دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دانش آموزان از شب و روزهای امتحان می گویند


دانش آموزان از شب و روزهای امتحان می گویند

پشت نیمکت کلاس که می نشیند پاهایش به زمین نمی رسد پاها را به آرامی تکان می دهد کلاس ساکت است

پشت نیمکت کلاس که می نشیند پاهایش به زمین نمی رسد. پاها را به آرامی تکان می دهد. کلاس ساکت است. فقط صدای خانم معلم می آید که سوالات را توضیح می دهد و تاکید می کند خیلی دقت کنید. همه توجه شان به ورقه های امتحان است. نگاهش را از چهره معلم می گیرد و به ورقه امتحان می اندازد. خط باز و بسته را کشیده سمت چپ و راست را مشخص کرده و حالا نوبت جمع یک و یک است. کلاس اولی است و تصور خاصی از امتحان ندارد. اما از نگرانی های دیشب مادرش، از تکرار جمله شنبه امتحان ریاضی دارید خانم معلم و از یادآوری اضطراب خواهر بزرگش در شب هایی که می گفت: فردا امتحان داریم فکر می کند حتما روز امتحان، روز مهمی باید باشد. روزی متفاوت با احساسی متفاوت.

این روزها امتحانات ترم دوم دانش آموزان در حال شروع شدن است.

کودکی که پا به مدرسه می گذارد و به کلاس اول ابتدایی می رود نه امتحان را می شناسد و نه ترس ناشی از آن را تجربه کرده است.

کلاس دوم که می رود، به تدریج مفهوم امتحان و نمره را درمی یابد.

در پایه های بعدی، شیوه رفتن به کلاس بالاتر را می آموزد. باید نمره خوب بگیرد و کم کم می آموزد که باید درس بخواند تا نمره بگیرد نه این که درس بخواند تا بداند!

«امیر عظیمی» ده سال دارد و کلاس چهارم است. سر جلسه امتحان همیشه نگران است. چون می ترسد نمره کم بگیرد. او با این که در این سه سال معدل غیر از بیست نداشته است اما از امتحان می ترسد و شب قبل از امتحان دایم نگران است.«امیر» می گوید: شب امتحان خوابم نمی برد، چون می ترسم نمره کم بگیرم و زحمات مادرم را هدر بدهم. مادرم همیشه نگران من است و اگر نمره ام کم شود خیلی غصه می خورد و فکر می کند درس هایم را یاد نگرفته ام.

«ایمان» نه سال دارد، کلاس سوم است و اعتماد به نفس بالایی دارد، می گوید: از امتحان نمی ترسم چون مطمئن هستم که بیست می شوم. مادرم همیشه به من می گوید من پس زرنگ و درس خوانی هستم.

«مهرداد ضیایی» ۱۱ سال دارد، از امتحان می ترسد، اما مادرش بیش از او استرس دارد. او می گوید: از امتحان می ترسم، چون اگر نمره کم بگیرم، آبرویم جلوی مادرم می رود.

«شیما» هشت ساله است. از امتحان نمی ترسد چون همه درس هایش را خوب می خواند و می داند نمره بیشتر می آورد. مادر شیما می گوید: درس شیما خیلی برایم مهم است گاهی احساس می کنم دلهره خودم را به او هم انتقال می دهم.

یکی از معلمان کلاس اول ابتدایی درباره ترس از امتحان در شاگردانش می گوید: بچه های کلاس اول ترس از امتحان ندارند چون مفهوم امتحان را نمی دانند و در این بیست سال که معلم کلاس اول هستم، همیشه اضطراب والدین به ویژه مادران در مواقع امتحان بیشتر از خود بچه هاست.

در واقع این نگرانی را به آن ها منتقل می کنیم و به آن ها یاد می دهیم که نگران امتحان باشند.

او درباه تغییر سنجش کودکان از شیوه کمی به شیوه کیفی برای سال های دبستان می افزاید: امکان تغییر این شیوه به طور موفق وجود ندارد چون به نوعی رقابت میان آن ها از بین می رود و با سیستم کنونی و طرز فکر بچه های امروزی درباره نمره و نمره گرفتن، تلاش برای یادگیری نخواهند کرد، ولی این شیوه را می توان به طور تدریجی و با دخیل کردن نمره های مستمر در نمره پایان ترم تغییر داد.

یکی از معلمان کلاس سوم دبستان می گوید: شاگردان من، دیگر ترس از امتحان را یاد گرفته اند و این تنها مخصوص شاگردان ضعیف نیست. یکی از شاگردان ممتاز سال گذشته سر جلسه امتحان همیشه دچار افت فشار خون می شد.

شاید این ترس ناشی از اعتماد به نفس نداشتن شاگردان باشد که میزان آن نسب به شخصیت هر کدام از دانش آموزان متفاوت است.

نگرانی دانش آموزان کوچک از امتحان، همانطور که خودشان اظهار می دارند ناشی از عوامل گوناگون است، هر چند این عوامل در برخی از بچه ها، ریشه در ذات آن ها دارد، اما میزان بالایی از این ترس، توسط والدین و آموزگاران به آن ها منتقل می شود.

این دو قشر با کمی تلاش و کنترل می توانند روزی را بسازند که در مدرسه ها و روزهای امتحان، کودکان آرام و بدون استرس داشته باشیم.

● والدین بخوانند

«زهره اسماعیل نژاد»، روانشناس می گوید: واژه امتحان از نظر لغوی به معنای آزمایش و آزمون، یا ابتلا و گرفتاری است. چنین برمی آید که حقیقت حال افراد روشن نمی شود مگر این که به سختی و گرفتاری دچار شوند. به عبارت دیگر برای روشن شدن حال و وضعیت افراد در زمینه های مشخص، آن ها را در موقعیت های خاص قرار می دهیم تا ببینیم چگونه عمل می کنند. در نظام آموزشی، از امتحان به عنوان یکی از شیوه های ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان و فراگیران استفاده شده است.به طور کلی به عنوان ملاکی برای تشخیص و ارتقای دانش آموز از یک مرحله آموزش به مرحله دیگرمحسوب می شود و در صورتی که به منظور بر طرف کردن نقاط ضعف باشد، تکمیل یادگیری است.

وی درخصوص نقش والدین در امتحان های فرزندان و این که والدین چه نکاتی را باید رعایت کنند تا فرزندانشان امتحان ها را با آرامش بیشتر و با کیفیت بالاتری بگذرانند و در نهایت به پیشرفت تحصیلی مناسب دست یابند، می گوید: برای پاسخ دادن به سوالات و برای بیان نقش و وظیفه ای که لازم است والدین برای موفقیت فرزندانشان در امتحان ایفا کنند، توصیه هایی ارائه می شود.

به عنوان والدین سعی کنیم برای این سوال که امتحان از نظر ما چه اهمیتی دارد پاسخ صحیح یافته، رفتار مناسبی داشته باشیم.

براین اساس چنان چه طرز برخورد ما با فرزندانمان درمورد امتحان به عنوان امری برای شناخت میزان یادگیری مطالب و رفع نواقص آن باشد، مشکلی نیست.

اما درصورتی که نسبت به امتحان تاکید خاصی داشته باشیم و درمورد امتحان به او هشدار دهیم، موجبات ترس و اضطراب از امتحان را در وی فراهم آورده ایم.

امتحان را در نظر دانش آموز بیش از حد بزرگ جلوه ندهیم بلکه از امتحان بگوییم، در این صورت دانش آموز امتحان را به عنون عامل مثبت در تحصیل می شناسد نه عاملی منفی که هدف آن مچ گیری اوست.

اهداف امتحان را برای فرزند خود بازگو کرده، به روشنی مفهوم آن را به او تفهیم کنیم تا در نهایت برای یادگیری مطالب درسی مطالعه و فعالیت کند، نه برای امتحان و کسب نمره، به عبارت دیگر از راه طبیعی علاقه به یادگرفتن را در وی ایجاد کنیم نه با ترساندن از امتحان.

توجه داشته باشیم که میزان و سطح یادگیری مطالب درسی توسط فرزندانمان اهمیت دارد نه نمره های بالای او در امتحان، چه بسا فرزندانی که نمره های بالایی در امتحان آورده اند، اما مطالب درسی را پس از گذشت چند روز فراموش کرده اند و چه بسیار دانش آموزانی که در امتحان نمره بالایی نیاورده اند ولی مقدار قابل توجهی از مطالب درسی را به خوبی آموخته و آن را به طور عملی تجربه کرده اند.

فرزند خود را از نظر نمره های امتحانی با دوستان و همسالان و فرزندان دیگر مقایسه نکنیم زیرا این مقایسه موجب ایجاد ذهنیت منفی در او نسبت به امتحان شده و به تدریج اعتماد به نفس او را نیز از بین می برد. قبل از امتحان با دادن وعده هایی نظیر اگر این امتحان فلان نمره را بگیری، فلان جایزه را برایت تهیه می کنم، فرزند خود را تحت فشار و اضطراب درونی قرار ندهیم. بلکه همیشه این طور اظهار کنیم تو سعی و تلاش خود را بکن تا بتوانی مطالب را خوب یاد بگیری. درمورد امتحان طوری با فرزند خود رفتار کنیم که او بتواند نظرها و نگرانی های خود را در مورد آن آشکارا بیان کند حتی اگر شکست خورده باشد. در چنین وضعیتی لازم است علت ها را شناسایی کرده او را راهنمایی کنیم تا از طریق برنامه ریزی مناسب ضعف های خود را شناسایی کند یا با برطرف کردن آن ها بر میزان یادگیری خود بیفزاید.

توجه داشته باشیم، فرزندی که نمره خوبی در امتحان کسب نکرده از نظر شخصیتی فرد بدی نیست بلکه فعالیت او در زمینه یک درس و امتحان آن در حد نمره ای است که به دست آورده است.

رضاپور