جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
«غزل پست مدرن» فرم است یا محتوا
«کروچهنیخ» فرمالیست روسی میگوید: «با هر فرم تازه محتوای تازه به وجود میآید. بنابراین فرم محتوا را تعیین میکند.» به دیگر سخن: شاعری به معنای فرم بخشیدن به کلمههایی است که خودشان دارای ارزش هستند یا نیستند. اما آیا اشعاری که «غزل پستمدرن» خوانده میشوند توانستهاند این فرم محتواساز را بسازند؟ آیا دغدغۀ آنها اصلا فرم هست؟ به گمان من دستِکم نیمی از دغدغههای شاعرانی که اشعار خود را در قالب این سبک اگر بشود آن را سبک شمرد- میسُرایند فرم است. لااقل در ظاهر که این طور است. چرا که شاعران «غزل پستمدرن»سرا اصولا این ادعا را دارند که «غزل» میسرایند و غزل هم علیالاصول فرمی است کهن. پس دغدغه ای در بین ایشان وجود دارد که هم غزلسرا باشند و هم پستمدرن. شاید اگر پستمدرن را به نگاهی دوباره به گذشته تعبیر کنیم و یا تقلیل دهیم این سخن درست باشد. به هر حال به گمان من شعری که از آن به عنوان «غزل پستمدرن» یاد میشود بیش از آنکه دغدغۀ فرم داشته باشد دغدغۀ محتوا دارد. یا محتوای این اشعار است که غزل پستمدرن را پستمدرن میکند. یعنی میشود گفت که «پستمدرن» بودن این اشعار همانا به دلیل همین محتوا است در قالبی کهن. یعنی ریختن کلماتی که به مدد پیشرفت و فنآوری هر چند فنآوری برگردان مناسبی برای تکنولوژی نیست چرا که تکنولوژی شناخت است اما لااقل برای کشورهای جنوب «شناختِ» تخنه یا تکنو بیمعنی است و همان آوردن «فن» با مسماتر به نظر میرسد ولو اشتباه باشد- همهگیر شده است یا اصلا ساخته شده است که جخ چندان در گذشتههای دور و حتا نزدیک نه وجود داشتند و نه اگر وجود داشتند ما از آنها اطلاع داشتیم.
اینکه این طرز سرایش شعر موفق میشود یا نه چیزی است که تنها با مرور زمان مشخص میشود و قضاوت دربارۀ آن هماکنون چندان میسر نیست. اما چیزی که مشخص است و میتوان آن را بیان کرد و نوشت «به بنبست رسیدن» و پُرشدن تمامی ظرفیتهای شعرنو است که دیگر اکنون دیر زمانی است بوی «نو» بودن نمیدهد. هرچند شاعران و منتقدان زیادی هنوز هستند که معتقدند ظرفیتها بسیاری در شعر نو وجود دارد که هنوز کشف نشده است اما این موضوع هم محل اختلاف است. این درست به این معنی است که ما بگوییم حتم سیارههایی به مانند زمین وجود دارند که در آنها حیات و تمدن وجود دارد و همه هم این موضوع را قبول دارند اما کو؟ کشف این سیارههای در بیکران زبان در شعر نیاز به کاوشگری «مُدرن» دارد و نیاز به سالها گشتن. علی ای حال برای برون رفت از این راه تنها میماند استفاده بردن از فرمهای جدید و بزک دوزک کردن آنها. درست نمیدانم و مهم هم نیست که غزلهای پستمدرن اصلا غزل هستند یا نه. مهم این است که به یک معنی میتوان گفت پستمدرن هستند. هر چند خود این پست مدرن بودن به هیچوجه بار مثبت یا منفی ندارد. چه بسا به تحقیر مورد استفاده قرار بگیرد و چه بسا به معنای آوانگارد بودن مورد استفاده قرار بگیرد. به هر حال در این چند شعری که از این سبک نوظهور خوانده شده و خواندهام چیزی مانند لودهگی، شوخ و شنگی، در عین جدی بودن، و سرخوشی هست که در شاعران و سبکهای دیگر کمتر دیده شده است. این سرخوشی خصوصیتی است مثبت که خواننده با ذوق را سرخوش میکند یا به قول «بارت» سبب میشود که خواننده از متن «لذت» ببرد. این سرخوشی میتواست در هر قالب دیگری هم ریخته شود و تنها ریختنش در قالب کهن اصلا در قالب ریختنش- چندان به مذاق من یکی خوش نیامد. مگر در بعضی از شعرها که خود ریتم و وزن غزل به این سرخوشی دامن زد و بامزهاش کرد. با وجود این میتواست «قصیده پستمدرن» باشد یا رباعی یا هرچیز دیگر. یعنی از هر طرف که نگاه کنی غزل بودن این اشعار به خودی خود چیزی به آنها اضافه نمیکنند. نکته دیگری که خواندش و دقیق خواندن شعرهایی که به عنوان غزل پست مدرن خوانده میشوند «شهری» بودن این اشعار است. (این هم دلیل دیگری برای پستمدرن بودن است؟) یعنی به گمان من غزل پست مدرن یک سری سُرایش شاعران جدید شهری است و از صور خیال تهی است. شاعر در این نوع اشعار به جانب فرهنگ شهری سوق پیدا کرده است .
مشکلات این فرهنگ. نحو و وزن این شعرها کوششی است در فرم هنرمندانه دادن به روح جدیدی شهری که در حال گسترش است و ضمیر ناخودآگاه شاعران را فتح کرده است. باید توجه کرد که شعر یک نوع حال و هوا است میخواستم بگویم هر فرم جدیدی هنری در سیر کلی تاریخ در پاسخ به نیارهای جدید زاده میشود اما کمی دست نگه داشتم چرا که فرم این اشعار چندان نو نیست، پس جمله را باید اینگونه نوشت: «شعر پست مدرن به گمان من همانند پست مدرن بودنش دوران گذار است برای یافتن فرمی جدید و دلخواه. اینکه این فرم هنوز سر بر نیاورده است چندان منفی نیست. اینکه بالاخره کیهاننوردانی پیدا شدهاند و سعی کردهاند با ذوقورزی و شاداب نویسی خوانندگانشان را پیدا کنند خود جای تامل و دست مریزاد دارد. هر چند در این گشت و گذار کیهانی نیابند اما حتم درک بهتری مییابند از سیاهچالههایی که شعر امروز ما را بلعیدهاند. سیاهچالهای که باید انتظارش را میداشتیم که هر انفجار عظیم کیهانی سببسازش است.
در نهایت فرم به مدد اطلاعات و آگاهی از اوضاع و احوال شکل خواهد گرفت. این است که بنده اعتقاد دارم غزل پست مدرن به هیچوجه سبک نیست بلکه میانبر و دوران گذاری است به سبکی دیگر است. که باید در انتظارش نشست.
علی چنگیزی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه روسیه جنگ مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
ایران هواشناسی تهران بارش باران آتش سوزی قوه قضاییه پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو سهام عدالت بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار قیمت سکه خودرو دلار حقوق بازنشستگان سایپا بانک مرکزی ایران خودرو
سریال کتاب نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سینمای ایران سینما دفاع مقدس
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس نتانیاهو ایالات متحده آمریکا
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
خواب فشار خون دیابت کبد چرب کاهش وزن بیمه