یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کدام دین


کدام دین

تعیین حدود دین در جامعه و جایگاه آن با توجه به اصولی که داراست همواره یکی از موضوعات اساسی مطالعات اجتماعی است, چرا که دین به منزله یک نظام فرهنگی در ارکان مختلف جامعه و زندگی مردم وارد می شود

تعیین حدود دین در جامعه و جایگاه آن با توجه به اصولی که داراست همواره یکی از موضوعات اساسی مطالعات اجتماعی است، چرا که دین به منزله یک نظام فرهنگی در ارکان مختلف جامعه و زندگی مردم وارد می‌شود. برخی دین را مجموعه‌ای منسجم می‌دانند که به پرسش‌های اصلی وجودی پاسخ می‌دهد، وبر از جمله این افراد است. برخی دیگر آن را تجلی نیازهای انسان در نیازهای گوناگون چون نیاز به معبود، مناسک خاص ازدواج، تشکیل سازمان اجتماعی، تنظیم رابطه انسان با بدن و فایق آمدن بر ترس‌های درونی و ناامیدی می‌پندارند. دسته سوم نیز دین را به منزله امری نظم‌بخش می‌دانند که حیات انسان را در نظمی به‌غایت معنادار به جریان می‌اندازد؛ نظمی که متوجه امری قدسی است. (ترنر، ص۱۹)

در میان جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان کلاسیک، دو نگره غالب وجود دارد.

برخی اعتقادات ماورایی انسان را عامل تعیین‌کننده در رفتارهای اقتصادی و اجتماعی‌اش می‌دانند. دسته دوم بر شیوه تولید اقتصادی به‌عنوان عامل پدیدآورنده افکار و اعتقادات مردم تاکید می‌کنند. ماکس وبر در کتاب اخلاق پروتستانتیسم و روح سرمایه‌داری، اولویت را بر افکار و اعتقادات می‌نهد در حالی که مارکس، بر غلبه یافتن عوامل مادی بر نحوه جهان‌بینی و نگرش اعتقادی فرد تاکید دارد؛ طبقه اقتصادی سلیقه و سلیقه افراد طبقه اقتصادی آنها را تعیین می‌کند. دین را یک سیستم فرهنگی می‌دانیم که نمود واقعی آن در زندگی افراد، باورها، آداب و رسوم، مناسک، معتقدات و... قابل مشاهده است. انسان‌ها همواره از اعتقادات دینی خود انتظارات مادی در زندگی روزمره دارند مانند آنچه در عرب جاهلی وجود داشته است. آنها هنگامی که بت دعایشان را مستجاب نمی‌کرد بی‌هیچ تردیدی آن را نابود می‌کردند یا زمانی که دچار قحطی و خشکسالی می‌شدند بت‌هایی را که از خرما ساخته بودند، می‌خوردند. (برکات، ص۲۷۳) دین شیوه خاصی از پوشش و غذای مصرفی را در قالب حلال و حرام به وجود می‌آورد. از همین‌روست که دورکیم «روح دینداری» را «روح جامعه» تلقی می‌کند. پرستش به شیوه‌های گوناگون نمود فرهنگی یک امر دینی در جوامع گوناگون است.

الهه در جامعه‌ای مشخص در واقع مشروعیت بخشیدن به ارزش‌های جامعه و حفظ وحدت و عصبیت آن است. در واقع امر دینی مردم را حول امر قدسی متحد می‌کند که از طریق به جای آوردن مناسک مذهبی و تقدیس امر قدسی میسر است. در اینجا لازم است امر دینی را در بستر جامعه و تاریخ بررسی کنیم. تبلور دین در جامعه در دو راستا اتفاق می‌افتد که در این گفتار نام آن را تمایز دین مناسکی (سازمانی) و دین اعتقادی (مردمی) می‌نامیم. هر دو در جوامع اسلامی چون ایران، عراق و مصر بررسی خواهند شد.

دین رسمی اغلب در جوامع شهری و بزرگ حضور پر‌رنگی دارد در حالی که دین اعتقادی را می‌توان در جوامع روستایی و عشایری مشاهده کرد. دین رسمی پدید‌آورنده مناسکی منظم است که عمل به آن الزامی است. در حالی که دین اعتقادی لزوما نمود ظاهری در قالب مناسک مشخصی ندارد. دین مناسکی عمدتا سازمانی است و مراکز آموزشی دینی چون حوزه علمیه و جامعه‌الازهرا، مساجد، فقها و عالمان دینی نماینده این دین مناسکی‌ هستند. در میان مسیحیان نیز دین رسمی در کلیساها و صومعه‌ها تجلی می‌یابد. در دین رسمی نوعی سلسله‌مراتب مشاهده می‌شود. به‌خصوص در عهد عثمانی که علمای دین اهل تسنن دارای القاب و مقامات مشخصی بودند که نشان‌دهنده جایگاه آنها در هرم دینی بود. (برکات، ص۲۸۴)

● عناصر اساسی دین سازمانی در پهنه کشورهای اسلامی

متن یا کلمه شریعت، سازمان، توحید و ایمان به خدای واحد بدون حضور واسطه میان مومن و خدای تعالی و تفسیر متن توسط عالمان دین که در این زمینه تخصص دارند، رابطه موثق با دولت مرکزی یا طبقات و خانواده‌های حاکم، مسجد و سایر علمای دین، منبع درآمدی دین مناسکی در میان اهل سنت، حکومت مرکزی است. از همین‌رو عالمان دینی اهل سنت کمتر مجال نوآوری را برای خود فراهم می‌دانند، زیرا خود را از حیث معیشت به اطاعت از دولت وابسته می‌دانند و باید از اوامر حکومت مرکزی فرمانبرداری داشته باشند. آنها معتقدند که سلطان، ظل‌الله روی زمین است و اطاعت از او، اطاعت از خداست و همواره بر این حدیث استناد می‌کنند: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم و این اولی الامر را تعبیر به حاکمان سیاسی خود می‌کنند. (وردی، ص۲۳۰) از طرف دیگر در تاریخ تشیع، عالمان دینی و روحانیون همواره با نگاهی انتقادی به زمامداران دولتی نگریسته‌اند البته نباید روحانیون محافظه‌کار تشیع را از نظر دور پنداشت. اما به طور عموم روحانیون شیعه گاه تنها بنا بر الزامات، تقیه پیشه کرده و با فراهم کردن شرایط در صف مقدم دست به انقلاب زده‌اند. منبع درآمد روحانیون هیچ‌گاه حکومت مرکزی نبوده بلکه خمس و زکات و هدایای مردمی بوده است.

در حالی که دین مردمی تا حدی از دین سازمانی مستقل است. این دین با محیط جغرافیایی، روابط اجتماعی و منابع تامین مالی جوامع متفاوت است. مثلا نحوه دینداری یک عشایری با دینداری یک روستایی در شمال ایران فرق می‌کند یا دینداری مردم عراق با دینداری مردم ایران متفاوت است. برخلاف دین مناسکی که حول مساجد سازمان می‌یابد دین مردمی بر مزارهای مقدسی چون امامزادگان و افراد صالح تاکید دارد، چرا که اغلب تصور از یک امر راز‌آلود و ناشناخته در ماوراءالطبیعه دشوار است و از واسطه‌هایی برای ارتباط با خداوندی که آن را در دسترس نمی‌دانند، بهره می‌برند. برقراری مناسک مشخصی در ایام معین سال که با شور و حال خاصی برگزار می‌شود نشانی از این دین اعتقادی است. در این نوع، اعتقاد درونی بدون نمود ظاهری‌اش ارزش دارد مانند آنچه در جوامع شهری چون تهران شاهد آن هستیم. افرادی که مناسکی چون نماز را به جا نمی‌آورند در ایام دهه اول محرم با شور و حال برای امام خود که او را واسطه فیض می‌دانند، عزاداری می‌کنند.

این دینداری از یک طرف به سمت مکتب‌های اعتقادی چون تصوف و عرفان و از طرف دیگر به کالایی شدن سوق دارد. در کشورهای عربی چون عربستان سعودی، مصر، سوریه و عراق بین دین رسمی و سازمانی تعارضات و حتی درگیری‌هایی جریان دارد. (برکات، ص۲۸۶) نمونه بارز آن با ممانعت از زیارت ائمه بقیع (ع) در عربستان سعودی و بمباران ضریح ائمه معصوم در زمان دیکتاتوری صدام، اشاره کرد. در سواحل سوریه نیز تعداد زیادی اماکن مقدس زیارتی وجود دارد که مقصد زائران از ادیان مختلفی چون مسیحی‌ها و مسلمانان است. (برکات، ص۲۸۷) شخصیت‌های مقدس مدفون در این اماکن تجلی آرمان‌ها و در خواسته‌های دو ملت هستند. دین اعتقادی، رئال است؛ دینی که مردم در زندگی خود پیاده می‌کنند. در این دین خانواده عنصر اصلی و اساسی است. دین مناسکی، آرمانی است؛ دینی که در متن تجلی می‌یابد و در سازمان‌های رسمی چون حوزه تدریس می‌شود. در میان ادیان آسمانی، یهودیت مناسکی‌ترین آنهاست. در یهودیت، دین از طریق خون منتقل می‌شود. به همین‌رو کشته شدن یک زن یهودی را برابر با ۴۰ مرد یهودی می‌دانند. آنها فرزندان یهودی را فرزندان خدا می‌دانند. این دین فرمیک، دارای سازماندهی شدید و سختگیرانه است.

دین مناسکی مترادف با شهر و مدنیت و به عبارتی تمدن است. در حالی که دین اعتقادی مترادف با فرهنگ است. به همین‌رو دین اعتقادی در روستا و در اماکنی چون امامزاده‌ها تجلی می‌یابد در حالی که دین مناسکی در شهر و در اماکنی چون مساجد نمود می‌یابد. آفت دین مناسکی، پدید آمدن نوعی از عجب و تکبر در افراد است. اگر دین اعتقادی را در جوامع ایرانی با عرفان پیوند بزنیم نوعی از مجاز شمردن خطا و گناه را در آن شاهد خواهیم بود؛ اصل را دل و معرفت درونی می‌داند. در قرآن کریم معرفت حقیقی را در تعادل قرار دادن دو کفه ترازوی مناسک و اعتقادات بیان کرده است به طوری که آیات مکی قرآن، اعتقادی و سوره‌های مدنی برای پا گرفتن جامعه اسلامی و نظم یافتن سازمانیان، مناسکی و سازمانی است.

● تصوف و پیوند آن با دین اعتقادی

در واقع تصوف را می‌توان بازخورد تلاش مردمی دانست که ورود دین در زندگی خویش را از طریق متن و اصول و ساختارهای سازمانی میسر نپنداشته‌اند. در تصوف رابطه با خدا از یک نوع رابطه ناشی از ترس به رابطه مهرگونه تبدیل می‌شود. فراتر رفتن از تن و کلمه و رسیدن به جوهری که دل، راهنمای آن است و ارایه تفاسیری اشراقی بر اساس یک تجربه ذاتی و همچنین رسیدن به حقیقت از خلال ریاضت نفس و زهدجویی جهت ارتباط، برقراری یک رابطه بدون واسطه با خدا از اصول اساسی‌ای هستند که تصوف به‌ آن تمسک می‌جوید. (برکات، ۲۹۱)

با حلول خدا در انسان در جریان ریاضت، فرد اجازه ساختار‌شکنی را به خود می‌دهد؛ ساختارهایی که در عرف و قانون پذیرفته شده‌اند. بنابراین ساختارشکنی گناه، جایز می‌شود. در چنین نگره‌ای افرادی چون شریعتی قواعد را برای شکستن می‌دانند و این مساله مخالفت فقها را برمی‌انگیزد. نمود عینی این ساختار‌شکنی در زندگی تجلی می‌یابد. شنیدن عبارت‌هایی چون «ما هم خدا را می‌شناسیم یا ما هم خدا را دوست داریم یا دل اصل است، نه عمل» در کلام عامه‌ای که اصول فقهی چون عمل به واجبات را به جا نمی‌آوردند، آشناست. این تجربه باطنی به فرد اجازه می‌دهد تخریب کند تا در گام بعدی به شیوه خود آباد نماید و به عبارتی پا را فراتر از گلیم فرهنگ حاکم بر جامعه می‌نهد و از ظاهر ساختار‌مند و منظم جامعه به باطن عالم سیر می‌کند؛ باطنی که سرشار از معانی پنهانی است. (آدونیس، ص۹۱) تصوف نه تنها متن را رد می‌کند و دریافت‌های پنهانی قلب را اولویت می‌دهد بلکه عقل را در رسیدن به کنه حقیقت، ناکارآمد می‌داند و به عبارتی پای عقل را چوبین می‌پندارد، چرا که راه تصوف برای دستیابی به حقیقت راهی باطنی و بر اساس تجربه حسی صوفی یا عارف است که او را در مسیر هبوط و صعود از نفس به خدا و از خدا به نفس که خدا در آن نیز تجلی یافته، قرار می‌دهد. این سفر صعودی و هبوطی از توحید تا فنا و عشق به خدا ادامه پیدا می‌کند. (همان) در دین عوام لایه‌های رویین تصوف و عرفان نفوذ می‌یابد. حافظ‌نامه در ایران یکی از ابزارهای این نفوذ در لایه‌های زیرساختاری ذهن ایرانی است که به صورت ناخودآگاه آن را در عمل جمعی و فردی نشان می‌دهد. فراتر رفتن از قواعد و اصول و حتی شکستن آن، بخشی از حقیقت ناب است.

● کالایی شدن دین

یکی از آفت‌هایی که دین مردمی را تهدید می‌کند، کالایی شدن دینداری مردم است. چیزی که آن را به نحو پررنگی در برخی جوامع اسلامی شاهد هستیم. نمود یافتن اعتقادات دینی و ناسیونالیستی در انواع کالاهای مصرفی و استفاده از ایدئولوژی‌های ملی یا اعتقادی به‌عنوان پشتیبانی جهت مصرف کالاهایی مشخص را کالایی شدن دین می‌نامند. در راس آن نظام‌های سرمایه‌داری و بنگاه‌های اقتصادی قرار دارد و منفعت آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در جریان مصرف‌گرایی به صورت درآمدهای مادی کلان عاید سرمایه‌داران می‌شود. آنها با استفاده از ابزارهای مختلفی، حتی کشته شدن قهرمانان ملی کشورها را به نفع خود مصادره می‌کنند. چه‌گوارا، مبارز چپ آمریکای لاتین که مخالف سرسخت ایالات متحده آمریکا بود، توسط نظام جاسوسی آمریکا به قتل رسید اما نظام سرمایه‌داری از او در راستای اهداف اقتصادی خود یک قهرمان جهانی ساخت. با چاپ شدن تصاویر او روی کالاهای مختلفی چون انواع تی‌شرت‌ها، پوستر‌ها، فنجان‌های قهوه و... درآمدهای کلان اقتصادی، حاصل نظامی شد که خود چه‌گوارا از مخالفان سرسخت آن بود! نمود عینی این روند به خصوص در کشورهای عربی استفاده از اصول دینی اسلام چون پوشش زنان در جریان مدگرایی در بازارهای مصرفی است.

تاکید بر مکارم اخلاق و اجتهاد و حفظ آبروی یکدیگر و کریم بودن و تلاش برای جهت رضای خدا در همه زمینه‌ها از اساسیات دین مبین اسلام‌ هستند اما شماری از مردم تنها ظاهر آن را برداشت می‌کنند. زمانی که مردم فلسطین مورد تجاوز اسراییل و هم‌پیمانانش قرار می‌گیرند در کشورهای عربی انواع شوها و سی‌دی ترانه‌های خوانندگان مبارزه به فروش می‌رسد که از قضا سود کلانی نیز دارد در حالی که نه تهیه‌کنندگان و نه مصرف‌کنندگان این آهنگ‌های مبارزه، خواهان حضور در فلسطین و دفاع از مردم آن نیستند. آنها تمایل بیشتری به حضور در جشن‌های شبانه‌ای دارند که این سرودها و ترانه‌ها در آن خوانده می‌شود. (فواد، ص۱۶۲) به نظر می‌رسد در برخی جوامع جوان دینداری از امر باطنی- ظاهری تنها به یک پوسته ظاهری و فردی تنزل یافته و در نظام سرمایه‌داری با سیاست‌گذاری‌های هوشمندانه و تبلیغات تاثیر‌گذار منجر به مصرف‌گرایی و رواج نوعی دینداری شده که برنده اول و آخر آن، نظام سرمایه‌داری است که حتی از نمادهای مخالف خویش در راستای اهداف خود استفاده می‌کند. نیل پستمن، جامعه‌شناس مطرح در آمریکا در کتاب تکنوپولی خود در این رابطه چنین می‌نویسد:

«در این دوران آدم‌ها به موجودات زودباوری تبدیل شده‌اند که هر چیزی که علم (یکی از ابزارهای قدرتمند تکنوپولی= سرمایه‌داری) به آنها بگوید باور می‌کنند، زیرا با از بین رفتن اعتقادات مذهبی نزد مردم هر چیز نامحتملی احتمال وقوع دارد بدون آنکه چرایی آن را بدانند. در گذشته هر رویدادی باید در سیستم باورهای دینی، اعتقادی و سنت‌های مردم توجیه می‌شد وگرنه خیلی سریع دور انداخته می‌شد اما در جهان امروز به علت رخت بر بستن این جهان‌بینی، مردم هر چیز باورنکردنی را باور می‌کنند بودن آنکه به چرایی آن پی ببرند.» امروزه مردم در بعضی کشورها به سمتی می‌روند که دیگر قدرت درک مبتنی بر اعتقادات دینی را ندارند و این باعث از درون تهی‌شدگی زندگی از غایت و معنا می‌شود که او را در برابر هر برخوردی به شدت آسیب‌پذیر می‌کند، زیرا دیگر افراد طرح و نقشه جامعی ندارند که در برخورد با آسیب‌های خارجی بر اساس آن طرح عمل کنند و هر چیزی را به استخدام خود درآورد.

نظام سرمایه‌داری از ابزارهای جایگزین جهت تسلط روزافزون خود استفاده می‌کند؛ این ابزارها را نیل پستمن چنین بر می‌شمرد: بوروکراسی، متخصصان و کارشناسان و دستگاه‌ها و تجهیزات که ثمره آن کنترل بیش از پیش مردم و سوق آنان به سمت مصرف‌گرایی است. نتیجه آن سوق یافتن مردم به سمت کالا به‌عنوان پناهگاهی است که ثمره آن چیزی جز پوچ‌گرایی نیست. افزایش انواع خودکشی، طلاق، نابسامانی‌ها، انواع اعتیادها و... را می‌توان نتیجه چنین پنداره‌ای دانست. بنابراین می‌بینیم چگونه سرمایه‌داری در جهان جدید و همچنین باورهای مردمی، شکل جدیدی از دینداری را پرورده است.

هدی بصیری



همچنین مشاهده کنید