یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

فوق عقل گرایی


فوق عقل گرایی

باشلار در اصول معرفت شناختی خود از پیشرفت علم در آغاز قرن بیستم و پیدایش نظریه نسبیت بسیار تاثیر گرفته است زیرا به عقیده وی با نظریه نسبیت ما وارد دوران جدیدی شده ایم كه با عصر پیشین خود یعنی عصر فیزیك نیوتنی , تفاوت بسیار دارد در قرن نوزدهم مبنای شناخت ما از واقعیت علمی صرفا خصلتی بنا به تجربه حسی داشت و میان علم و تجربه هرروزینه , وحدت و یگانگی برقرار بود در حالی كه نخستین تجربه از راه تجربه حسی , تنها به اندیشه یی پیش علمی منجر می شود

● گاستون‌ باشلار، فیلسوف‌ دو چهره‌

در معرفت‌شناسی‌ و فلسفه‌ علم‌ اروپایی‌ (قاره‌یی‌) گاستون‌ باشلار چهره‌یی‌ شاخص و تامل‌برانگیز است‌. واقعیت‌ معرفت‌شناسی‌ دستاورد وی‌ از توجهی‌ دقیق‌ به‌ پیشرفت‌ علوم‌ فیزیك‌ و شیمی‌ در ابتدای‌ قرن‌ بیستم‌، حاصل‌ آمده‌ است‌. باشلار رساله‌یی‌ مستقل‌ در باب معرفت‌شناسی‌ ندارد. بلكه‌ همه‌ مضامین‌ سابق‌ معرفت‌شناسی‌ را به‌ زبانی‌ زنده‌ و تصویری‌ و غالبا چالش‌انگیز وصف‌ و شرح‌ می‌دهد، با این‌ حال‌ دستگاه‌ و نظامی‌ مشتمل‌ بر معیارهای‌ پژوهش‌ نمی‌سازد. نظریات‌ بدیع‌ و جسورانه‌ باشلار در حوزه‌ فلسفه‌ و فلسفه‌ علم‌ كه‌ در آثار وی‌ منعكس‌ شده‌اند، گشاینده‌ راهی‌ نو در این‌ قلمرو هستند. آنچه‌ در معرفت‌شناسی‌ برای‌ باشلار اهمیت‌ دارد این‌ است‌ كه‌ بدانیم‌ نظریه‌های‌ علمی‌ از نظر معرفت‌شناسی‌ چه‌ معنایی‌ دارند، یعنی‌ میزان‌ پیشرفت‌شان‌ نسبت‌ به‌ هم‌ چیست‌، نه‌ آنكه‌ هر یك‌ چقدر «حقیقت‌» دارد و بنابراین‌ برای‌ تعیین‌ حقیقتشان‌ اهتمام‌ كنیم‌، زیرا علم‌ مدام‌ پوست‌ می‌اندازد و گذشته‌اش‌ را نفی‌ می‌كند. باشلار علم‌ را منجمد و متحجر نمی‌داند. علم‌ همواره‌ در حال‌ نوشدگی‌ است‌. چنین‌ نگاهی‌ به‌ علم‌ باعث‌ می‌شود كه‌ باشلار هرگونه‌ فلسفه‌یی‌ را كه‌ از بیرون‌ به‌ علم‌ می‌نگرد، به‌ باد انتقاد گیرد. از نظر باشلار جهان‌شناسی‌ و ارایه‌ نظریاتی‌ در باب‌ نحوه‌ شكل‌گیری‌ و گسترش‌ كیهان‌، وظیفه‌ فیلسوف‌ علم‌ نیست‌. این‌ گونه‌ مسائل‌ كه‌ حاصل‌ جمع‌زدن‌ و جمع‌كردگی‌ و نگاهی‌ از بیرون‌ به‌ علم‌ و عالم‌ است‌، كاری‌ بیهوده‌ است‌.

به‌ عقیده‌ وی‌ باید، اصول‌ و روش‌های‌ فلسفه‌ علم‌ را با اصول‌ علم‌ سنجید. به‌ عبارتی‌ دیگر باید از درون‌ علم‌ به‌ علم‌ اندیشید. بدین‌ گونه‌ تنها علم‌ می‌تواند مفسر پیام‌ علم‌ باشد، آن‌ هم‌ نه‌ از زبان‌ فلسفه‌یی‌ كه‌ با معیارهای‌ پیش‌ساخته‌ به‌ سراغ‌ نقد علم‌ می‌رود بلكه‌ از زبان‌ خود علم‌. بی‌سبب‌ نیست‌ كه‌ باشلار می‌گوید: «فلسفه‌ علم‌ از درون‌ علم‌ زاده‌ می‌شود» و نه‌ بالعكس‌.باشلار مدافع‌ علم‌ و روحیه‌ علمی‌ است‌. روحیه‌ علم‌ از نظر او هنر اندیشیدن‌ و خلاقیت‌ عقل‌ و هوش‌ است‌ و فلسفه‌ علم‌ زیبایی‌ شناسی‌ هوش‌ و عقل‌.

باشلار برای‌ علوم‌ صرفا تجربی‌ مانند زیست‌شناسی‌ و علوم‌ غیر ریاضی‌ و فیزیك‌ اعتباری‌ قایل‌ نیست‌ علم‌ واقعی‌ از نظر او فیزیك‌ ریاضی‌ (ریاضیات‌ كاربسته‌ در فیزیك‌) است‌. فرمول‌های‌ ریاضی‌ به‌ علم‌ جدید در قرن‌ بیستم‌ و علی‌الخصوص‌ نظریه‌ نسبیت‌ اینشتین‌، عمومیت‌ و غنا بخشیده‌اند. نقش‌ آنها تنها توصیف‌ نظریات‌ و فرضیه‌های‌ علوم‌ دیگر نیست‌، بلكه‌ خود شكل‌ دهنده‌ و الهام‌بخش‌ سایر نظریات‌ هستند. بدین‌ گونه‌ باشلار برای‌ ریاضیات‌ نوعی‌ تقدس‌ قایل‌ است‌.

همانطور كه‌ گفتیم‌ باشلار در اصول‌ معرفت‌ شناختی‌ خود از پیشرفت‌ علم‌ در آغاز قرن‌ بیستم‌ و پیدایش‌ نظریه‌ نسبیت‌ بسیار تاثیر گرفته‌ است‌. زیرا به‌ عقیده‌ وی‌ با نظریه‌ نسبیت‌ ما وارد دوران‌ جدیدی‌ شده‌ایم‌ كه‌ با عصر پیشین‌ خود یعنی‌ عصر فیزیك‌ نیوتنی‌، تفاوت‌ بسیار دارد. در قرن‌ نوزدهم‌ مبنای‌ شناخت‌ ما از واقعیت‌ علمی‌ صرفا خصلتی‌ بنا به‌ تجربه‌ حسی‌ داشت‌ و میان‌ علم‌ و تجربه‌ هرروزینه‌، وحدت‌ و یگانگی‌ برقرار بود. در حالی‌ كه‌ نخستین‌ تجربه‌ از راه‌ تجربه‌ حسی‌، تنها به‌ اندیشه‌یی‌ پیش‌ علمی‌ منجر می‌شود.

نظریه‌ نسبیت‌ بنیادی‌ترین‌ و اساسی‌ترین‌ مفاهیم‌ و مبانی‌ تفكر علمی‌ را تغییر داد. علم‌ نوین‌ نشان‌ داد كه‌ دریافت‌ حسی‌ ساده‌ و ابتدایی‌ نمی‌تواند ما را به‌ شناخت‌ علمی‌ رهنمون‌ شود. در معرفت‌ به‌ صورتی‌ كه‌ در علم‌ جدید حاصل‌ می‌شود تفكر بر ادراك‌ حسی‌ تقدم‌ دارد.

ه‌ عقیده‌ باشلار حتی‌ وسایل‌ اندازه‌گیری‌ به‌ صورتی‌ كه‌ امروزه‌ در علم‌ مطرح‌ هستند، یك‌ وسیله‌ ساده‌ تجربی‌ نیستند بلكه‌ خود متكی‌ به‌ نظریه‌ هستند. در پشت‌ هر ابزار اندازه‌گیری‌ یك‌ نظریه‌ علمی‌ نهفته‌ است‌. به‌ قول‌ باشلار اینها فرضیه‌هایی‌ منطقی‌ «چیز شده‌»اند یعنی‌ یك‌ نظریه‌ در آنها تجسم‌ یافته‌ و كالبد گرفته‌ است‌.

البته‌ باشلار نقش‌ تجربه‌ را در رسیدن‌ به‌ معرفت‌ علمی‌ نفی‌ نمی‌كند. بلكه‌ آمپیریسم‌ و تجربه‌گرایی‌ انفعالی‌ را نقد می‌كند. زیرا این‌ دیدگاه‌، اندیشه‌ را نتیجه‌ آزمایش‌ می‌داند و آزمایش‌ را از تمام‌ نظریات‌ قبلی‌ كه‌ زمینه‌ساز آزمایش‌ بوده‌اند، جدا می‌كند. این‌ تجربه‌، تجربه‌یی‌ انفعالی‌ است‌. در حالی‌كه‌ باشلار معتقد است‌ در اندیشه‌ یا واقعیت‌ علمی‌ این‌ تجربه‌ باید نقشی‌ فعال‌ داشته‌ باشد و با آگاهی‌ قبلی‌ به‌ سوی‌ پدیده‌ رود. این‌ نوع‌ تجربه‌ دیگر یك‌ تجربه‌ دم‌ دست‌ و آسان‌یاب‌ و انفعالی‌ نیست‌ كه‌ ذهن‌ به‌ آن‌ گرایش‌ دارد بلكه‌ ریشه‌ در نظریات‌ و فرضیات‌ علمی‌ دارد. به‌ بیان‌ واضح‌، باشلار معتقد است‌ كه‌ در شكل‌گیری‌ روحیه‌ جدید علمی‌، عقل‌گرایی‌ (نظریه‌پردازی‌) بر تجربه‌ حسی‌ تقدم‌ دارد. این‌ همان‌ عقلانیتی‌ است‌ كه‌ باشلار آن‌ را «عقلانیت‌ كاربسته‌» نامیده‌ است‌.

این‌ عقل‌گرایی‌ عقلانیتی‌ پیشینی‌ نیست‌ كه‌ در مورد همه‌ تجارب‌ گذشته‌ و هر تجربه‌ كنونی‌ و نیز هر تجربه‌یی‌ كه‌ در آینده‌ صورت‌ خواهد گرفت‌، اعتبار و مصداق‌ داشته‌ باشد. این‌ عقلانیت‌، عقلانیتی‌ ایستاگرا و بسته‌ نیست‌ كه‌ با دعوی‌ شمول‌ و كلی‌ بودنش‌ به‌ باورهای‌ ایده‌آلیستی‌ منتهی‌ شود. باشلار، آموزه‌ سنتی‌ كه‌ می‌گوید خرد مطلق‌ و ایستاست‌، را فلسفه‌یی‌ منسوخ‌ می‌داند. بدین‌ معنی‌ كه‌ در معرفت‌ علمی‌ اتكای‌ صرف‌ به‌ عقل‌ هم‌ ره‌ به‌ جایی‌ نمی‌برد. دانش‌ علمی‌ از عمل‌ متقابل‌ عقل‌ و شواهد و مدارك‌ تجربی‌ حاصل‌ می‌شود.

جالب‌ است‌ كه‌ در مواجهه‌ با علم‌ قرن‌ بیستم‌، پوزیتیویست‌ها و دانشمندان‌ حقله‌ وین‌ نتایجی‌ علیه‌ متافیزیك‌ و تخیل‌ در روند شكل‌گیری‌ علم‌ گرفتند، اما باشلار از همین‌ تحول‌ نتایجی‌ در نفی‌ تجربه‌گرایی‌ خام‌ پوزیتیویسم‌ و فلسفه‌های‌ متكی‌ بر شعور معمولی‌ می‌گیرد. تجربه‌ حسی‌ و مشاهده‌ آن‌ تقدمی‌ را كه‌ نزد پوزیتیویست‌ها داشت‌ پیش‌ او ندارد. مشخصه‌ مهم‌ معرفت‌ شناسی‌ باشلار مرز قاطعی‌ است‌ كه‌ او بین‌ علم‌ و شعور معمولی‌ ترسیم‌ می‌كند. برخلاف‌ فیلسوفان‌ قرن‌ نوزدهم‌ كه‌ از شعور معمولی‌ برای‌ اثبات‌ احكام‌ و گزاره‌های‌ علمی‌ استفاده‌ می‌كردند، باشلار معتقد است‌ كه‌ علوم‌ فیزیك‌ و شیمی‌ به‌ گونه‌یی‌ كه‌ امروزه‌ توسعه‌ یافته‌اند، از لحاظ‌ معرفت‌شناسی‌ با معرفت‌ عامیانه‌، گسستی‌ قاطع‌ دارند. باشلار حساب‌ علم‌ را به‌ كلی‌ از شعور معمولی‌ جدا می‌كند و معتقد است‌ كه‌ در علم‌ ما به‌ قلمرو معرفت‌ شناختی‌ جدیدی‌ پا نهاده‌ایم‌ كه‌ به‌ كلی‌ با قلمرو شعور عادی‌ متفاوت‌ و متمایز است‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید