چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

اسلام و پلورالیسم


اسلام و پلورالیسم

باید به روشنی فهمیده شود که نسل کشی بومیان آمریکا و استرالیا, بستن مردم به چوبه های مرگ و زنده زنده سوزاندن آنان, درهم شکستن اراده مردم با توسل به غلتک های شکنجه, تفتیش عقاید در اسپانیا, اعدام بدون محاکمه بردگان, قتل و عام و پاکسازی نژادی اخیر غرب مسیحی نمایانگر مسیحیت نیست

● ضرورت تمایزبخشی بین تعالیم یک مذهب و رفتار پیروان آن

ذکر این نکته در همین آغاز بحث ضروری است که تمایز آشکاری بین تعالیم اصلی و بنیادی یک مذهب با تفسیرهای ارائه شده از سوی مفسران آن و نیز رفتار پیروانشان در موقعیتهای تاریخی و سیاسی متفاوت وجود دارد. باید به روشنی فهمیده شود که نسل کشی بومیان آمریکا و استرالیا، بستن مردم به چوبه های مرگ و زنده زنده سوزاندن آنان، درهم شکستن اراده مردم با توسل به غلتک های شکنجه، تفتیش عقاید در اسپانیا، اعدام بدون محاکمه بردگان، قتل و عام و پاکسازی نژادی اخیر غرب مسیحی نمایانگر مسیحیت نیست. به همین سیاق هر عمل خشونت آمیز ناموجه یا عدم تساهلی که از سوی برخی مسلمانان ستمدیده و مورد تعدی و تجاوز قرارگرفته صورت می گیرد، هیچ کدام نمایانگر اسلام نیست. اگر مقاومت در برابر اشغال و ظلم و ستم نازی ها دلاوری و شجاعت بود، در این صورت مقاومت مسلمانان در برابر نیروهای اشغالگر، رژیمهای دیکتاتوری، امپریالیسم، استعمار و ظلم و ستم نیز باید همین گونه تلقی شود، در غیر این صورت ما سیاست یک بام و دو هوا اتخاذ کرده ایم. هر گونه قتل عام ناموجه غیرنظامیان بی گناه در قرآن محکوم گردیده است:

«هر که نفسی را بدون حق قصاص و یا بی آنکه فساد و فتنه ای در روی زمین کند به قتل رساند مثل آن باشد که همه مردم را کشته و هر که نفسی را حیات بخشد مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده است».(سوره مائده آیه ۳۲)

هدف این مقاله بررسی سه موضوع است:

۱) آیا اسلام ضد پلورالیسم است؟

۲) آیا اسلام نامتساهل است؟

۳) اگر پاسخ منفی است، دلایل عدم تساهل مسلمانان چیست؟

● دین از نگاه قرآن

«ای مردم خدایی را پرستید که آفریننده شما و پیشینیان شما است تا پارسا و منزه شوید – آن خدایی که برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشت و فرو بارید از آسمان آبی که به سبب آن بیرون آورد میوه های گوناگون برای روزی شما، پس کسی را مثل و مانند او قرار ندهید در حالی که می دانید». (سوره بقره آیات ۲۱ و ۲۲)

«و امر نشدند مگر بر اینکه خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش نمایند و از غیر دین حق روی برگردانند و نماز بپا دارند و زکات بدهند، این است دین درست». (سوره بینه آیه ۵)

«آنان که گفتند آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنان هیچ ترس و بیم و حزن و اندوهی نخواهد بود» و «آنان اهل بهشتند و به پاداش اعمال نیک همیشه در بهشت ابد مخلد خواهند بود». (سوره احقاف آیات ۱۳ و ۱۴)

«و کدام دین بهتر از آنست که مردم خود را تسلیم خدا نموده و پیروی از آیین ابراهیم حنیف کنند، ابراهیمی که خدا او را به مقام خاص دوستی خود برگزید». (سوره نساء آیه ۱۲۵)

«و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم تا خدای یکتا را پرستند و از طاغوت اجتناب ورزند». (سوره نحل آیه ۳۶)

«و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه امت پیغمبران خدایند و من یگانه خدای شما هستم». (سوره مومنون آیه ۵۲)

● تساهل مذهبی، ره آورد اسلام برای بشریت

هدف اساسی عبارت بود از اینکه انسانها فقط خدای واحد را پرستش نمایند و با مهرورزی و محبت نسبت به یکدیگر در کنار هم زندگی نمایند. از این رو تمامی مومنان به خداوند، امت واحد تلقی می شوند. تاریخ نشان داده با اینکه یهودیان و مسیحیان از اختلافات شدیدی برخوردار بودند و پیروان مذاهب دیگر نیز بسیار نامتساهل بودند، اما قرآن از پیروان خود می خواهد به کتب مقدس و پیامبران پیشین ایمان داشته باشند و آن را جزیی از دین می داند. از این رو تساهل مذهبی هدیه و ارمغان اسلام به بشریت است.

«ای کسانی که ایمان آوریده اید به خدا و رسول او و کتابی که به رسول خود فرستاده و کتابی که پیش از این فرستاده شده ایمان آورید و هر که به خدا و فرشتگان و کتاب های آسمانی و رسولان و روز قیامت کافر شود سخت به گمراهی فرو مانده و (از راه نجات و سعادت) دور افتاده است». (سوره نساء آیه ۱۳۶)

بنابراین تسلیم اراده الهی شدن، مذهب حقیقی و راستین است. معادل عربی آن «اسلام» است که به معنی صلح نیز هست. خود این نام، گوهر واقعی دین است. طبق نص قرآن پیامبران یا رسولان بی شماری از جانب خداوند پیام واحد تسلیم در برابر اراده الهی یا اسلام و نظام ارزشی اخلاقی و معنوی یا دین مشترک را برای همه آورده اند. بنابراین تمامی این مومنان یکتاپرست و مومن به خداوند عالم، مسلمان خوانده می شوند ـ یا مردمی که تسلیم اراده الهی هستند.

تمام پیامبران و پیروان آنان امت واحد خطاب شده اند.

«به راستی این امت شما امت واحده است و من یکتا پروردگار شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید». (سوره انبیاء آیه ۹۲)

تسلیم و اطاعت از خداوند یا «اسلام»، پیام بنیادی تمام پیامبران بود. پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) کاربرد واژه اسلام را فقط برای پیروان خود محدود نساخت. این واژه بدون عداوت و کینه ورزی برای پیشینیان یهودی ـ مسیحی او به عنوان مومنان هم شأن به کار برده می شد. هیچ واژه ای مناسب تر از این برای مذهب نوع بشر وجود ندارد.

طبق نظر برنارد لوئیس : «اسلام نخستین دینی بود که تمدنی چندنژادی، چندفرهنگی و میان قاره ای خلق نمود و عناصر مهمی از تمدن های پیشین آسیایی وام گرفت، آنان را جرح و تعدیل و با یکدیگر ممزوج ساخت».

● پلورالیسم و تساهل

پلورالیسم این گونه تعریف می شود: «شرایطی در یک جامعه که در آن شمار زیادی از گروه های قومی، مذهبی یا فرهنگی متفاوت در یک کشور در کنار یکدیگر در صلح زندگی می نمایند. همچنین بدین معنا است که واقعیت از مفاد نهایی متعددی ساخته می شود. و نیز این باور که هیچ نظام یا دیدگاه تبیینی واحدی از واقعیت نمی تواند تمام پدیده های زندگی را توجیه نماید». عدم تساهل نسبت به مذاهب دیگر با انکار یا بدنام نمودن دیگر پیامبران و کتب مقدس آنان بروز می نماید. در حالی که یهودیان و مسیحیان برای قرنها این کار را انجام می دادند، اما مدرک و سندی دال بر بروز حتی یک مورد از چنین رفتار نامتساهلانه ای از سوی مسلمانان نسبت به پیامبران این دو مذهب یعنی حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) در طی تاریخ اسلام یافت نمی شود. قرآن حضرت مریم(ع) را والاترین زن می داند:

«ای مریم همانا خداوند تو را برگزید و پاکیزه گردانید و بر زنان عالم برتری بخشید». (سوره آل عمران، آیه ۴۲)

از مسلمانان خواسته شده که هیچ فرقی بین هیچ یک از پیامبران پیشین نگذارند. اما فقط از تعداد کمی از آنان که اعراب دوران پیامبر با آنان آشنا بودند در قرآن نام برده شده است. قرآن بارها کتب مقدس پیشین را تصدیق می نماید اما همزمان یادآور می شود که آنان دستخوش تغییراتی شده اند، واقعیتی که محققان جدید این مذاهب نیز آن را می پذیرند.

«هیچ امتی نبوده جز آنکه در میانشان ترساننده ای بوده است». (سوره فاطر آیه ۲۴)

«و ما رسولان بسیاری پیش از تو فرستادیم که احوال بعضی را بر تو حکایت کردیم و از برخی دیگر هیچ سخن نگفتیم». (سوره مومن آیه ۷۸)

«و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنان بیان کند و بر امت اتمام حجت شود». (سوره ابراهیم آیه ۴)

«آن خدایی که قرآن را به سوی تو به راستی فرستاد که دلیل راستی کتب آسمانی پیش از او باشد و پیش از قرآن کتاب تورات و انجیل را فرستاد، برای هدایت مردم و کتاب کامل جدا کننده حق و باطل را فرستاد (معیاری که بر مبنای آن حق و باطل از هم تشخیص داده شوند)». (سوره ال عمران آیات ۳ و ۴)

«ما تورات را که در آن هدایت و روشنایی است فرستادیم تا پیغمبرانی که تسلیم امر خدا بودند بدان کتاب بر یهودیان حکم کنند و نیز خداشناسان و عالمانی که مامور نگهبانی و تفسیر مناسب احکام کتاب خدا بودند و بر صدق آن گواهی دادند، [بنابراین شما یهودیان] از هیچ نترسید و از انتقام من بترسید و آیات مرا به بهای اندک نفروشید که هر کس بر خلاف آنچه خدا فرستاده حکم کند چنین کسی در واقع از کافران خواهد بود». (سوره مائده آیه ۴۴)

«و از پی آن رسولان باز عیسی پسر مریم را فرستادیم که تصدیق به درستی تورات که در دست او بود داشت و انجیل را نیز بر او فرستادیم که در هدایت و روشنی دلها و تصدیق به درستی تورات و راهنمایی خلق برای پرهیزکاران عالم است». (سوره مائده آیه ۴۶)

«و اهل انجیل باید بر آنچه خدا در آن کتاب فرستاده حکم کنند و هر کس به خلاف آنچه خداوند فرستاده حکم نماید از فاسقان خواهد بود». (سوره مائده آیه ۴۷)

«و ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق به درستی همه کتبی که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی می دهد، پس حکم کن میان آنان به آنچه خدا فرستاده و در اثر پیروی از خواهش های ایشان حکم حقی که به تو نازل آمده وامگذار، ما بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر خدا می خواست همه را یک امت می گردانید و لیکن این نکرد تا شما را به احکامی که در کتاب خود فرستاده بیازماید پس شما به کارهای نیک سبقت گیرید که بازگشت همه شما به سوی خداست و در آنچه اختلاف می نمایید شما را آگاه ساخت». (سوره مائده آیه ۴۸)

«ای پیامبر به اهل کتاب بگو که شما ارزشی ندارید تا اینکه به دستور تورات و انجیل و آنچه به شما از جانب خداوند نازل شده قیام کنید، با این حال آنچه که بر تو نازل شده بر کفر و سرکشی بسیاری از آنان خواهد افزود، در این صورت تو ای پیامبر بر حال گروه کافران نباید تاسف خوری». (سوره مائده آیه ۶۸)

آموزه اساسی و بنیادی اسلام چیزی نیست جز تاکید بر وحدانیت و یگانگی خداوند، که تمامی پیامبران پیشین مدعی آن بودند و به آن دعوت می کردند، و پیامبر اسلام آن را مجدداً مطرح نمود، به جایگاه سابق خود برگرداند و از نو رواج داد. عدم تساهل فقط می تواند علیه چیزی صورت گیرد که متفاوت با باورهای شخص باشد. قرآن به طور مکرر بر وحدت وحی الهی بر تمام پیامبران تاکید می ورزد.

«بگو ای پیامبر ما به خدای عالم و شریعت و کتابی که به خود ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندانش نازل شد و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از جانب پروردگار آمده به همه ایمان آورده ایم، فرقی میان هیچیک از پیامبران خدا نگذاریم زیرا ما مطیع فرمان خدا هستیم». (سوره ال عمران آیه ۸۴)

خدا شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید». (سوره شورا آیه ۱۳)

«بگو من از رسولان اولین پیامبر نیستم که آوازه رسالت بلند کرده باشم، نمی دانم که با من و شما چه می کنند من جز آنچه وحی می شود پیروی نمی کنم و جز آنکه با بیان خلق را آگاه کنم و بترسانم وظیفه ای ندارم». (سوره احقاف آیه ۹)

آیا این، گواهی روشن بر این امر نیست که تمامی کسانی که به خداوند ایمان دارند باید امت متشکل از مومنان به خدا را تشکیل دهند، که از قالبهای عبادی و آیینی و قوانین خاص خود پیروی نمایند آنگونه که پیامبرانشان آنان را ترسیم نموده اند؟ آیات زیر بر این نکته دلالت دارند که این امتیاز فقط به مذاهب ابراهیمی محدود نمی شود بلکه پیروان تمامی کتب مقدس دیگر در سراسر جهان را شامل می شود.

«و ما برای هر امتی پرستشگاهی مقرر کردیم تا به خدا توجه کنند، پس نباید مردم با تو به منازعه برخیزند و تو خلق را به سوی خدا دعوت کن (زیرا این هدف عمده دین است) که خود به راه راست و هدایت کامل هستی». (سوره حج آیه ۶۷)

«ما به هر رسولی برهان روشن و کتب و آیات وحی فرستادیم و بر تو نیز قرآن که کاملترین کتاب الهی است نازل کردیم تا بر امت بیان کنی آنچه که بر آنان نازل کردیم، باشد که عقل و فکرت به کار بندند». (سوره نحل آیه ۴۴)

آیات فوق از قرآن به روشنی نشان می دهند که در میان کسانی که به خداوند ایمان دارند تفاوت های حقوقی و آیینی وجود دارد که نباید سد راه فهم و همکاری متقابل در ارتباط با خداوند گردد.

قرآن فقط از آن دسته از پیامبرانی که برای مردم شبه جزیره عربستان یا مردم عرب زبان دوران پیامبر اسلام (ص) آشنا بودند نام می برد. از پیامبران دیگر مناطق جهان نامی برده نشده است.

بررسی این مطالب مربوط در قرآن نکات زیر را آشکار می سازد:

۱) وحی امر عامی است و برای هر امتی رسولی وجود دارد.

۲) رسولان از میان قوم خود برخاسته اند و به زبان قوم خود سخن می گویند.

۳) تمام رسولان و پیامبران باید در سراسر جهان مورد احترام قرار گیرند.

۴) لغزش ناپذیری متون مقدس دیگر مورد تردید است زیرا پیروان آنان آن گونه که باید از آنان محافظت نکردند.

۵) قرآن حقایق بنیادی آنان را که هنوز محفوظ مانده اند تصدیق می نماید. با این حال به عنوان آخرین کتاب مقدس تمامی شبهات را برطرف و انحرافاتی را که در این متون مقدس رخنه کرده اند تصحیح می نماید.

۶) مسلمانان در پرتو این آموزه های کلی باید به تمامی متون مقدس که از سوی پیروان آنان مذاهب مقدس محسوب می شوند احترام بگذارند حتی اگر قرآن از آن متون مقدس نام نبرده باشد. در عین حال که ممکن است آنان آن متون را متونی لغزش ناپذیر ندانند.

۷) قرآن کتب مقدس مختلف را فقط بهره و جزیی از یک کتاب آسمانی می داند. (سوره آل عمران، آیه ۲۳) از این منظر قرآن یهودیان و مسیحیان را که خود را با انکار دیگری در موقعیتی کاذب قرار می دهند در حالی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند مورد نکوهش قرار می دهد. (سوره بقره، آیه ۱۱۳)

۸) قرآن از پیروان تمامی کتب آسمانی می خواهد که به خداوند ایمان داشته باشند، نه اینکه خود را به فرقه های مختلفِ پیروِ یکی از پیامبران تقسیم نمایند. (سوره شورا آیه ۱۴)

قرآن همچنین آنان را به دلیل تقسیم خود به فرقه های مختلف در درون یک دین نیز سرزنش می کند. (سوره انعام آیه ۱۵۹) این مسئله نه فقط در قرآن که فرقه ها و گروه ها در آن بسیار زیادند بلکه در همه ادیان دیگر وجود دارد.

قرآن پیامبر اسلام را این گونه توصیف می کند: «رسولی از جانب خدا فرستاده شده تا کتب آسمانی پاک و منزه را تلاوت کند، در آن کتب حقیقت و راستی است. (سوره بینه آیات ۲ و ۳)

با وجود تصریح مکرر مبنی بر اینکه خدای واحد پیامی واحد و یکسان برای کسانی که هنوز از او با خبر نیستند یا به او ایمان ندارند فرستاده است، نگرش کاملاً متساهلانه در آیه زیر به ظهور می رسد:

«پس اگر آنان با تو احتجاج کنند بگو من خود و پیروانم را تسلیم امر خدا نموده ام و بگو به اهل کتاب و به امیان که آیا شما چون حق پدیدار شود ایمان آرید؟ اگر ایمان آرند هدایت یافته اند و اگر از حق روی گردانند بر تو چیزی جز تبلیغ دین خدا و اتمام حجت بر آنان نیست و خداوند به حال بندگان بیناست. (سوره ال عمران آیه ۲۰)

آیا این نشانه ای بر سطح بالایی از توجه به امر تساهل نیست و نشانه ای بر اینکه تمامی پیروان پیامبران پیشین یا حتی آنانی که به خدا باور دارند بدون اینکه دارای کتابی آسمانی باشند، از جمله هدایت یافته گانند؟ بعلاوه آیا این امر دلیلی آشکار نیست مبنی بر اینکه حتی پیامبر خدا نیز نمی تواند کسی را وادار به انجام دادن کاری نماید و کار او فقط ابلاغ رسالت است؟

● کار دین به اجبار نیست

این نکته که در امور ایمانی جای هیچ گونه اجبار نیست به طور مکرر در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است. در اینجا فقط به چند آیه به عنوان نمونه اشاره می شود:

«کار دین به اجبار نیست، راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردید، پس هر کس که از راه کفر و سرکشی برگردد و به خدا ایمان آورد به ریسمان محکم و استوار چنگ زده که هرگز نخواهد گسست و خداوند به هر چه خلق گویند شنوا و داناست». (سوره بقره آیه ۲۵۶)

«و اگر خدا می خواست آنان را از شرک باز می داشت و ما تو را نگهبان ایشان نکردیم و تو وکیل آنان نخواهی بود». (سوره انعام آیه ۱۰۷)

«مردم را متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست» و «تو مسلط و توانا بر تبدیل کفر و ایمان آنان نیستی». (سوره غاشیه آیات ۲۱ و ۲۲)

«و ما تو را وکیل و نگهبان بندگان قرار ندادیم، بر تو تنها رسالت و اتمام حجت است». (سوره اسراء آیه ۵۴)

«اگر اعراض کردند (اندوهگین مشو) ما تو را نگهبان آنان نفرستادیم، بر تو جز ابلاغ رسالت تکلیفی نیست». (سوره شورا آیه ۴۸)

آیات فوق به روشنی نشان می دهد که اسلام وجود مذاهب دیگر را می پذیرد، همچنین وجود آنانی که به خدا ایمان ندارند. حتی پیامبر نیز از اندیشه اعمال زور و اجبار بر دیگران نهی شده است؛ با این بیان روشن تر که او نگهبان یا وکیل مردمی که به دعوت او گوش نمی دهند نیست. با این دستور بسیار روشن، حال اگر کسی نامتساهل و معتقد به اعمال زور و اجبار بر دیگران باشد، پیرو اسلام نخواهد بود. هیچ تردیدی وجود ندارد که به راه انداختن جنگ برای وادار نمودن مردم به پذیرش اسلام که جنگی نامقدس خواهد بود جایز نیست.

● انحرافات

قرآن به عنوان آخرین کتاب نازل شده از جانب خداوند، برخی انحرافاتی که به درون باورهای پیروان ادیان پیشین خزیده بود را برمی شمرد که در زیر به طور خلاصه به آنان اشاره می شود.

● وحدانیت خداوند

«بگو او خدای یکتاست»، «خدایی بی نیاز و همه به او نیازمند»، «نه کسی فرزند اوست و نه او فرزند کسی»، «و نه هیچکس مثل و مانند و همتای اوست». سوره اخلاص آیات ۴-۱)

● بی اعتباری گناه اولیه

«پس آنان (آدم و حوا) از آن درخت تناول کردند بدین جهت عورت آنان در نظرشان پدیدار شد و خواستند تا به ساتری از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند و آدم نافرمانی خدای کرد و گمراه شد»، «سپس خداوند توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود و به مقام نبوتش برگزید»، «آنگاه خدا فرمود اکنون همه فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید تا چون از جانب من برای شما راهنمایی بیاید آن هنگام هر که از راه من پیروی کند نه هرگز گمراه شود و نه شقی و بدبخت گردد». (سوره طه آیات ۱۲۳-۱۲۱)

بی اعتباری کفاره نیابتی/بی اعتباری شفاعت بی قید و شرط

«... و هیچکس چیزی نیندوخت مگر بر خود و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد، بلکه هر کس مسئول کار خویش است، بازگشت همه شما به سوی خداست، او شما را به آنچه خلاف در آن کردید آگاه خواهد ساخت». (سوره انعام آیه ۱۶۴)

«و حذر کنید از روزی که در آن روز کسی به جای دیگری مجازات نبیند و هیچ شفاعت از کسی پذیرفته نشود و فدا و عوض قبول نکنند و یاوری نیز نباشد». (سوره بقره آیه ۴۸)

«باز هم عظمت آن روز جزا را چگونه توانی دانست»، «آن روز هیچکس برای کسی قادر بر هیچ کار نیست و تنها حکم و فرمان در آن روز با خدای یکتاست». (سوره انفطار آیات ۱۸ و ۱۹)

«و بدانید که آنچه را غیر از خدا به خدایی می خوانید او چیزی خلق نکرده و اثری در عالم به نفع خلق ندارد و خود نیز مخلوق است»، «اینها مرده و از حیات بی بهره اند و هیچ حس و شعور ندارند و نمی دانند در چه هنگام مبعوث خواهند شد». (سوره نحل آیات ۲۱ و ۲۲)

● وحدت در کثرت

همه مومنانِ به خداوند، امت واحد هستند.

«ای رسولان ما از غذاهای پاکیزه حلال تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح پردازید که من به هر چه کنید آگاهم»، «و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه امت واحده اند و من یگانه خدای شما هستم. پس از من بترسید»، «آنگاه مردم امر دین خود را پاره پاره کرده و در آیین فرقه فرقه شدند و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند پس بگذار که این بی خبران در جهل خود به سر برند تا هنگاهی معین». (سوره مومنون، آیات ۵۳-۵۰)

● امتی از مومنان واقعی به خداوند

قرآن بعد از ذکر نام و سرگذشت برخی پیامبران پیشین در آیات ۹۱-۴۸ سوره انبیاء به اصل وحدانیت باز می گردد که باید در وحدت همه آنانی که به خدا ایمان دارند منعکس شود.

«به درستی این امت شما امت واحدی است و من یکتا پروردگار شما هستم پس تنها مرا پرستش کنید». (سوره انبیاء آیه ۹۲)

قرآن خطاب به همه کسانی که حقیقتاً به خداوند ایمان دارند، صرف نظر از نام گذاری تاریخی آنان، با اشاره به رسولان خداوند، به روشنی بیان می دارد که همه آنان ملهم از حقایق بنیادی یکسان هستند و به آن موعظه می شوند، نه مداومت تمامی تفاوت ها در اعمال عبادی یا قوانین خاصی که آنان بر اساس مقتضیات زمان و تحول اجتماعی پیروان خود مطرح ساختند.

● رستگاری: هیچ قومی برگزیده نیست

اصطلاح قرآنی مومن به معنی کسانی است که به خدا ایمان دارند، و شریکی برای او قائل نیستند و کار نیک انجام می دهند. قرآن برخلاف بیشتر مذاهب دیگر که پیروان آنان معتقدند رستگاری تنها منحصر به آنانست و دیگران محکوم به دخول در جهنم هستند، در آیات متعددی به یک آموزه بنیادی اسلام اشاره می نماید و آن اینکه هیچ قومی برگزیده نیست و خداوند بر اساس رفتار و کردار هر فرد درباره او قضاوت و داوری می نماید. با وسعت نظری که در ایمان مذهبی بی نظیر و بی سابقه است، ایده رستگاری فقط با سه عامل مشروط می شود: باور به خدا، باور به مسئولیت پذیری در روز قیامت و رفتار و کردار نیک در زندگی. قرآن آشکارا این باور یهودی را که ریشه آنان از ابراهیم، آنان را محق می گرداند تا قوم برگزیده خداوند پنداشته شوند نفی می کند.

«و گفتند هرگز به بهشت نرود جز طایفه یهود، و نصارا گفتند جز طایفه نصارا، بگو ای پیغمبر که این شما را بس آرزویی است، بگو بر این دعوی برهان آرید اگر راست می گویید»، «آری کسی که از هر جهت تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت مسلم اجرش نزد خدا بزرگ خواهد بود، او را هیچ حزن و اندوهی در دنیا و آخرت نخواهد بود». (سوره بقره آیات ۱۱۱ و ۱۱۲)

«هر مسلمان و یهود و نصارا و ستاره پرست که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند البته از خدا پاداش نیک یابد و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهد بود». (سوره بقره، آیه ۶۲ و سوره مائده، آیه ۶۹)

«و پیش از قرآن کتاب تورات بر موسی که امام و پیشوای خلق بود نازل گردید و این کتاب قرآن مصدق کتب آسمانی پیشین به زبان عربی نازل شده تا ستمکاران عالم را بترساند و نیکوکاران را بشارت دهد»، «آنان که گفتند آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنان هیچ ترس و بیم و حزن و اندوهی نخواهد بود»، «آنان اهل بهشتند و به پاداش اعمال نیک همیشه در بهشت ابد مخلد خواهند بود». (سوره احقاف، آیات ۱۴-۱۲)

«همانا برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و کتاب آسمانی شما و هم کتاب آسمانی خود ایمان آوردند در حالتی که مطیع خدا بوده وآیات خدا را به بهایی اندک نفروشند آن طایفه اهل کتاب را نزد خدا پاداش نیکوست و البته خدا حساب خلق را سریع و آسان خواهد رسید». (سوره آل عمران، آیه ۱۹۹)

آیات فوق به روشنی دلالت دارند بر اینکه رستگاری منحصر به هیچ گروه خاصی نیست بلکه به روی هر کسی که از روی آگاهی به وحدانیت خدا پی ببرد، خود را تسلیم اراده او نماید و با زندگی نیکوکارانه عملاً موجبات اجرای این نگرش معنوی را فراهم نماید باز است.

● احترام به تمام اماکن عبادی

قرآن به رعایت احترام تمام اماکن عبادی فرمان می دهد.

«کیست ستمکارتر از آنان که مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید چنین گروه در مساجد مسلمین در نیایند جز آنان که بر خود ترسان باشند، این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ» (سوره بقره، آیه ۱۱۴)

«... و اگر خدا دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعه ها و دیر و کنشت ها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار می شود همه خراب و ویران می شد ...» (سوره حج، آیه ۴۰)

● گفتگو با غیرمسلمانان

در این جهان متکثر زندگی در انزوا ممکن نیست. قرآن به مسلمانان فرمان می دهد که با مردم شایسته ادیان دیگر مهربان باشند و در رفتار خود با آنان رعایت انصاف و عدالت را بنمایند و از دشمنی، رفتار غیردوستانه و شرارت آمیز پرهیز نمایند.

«و به بندگانم بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرید (در مقابل کسانی که هم کیش شما نیستند) که شیطان آماده و مهیا است که به یک کلمه زشت میان شما دشمنی و فساد برانگیزد زیرا دشمنی او با آدمیان واضح و آشکار است» (سوره اسراء، آیه ۵۳)

خداوند شما را از دوستی آنان که با شما در دین قتال و دشمنی نکرده و شما را از دیارتان بیرون ننمودند نهی نمی کند تا بیزاری از آنان جویید بلکه با آنان به عدالت و انصاف رفتار نمایید که خدا مردم با عدل و داد را بسیار دوست دارد». (سوره ممتحنه آیه ۸)

«و شما مسلمانان با اهل کتاب جز به نیکوترین طریق بحث و مجادله مکنید مگر با ستمکاران از آنان و به اهل کتاب بگویید که ما به کتاب آسمانی قرآن که بر ما نازل شده و به کتب آسمانی شما به همه ایمان آورده ایم و خدای ما و شما یکی است و ما تسلیم و مطیع اوییم». (سوره عنکبوت، آیه ۴۶)

«خلق را به حکمت و برهان و موعظه نیکو به راه خدا دعوت نما و به بهترین طریق مناظره کن، البته خداوند بهتر می داند که چه کسی از راه او گمراه گشته و چه کسی هدایت یافته است»، «و اگر به شما کسی عقوبت و ستمی رسانید شما باید به قدر آن در مقابل انتقام کشید و اگر صبوری کنید و از او درگذرید البته برای صابران اجری بهتر خواهد بود». (سوره نحل، آیات ۱۲۵و ۱۲۶)

این تاکید بر مهربانی و شفقت و کاربرد عقل و تدبیر در گفتگو و مباحث مذهبی با پیروان ادیان دیگر دو هدف را دنبال می کند. نخست برقراری روابط مسالمت آمیز با پیروان ادیان دیگر و دوم اطاعت و پیروی از این فرمان خداوند که:

«در کار دین جای اجبار نیست ...». (سوره بقره، آیه ۲۵۶)

لیبرالیسم و تساهل حتی از این هم فراتر می رود. تلقی مومنان به خداوند به مثابه امت واحد به مسلمانان اجازه می دهد تا با زنان پیروان کتب آسمانی پیشین ازدواج نمایند و طعامشان برای آنان حلال گردیده، در نتیجه موانع قبیله ای، مذهبی، نژادی و نیز موانع دیگر شکسته شده و این امکان برای مومنان به خدا فراهم آمده که از حیث اجتماعی در کنار هم باشند و حتی روابط زناشویی داشته باشند.

«امروز هر چه پاکیزه است شما را حلال شد و طعام اهل کتاب برای شما و طعام شما برای آنان حلال است و نیز حلال شد نکاح زنان پارسای مومنه و زنان پارسای اهل کتاب در صورتی که شما اجرت و مهر آنان را بدهید و آنان هم زناکار نباشند و رفیق و دوست نگیرند». (سوره مائده، آیه ۵)

رویکرد قرآن نسبت به کسانی که کتاب آسمانی ندارند یا کسانی که هیچ درکی از موجود متعالی ندارند و بت ها و یا اشیای دیگر را عبادت می کنند نیز بسیار صلح آمیز و متساهلانه است.

«شما مومنان به آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنان نیز از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند، همچنین ما عمل هر قومی را در نظرشان زینت داده ایم، پس بازگشت آنان به سوی خداست و خدا آنان را به کردارشان آگاه می گرداند». (سوره انعام، آیه ۱۰۸)

«بگو ای کافران مشرک»، «من آن که شما می پرستید هرگز نمی پرستم»، «و شما هم خدایی که من پرستش می کنم نمی پرستید»، «نه من خدایان شما را عبادت می کنم»، «و نه شما یکتا خدای مرا عبادت خواهید کرد»، «اینک دین شما برای شما و دین من برای من». (سوره کافرون، آیات ۶-۱)

● عدم کلیشه سازی

قرآن درست در مقابل حملات رایج کنونی علیه مسلمانان، و کلیشه سازی و بدگویی از آنان، به کلیشه سازی از پیروان ادیان دیگر نمی پردازد و در آیات متعددی خاطرنشان می سازد که در میان پیروان تمام کتب آسمانی، هم افراد خوب و نیکوکار و هم افراد بدکردار وجود دارند و شمار مومنان واقعی به طور کلی کمتر از افراد لاقید و بدکردار است و در هر اجتماعی افراد مومن و غیرمومن وجود دارد.

«همانا برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و کتاب آسمانی شما و هم کتاب آسمانی خودشان ایمان آوردند در حالتی که مطیع فرمان خدا بوده و آیات خدا را به بهایی اندک نفروشند آن طایفه اهل کتاب را نزد خدا پاداش نیکو است و البته خدا حساب خلق را سریع و آسان خواهد رسید». (سوره آل عمران، آیه ۱۹۹)

«همه اهل کتاب یکسان نیستند، طایفه ای از آنان در دل شب به تلاوت آیات خدا و نماز و طاعت حق مشغولند»، «ایمان به خدا و روز قیامت دارند و امر به نیکویی و نهی از بدی می کنند و در نکوکاری می شتابند و آنان خود مردمی نیکوکارند»، «هر کار نیک کنید البته از ثواب آن محروم نخواهید شد خدا دانا به حال پرهیزکاران است». (سوره آل عمران، آیات ۱۱۵-۱۱۳)

«و بعض اهل کتاب تا به آن حد درستکارند که اگر مال بسیاری به آنان امانت بسپاری رد امانت کنند و برخی دیگر از اهل کتاب تا آن اندازه نادرستند که به آنان یک دینار امانت دهی رد نکنند جز آنکه بر مطالبه آن سخت گیری کنی، از این رو که گویند ما پیروان تورات هیچ تعهدی نسبت به غیر اهل تورات نداریم و این سخن را به خدا نسبت می دهند در صورتیکه می دانند و به خدا نسبت دروغ می دهند»، «آری هر کس به عهد خود وفا کند و خداترس و پرهیزکار شود خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد». (سوره آل عمران، آیات ۷۵ و ۷۶)

بعلاوه آیات فوق بر مفهوم اسلامی صداقت نیز دلالت دارند. قرآن بر این اصل تاکید می ورزد که صادقانه رفتار کردن با همه و نه صرفاً با همکیشان امری ضروری است.

تا اینجا ما به متن قرآن پرداختیم. اکنون به شیوه برخورد پیامبر با آنانی که یا با او مخالفت کردند و یا به دعوت او پاسخ نداند می پردازیم.

● پیامبر اسلام

رابطه با یهودیان: قانون اساسی/میثاق مدینه

پیامبر اسلام پنجاه سال نخست حیات خود را در مکه در میان بت پرستان، مسیحیان، یهودیان و حنفا (مردمی که به وحدانیت خداوند باور داشتند) سپری کرد. او در چهل سالگی نخستین آیات وحی را دریافت نمود و در سیزده سال بعدی حیات خود، مشقتهای بسیار زیادی را متحمل گردید. او مجبور شد برخی از پیروان خود را به حبشه بفرستد که پادشاهی مسیحی بر آن حکومت می کرد. چند سال بعد خود او نیز مجبور شد تا به یک ناحیه غیرمسلمان نشین مهاجرت نماید و این زمانی بود که بت پرستان تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند. این مهاجرت آغاز دوره ای کاملاً جدید برای اسلام در محیطی کاملاً متفاوت بود. ساکنان یثرب (مدینه) شهری که او به آنجا مهاجرت نمود و قبایل اطراف آن عبارت بودند از اعراب مشرک، یهودیان و مسیحیان. این منطقه از حاکمی که خصومت های ویرانگر و خانمانسوز بین قبایل را کنترل نماید برخوردار نبود.

او فقط در طی چند هفته موفق شد تمام ساکنین منطقه را حول نظامی جدید گرد آورده و سامان بخشد. پیامبر با سران قبایل یهودی اطراف (مدینه) دیدار کرد و تلاش نمود تا با نجبای آنان دوستی برقرار سازد. او با آنان در ایامی که روزه می گرفتند روزه می گرفت و مانند یهودیان به سوی اورشلیم [بیت المقدس] نماز می گذارد. او به همراهی آنان در قالب پیمان دوستی و اتحاد برای همکاری متقابل ساختاری سیاسی ایجاد نمود.

پیامبر واحدی سیاسی و اداری ایجاد نمود که در آن مهاجرین مسلمان از مکه (مهاجرین) و مسلمانان بومی منطقه (انصار)، قبایل یهودی و اعراب مشرک همه از طریق میثاقی اجتماعی وارد سازمانی دولتی شدند. پیامبر اسلام قانون اساسی ای تدوین نمود که طبق آن قبایل و قریه های خودمختار و مستقل در یک دولت هم پیمان از آزادی اراده برخوردار بودند.

قانون اساسی مدینه نخستین قانون اساسی مکتوب در جهان است که با یک جامعه پلورالیستی سر و کار دارد. این قانون یکی از مهمترین اسناد سیاسی است که تاریخ شناخته است. قانون اساسی مدینه بر اصول اتحاد و همبستگی، عدالت، صلح، حمایت و همکاری متقابل، خوداعمالی و احترام و اجرای تعهدات استوار بود. این امر از طریق وحدت معنوی تمامی پیروان او و یکپارچگی سیاسی تمام اقوام دولت جدید که با این قانون اساسی خلق شده بود به دست آمد.

در نتیجه یک هویت جغرافیایی-اجتماعی-سیاسی با رضایت واحدهای مستقل و خودمختار به وجود آمد. تصمیمات سیاسی، دیپلماتیک، اداری، قضایی و نظامی ای که او می گرفت ثابت می کند که اسلام نه یک راه حل حاضر و آماده که یک روش است.

قانون اساسی مدینه برخی مفاهیم جدید را در جهان مطرح ساخت. پیامبر با ادغام و همبسته سازی تمام مسلمانان از مناطق، نژادها و قبایل مختلف، مهاجرین و انصار تحت عنوان امت واحد -امت معنوی- این مفهوم بسیار مهم را که مسلمانان متعلق به هر نژاد یا مکان یک امت، ملت یا جامعه محسوب می شوند را مطرح ساخت.

همچنین با گردآوردن قبایل از نژادها و مذاهب مختلف در یک ساختار سیاسی و امت واحده خواندن آنان در کنار مسلمانان، مفهوم امت سیاسی، یا جامعه یا قوم تشکیل دهنده یک واحد سیاسی به عنوان ملت واحد دارای حقوق و تکالیف برابر را خلق نمود. بنابراین عنصر سرزمین به مبنای اعطای حق شهروندی بدل گردید. کاربرد واژه امت برای فقط مسلمانان نتیجه سوء برداشت ها بوده است. این واژه به معنی مردم یک عصر، یک نوع (زمخشری)، یا یک ملت، یک اجتماع، یک شیوه زندگی و رفتار (جوهری) است. بنابراین بیان این مطلب در قانون اساسی که یهودیان در کنار مسلمانان یک امت را تشکیل می دهند به آنان به عنوان شهروندان دولت موقعیت حقوقی یکسانی می دهد. این اصل برابری تمام شهروندان، همان برابری را مورد تایید قرار می دهد که در اروپا فقط پس از انقلاب فرانسه در حدود هزار سال بعد مطرح شد.

خلاصه مواد مهم این میثاق که با پژوهش حاضر مرتبط است عبارت است از:

▪ مسلمانان قریش، یثرب و کسانی که پیروی آنان نمودند، به آنان پیوستند، یا در کنارشان جنگیدند، یک امت (قوم، ملت، جامعه) واحد را تشکیل می دهند تا دیگران را بیرون برانند.

▪ هر کس که در میان یهودیان از ما پیروی نماید باید از کمک و مساوات برخوردار باشد، آنان آسیب نخواهند دید و علیه آنان به هیچ دشمنی کمک نخواهد شد.

▪ هیچ صلح جداگانه ای در زمانی که مومنان در حال جنگ در راه خدا هستند صورت نخواهد گرفت.

▪ یهودیان در هزینه جنگ با مومنان سهیم خواهند بود تا زمانی که با دشمن مشترک در جنگ باشند.

▪ یهودیان در کنار مسلمانان امت (قوم، ملت، جامعه) واحد را تشکیل می دهند.

▪ یهودیان و نیز مسلمانان بر مذهب خود خواهند بود. وفاداری و صداقت بازدارنده عمل خیانت آمیز است. دوستان نزدیک یهودیان مانند خود آنان تلقی می شوند.

▪ یهودیان و نیز مومنان مسلمان هر کدام مسئول مخارج و هزینه های خود هستند.

▪ در صورتی که یکی از طرفین معاهده مورد حمله قرار گیرد طرف دیگر به کمک او خواهد شتافت.

▪ یثرب برای تمام کسانی که به این معاهده می پیوندند محل امن و تخطی ناپذیر خواهد بود. با بیگانگان تحت حمایت، بر همان مبنای حامیانشان رفتار خواهد شد، اما هیچ بیگانه ای بدون رضایت قبیله اش ... و هیچ زنی بدون اعلام رضایت خانواده اش تحت حمایت قرار نخواهد گرفت.

▪ هر اختلاف یا مشاجره ای که بین طرفین این معاهده رخ دهد باید به خداوند و محمد [ص] ارجاع شود. خداوند ضامن دوستی و حسن نیتی است که در این معاهده تجسم یافته است ... طرفهای قرارداد هرگاه یثرب مورد حمله قرار گیرد ملزم به حمایت از یکدیگر هستند. اگر آنان از خصومت و دشمنی دست بردارند و وارد صلح و دوستی شوند، به خاطر صلح ملزم به انجام آن خواهند بود و در صورتی که آنان از مسلمانان تقاضایی مشابه کردند باید به آن عمل شود مگر زمانی که جنگ علیه مذهب آنان باشد. خداوند موید حقیقت و حسن نیت این میثاق است. این پیمان ضامن رفتار خیانت کارانه و تبهکاری نخواهد بود.

در این میثاق نکته ای دال بر پرداخت مالیات مجزا برای غیرمسلمانان مشاهده نمی شود. تنها آیه مربوط به جزیه (مالیات سرانه/در قبال معافیت از خدمت نظامی) نه سال بعد در سال نهم هجرت نازل شد و در مورد مردم سرزمین های تسخیر شده از طریق جنگ اعمال می شد.

پیامبر اسلام در دولت جدید مدینه به یهودیان و مسیحیان اجازه داد تا بر اساس شریعت خود رفتار نمایند و حتی در امر قضا به قضات خود رجوع کنند. او اعتبار شرایع آنان را پذیرفت و جهت گیری جدیدی را مطرح ساخت مبنی بر اینکه دولت اسلامی دولتی آزاد و باز است که از حضور هر کس که مایل باشد استقبال می کند، تجاوز و جنگ را مردود می شمارد و بر تعهد به صلح و خرد تاکید می ورزد. در دولت اسلامی در حالی که شریعت اسلام حاکم است، اما مسیحیت، یهودیت، هندو، زرتشت یا به طور کلی شرایع دیگر «قانونی» محسوب می شوند. از این رو برداشت های جدید از قوانین اقلیمی و فردی در کنار هم ترتیباتی پلورالیستی در ساختار حکومت فراهم نمود و این امر جوامع غیر مسلمان را در دولتهای اسلامی قادر می سازد تا در امور شخصی خود از استقلال و خودمختاری برخوردار گردند. پیامبر اسلام حتی به مسیحیان نجران استقلال و خودمختاری سرزمینی اعطا نمود.

پیامبر، پیروان زرتشت را از جمله اهل کتاب دانست (۹-۸ هجرت/۳۱-۶۳۰) و بدین ترتیب دستورالعمل دیگری در اختیار گذاشت مبنی بر اینکه اقوام دارای کتاب که در قرآن از آنان نام برده نشده نیز می توانند از اهل کتاب محسوب شوند.

پیامبر چند ماه بعد از استقرار این دولت جدید، چندین پیمان اتحاد دفاعی و کمک متقابل با اعراب مشرک مجاور مدینه منعقد ساخت. او در سال دوم هجرت، امرابن امیه غیرمسلمان را به عنوان سفیر به حبشه (اتیوپی) فرستاد و بدین ترتیب به پیروان خود آموخت که انعقاد پیمانهای دوستی و انتصاب غیرمسلمانان در حکومت جایز است.

● شکست میثاق

یهودیان مدینه به میثاقی که به آنان حقوق و برابری ای اعطا نمود که هیچ گاه قبلاً مسیحیان به آنان نداده بودند وفادار نماندند. آنان نه فقط در مسائل سیاسی و نظامی بلکه در امور مذهبی نیز اعتمادناپذیر جلوه کردند. طبق نظر «اسراییل ولفن سان»: «زمانی که قریش از یهودیان پرسیدند که آیا دین محمد [ص] از دین مکیان بهتر است یا خیر؟ یهودیان، بت پرستی مکیان را به یکتاپرستی اسلام ترجیح دادند. این وظیفه یهودیان بود که به خود اجازه ندهند تا یک چنین اشتباه شرم آوری را مرتکب شوند. آنان هیچ گاه نباید اعلام می کردند که پرستش بت ها از یکتاپرستی اسلام بهتر است. یهودیان برای قرن ها پرچمدار یکتاپرستی در جهان بوده اند و به دلیل ایمان به خدای واحد، بیشترین بدبختی ها، قتل عامها و اذیت و آزارها را متحمل گردیده اند، و لذا به پیروی از این سنت، باید تمام علایق و منافع –حتی زندگی شان- را برای نابودی شرک و بت پرستی فدا می کردند. آنان با متحد نمودن خود با کافران در واقع با خود می جنگیدند و با آموزه های تورات که آنان را به دوری و طرد –و در واقع جنگ- با کافران فرمان می داد مخالفت می کردند.

چنین اعمال خصومت آمیزی موجب اقامه دعوا علیه آنان گردید و یهودیان نشان بلند همتی پیامبر در ایجاد اخوت سیاسی در یک جامعه پلورالیستی را از میان بردند.

تاریخ جهان بسیار متفاوت می بود در صورتی که روح این قانون اساسی به تضمین همزیستی مسالمت آمیز و همکاری بین پیروان ادیان مختلف ادامه می داد. اما این قانون برای موفقیت بیش از حد مدرن بود. زیرا بنا و شالوده لازم برای حفظ آن هنوز به وجود نیامده بود.

● ادامه تساهل

پیامبر بعد از فروپاشی میثاق و پس از جنگ با یهودیان خیبر، نسخه هایی از تورات را که مسلمانان در جریان جنگ از آنان گرفته بودند بازگرداند. این بزرگ منشی و رفتار محترمانه در تضاد کامل با رفتاری است که رومیان، زمانی که بر اورشلیم غلبه یافتند با یهودیان کردند. آنان در کنیسه ها هر متن مقدسی را که یافتند زیر گام های خود له کردند. همچنین با اذیت و آزار یهودیان به دست مسیحیان پس از جنگ های صلیبی و در اسپانیا، جایی که هر نسخه ای از تورات که به دست می آمد سوزانده می شد نیز بسیار فاصله داشت.

منشی پیامبر تا زمان خروج قبیله بنی نظیر از مدینه، یک یهودی بود. پیامبر اسلام به این دلیل که او قادر بود به زبانهای عبری، آسوری (از زبانهای سامی) و نیز عربی نامه بنویسد، او را برگزیده بود. بعد از خروج یهودیان از مدینه، پیامبر دیگر به او اعتماد نکرد و زید ابن ثابت را به جای او منصوب نمود.

با وجود این تجربه آغازین از یهودیان، جوامع یهودی همواره در سرزمین های اسلامی به خصوص در اسپانیا، آفریقای شمالی، سوریه، عراق و بعدها در ترکیه حضور رو به رشدی داشتند. یهودیان از اذیت و آزار مسیحیان، به کشورهای اسلامی می گریختند و پناهنده می شدند.

طبق نظر ساموئل هانتینگتن «اگر یهودیان امروز می دانستند که آنان تحت حاکمیت اسلام دارای امنیت، رفاه و حق مالکیت بودند از ستمی که در حق مردم فلسطین روا می دارند دست برمی داشتند».

● روابط با مسیحیان

همانند مورد یهودیان، دوران نخستین حاکمیت مسلمانان به گونه ای بود که در آن روابط بین مسیحیان و مسلمانان پرثمر بود. مسیحیان هنوز اکثریت جمعیت را حداقل در بخشی از جهانِ غرب ایران تشکیل می دادند.

روزی که پیامبر در غار حرا نخستین آیات وحی را از جبرییل دریافت نمود، سخت مرعوب و تحت تاثیر ابهت این تجربه قرار گرفت. او به خانه بازگشت و ماجرا را برای همسرش خدیجه حکایت کرد. او پیامبر را آرام کرد و نزد پسر عم خود ورقه بن نوفل که بر مذهب مسیحیت بود، رفت. زمانی که او آنچه را که محمد[ص] دیده و شنیده بود و پاسخ همدلانه و امیدوارکننده خود نسبت به همسرش را برای او نقل کرد، ورقه بن نوفل به او گفت «محمد[ص] باید پیامبر موعود این قوم باشد. به او بگو که باید محکم و استوار بماند». بدین گونه بود که یک فرد مسیحی برای نخستین بار محمد[ص] را به عنوان پیامبر تصدیق نمود.

پیامبر دعوت به وحدانیت خداوند را در یک جامعه بت پرست آغاز نمود. او و پیروان اندکش با مشقت های بسیار سختی مواجه گردیدند. زمانی که آزار و اذیتها تشدید شد و مسلمانان مورد شکنجه قرار گرفته و به شهادت می رسیدند، پیامبر به آنان توصیه نمود که به حبشه (اتیوپی) مهاجرت نمایند، -جایی که «پادشاهی مسیحی بدون ظلم و بیدادگری در آنجا حکمرانی می کند، سرزمین راستی- تا اینکه خداوند ما را برای برون رفت از مشکلمان به راهی رهنمون سازد». زمانی که اولین گروه از پناهندگان به حبشه رسیدند، هیئتی به نمایندگی از بت پرستان مکه علیه این دین جدید نزد نجاشی پادشاه حبشه شکایت نمودند. شاه بعد از شنیدن سخنان پناهندگان مسلمان، خطی بر روی زمین کشید و با مسرت بسیار اظهار داشت: «میان مذهب شما و مذهب ما در حقیقت بیشتر از این خط فاصله نیست».

شاه حبشه به آنان و گروه دیگری از پناهندگان اجازه داد تا در صلح و آرامش در آنجا زندگی نمایند، تا اینکه آنان خود سرانجام بعد از هجرت پیامبر به یثرب به آن شهر بازگشتند.

بدین ترتیب باز برای نخستین بار این پادشاهی مسیحی بود که اسلام را به عنوان دینی همتای دین خود که بر یک خدای واحد باور دارد پذیرفت.

نویسنده: سید هاشم - علی

ارسال کننده: مهدی حجت

منبع: سایت - باشگاه اندیشه


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.