پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

متروسواران


متروسواران

آیا درك و شناخت نظم و سامان زندگی فارغ از نظریه پردازی های كلان و اصطلاحات پیچیده و انتزاعی چون ساختار و نهاد و امكان پذیر است آیا می توان تداوم جریان زندگی را در شیوه ها و راه و روش هایی كه مردم هر روز در زندگی روزمره آن ها را به كار می برند شناخت چگونه جریان زندگی از به هم ریختگی و انقطاع در امان می ماند ما معمولاً چگونه با دیگران صحبت می كنیم بر چه مبنایی لباس های خود را می خریم و به چه دلیلی هر كدام از آن ها را در موقعیت خاصی می پوشیم چگونه راه می رویم و چه موقعی تشخیص می دهیم كه بخندیم و یا دیگران را بخندانیم وقتی عصبانی می شویم دست به چه كاری می زنیم تفاوت رفتارهای ما هنگام عصبانی شدن در محیط خصوصی با محیط عمومی چیست چرا به دیگران كمك می كنیم چه طور به دیگران احترام می گذاریم و چرا بعضی ها را خارج از دایره زندگی خود نگه داریم و

در این بخش تلاش خواهد شد سؤالاتی از این دست با كمك و استفاده از تئوری های فرد جامعه شناس و مطالعات فرهنگی پاسخی در خور و مناسب بیابد شما نیز چنانچه پرسش هایی مشابه یا توضیح و تحلیل در مورد سؤالاتی از این قبیل دارید می توانید برای گروه اجتماعی همشهری «صفحه زندگی» ارسال كنید تا به نام خودتان منتشر شود. روال انتشار این بخش فعلاً هفتگی است اما بر حسب مقتضیات و تعدد و تنوع سؤالات می تواند تا دو یا سه روز در هفته نیز افزایش یابد. منتظر مطالب، سؤالات و نقد و نظرهای شما هستیم.

برای آن هایی كه هر روز صبح با مترو به محل كار خود می روند و هر عصر دوباره با قطارهای مترو به خانه هایشان برمی گردند، هیچ چیزی لذت بخش تر از آن نیست كه بتوانند روی صندلی های قطار بنشینند. واقعاً هم نشستن برروی صندلی هایی كه چندین برابر ظرفیتشان مسافر وجود دارد، لذت بخش است! از این رو رسیدن به قطارها و نشستن بر روی صندلی های قطار اعمال و رفتار خاصی را می طلبد، كه مسافران مترو به تجربه آن ها را آموخته اند. این اعمال و رفتار به طور كلی شگردهای خاصی هستند كه مترو سواران را قادر به رسیدن به قطارها و نشستن بر روی صندلی های قطار می كند. در میان انبوه مسافرانی كه برای رسیدن به قطار و نشستن بر روی صندلی ها دست به هر كاری می زنند، دانستن این شگردها كمك بزرگی است.

از آن جایی كه در جامعه ما صنعت حمل و نقل و به خصوص مترو وارداتی بوده و همواره در هر امر وارداتی مسأله تأخیر فرهنگی پیش می آید، به این معنی كه تكنولوژی وارد می شود اما فرهنگ مناسب آن با تأخیر در مردم نهادینه می شود، در این مورد نیز چنین مساله ای وجود دارد كه مسافران مترو به دلیل عدم آگاهی از فرهنگ استفاده از مترو، رفتار مناسب محیط مترو را نمی دانند. هر چند آن ها از این مساله مطلع اند كه استفاده از این وسیله در وقت و هزینه آن ها صرفه جویی می كند، اما چگونگی استفاده از آن بر آن ها آموخته نشده است.برخی از مسافران مترو فرهنگ استفاده از آن را به تجربه اینگونه آموخته اند كه اگر می خواهند سفری موفق داشته باشند باید چگونه رفتار كنند، هر چند كه بلندگوها و تابلوهای مترو رفتار دیگری از آن ها طلب كند. آن ها به تجربه آموخته اند كه به جای این كه پشت خط قرمز بایستند، بایستی بر لبه سكو بایستند و به جای این كه بر روی پله های برقی حركت نكنند بایستی با سرعت تمام بر روی آن ها بدوند تا بتوانند به قطارهای مترو برسند. از این رو رسیدن به قطار و نشستن بر روی صندلی های قطار به هر نحو ممكنی به جای آن كه نشان عدم آشنایی مسافران مترو با فرهنگ مناسب آن باشد، نوعی فرهنگ است كه آن ها به تجربه آن را آموخته و در خود نهادینه كرده اند. فرهنگی كه راه های زودتر رسیدن، جلوتر از همه نشستن و... را به آن ها آموخته است.همین فرهنگ است كه پیر و جوان، بزرگ و كوچك، زن و مرد را وا می دارد تا بدوند، از خط قرمز سكو عبور كنند، دیگران را هل بدهند و... تا از قطار جا نمانند. آنان كه با محیط مترو آشنا هستند به خوبی می دانند كه اگر اینگونه رفتار نكنند، ممكن است چندین قطار را از دست بدهند، به همین خاطر اغلب این مسافران بعد از رسیدن به قطار و یا نشستن بر روی صندلی ها لبخندی حاكی از موفقیت می زنند، یعنی این كه بالاخره موفق شدم.به نظر می رسد نوعی رقابت سخت بین مترو سواران برای رسیدن به قطارها و نشستن بر روی صندلی ها وجود دارد. رقابتی برای موفقیت، كه گاهی اوقات به خشونت كشیده می شود. خشونتی كه ناشی از شكست در میدان رقابتی است كه در آن بسیار تلاش كرده اند!! شاید آن ها به این خاطر می دوند، دیگران را هل می دهند و از خط قرمز عبور می كنند كه به دیگران نشان دهند از آن ها قویتر و زرنگترند. در این جا نوعی روابط قدرت بین مسافران مترو به چشم می خورد. رابطه ای كه آنها را وا می دارد از تمام ابزار و وسایل برای شكست دیگران و موفقیت خود استفاده كنند. البته محرك های دیگر برای چنین رفتاری را نیز نباید از نظر دور داشت. بسیاری ممكن است به خاطر خستگی یا برای این كه در كنار دوستان و آشنایان خود باشند، دست به چنین رفتاری می زنند.

نوع سوارشدن مسافران مترو در ایستگاه های مختلف تفاوت دارد. در ایستگاه های مبدأ، تعدادی مسافر به طور نامنظم در مكان های كه حدس می زنند، درب های قطار، آنجا باز خواهد شد می ایستند نحوه ایستادن آنها نیز به گونه ای است كه امكان سریع تر سوار شدن آن ها را به قطار می دهد. در ایران به نظر می رسد بیشتر متروسواران به سوار شدن قناعت می كنند و نشستن بر روی صندلی را گنج نایابی می دانند كه ممكن است روزی نصیب آنان بشود. از این رو هر چند برای به دست آوردن آن خود را به آب و آتش می زنند و تا می توانند، حقوق دیگران را زیر پا می گذارند اما معمولاً از این كه توانسته اند سوار بشوند، احساس رضایت می كنند. با این حال آنها به تجربه آموخته اند كه باید كجا و چگونه بایستند و حالت بدنشان چگونه باشد تا بتوانند سریع تر سوار شوند و در صورت امكان بنشینند. نكته جالب این كه آن ها جهت حركت خود را از قبل انتخاب می كنند، چرا كه به محض باز شدن درب های قطار، اندك زمانی طول نمی كشد كه تقریباً تمام صندلی ها پر می شوند و حتی برای سرپا ایستادن نیز جایی باقی نمی ماند، به همین دلیل آن ها از قبل حتی صندلی را كه می خواهند بنشیند، انتخاب می كنند هر چند ممكن است، هرگز صندلی برای نشستن آن ها وجود نداشته باشد.سریع باز و بسته شدن درب های قطار در ایستگاه ها در شكل دهی به این گونه رفتارهای مسافران بی تأثیر نیست. این مساله به خوبی از حالات و رفتارهای مسافران در هنگام سوار شدن بر قطارها قابل مشاهده است. هیچ اطمینانی وجود ندارد كه اگر آرام سوار شوند از قطار جا نمانند یا لای درهای قطارگیر نكنند. از این رو ترجیح می دهند با تمام هول و هراس سوار شوند هر چند از دید دیگران بی فرهنگ خوانده شوند اما از قطار جا نمانند و لای در گیر نكنند. بعد از سوار شدن مسافران و بسته شدن درب های قطار شكل ایستادن مسافران نیز جالب توجه است آن ها به ندرت روبه روی هم می ایستند و غالب اوقات پشت به یكدیگر قرار می گیرند. چرا كه به دیگری زل زدن و یا مستقیم به طرف صورت او نفس كشیدن از جمله اموری است كه به شدت باعث ایجاد تنش در روابط مقابل مسافران می شود. همه مترو سواران به طور ناخودآگاه از این اصول آگاهند. از این رو آن ها غالباً از نگاه مستقیم به یكدیگر می پرهیزند و ترجیح می دهند به جای خیره شدن به دیگران به پنجره های مترو نگاه كنند.

پنجره هایی كه تصویر خود آن ها را نشان می دهند. علاوه بر صندلی، گوشه درب های مترو مكان مناسبی برای نشستن یا ایستادن است؛ چرا كه به راحتی می توان به درب های قطار یا شیشه ای كه صندلی ها را از درب ها جدا می كند، تكیه داد. در قطارها رسم براین است كه اگر خانمی داخل واگن قطار باشد، معمولاً بر ایستادن در چنان جایی بر دیگران ارجحیت دارد. هرچند بعضی اوقات نیز چنین قانونی زیر پا گذاشته می شود!


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.