سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

گلزار, ستاره نا تمام


گلزار, ستاره نا تمام

همیشه فكر می كردم محمدرضا گلزار به عنوان یك سوپراستار در سینمای بعد از انقلاب, چیزی كم دارد یك چیز جدی و اساسی كه كمبودش نمی گذارد ستاره درجه یك و ماندگاری باشد او بیشترین شرایط و لوازم ستاره شدن را دارد و از نظر حرفه ای هم مسیر درست و قابل قبولی آمده

همیشه فكر می‌كردم محمدرضا گلزار به عنوان یك سوپراستار در سینمای بعد از انقلاب، چیزی كم دارد؛ یك چیز جدی و اساسی كه كمبودش نمی‌گذارد ستاره درجه‌ یك و ماندگاری باشد. او بیشترین شرایط و لوازم ستاره شدن را دارد و از نظر حرفه‌ای‌ هم مسیر درست و قابل‌قبولی آمده.

به اندازه كافی هم- خیلی بیشتر از بقیه ستاره‌های كم‌نور این سینما- پول به جیب تهیه‌كننده‌ها و چرخه مالی سینما ریخته است. پس مشكل كجاست؟ این سوالی بود كه با تماشای برنامه «شب شیشه‌ای» با حضور گلزار جوابش را پیدا كردم.

گلزار ستاره‌ای ناتمام است كه هلال‌اش هیچ‌وقت كامل نمی‌شود تا مثل ماه شب چهارده بتابد! چون همیشه با یك پرسونای مجازی در ذهن بینندگان و علاقمندانش حضور دارد. شخصیت حقوقی او چه در قالب نقش‌هایی كه بازی می‌كند و چه صورت‌های قشنگی كه بر بیلبردهای شهر نقش بسته، تصویر واقعی خودش نیست و همیشه لنز دوربین‌ها و رتوش عكاس‌ها و فیلتر و پرده سینما رابط او و جهان بیرون بوده‌اند.

گلزار «واقعی» همان چیزی كه به ستاره‌های پرفروغ واقعی هویتی ویژه و ماندگار می‌بخشد، همیشه پنهان مانده و دلیلش را به راحتی می‌شد در آن یك ساعت حضور تلویزیونی فهمید. گلزار واقعی آنقدر بی‌اعتماد به نفس، نگران، سرد و بی‌روح است كه معلوم نیست چطور می‌تواند جلوی دوربین سینما برود و آنقدر به سختی حرف می‌زند كه از دیالوگ گفتنش در فیلم‌ها تعجب می‌كنیم.

از همه مهم‌تر اینكه «شب شیشه‌ای» و یك نشست حضوری پرسش و پاسخی كه از او دیده‌ام، می‌گوید ستاره سینمای ما حرف زدن بلد نیست و این ایراد خیلی بزرگی است. شاید تصور كنید این «بلد نبودن» از شرم حضور اوست یا محدود بودن دایره لغاتش، اما بیشتر به نظر می‌رسد كه او آنقدر موقع حرف زدن به مصلحت‌ها و حواشی و احتمالات هر جمله و كلمه فكر می‌كند كه قدرت تكلم از دستش درمی‌رود.

معلوم نیست گلزار نگران چیست؟ بالاخره این مصالح و حواشی كه فقط برای او نیست. باقی آدم‌های مشهور، در هر سطح و مرتبه‌ای، در هر جای دنیا، باید مراقب این چیزها باشند و در عین حال حرف بزنند و گفت‌وگو كنند و در محافلی حاضر شوند و در یك كلام غیر از روی پرده و بیلبردها هم به چشم بیایند.

اندازه و حدود این حضور حقیقی و غیرسینمایی را هم خود بازیگر و مشاورانش تعیین می‌كنند و برحسب درست و غلطی حساب و كتاب‌شان بهره یا ضرر می‌بینند، اما غفلت از این بخش مهم شهرت و ستارگی مشكلات مختلفی را باعث می‌شود و فرض‌های زیادی با خودش می‌آورد.

در چنین اوضاعی می‌شود به راحتی و شاید به غلط حكم داد كه محمدرضا گلزار از ظاهرشدن با شخصیت حقیقی‌اش می‌ترسد، چون می‌داند كه چیز جذابی برای ارائه كردن ندارد، خوب حرف نمی‌زند و نگران است كه جلوی سوال‌ها كم بیاورد.

می‌شود فكر كرد كه برای همین بود كه آن نمایش نه‌چندان بامزه قهر و ترك‌كردن «شب شیشه‌ای» را درست در سوال اول اجرا كرد تا مجری ذوق‌زده و نه‌چندان مسلط برنامه را به انفعال بكشاند و از سوال‌های سخت و چالش‌های احتمالی فرار كند، یا به این نتیجه رسید كه پرهیز او از مصاحبه‌های مطبوعاتی به دلیل ترس از كم‌آوردن جلوی پرسش‌های مختلف است، یا...

به این ترتیب، گلزار همیشه سقف پرش محدودی خواهد داشت. از یك طرف نمی‌تواند بخش جدی و مهمی از تمایلات طرفدارانش را برآورده كند و تك‌و‌توك حضورهایش هم بیشتر به محبوبیتش لطمه می‌زند. یقین دارم كه «شب شیشه‌ای» این لطمه را وارد كرده و نشانه‌هایش را در نقل قول‌ها و نظریه‌های شفاهی مردم می‌شود فهمید.

نقطه مقابل او مثلا بهرام رادان است كه همیشه از حضورهای حساب‌شده مختلف به بهترین شكلی برای محبوبیت بیشتر استفاده كرده است. شاید این حضورها (مثل برنامه جنجالی او در همین «شب شیشه‌ای») مقداری نمایشی و جلوه‌فروشانه و زیادی آرتیستی به چشم بیاید، اما اینها دقیقا همان صفت‌هایی است كه ستاره برای حضورهای این‌چنینی به‌ آن نیاز دارند و رادان خوب بلد است نقش بهرام رادان را در محافل و گفت‌وگوها و حضورهای رسانه‌ای باز كند.

در مقابل‌، گلزار تا امروز بدترین بازی‌اش را در نقش خودش داشته و این می‌تواند بازی‌های خوب احتمالی را در نقش‌های مختلف دیگر كم‌جلوه كند. بازی كردن نقش یك ستاره واقعی به تمرینی چندبرابر بازی در نقش‌های سینمایی احتیاج دارد.

كاش محمدرضا گلزار فرصتی به دست بیاورد كه این نقش را هم خوب تمرین كند و درست به اجرا دربیاورد و آن وقت است كه می‌شود درباره این ستاره سینما نظری نزدیك به «واقعیت» داد و منتظر درخشش‌های «واقعی»‌تری از او ماند.

نیما حسنی نسب



همچنین مشاهده کنید