پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا

چند سطری با داگویل


داگویل فیلمی است جامعه شناختی و حتی روان شناختی فیلمی که در این خشکستان فیلم خوب ارزش چند بار دیدن را دید

داگویل فیلمی است که برای فهمیدن آن باید چندین بارآن را دید، جریانات اوایل قرن بیستم آمریکا را دانست، با مکتب دُگما آشنا بود و حتی به نظر من زندگی خود کارگردان هم در فهمیدن آن مؤثر هستند .

تا آنجا که من خبر دارم در وبلاگ‌های دیگر و بعضی مجلات به اندازه‌ی کافی در موارد گفته شده حرف زده شده است . در این جا من می‌خواهم فقط درباره‌ی خود فیلم حرف بزنم . در مورد آنچه در فیلم هست، گفتگوها، وقایع و اتفاقات آن . برای نیل به این منظور بهترین کار، تحلیل شخصیت های فیلم است .

بدون در نظر گرفتن پنج فرزند چاک و ورا ، پانزده کاراکتر در فیلم حضور دارند که نقش بعضی ها کم رنگ و فرعی (مانند آقای هنسون و جون ، سیاه پوست معلول ) و نقش بعضی ها پر رنگ و اصلی ( مانند تام و گریس ).

داستان فیلم در شهرکوچکی اتفاق می افتدکه درکوه پایه‌ی کوه راکی در ایالات متحده‌ی آمریکاست .فون تریه کارگردان فیلم، داگویل را در استریویی نمایش داده که خانه‌هایش با خط کشی های گچی مشخص شده‌اند و از در و پنجره خبری نیست .

داگویل شهری است که سایه‌ی هیچ درخت نارونی بر محله‌های آن نمی‌افتد و مردم نیز از این وضع ناراحت نیستند!

داستان از این قرار است که : گریس، دختر فراری که از چنگ گانگسترها نجات پیدا کرده، وارد شهر می شود وتام او را پناه می دهد. مردم شهر دو هفته به او فرصت می دهند تا او بتواند خودش را نشان دهد و رضایت آنها را برای ماندن در داگویل جلب کند . دو هفته تمام می شود وگریس موفق به جلب نظر آنها می شود . مردمان خوب و شریف داگویل کم‌کم تغیر چهره می دهند وگریس را به بندگی و بردگی خود می‌کشند .تلاش‌های گریس برای فرار از داگویل به جایی نمی رسد . با گریس به شدت بد رفتاری می شود حتی مورد تجاوز قرارگرفته و قلاده به گردنش می‌بندند . بعد از همه‌ی اینها وقتی اهالی داگویل احساس می کنندکه دیگر گریس برای آنها خطرناک است او را به گانگستر‌ها تحویل می دهند . گروه گانگستر ها به داگویل می آیند و معلوم می شود که گریس دختر رئیس گانگستر هاست . بعد ا زبحثی که میان گریس و پدرش صورت می‌گیرد، گریس همه‌ی اهالی شهر را می‌کشد و شهر را به آتش می کشد . تنها موجودی که زنده می ماند سگی است که گریس در اولین شب ورود خود به داگویل غذایش را دزدیده بود .

فیلم در یک مقدمه و نه بخش ساخته شده است . به علت فقر تصاویر متنوع ، بیشتر از دیالوگ استفاده شده و راوی نیز به‌کمک روایت داستان می آید و همه‌ی اینها باعث شده که فیلم هرچه بیشتر جنبه‌ی تئاتری پیدا کند .

تام شخصیتی است که قضاوت در مورد او مشکل است . من احساس می کنم فون تریه عمداً درمعرفی شخصیت تام تناقض‌گویی کرده تا شخصیت او را پیچیده نشان دهد. فون تریه در طول فیلم به طور ضمنی و بسیار نامریی تام را معرفی می کند و تنها دربخش های آخر فیلم است که صریحاً در مورد او حرف می زند .

تام بهترین خانه‌ی شهر را دارد . او در قسمتی از برنامه‌ی روزانه‌اش نقش پدر روحانی را نیز بر عهده دارد .کسی نمی‌داندکار و تخصص اصلی تام چیست، هرچند خودش می‌گوید در معدن کار می کند – اوکار سخت کندن سنگ‌ها را رها کرده بود . اما کارسخت تری را به عهده گرفته بود:"راهنمایی روح انسانها به معنویت و روشنایی"!

با دیالوگ‌های کوتاه و مهمی‌که در مورد تام می‌آید، در همان ابتدای فیلم می‌توان حدس زد که تام آدمی است نفع پرست که در واقع دلسوز هیچ کس نیست مگر خودش . این حدس زمانی تقویت می شود که خانم جینر(مغازه داری‌که با خواهرش زندگی می کند)مشغول جارو زدن جلوی مغاره‌اش است . وقتی تام به اواعتراض می‌کندکه گرد و خاک نکند ، خانم جینر او را به فکر شیرینی‌هایش می اندازد ، شیرینی‌های‌که تام بسیار دوست داشت ، وبعد دوباره از تام نظرش را در مورد گرد وخاک کردنش می پرسد، تام تقریباً حرف خودش را پس می گیرد .

شخصیت تام درگفت وگوهایی‌که با گریس دارد نیز خود را نشان می دهد . او در بخش مقدمه به گریس می‌گوید: تو خیلی کارها از دستت بر می آید که برای داگویل انجام بدهی . در همان بخش اول گریس متوجه می شود که با وجود فضایلی که در مردم داگویل هست یک چیزی عجیب است ، اما هیچ اشاره ای به آن نمی کند .

تام به گریس اظهار علاقه می کند ولی گریس از او می خواهد که رابطه‌شان را همچنان که هست به‌پذیرد – عشقی پاک و بدون تماس .

در بخش پنجم بعد از اینکه پلیس برای دومین بار به داگویل مراجعت می‌کند، گریس تصمیم به رفتن ازآنجا می‌کند ولی باز تام است که مخالفت می کند، او نقشه‌های بیشتری برای گریس دارد. تام به صورت بسیار روشن به گریس می‌گوید: از دید تجاری ماندن تو در اینجا ارزش داره . تام نظر اهالی را مبتنی بر اینکه او باید بیشتر از گذشته به آنها برسد و روزی چندین دفعه به آنها سر بزند را به گریس اعلام می کند . وقتی گریس با تام مشورت می‌کند تام این کار را بهترین راه می داند .در همین بخش پنجم است که گریس لحظه‌ای به تام شک می کند . باز در اینجا فون تریه می‌خواهد پیش ذهنیتی را در مورد اتفاقاتی که قرار است اتفاق بیفتد به تماشاچی بدهد .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.