پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

عمر فوتبالیست ها از بازیگـران کمتر است


عمر فوتبالیست ها از بازیگـران کمتر است

گفت وگوی با «سروش صحت» و «پژمان جمشیدی»

تلویزیون در سال‌های اخیر وظایف مختلفی را به عهده داشته است. از اعلام اخبار و اطلاعات مختلف به مخاطبان گرفته تا ساخت برنامه‌های سرگرم‌کننده و جریان‌سازی در رویدادهای گوناگون اما این رسانه در مواقعی نیز اقدام به ساخت «پدیده»هایی کرده که مخاطبان را شگفت‌زده کرده است. نام‌های مختلفی را می‌توان نام برد که به عنوان مجری، بازیگر، فیلمنامه‌نویس و... در این رسانه به پدیده تبدیل شده‌اند و حالا «پژمان» آخرین پدیده‌یی است که از این رسانه سر برآورده است. سریالی با محوریت یک شخصیت فوتبالیست که از همان قسمت‌های اول مخاطب را با خود همراه کرده و به مرور خبر از تولد شخصیتی جالب و عجیب داده که با وجود آن که رشته اصلی‌اش فوتبال است، در مقام یک بازیگر حضوری جذاب و شیرین دارد. روزنامه اعتماد در گفت‌وگو با سروش صحت، کارگردان و پژمان جمشیدی، ایده‌پرداز اولیه این سریال و بازیگر نقش پژمان، به چگونگی شکل‌گیری این تجربه پرداخته و این دو نیز از کم و کیف ایفای این نقش سخن گفته‌اند و به جزییاتی اشاره کرده‌اند که برای خواننده این مطلب خواندنی و جذاب است.

پژمان جمشیدی: تلویزیون همیشه برای من جدی بوده است. برخلاف برخی آدم‌ها که می‌گویند تلویزیون نگاه نمی‌کنند و فقط ماهواره نگاه می‌کنند من به صراحت می‌گویم که من اکثرا تلویزیون ایران را نگاه می‌کنم

سروش صحت: وقتی با برادران قاسمخانی صحبت می‌کردیم، می‌گفتیم بد نیست این مسائل را نشان دهیم که همه بازیکن‌ها دستمزدهای نجومی نگرفته‌اند، روابط خانوادگی خوبی دارند و برخی دچار فقر و مشکلات مالی هستند

نخستین مواجهه شما با رسانه‌یی به نام «تلویزیون» برای چه زمانی بوده است؟ به خاطر دارید نخستین برنامه‌یی که در تلویزیون حضور داشتید کدام برنامه بود؟

پژمان جمشیدی: سال‌ها قبل که تازه ماهواره آمده بود، به برنامه‌یی تلویزیونی دعوت شدم که از شبکه جام جم پخش می‌شد و مجری آن «شهاب حسینی» بود. در آن سال‌ها تازه ماهواره به ایران آمده بود و شبکه جام جم هم روی ماهواره پخش برنامه داشت اما هنوز با این مفهوم آشنا نشده بودم که چطور برنامه‌ تلویزیونی می‌تواند متعلق به ایران باشد و از ماهواره پخش بشود. جشن رمضان هم از برنامه‌های دیگری بود که به آن دعوت شدم و به خاطرم هست برنامه دیگری هم بود که مجریانش سید جواد یحیوی و محمد سلوکی بودند. بعدها حضورم در تلویزیون ادامه یافت و در برنامه‌های ورزشی مختلفی حضور پیدا کردم.

حضور در تلویزیون برای نخستین بار تجربه خاص و جالبی می‌تواند باشد. خیلی‌ها هول می‌شوند و حرف‌هایی که می‌خواهند بزنند را فراموش می‌کنند. برخی افراد هم با دوربین راحت هستند و مشکل خاصی ندارند. شما جزو کدام دسته از افراد بودید؟

پژمان جمشیدی: من همیشه جلوی دوربین راحت بوده‌ام. هیچ‌وقت به حرف‌هایی که می‌خواهم بزنم فکر نمی‌کنم و طرحی برای حرف زدن نمی‌ریزم. همان حرف‌های خودم را مطرح می‌کنم. به همین دلیل مشکلی با دوربین نداشته‌ام.

حالا با تجربه ایفای نقش در سریال پژمان چه دیدگاهی نسبت به تلویزیون پیدا کرده‌اید؟ یعنی چقدر نظر شما نسبت به این رسانه تغییر کرده است؟

پژمان جمشیدی: خیلی زیاد. من همه جوره تلویزیون را می‌شناختم جز این شکل از تلویزیون که در سریال پژمان تجربه کردم. پیش از این تجربه ،همیشه با دوستانم بر سر این مساله بحث می‌کردیم که آیا بازیگر ها مشهورند یا فوتبالیست‌ها. حالا به نظر شخص من معروف‌ترین آدم‌ها در ایران افرادی هستند که در سریال‌های تلویزیونی ایفای نقش می‌کنند. علت این مساله هم این است که تلویزیون راحت‌ترین دسترسی را در اختیار مخاطب خود قرار می‌دهد و هر کس در خانه خود به سادگی می‌تواند از این وسیله برای سرگرمی استفاده کند یا اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت کند. این سادگی حتی در دسترسی به روزنامه و نشریات مکتوب هم نیست و برای خرید یک روزنامه، حتما باید لباس پوشید و تا سر کوچه رفت اما تلویزیون با یک دکمه روشن می‌شود و از آن، قاب دنیا قابل مشاهده است. من خودم هیچگاه تصوری از این موقعیت تلویزیون نداشتم. برخلاف سروش صحت و گروه سازنده این سریال که تجربه‌هایی مانند پاورچین، شب‌های برره و ساختمان پژشکان را در کارنامه خود داشتند من با این مقوله آشنایی نداشتم و هر بار آنها درباره میزان مخاطب بالای تلویزیون صحبت می‌کردند نسبت به این موضوع ناآگاه بودم.

آیا تلویزیون برای شما آنقدر جدی شده که بخواهید به عنوان یک فعالیت جدید در زندگی خود روی آن برنامه‌ریزی کنید؟

پژمان جمشیدی: تلویزیون همیشه برای من جدی بوده است. برخلاف برخی آدم‌ها که می‌گویند تلویزیون نگاه نمی‌کنند و فقط ماهواره نگاه می‌کنند، من به صراحت می‌گویم که من اکثرا تلویزیون ایران را نگاه می‌کنم چون به من آرامش می‌دهد. آدم‌هایی که در تلویزیون هستند همان افرادی هستند که در کنار من زندگی می‌کنند و به زبان من سخن می‌گویند. البته برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌یی را هم گهگاه نگاه می‌کنم. این شبکه‌ها گاهی برنامه‌های خوب و جذابی هم دارند اما تلویزیون خودمان به من آرامش بیشتری می‌دهد.

موضوعی که سریال پژمان به آن اشاره می‌کند، علاوه بر فوتبال در سینما و تلویزیون هم مسبوق به سابقه است. افسردگی‌هایی که شخصیت پژمان گرفتار آن است گاه در میان بازیگرانی که مدتی بیکار می‌مانند هم بروز پیدا می‌کند. آیا در سریال پژمان این دو موضوع با هم تلفیق شده است؟

سروش صحت: قصه‌یی که مهراب و پیمان قاسمخانی تصمیم گرفتند، بنویسند قصه یک فوتبالیست بود. این مساله هم چند علت داشت؛ اول اینکه ایده اولیه سریال متعلق به پژمان جمشیدی بود و دیگر اینکه به واسطه پررنگ بودن مساله فوتبال در جامعه، درک این موضوع برای مخاطب عام راحت‌تر و ساده‌تر است. البته عمر حرفه‌یی فوتبالیست‌ها هم کوتاه‌تر از عمر بازیگران است. ورزشکارها در سن ۳۳ تا ۳۴ سالگی معمولا با عرصه حرفه‌یی ورزش خداحافظی می‌کنند و این خیلی دردناک است که در اوج جوانی این اتفاق رخ دهد. به همین دلیل این مساله در ورزش دردناک‌تر است.

این سریال بر اساس خاطراتی شکل گرفت که پژمان جمشیدی برای برادران قاسمخانی تعریف کرده است و البته قصه‌پردازی و تخیل هم مانند هر اثر نمایشی در آن بسیار وجود دارد.

آیا علت انتخاب یک شخصیت فوتبالیست برای این سریال می‌تواند این مساله باشد که در سال‌های اخیر انتقادهای فراوانی نسبت به پشت صحنه‌های فوتبال و روابط میان ورزشکاران این عرصه مطرح شده است؟ آیا این سریال قصد داشته با نگاهی انتقادی به این عرصه بپردازد؟

سروش صحت: وقتی با برادران قاسمخانی صحبت می‌کردیم، می‌گفتیم بد نیست این مسائل را نشان دهیم که همه بازیکن‌ها دستمزدهای نجومی نگرفته‌اند، روابط خانوادگی خوبی دارند، برخی دچار فقر و مشکلات مالی هستند و مثل مردم عادی زندگی می‌کنند. فوتبالیست‌هایی که دستمزدهای نجومی می‌گیرند صرفا محدود به نسل خاصی هستند و این مساله عمومیت ندارد.

پژمان جمشیدی: ما به هیچ کدام از اتفاق‌های روز فوتبال فکر نکردیم و آنچه در این سریال مشاهده می‌شود صرفا اتفاق‌هایی است که برای من به عنوان پژمان جمشیدی رخ داده و پس از پایان عمر فوتبال من هم پیش آمده است. مثلا وقتی نخستین بار به بانک رفتم و از من کارت شناسایی خواستند، متوجه شدم که دیگر مرا نمی‌شناسند و پذیرش این مساله برای من سخت بود. حتی این اواخر یک بار چک من برگشت خورد. در دوران اوج ورزش، سوپرمارکتی محله‌مان اجازه نمی‌داد خریدهایم را خودم به خانه بیاورم اما حالا مجبورم خودم همه‌چیز را بار کنم و بیاورم.

البته سریال با لحن و زبان طنز همه حرف‌های خودش را هم زده است!

پژمان جمشیدی: کلیاتی در فوتبال ما وجود دارد که در این سریال دیده می‌شود. مثلا فوتبالیست ۳۶ ساله سریال پژمان وقتی با این سوال رییس بانک مواجه می‌شود که: «چرا دیگر فوتبال بازی نمی‌کنی»؟ می‌گوید: «امان از مافیای فوتبال»! این سریال اصلا کاری به مافیای فوتبال ندارد چون مافیای فوتبال کاری به کار یک بازیکن ۳۶ ساله که دوران فوتبالش تمام شده ندارد. او می‌گوید: مافیای فوتبال و ذهن مخاطبان به سمت این موضوع می‌رود اما واقعیت این است که پژمان با طرح این مساله، ذهن مخاطبان را منحرف می‌کند. او فرد بسیار زیاده‌خواه و ابلهی است و بالا رفتن سن و سال خود را پشت این موضوع پنهان می‌کند.

اما در همین قسمت‌های اخیر، موضوع‌هایی مانند فامیل بازی در فوتبال، دادن پول برای حضور در برنامه ۹۰ و... هم مطرح شد.

پژمان جمشیدی: در سریال مسائل دیگری هم مطرح می‌شود. مثل انتقادی که پژمان از عدم چاپ مصاحبه‌هایش در رسانه‌ها مطرح می‌کند و می‌گوید خبرنگارها برای این کار پول می‌گیرند. اتفاقا طرح این مسائل به نفع خبرنگاران است و نشان می‌دهد فقط دیدگاه فردی مثل پژمان نسبت به خبرنگاران چنین است و واقعیت ماجرا این نیست .

اما جنس طنز سریال مانند برنامه‌هایی همچون «شب‌های برره» که صرفا مخاطب را بخنداند، نیست و در لایه‌های زیرین آن حرف‌های خوبی مطرح می‌شود.

سروش صحت: بالاخره سریال حرف‌هایی هم می‌زند اما وجه طنز غالب است. اگر بخواهیم برای سریال معناهایی را مطرح کنیم، می‌توانیم به این مساله اشاره کنیم که باید یادمان باشد در هر حرفه‌یی که باشیم و هر مسوولیتی که داشته باشیم و حتی در زندگی عادی، در یک مقطع زمانی همه اینها تمام خواهد شد و باید آماده باشیم که با آن واقعیت روبه‌رو شده و وارد مرحله‌یی جدید شویم و پذیرش این مرحله جدید را هم داشته باشیم.

به نظر می‌رسد انتخاب جامعه فوتبال به عنوان بستر روایت این قصه به این دلیل بوده که جامعه فوتبال بستر پذیرش مناسب‌تری برای این مسائل انتقادی داشته است.

سروش صحت: این عرصه جالب‌تر از دیگر عرصه‌هاست و نکته دیگر این است که کاراکتری نقش پژمان جمشیدی را ایفا می‌کند که در عین حال که خود آن فرد است، ربطی هم به آن فرد ندارد و این وضعیت یک ملغمه عجیب و جالبی را ایجاد می‌کند که بخش‌هایی از آن واقعی است. مثلا بهروز رهبری‌فرد ،دوست پژمان جمشیدی است و حمید درخشان واقعا الگوی پژمان جمشیدی بوده است اما این دو کاراکتر در سریال، شخصیت‌های عالم واقعیت نیستند.

پژمان جمشیدی: کلیت این قصه شبیه یک خواب می‌ماند.

سروش صحت: تاکید می‌کنم که صرفا بخش‌هایی از این قصه واقعی است و این تلفیق واقعیت و داستان برای خود ما خیلی دل‌انگیز و لذت‌بخش است.

شاید علت بروز چنین وضعیتی این باشد که شما خیلی راحت و ساده سراغ اصل مطلب رفته‌اید و مقدمه‌چینی‌های بیهوده نداشتید.

سروش صحت: یکی از ویژگی‌های متن‌های برادران قاسمخانی این است که این گونه می‌نویسند. من هم در کارگردانی همه‌چیز را ساده برگزار می‌کنم. ساختار ساخته‌های من ساده است چون قرار نیست موضوع پیچیده‌یی را مطرح کنیم.

یعنی در طول ساخت سریال کاملا مقید به متن بودید؟

سروش صحت: بله، اما در طول کار به دلیل حضور بچه‌های خلاق و شیرین و بداهه‌پرداز، از هر پیشنهادی استقبال می‌کردیم. اگر قرار بود شوخی خاصی اضافه شود حتما باید در تمرین آن را تجربه می‌کردیم و جواب می‌داد.

پژمان جمشیدی: من جمله‌یی داشتم که پیمان قاسمخانی از آن خیلی خوشش می‌آمد. این جمله را در بهشت زهرا می‌گفتم و مضمون آن چنین بود: «دور و نزدیک نداره، آرزوی ما موفقیت آن عزیز در آن دنیاست» که پیمان قاسمخانی خیلی از آن خوشش می‌آمد و این جمله در بداهه خلق شد و اصطلاحا درآمد. اما تقریبا ۹۵ درصد دیالوگ‌ها در متن بود.

در سریال نکاتی وجود دارد که نشان می‌دهد تحقیق دقیقی برای سریال صورت گرفته است. مثلا متلک‌های فوتبالی که در کار مطرح می‌شود، کاملا به‌روز است. در این مرحله چه اتفاقی رخ داده است؟

سروش صحت: پیمان و مهراب قاسمخانی به‌شدت اهل فوتبال هستند. هر روز روزنامه ورزشی می‌خوانند، هفته‌یی یک‌بار فوتبال بازی می‌کنند، رفیق ورزشکار دارند و... اما حضور پژمان بسیار بسیار مفید بود چون او اصطلاحا «آخر» فوتبال بود و گاهی اصطلاحاتی را که ما نوشته بودیم، حذف می‌کرد و می‌گفت این کلمه معنی بدی می‌دهد. مثلا در فیلمنامه جمله‌یی بود با این مضمون که «تا حالا با شورت ورزشی یک عکس هم نینداخته» اما پژمان گفت «تا حالا لگد به گربه هم نزده» را به کار ببریم چون این جمله تناسب بیشتری با فوتبال دارد.

«عام بودن» این شوخی‌ها هم نکته مهمی است. گاهی اصطلاحاتی در یک اثر مطرح می‌شود که مخاطب عام آنها را نمی‌فهمد اما در پژمان این وضعیت وجود ندارد و هر مخاطبی با هر درجه از اطلاعات با کار ارتباط برقرار می‌کند.

پژمان جمشیدی: علت این مساله این است که سریال پژمان اثری اجتماعی است تا فوتبالی. البته در جامعه ما فوتبال خیلی فراگیر است و در جامعه ما مردم به واسطه برنامه‌یی مانند ۹۰ با فوتبال آشنا هستند و اصطلاحات آن را خوب می‌دانند.

در سریال پژمان متن و بازی، جزو دو عنصر بسیار پررنگ هستند که توجه مخاطب را کاملا جلب می‌کند. به عنوان کارگردان این سریال چه مسیری را در بخش‌های دیگر همچون: تدوین، صداگذاری، ساخت موسیقی و... طی کرده‌اید و چه اتفاق‌هایی در بخش‌های اینچنینی رخ داده است؟

سروش صحت: اگر بخش‌های دیگر دیده نمی‌شود یکی از محاسن سریال است. هر بخشی که از کار بیرون نزند، بخش خوب کار است و چیزی که به چشم می‌آید، ایراد و اشکال دارد. نوشته‌ها و بازی‌ها در سریال حس می‌شود چون دقیقا همین مباحث باید دیده شود و من از اینکه بخش‌های دیگر دیده نشده خوشحالم اما طراح صحنه، صدابردار و... در سریالی اینچنینی وظیفه خودشان را به خوبی انجام داده‌اند. سلیقه کارگردانی من هم این است که چیزی که لزومی به نمایش آن وجود ندارد را نشان ندهیم و به تصویر نکشیم.

البته این حسن بزرگی برای یک کار است. مثلا درباره تدوین خوب هم گفته می‌شود که تدوین خوب، تدوینی است که دیده نشود. شما چه مسیری را برای رسیدن به این جایگاه طی می‌کنید؟

سروش صحت: در یک سریال اینچنینی فقط باید بازی‌ها دیده شود و متن و قصه احساس شود و سایر بخش‌ها نباید اصطلاحا از توی کادر بیرون بزنند. گاهی یک لباس خاص که توی ذوق می‌زند یا یک زاویه دوربین نامتعارف حس و حال کار را به هم می‌ریزد. مثلا ما از دوربین روی دست هیچ جا استفاده نکردیم جز صحنه خواب پژمان یا جایی که عشقی به کما رفته است؛ برای تشدید حس صحنه از دوربین روی دست استفاده کردیم اما جایی که دلیلی برای این کار نداشت و اتفاق خاصی رخ نمی‌داد، از این تمهید استفاده نکردیم.

طنازی خاصی هم در بخش‌هایی از سریال دیده می‌شود که به نظرم مشخصه کار است. مثلا حضور آدم‌های عجیب و غریب در مقابل بهشت زهرا از این موارد است. جایی که مردی با کلاه نمدی سوار اتومبیلی گرانقیمت می‌شود و مردی متشخص و کت شلواری، سوار موتور می‌شود. این بخش‌ها نشان‌دهنده جامعه‌یی نامتوازن است که هیچکس جای خودش نیست.

سروش صحت: اغلب این موارد در فیلمنامه بوده و فقط در بخش‌هایی محدود، چیزهایی را به قصه اضافه کرده‌ایم. یکی از بخش‌هایی که با اجازه پیمان و مهراب دوست داشتم به قصه اضافه شود، حضور «اردشیر کاظمی» بود که در قصه حضور داشت و صرفا هم می‌خوابید. او پدربزرگ خانواده است و هر بار که چشمش را باز می‌کند آنچه برایش جالب نیست را می‌بیند، دوباره به خواب می‌رود. حضور او «زندگی» را وارد سریال می‌کرد و من دوست داشتم تعداد جلسات بیشتری او آفیش باشد.

پژمان جمشیدی: البته تصور من از حضور این شخصیت این بود که او فرد دنیادیده‌یی است و همه راهی که دیگران رفته‌اند را او رفته و طی کرده و در انتهای آن به آرامشی رسیده است. ته زندگی اوست.

حمیده جهانگیر