سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
روایت جنگ با زبانی شاعرانه
ادبیات داستانی دفاع مقدس از همان ماههای اول شروع جنگ شکل گرفت. نویسندههایی که پیشتر با شروع انقلاب با آگاهی از ظرفیتهای ادبیات داستانی، دست به خلق آثاری در حیطه انقلاب اسلامی زده بودند به سرعت بعد از شهریور ۵۹ از این ظرفیت در جهت توصیف حماسهها و لزوم پایداری و دفاع از انقلاب و میهن استفاده کردند. گروهی بعدتر در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و تک و توکی در شهرستانها دست به قلم بردند. در ویژهنامهها و نشریات، داستانهایشان را با تکیه بر ستایش حماسهها و ستودن دلاوریهای مردان جنگ به چاپ رساندند. حتی بعضی در کشاکش رزم و نزدیک به واقعه، دفتر را روی زانو گذاشتند و پشت خاکریزها نوشتند. همانطور که در حوزه شعر پایداری، شاعران متعهد هنرشان را وقف جنگ کردند تا دینشان را به مردان رزم ادا کنند، در حوزه داستان هم چنین جریانی به مسیر خود ادامه میداد.
جنگ که تمام شد، ادبیات داستانی دفاع مقدس اما تمام نشد. بعد از فرونشستن تب و تاب رزم، حالا فرصتی فراهم شده بود تا نگاه باریکتر و منتقدانهتری به ادبیات داستانی دفاع مقدس انداخته شود. حتی برخیها که منصف بودند، اعتراف کردند که هدف آنها بیان حماسهها و ستایش دلاورمردانی بوده است که آماده دفاع از میهن شدهاند و داستانشان میخواهد خوانندگان هم با ستایش این حماسهها به صف نبرد بپیوندند؛ کاری که در حوزه شعر هم توسط شاعران متعهد پی گرفته شده بود. اما حالا که جنگ تمام شده بود، روی دیگر ادبیات پایداری هم نمود پیدا کرده بود. حالا حتی همان نویسندههای گذشته هم دلشان میخواست در کنار آن دغدغههای دیروزین با بهکارگیری ظرفیتهای فرمی و استفاده هرچه بهتر و بیشتر از تئوریهای نوین داستانپردازی، آثارشان را جلوهای دیگر ببخشند.
در کنار نویسندگان قدیمی کمکم نسل دیگری هم پا به صحنه گذاشت. نسلی که کودکیاش را در جنگ گذرانده و البته مجال حضور در جبهه را نیافته بود. نسلی که بیشتر متولد سالهای ۵۷ به بعد بود. این نسل چگونه میتوانست از جنگ بنویسد؟ خیلیها برای این سوال جدی، پاسخی ارائه نمیدادند و حتی آن را در حالت یک استفهام انکاری به کار میبردند. اما در آخرین دور از برپایی انتخاب کتاب برتر ادبیات داستانی دفاع مقدس اتفاق خاص و نادری افتاد. یکی از همین نویسندگان با کتابی که در این حوزه نوشت، نگاه داوران را متوجه خودش کرد. کتاب «بالای سر آبها» مجموعه داستان کوتاهی است از نویسندهای که از نزدیک جنگ را لمس نکرده است، اما کتابش به عنوان بهترین کتاب ادبیات داستانی دفاع مقدس، ۲ سال گذشته انتخاب شد. نوشته حاضر به بهانه انتخاب این اثر، با نگاهی به داستانهای بالای سر آبها نوشته محمدرضا شرفی میکوشد تا نشان دهد چگونه نسل پس از جنگ یا نسلی که کودکی خود را در جنگ گذراند، گوی سبقت را در آفرینش آثار ادبیات داستانی از نویسندگان جنگ دیده گذشته ربود. شاید بشود با نگاهی به این کتاب به برخی خصوصیات ادبیات داستانی دفاع مقدس پس از گذشت ۲ دهه از جنگ تحمیلی پی برد.
● روایت متفاوت
در اولین داستان مجموعه، زبان شاعرانهای به خدمت گرفته شده است که با دیگر داستانهای کتاب متفاوت است. تفاوت این زبان با دیگر داستان ها، تعمدی بودن انتخاب این زبان شاعرانه را از طرف نویسنده بیشتر میکند. این که یک داستان میتواند شاعرانه باشد با این که از زبانی شاعرانه میتوان در فضاسازی مورد نظر داستانی خاص سود جست، خیلی متفاوت است. بهره بردن از زبان شاعرانه نویسنده میتواند ضربه مهلکی به جانمایه هر داستانی وارد کند.
بیژن نجدی، مثال خوبی است که میتوان از او به عنوان نویسندهای یاد کرد که آگاهانه از جهان شاعرانه خویش در خدمت عناصر داستانی سود جسته است. در داستان بالای سر آبها که نام کتاب هم از آن گرفته شده است، با چنین داستانی روبهرو هستیم. داستانی که پا در فضایی جدید گذاشته است؛ روایت جنگ با زبانی شاعرانه. جانبازی که پای مصنوعیاش را تکیه داده است به درخت آلوی باغ روستایشان و رفته است از درخت بالا و با تداعی آنچه میبیند و بیان ذهنیتش، لحظه از دست دادن پایش را به شاعرانهترین وضع ممکن نقل میکند: «نگاه میکنم به پوتینی که به دستهایم قفل شده است. پرتش میکنم همان طرفی که حس کردهام قناصهای پیشانیام را پیدا کرده است. از پشت، توی گلها فرو میروم. میان آن همه دود و گذر سرگردان خمپارهها، نگاهم رو به آسمان، رد شدن یک دسته مرغ مهاجر را دنبال میکند. درخت آلو تابم میدهد...» (ص۱۱)
این داستان جواب سوالی است که شاید برای خیلیها مطرح شده باشد. این که آیا میشود با زبانی شاعرانه، جنگ را روایت کرد؟ داستان بالای سر آبها تجربهای است در پاسخ به این سوال اگر غیر از این باشد، زبان شعر تنها زینتی ظاهری یا کارکردی صرفا کلامی پیدا میکند. در داستان بالای سر آبها سایر تکنیکهای انتخابی از طرف نویسنده، زبان شاعرانه داستان را توجیهپذیر میکند. انتخاب زاویه دید اول شخص، مناسبترین زاویه دید برای زبانی شاعرانه است. رفت و آمدهای سیال ذهنی و زبانی، تداعی معانی که توسط کلمات و اشیاء شکل میگیرد، موقعیت زمانی و مکانی (بهار، باغ انگور، درخت کهنسال آلو، بلبل، خرما و...) آدمها (شخصیت اصلی و ننه گلشن) و... توانستهاند استفاده از زبان شاعرانه را توجیه کنند. در این داستان در غیرمستقیمترین شکل ممکن، پایداری به تصویر کشیده شده است.
● جنگ یا آدمها؟
آنچه در داستان دوم این مجموعه بیشتر از هر چیز دیگر رخ مینماید، توجه شگفت و تلاش نویسنده به نمایش شخصیت یکی از آدمهای داستان است. در نظر اول، راوی شخصیت اصلی است و رخداد اصلی، شهادت دوستان همولایتی اوست. اما داستان روی دیگری نیز دارد که آن را از سایر داستانهایی که تا به حال به جنگ پرداختهاند، متمایز میکند. شخصیت اصلی سیدرسول است و تمام داستان غیرمستقیم میخواهد درون این شخصیت را در هنگام روبهرو شدن با شهادت پسرش، عونعلی واکاوی کند. در این داستان برخلاف ظاهرش، درگیری انسان با درون خودش است. نویسنده به یاری تکنیکهای داستانی، نحوه ارائه روایت، یک داستان چندبعدی به دست داده است. درگیری از سطح به عمق میرسد. اینکه انسانهایی در جنگ به شهادت میرسند، یک بعد داستان (ای کاش سبزقبا بودم) است. اما اینکه بازماندگان چگونه با این پدیده جنگ روبهرو میشوند، بعد دیگری است.
دغدغه اصلی داستان «ای کاش سبز قبا بودم» نمایاندن و عریان کردن درون آدمهاست. در این داستان، این جنگ نیست که نشان داده میشود، این آدمی است که در برابر جنگ خودش را به ما نشان میدهد.
● داستان نویسنده، داستان ما
داستان سوم مجموعه، داستان «ننه صبری» است. ننه صبری شوهرش را در خرداد ۴۲ از دست داده و روستای صبرآباد را ساخته است. ۳ فرزندش در آزادسازی خرمشهر شهید شدهاند. ۲۰ سال بعد از جنگ به راوی خبر میرسد: ننه صبری در کوههای لار دماوند گم شده است.
همه اینها در داستانی ۸ صفحهای روایت میشود که بلندترین داستان مجموعه نیز هست. راوی در چادر حاج ظفر در لار نشسته است و در زمانی محدود، کل روایت را با رفت و برگشتهای ذهنی تعریف میکند: «همه رفتهاند و صبح شده است. نشستهام و باد را بو میکنم که بوی گلهای لار و دود تریاک را درهم میکند و از طرف دیگر چادر بیرون میزند. حاج ظفر ذغال را دم میدهد و چهار پنج تا پک میزند و ته توی تریاک را میکشاند توی سوراخ و وافور را رد میکند به پسرش. گردن میکشم و از دهانه چادر دورها را نگاه میکنم. نیمتنه دماوند از پشت کوههای ریز و درشت پیداست. نوکش سفید سفید است. انگار ننه صبری همه اسبهای سفید آن سالها را جمع کرده است دور قله و منتظر است تا سوارهایشان پیدا شوند و یک روز پایین بیاید.»(ص۲۷)
در تمام داستانهای مجموعه با نویسندهای روبهرو هستیم که دغدغه اصلی او روایت است. این دغدغه باعث شده است که باورپذیری به عنوان یک ویژگی شاخص در این داستانها حضور داشته باشد. باورپذیری داستان است که میتواند هر داستانی را از افتادن به چالههای کلیشهوار و به خصوص نمادگراییهای مصنوعی نجات دهد. نوع ارائه روایت و ساختار روایی محکم داستان به طور طبیعی میتواند به دلخواه خواننده تاویلمند شود. اگر نماد عنصری از پیش تعیین شده باشد و نویسنده با قصد نمادسازی و نمادگرایی به خلق داستان بپردازد، نتیجه چیزی جز داستانی کلیشهای و شعارگونه نخواهد بود. در داستان ننه صبری نماد از دل ساختار و شیوه روایتی داستان بیرون میآید آن هم به دلخواه خواننده. داستان اصراری بر نمادگرایی ندارد. آنچه پیش روی ماست، تنها روایت است. این مائیم که میتوانیم پس از خوانش داستان و یا در هنگام برخورد با داستان، ننه صبری را در ذهن و باور خویش باز تعریف کنیم. چه ننه صبری این داستان به نمادی از وطن تبدیل شود، چه همان ننه صبری بماند، باز هم داستان است. آنچه ما در ادبیات پایداری و به خصوص داستان دفاع مقدس به آن نیازمندیم، توجه نویسندگان به باورپذیری داستان و گریز از نمادگرایی است.
● کلام آخر
باورپذیر بودن، پرهیز از نمادگرایی عریان، رازوارگی، عمق بخشیدن به شخصیتها، استفاده از ظرفیتهای جدید روایتی، بهره جستن از زبانی شاعرانه در داستانپردازی دفاع مقدس، توجه و ریزبینی در مسائل زمانه کنونی و بهره جستن از آنها در نوشتن داستان جنگ، باز تعریفی موضوعات کلیشهوار گذشته و عینیتگرایی و اصل قرار دادن روایت و ارزش نهادن به باور مخاطب، از خصوصیاتی است که در کتاب بالای سر آبها قابل رویتند.
این خصوصیات ما را متوجه میکند که همنسلان نویسنده کتاب با نگاهی حرفهای به روایتهای پایداری مینگرند و با ریزبینی توجه به ظرفیتهای داستانی، آثارشان تفاوت عمدهای با داستانیهای سالهای اولیه پس از جنگ پیدا کرده است. پس از ۲۲ سال از پایان جنگ، کتابهایی همچون بالای سر آبها نوید میدهند که تحولی عمده و رضایتبخش در حیطه ادبیات داستانی دفاع مقدس رخ داده است.
مجتبی دماوندی
نویسنده و پژوهشگر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست