جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پرداخت صدقه به جای فقرزدایی


پرداخت صدقه به جای فقرزدایی

یکی از ویژگی های اصلی و مطرح در کشورهای جهان سوم مساله دوگانگی میان شهر و روستا است که از آن به عنوان یکی از تفاوت های اساسی کشورهای در حال توسعه با کشورهای پیشرفته یاد می کنند

یکی از ویژگی های اصلی و مطرح در کشورهای جهان سوم مساله دوگانگی میان شهر و روستا است که از آن به عنوان یکی از تفاوت های اساسی کشورهای در حال توسعه با کشورهای پیشرفته یاد می کنند.

واقعیت این است که یکی از ویژگی هایی که متمایز کننده کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته است تفاوت و فاصله میان شهر و روستا بوده که به آن پدیده دوگانگی توسعه گفته می شود. وجود تمایز شدید میان شهر و روستا باعث ایجاد توسعه نامتوازن در کشورهای در حال توسعه شده است. در کشورهای در حال توسعه، سطح زندگی شهری و روستایی فاصله زیادی دارد اما در کشورهای پیشرفته، روستاها محل زندگی افراد متمول است زیرا امکانات زندگی مدنی اعم از بهداشت، آموزش، امنیت و... در روستاها وجود دارد، ضمن اینکه محیط طبیعی آنها نیز مطبوع تر است. در حالی که بسیاری از امکانات فوق در بسیاری از روستاهای کشورهای در حال توسعه وجود ندارد و به دلیل نبود امکانات، روستاییان به شهرها مهاجرت می کنند و با ادامه این اختلاف سطح زندگی، همواره شاهد پدیده مهاجرت نیز هستیم. مهاجرت ها به خصوص در جوامع فاقد ظرفیت شغلی کافی منجر به ایجاد پدیده های مختلفی می شوند. در ایران نیز این آثار سوء به شدت روبه افزایش است. این مساله بسیار مهم است زیرا هزینه های اقتصادی و اجتماعی فراوانی برای کشور در پی خواهد داشت که جبران آنها به سادگی امکان پذیر نیست.

تمایز شدید شهر و روستا منجر به نوعی توسعه نامتوازن به خصوص در کشورهای در حال توسعه می شود، تا زمانی که این فاصله به حداقل ممکن خود کاهش نیابد، در مساله اقتصادی شهری و دستیابی به توسعه نیز موفقیتی حاصل نمی شود زیرا این تمایز شدید شهر و روستا منجر به نوعی توسعه نامتوازن به خصوص در کشورهای در حال توسعه می شود.

روستاها از امکانات و زیرساخت های لازم برای سرمایه گذاری برخوردار نیستند، در حالی که شهرها عکس این وضعیت هستند در نتیجه سرمایه گذار خواهان فعالیت در شهرها است و این وضعیت دائماً به فاصله اقتصادی و اجتماعی شهر و روستا می افزاید، بنابراین روستاها از زیرساخت های لازمی چون آموزش، بهداشت، حمل و نقل و از این قبیل محروم مانده و نمی توانند ظرفیت های خود را ارتقا دهند و خود را توانمند سازند بنابراین ساکنان آن فقیرتر می شوند. پس مشاهده می شود که حل مساله فقر در روستاها بسیار مهم و ضروری است و در صورت عدم توجه به آن مساله توانمندسازی فقرا نیز مغفول مانده و اثرات و هزینه های بسیار زیادی برای اقتصاد کشور در پی خواهد داشت.

برخی از روستاها حتی از حداقل های معاش همچون آب، برق، گاز و تغذیه مناسب بهره مند نیستند. بنابراین برای امرار معاش خود با مشکلات عدیده یی روبه رو می شوند، به دلیل نقصان های تغذیه نامناسب رشد ذهنی مناسبی نیز نخواهند داشت و در آینده نیز نمی توانند به اشتغال مناسب بپردازند و در جهت توانمند سازی خود اقدام کنند. در نتیجه بسیاری از آنها برای برخورداری از حداقل شرایط زندگی به شهرها مهاجرت می کنند. این مساله از یک سو به جمعیت شهرها می افزاید و تقاضای خوراک و پوشاک و مسکن را بالا می برد و از سوی دیگر موجب می شود روستاییان ناگزیر شوند فعالیت هایی را که تخصص در آن دارند - همچون کشاورزی- رها کرده و به فعالیت هایی که هیچگونه توانایی و شناختی نسبت به آن ندارند، بپردازند. بنابراین از جمله مسائلی که دولت ها در برنامه های خود باید به آن توجه اساسی بکنند، کاهش فاصله اقتصادی و اجتماعی روستا با شهر و همچنین رفع نیازهای روستاها است، چرا که مادامی که در جهت حل مساله فقر روستایی اقدامی صورت نگیرد نمی توانیم بگوییم که سیاست موفقی برای فقرزدایی در پیش گرفته ایم و مشکل فقر را حل کرده ایم.

عدم توازن آمایشی و نابرابری های منطقه یی عمیق سبب شدت گرفتن فقر و نابرابری شده است. عدم توازن آمایشی در کل کشور که در قالب شاخص ها و نماگرها یی مانند میانگین درآمد، حقوق، عمق فقر، بهداشت و آموزش بیان می شود هنگامی که با مشکلات قومی و اختلافات مذهبی تلفیق می شوند زمینه بسیار نامناسبی برای امنیت منطقه یی فراهم می آورند. سرمایه گذاری های بعضی از کشورهای منطقه در شرق کشور و دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی که از سیاست های قدرت های فرامنطقه یی است خود تشدید کننده زمینه هایی است که البته این زمینه ها بیشتر به دلیل عدم توازن آمایشی- سرزمینی به وجود آمده است.

برخی از سیاست ها و عملکردهای دولت ها فاصله اقتصادی میان روستا و شهر را نه تنها کاهش نداده، بلکه افزایش نیز داده است. در اوایل انقلاب و به خصوص در دهه اول انقلاب، اهمیت خاص و ویژه یی به مساله فقرزدایی داده شده است که در قالب سیاست های محرومیت زدایی در روستاها به آن پرداخته شده است و این مساله به لحاظ حجم اقدامات انجام شده و خدمات رسانی هایی مانند آب، برق و بهداشت، ارزشمند است. همچنین اقداماتی در جهت کمک به سالمندان کم درآمد نیز انجام شده است اما با وجود همه این اقدامات، مهاجرت های از روستاها به شهر همچنان با شدت ادامه دارد که نشانه کاستی های حاصل از آن سیاست ها و عدم موفقیت آنها است. مهمترین عامل عدم موفقیت و نتیجه بخشی کم، در طرح ها و سیاست ها، عدم توجه به فقرا و ظرفیت هایشان و توانمندسازی آنها در جهت سیاست های فقرزدایی است. بخشی از این مساله به سیاست های اجرا شده تاکنون، برمی گردد.

در کشورهای در حال توسعه که شهرها، برخوردار از امکانات و روستاها عموماً فاقد زیرساخت های لازم برای سرمایه گذاری اند، سرمایه گذار در شهرها، حاضر به سرمایه گذاری می شود. لذا شهرهای بزرگ با وجود نیروگاه های بزرگ برق، شبکه ارتباطات و زیرساخت های لازم، جاذبه های بیشتری را برای سرمایه گذاری دارند، در حالی که حتی شهرهای درجه دوم نیز از پذیرش این سرمایه ها محروم خواهند ماند زیرا از آموزش، بهداشت و حمل و نقل مناسب به حد اکتفا برخوردار نبوده و این مساله بر حضور نیروی انسانی که به عنوان عامل تعیین کننده روند توسعه در مناطق محروم تاثیر می گذارد، موثر خواهد بود.

بنابراین فقدان زیرساخت ها، باعث می شود که نه تنها بخش خصوصی بلکه حتی دولت نیز حضور موثری در جهت سرمایه گذاری در مناطق محروم نداشته باشد زیرا حداقل امکانات مورد نیاز زندگی در آنها وجود ندارد، بنابراین سرمایه ها به سمت شهرهای درجه اول هدایت می شوند که متاسفانه باعث تقویت مساله دوگانگی توسعه می شود. این مساله زمانی به وضوح احساس می شود که حادثه یی در مناطق مذکور رخ بدهد که به علت آسیب پذیری بسیار بالا، منجر به دگرگونی آنها شده و در نتیجه نیروی انسانی متخصص و سرمایه گذار به علت آسیب های موجود و عدم وجود امکانات در این مناطق، حضور بسیار کمرنگی خواهند داشت. بنابراین چرخه توسعه نیافتگی تشدید شده و دائماً بازتولید می شود. در این مرحله باید با سرمایه گذاری مناسب، زمینه های حضور مردم را در این مناطق به وجود آوریم و امکان جذب سرمایه های جدید را فراهم کنیم.

متاسفانه توجه بیشتر برنامه های توسعه در ایران به سمت توسعه صنعتی معطوف بوده است اما زیرساخت های صنعتی در مناطقی که زمینه آن آماده و مهیا باشد جذب می شوند، این مساله به عدم توازن بیشتر کمک می کند. بنابراین نابرابری منطقه یی در کشور به وجود می آید و این مساله باعث عدم توانایی ما در استفاده از تمام ظرفیت های موجود می شود. وجود مناطق محروم، بیانگر فقدان ظرفیت آنها نیست، بلکه به دلیل نامتوازن بودن سیاست های توسعه یی بوده که به حفظ نابرابری های موجود کمک کرده اند.

شرق ایران، ۸ سال درگیر خشکسالی بود اما به علت فقدان برنامه منسجم فقرزدایی در کشور، از رسیدگی به این مناطق غفلت شد. اقدامات صورت گرفته نیز برای مقابله با خشکسالی کفایت نکرد. اگر دولت های وقت از ابتدا تلاش می کردند تا اقداماتی برای مقابله با پدیده خشکسالی انجام دهند، موجب می شد مردم از ظرفیت های خود در جهت حل مشکل استفاده کنند، اما به دلیل رها شدن این افراد، ظرفیت های شخصی آنها از بین رفت و ناگزیر به مهاجرت شدند. مشکل اساسی، فقدان نهادهای مسوول و برنامه ریز در هنگام بروز بحران بود. اما امروزه این نهادها به وجود آمده است، اما ظرفیت های لازم فنی را دارا نیستند. یکی از اقدامات دولت گذشته ایجاد وزارت رفاه برای مقابله با انواع آسیب هایی است که باعث اثرگذاری بر رفاه مردم می شوند. سیاست هایی نیز به تصویب رسید، اما متاسفانه فرصت کافی برای استقرار این سیاست ها پدید نیامد.

متاسفانه آنچه امروزه در جامعه به منظور کاستن از فقر مورد توجه قرار می گیرد، صدقه و پرداخت های انتقالی است. در صورتی که ناکارایی این نظریه مدت زیادی است که مشخص شده است. به عنوان مثال طرح اکرام به افراد بالای ۶۰ سال در روستاها، می توانست به گونه یی طراحی و برنامه ریزی شود که خود فقرا به شکل فعال در فرآیند فقرزدایی، شرکت داده شوند چرا که در حال حاضر برخی از افراد بالای ۶۰ سال در روستاها قادر به انجام کار و فعالیت هستند. پس دولت ها باید با در اختیار قرار دادن ابزار تولید به این افراد کمک کنند تا ظرفیت های تولیدی خود را بالا برند. امروزه مهمترین راهکار فقرزدایی در دنیا توانمندسازی است. عدم توجه به نقش نیروی انسانی و فقرا، منجر به فاصله شهر و روستا از یکدیگر شده است و در ساخت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جوامع ریشه دوانده است.

حسین راغفر

عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا