جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ایران برنده بزرگ عراق


با برگزاری موفقیت آمیز انتخابات پارلمانی عراق و روشن شدن نسبی نتایج آن, مرحله ای از بازی بزرگ میان ایران و ایالات متحده به سود ایران پایان یافت

در این انتخابات ائتلاف یكپارچه عراق كه استخوان بندی آن را سیاستمداران و احزاب مورد حمایت ایران تشكیل می دهند، توانست پیروزی اش در انتخابات ژانویه گذشته را تكرار كند، تا بار دیگر دولت ایالات متحده ناگزیر یك بار دیگر به دشمن خود برای دریافت تضمین هایی درباره آینده عراق رو آورد. نتیجه انتخابات عراق یك بار دیگر ثابت كرد كه برگ برنده تحولات سیاسی در این منطقه در دستان ایران قرار دارد و طبیعتاً چنانچه تدبیر و خرد دیپلماتیك حكمفرما باشد، این طرف برنده خواهد بود كه چارچوب و بستر تحولات یا احتمالاً مذاكراتی را كه آمریكایی ها خواهان آنند، تعیین می كند. در انتخابات عراق اگرچه احزاب شیعی طرفدار ایران و احزاب كرد نزدیك به ایران هر دو پیروزی گذشته خود را استمرار دادند ولی طرفداران آمریكا ازجمله ائتلاف احزاب غربگرا به رهبری ایاد علاوی نه تنها نتوانست كرسی جدیدی در پارلمان به دست آورد بلكه تا نیمی از پایگاه مردمی خود را از دست داد. متقابلاً گروه های وابسته به اقلیت اهل سنت كه مخالفت شدید تری با حضور نظامی و سیاسی ایالات متحده از خود نشان می دهند و بخشی از مقاومت ها و شورش های ضد آمریكایی را سامان می دادند، توانستند خلاء ناشی از شكست غربگرایان را پر كنند.اگرچه ایالات متحده از شركت فعالانه اقلیت اهل سنت در انتخابات ابراز خوشنودی كرد، اما برآیند حضور و مشاركت همه گروه های سیاسی از سنی، كرد و شیعی در انتخابات فضایی را شكل می دهد كه نفوذ سیاسی آمریكا را در عراق از پیش هم كمتر می كند. بنابر شرایط جدید، موقعیت هر یك از طرفین بازی بزرگ در عراق بدین صورت است.

الف- ایران: جمهوری اسلامی مطمئن است كه در چهار سال آینده دولتی در عراق مصدر كار است كه می تواند بهترین روابط دوستانه را میان دو كشور ایجاد كند.دولت برخاسته از پارلمان عراق دولتی خواهد بود ائتلافی كه همچنان كرد ها و شیعیان استخوان بندی آن را تشكیل می دهند. برای ایران فرصتی مطلوب خواهد بود كه بسیاری از مشكلات مزمن تاریخی خود را با حكومت های پیشین عراق با دولت جدید سامان بخشد و چشم انداز صلح كامل میان دو ملت و كشور را ترسیم كند. البته این امر مشروط به آن است كه اكثریت شیعیان بتوانند رضایت اقلیت اهل سنت را با سهیم كردن آنها در حكومت، قرار دادن آنها در متن حكومت و نه به حاشیه راندن آنها به دست آورند و به آنها و كشورهای عربی حامی شان این تضمین را بدهند كه روابط دوستانه ایران و عراق نه تنها تهدیدی را متوجه این اقلیت و كشورهای عربی نمی كند بلكه می تواند به مثابه پلی برای دوستی میان دو حوزه عربی و فارسی فرهنگ اسلامی باشد. از سوی دیگر دست برتر ایران در معادلات عراق می تواند به یاری دست دیگر آن در سیاست خارجی كه در پرونده هسته ای و مذاكره با اروپایی ها به نمایندگی از مجموعه سیاسی _ تمدنی غرب درگیر است بشتابد تا با تجمیع امكانات و نیروهای خود منافع ملی خود را در این مذاكرات ارتقا بخشد. بدیهی است جمهوری اسلامی بدون استفاده از وضعیت مطلوب خود در عراق نمی تواند نتیجه دلخواه را از سر میز مذاكره با سه كشور اروپایی بگیرد و ایران باید بتواند بین این دو ارتباطی محكم برقرار كند.

ب- ایالات متحده: به همان اندازه كه گذشت زمان در معادلات عراق به سود ایران تمام می شود همچون ساعت شنی به زیان آمریكا عمل می كند. مشكل آمریكا نه در داخل عراق كه در خاك خود نهفته است چرا كه مقایسه میزان تلفات آمریكایی ها و مقاومت ها در برابر سیاست های آمریكا در ماه های اخیر نسبت به گذشته نشان از بهبود وضعیت آمریكا در عراق دارد اما افكار عمومی در آمریكا و افزایش فشارهای حزب دموكرات دولت جورج بوش را شدیداً در تنگنا برای اعلام زمان خروج از عراق قرار داده است. ایالات متحده اگرچه می تواند به خود ببالد كه در عراق پیروزی نظامی كسب كرده، اما نمی تواند ادعا كند كه برتری نظامی اش را به پیروزی سیاسی تبدیل كند. طبیعتاً چه از این رویكرد كه دولتی هوادار جمهوری اسلامی در عراق روی كار می آید و چه از این منظر كه دیر یا زود تحت فشار افكار عمومی ناگزیر به ارائه زمان بندی خروج از عراق خواهد شد، ایالات متحده از نظر سیاسی ناكام تحولات عراق به شمار می رود. هر چند مقامات آمریكایی شرایط فعلی عراق را بهترین زمان برای نشستن با ایران بر سر میز مذاكره می دانند، اما واقع امر حكایت از این می كند كه زمان كنونی برای ایران در بهترین حالت قرار دارد تا بتواند در قبال ارائه كمك به آمریكایی ها برای خروج بی دردسر از عراق، بیشترین امتیاز را بگیرد. ایران باید بتواند از نقطه قوت خود در تحولات سیاسی عراق برای پوشیدن آسیب پذیری های خود در مسائل دیگر و از جمله پرونده هسته ای استفاده كند و چنانچه موفق به این كار نشود، پیروزی سیاسی در منطقه به تنهایی كارگر نخواهد بود. به عبارت دیگر نقطه قوت دیپلماسی ایران در جایگاه منطقه ای كشور است و نقطه ضعف آن در پیوندهای جهانی و به طور خاص نداشتن ارتباط مستحكم با جامعه جهانی و جمهوری اسلامی باید بتواند از موقعیت برتر منطقه ای خود برای ارتقای موقعیت جهانی اش بهره بگیرد و به متن سیاست بین الملل برگردد.

مهران كرمی