲ با حضور در كلاس‌های تئاتر و تئاتر عروسكی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان شروع كرد.

از سال ۱۳۶۲ كار خود را به صورت حرفه‌ای در سینما و تلویزیون با بازی در نمایش تلویزیونی شروع كرد و از آن زمان در ۱۸ مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی به عنوان گوینده و عروسك‌گردان حضور پیدا كرد. در عرصه كارگردانی ۴ مجموعه تلویزیونی به نام‌های «لی لی حوضك»، «گربه جله و آقاپسر»، «عید اومد بهار اومد» و «پلیس آسمانی» را ساخته است.بازی او در فیلم «كافه ستاره» ابعاد دیگری از توانایی‌های این بازیگر را نمایان ساخت.صدر عرفایی در تازه‌ترین تجربه خود پس از سال‌ها به بازیگری تئاتر روی آورده است. بازی در نمایش «خانواده تت» اولین تجربه حرفه‌ای او در بازیگری تئاتر است. این نمایش تا پایان تیر ماه به روی صحنه است.

ـ این اولین تجربه شما در بازیگری تئاتر است یا قبلا هم تجربه بازی داشتید؟

شروع فعالیت هنری من از همان ابتدا با كار تئاتر و تئاتر عروسكی بود. در سال ۵۲ وارد كانون پرورش فكری كودكان شدم و این روند را تا ۱۸ سالگی در كانون ادامه دادم و البته اجراهایی در حد آماتور و دانشجویی هم داشتم. بعد از آن وارد كار حرفه‌ای در تلویزیون و سینما شدم و به جز یك تله تئاتر و یك نمایش كودكان كه سال ۶۲ در سالن اصلی اجرا رفتیم، به آن شكل دیگر كار بازیگری تئاتر نكردم.

ـ از تجربه نقش در این نمایش به ما بگویید و اینكه چه سختی‌ها و تجربه‌هایی كسب كردید؟

بیشتر نقش‌هایی كه تا به حال كار كردم، نقش‌های واقعی و پایبند به درونیات بود. این نمایش به دلیل هجو و بزرگنمایی كه در مفهوم خود دارد متعاقبا اجرا را به سمت كمی غلوآمیز‌تر بودن می‌برد و با ایجاد موقعیت‌های طنز تماشاگر را متوجه تلخی تفكر برانگیز در پس آن می‌كند.

ـ خب، به نظر می‌رسد این یك امر طبیعی باشد. چون وجه تمایز بازیگری در سینما و تئاتر در غلو آمیز بودن آن است؟

نه كاملا اینطور نیست. به نظر من اگر متنی وجود داشته باشد كه كاملا پایبند به واقعیات باشد، اصلا لزومی ندارد كه در آن غلو شود. درحالی كه اگر در این نمایش بازی‌ها به نوعی بزرگنمایی در آن دیده می‌شود به دلیل كنش‌های دراماتیك غلوآمیز آن است؛ به نوعی ایجاب می‌كند بازی نمایشی انجام دهیم تا بازی حسی. البته بدیهی است كه بازیگر سینما با توجه به پلانی كه از آن گرفته می‌شود، عكس‌العمل متفاوتی نشان دهد. حركت در كلوزآپ خیلی ریزتر از لانگ‌شات است. من فكر می‌كنم ما باید در اینجا خودمان را بازیگرانی در لانگ‌شات ببینیم. در بلندی و كوتاهی صدا همینطور و مطابق با فضای اینجا باید ظرفیت صدا را سنجید.تفاوت دیگر هم آن است كه بازیگر تئاتر همیشه باید مواظب باشد كه در زاویه دید تماشاچی قرار بگیرد كه در سالن جایش همیشه ثابت است و مانند موقعیت دوربین و بازیگر سینما مداوم در تغییر نیست.

ـ آیا این شیوه و هدف در بین بازیگران دیگر هم رعایت شده؟ یعنی یك همگونی در صدا و بازی در بین آنها به وجود آمده است؟

من نمی‌توانم از بیرون كار را ببینم. به نظر شما این همگونی به وجود آمده است؟

به نظر من این همگونی كمتر دیده می‌شد و صدای بازیگران مقابل شما متفاوت بود. مخصوصا صدای آقای آئیش و مهران فر.

نباید این نكته را دور از ذهن قرار دهید كه نوع نقش‌ها متفاوت است و با توجه به آن نقش‌هاست كه صدای افراد تغییر می‌كند. این نقش‌ها هستند كه به ما می‌گویند چگونه بازی كنیم. بازی من به عنوان مادر خانواده كه می‌خواهد به نوعی آرامش برقرار كند قطعا متفاوت از بازی سرگرد و تت است. تضاد و كنش مستقیم نمایش در واقع بین آن دوست و نقش ماریشكا با توجه به امكاناتی كه در اختیار من قرار داده است و نظر كارگردان، اینگونه بازی را پذیرا شده است.

ـ چه پروسه‌ای را برای رسیدن به نقش ماریشكا (خانم تت) طی كردید؟

معمولا سعی می‌كنم نقش‌هایی را انتخاب كنم كه قابلیت‌‌های خوبی برای بازی داشته باشند. نمایشنامه را خیلی دوست داشتم ولی در مورد این نقش ابتدا فكر می‌كردم كه نقش مادر خیلی یكدست و از زوایای دید مخاطب پنهان است. ابعاد زیادی ندارد. از همان ابتدا به این فكر افتادم كه چه ابعادی می‌توانم به آن اضافه كنم؟ پس از راه‌های زیادی كه اتود زدم به این نتیجه رسیدم این مادر نباید نقش شاخصی را ایفا كند بلكه باید به عنوان یك كاتالیزور در وقوع رخدادها همراه تت و خانواده باشد. البته جذابیت خانم ماریشكا برای من در تضادی است كه بین مصلحت طلبی و عشق به خانواده برای او به وجود می‌آید. مثل وقتی كه از روی ترحم كسی را می كشیم یا به تصور خود از روی خیر خواهی .

ـ شما جزو آن دسته از بازیگرانی هستید كه خیلی حسی بازی می‌كنند یا برای حس‌های به‌دست آمده در طول تمرین نشانه می‌گذارند؟

من از همان موقعی كه كار تئاتر كردم پایبند قرارداد بین كارگردان و بازیگر بودم. این امر در كار عروسكی و سینمایی من هم تاثیر داشته است. یك عامل دیگر هم باید به آن اضافه كنم و آن كار گروهی است. ما نباید بازیگر مقابلمان را در یك شبهه یا سوال قرار دهیم و اورا درصحنه غافلگیر كنیم. در سینما هم همین‌طور، قراردادی طی تمرین با بازیگران و فیلمبردار از طریق كارگردان گذاشته می شود و بازیگر نمی‌تواند موقع فیلمبرداری آن را نادیده بگیرد.

ـ در مورد حس‌ها چطور؟

حس‌ها همه كشف شده است. فكر می‌كنم یك بده بستان لحظه‌ای اتفاق می‌افتد. در تئاتر برخلاف سینما تداوم حسی وجود دارد، بنابراین واكنش بازیگران در هر شب ممكن است اندازه‌ای بالا و پایین داشته باشند. در این نمایش سرگرد تعیین كننده اندازه واكنش‌‌هاست و می‌تواند در اندازه آن نقش مهمی داشته باشد. برای اینكه همه ما متاثر از نقش سرگرد در این نمایش هستیم.

ـ از چه كاراكترها و آدم‌هایی در زندگی روزمره و غیره برای این نقش وام گرفتید؟

این وام گرفتن همیشه در كار هنری وجود دارد. ممكن است ندانیم در كجا و كی این اتفاق افتاده است ولی حتما از آدم‌هایی كه در طول روز و سال‌ها با آنها بودم تاثیراتی گرفتم. همین‌طور ما پر از تجربیات نادیده و یا ناشنیده هستیم و درك ذاتی از موقعیت داریم؛ ضمن اینكه برخی از آنها را تخیل یا تجربه می‌كنیم. من شاید بیشتر تخیل می‌كنم یا به صورت غریزی آن را انجام می‌دهم ولی تا به حال به شخص مشخصی فكر نكردم كه بخواهم مثل او بشوم. اینجا هم آن موقعیت و درك آن مهم است.

ـ از آنجایی كه این نمایش مجارستانی است، برای ما جای كنجكاوی می‌گذارد كه چطور اینقدر خوب به آن پرداخته‌اید؟

مادرها در همه جا یك جور هستند. ظرایف است كه آنها را از هم متفاوت می‌كند. این درست است كه نقش یك مادر مجارستانی را بازی می‌كنم. ولی ما در همین ایران هم مادرانی با این ویژگی داریم. این به شرایط طبقاتی آدم‌ها بستگی دارد نه اینكه كجا زندگی می‌كنند. زنی كه خانه‌دار است و تمام دنیایش بچه‌ها و خانواده است، هر جای دنیا و در یك جامعه بسته و فاشیستی زندگی كند، این رفتارها از او سر می‌زند. برخلاف آن زنی كه بیرون كار می‌كند، شرایط خودش را چه اینجا یا هر جای دیگر می‌طلبد. به این زن‌ها نباید به لحاظ جغرافیایی نگاه كرد. اینها می‌توانند در كل یكسان و در جزئیاتی متفاوت باشند. مثلا در فیلم كافه ترانزیت، زنی هندی گفته كه من این زن را می‌شناسم. حتی در اروپا هم این زن آشناست. در نتیجه موقعیت و شرایط است كه انسان را به هم دور و نزدیك می‌كند و آنها را برای ما آشنا می‌سازد. برای همین وقتی یك اثر جهانی می‌شود، به موقعیت اجتماعی و شرایط سیاسی كه آن قصه را بازگو می‌كند بستگی دارد.

ـ چقدر از تجربه كار در تئاتر لذت بردید؟ آیا دوباره كار تئاتر می‌كنید؟

بله، برایم خاطره انگیز است. من سال‌های خوبی را در نوجوانی با تئاتر سپری كردم. تئاتر روابط ، قشنگی و صمیمیت خودش را دارد. اینكه یك گروه با تبادل حس و انرژی هدفی واحد را دنبال می‌كنند، خیلی جذاب است. به خصوص كه این گروه فوق‌العاده عالی است. خیلی خوشحالم كه در این گروه بازی می‌كنم. البته در سینما هم خوشبختانه تا به حال با گروه‌های یكدست، صمیمی و با انگیزه كار كرده‌ام كه شاید شانس خوبم بوده است. طبیعی است كه این تبادل گرما در تئاتر به مراتب بیشتر از سینماست. شاید چون از ابزار ، تكنولوژی وسرمایه در آن خبری نیست و عوامل بیشتر به یكدیگر متكی هستند.