دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

تئوری و عمل


تئوری و عمل

اصل مقاله را آقای مسعود دلخواه در اختیار مترجم قرار داده است كه از ایشان سپاسگزاریم این مقاله را فیندلی در سال ۱۹۸۰ م و پس از كسب تجربیات شخصی اش در لابراتوار نوشته است این مقاله از آن جهت شایان توجه است كه حاوی نكات بدیع و روشنگر درباره كارهای دوره اول و دوم گروتفسكی است

اصل مقاله را آقای مسعود دلخواه در اختیار مترجم قرار داده است كه از ایشان سپاسگزاریم. این مقاله را فیندلی در سال ۱۹۸۰ م. و پس از كسب تجربیات شخصی‌اش در لابراتوار نوشته است. این مقاله از آن جهت شایان توجه است كه حاوی نكات بدیع و روشنگر درباره كارهای دوره اول و دوم گروتفسكی است.در دهه ناآرام ۱۹۶۰م. گروههای تئاتر تجربی اهمیت فراوان یافت. گروههایی كه اكنون بیشتر آنها از هم پاشیده، یا به دلایل مبهمی از صحنه تئاتر دور شده‌اند. برای مثال در آمریكا گروه Open Theatre (به كارگردانی جوزف چایكین۲) در سال ۱۹۷۴ م. منحل شد. دلایل آن تا اندازه‌ای تغییر زمانه و روشهای خلاق گروهها، برای بداهه‌سازیها و تغییر شكل كار بازیگران بود- كه تقریباً در موفقیت همه گروههای تئاتر تجربی مؤثر بود- و دیگر پیش پا افتاده و معمولی به نظر می‌رسید. گروه «Living Theatre» (به كارگردانی جولین بك۳ و جودیت مالینا۴) كه با اوضاع و احوال انقلابی دهه ۱۹۶۰ م. عمیقاً درگیر شد و امروز به دور از ریشه‌های آمریكایی‌اش، در رم- در آرامش نسبی- به سر می‌برد. با این حال «Performance Group» (به كارگردانی ریچارد شكنر۵) این روزها در نیویورك كار می‌كند؛ روزهایی كه اجراهای بسیار اصیلی را (از این گروه) مثل «دیونیسوس» در گذشته‌های دور به خاطر می‌آورند (۱۹۶۹.م) در آن دوره یكی از پرآوازه‌ترین و تأثیرگذارترینها در میان چنین گروههای تجربی «تئاتر لابراتوار» یرژی گروتفسكی بود؛‌ گروهی كه هنوز هم با همان اجراهای اصیل كار می‌كنند و در قلمرو خلاقیت قدم می‌گذارند و پیش می‌روند. این البته غیر معمول اما محتمل است. (این متن در سال ۱۹۸۰ نوشته شده است.) اعضای گروه، سال گذشته بیستمین سالروز پژوهشهای تئاتریشان را جشن گرفتند. این امر تا حدی نشان‌دهنده این حقیقت است كه گروه پا به سن گذاشته‌ است و هنوز در حیطهٔ خلاقیت خود سیر می‌كند. من در حد تجربه شخصی‌ام خواهم كوشید تا از شور و نشاط گروهی‌شان برای شما حكایت كنم. چیزی كه امروز به نام تئاتر لابراتوار مشهور است، در سال ۱۹۵۹م. در شهر «اپول۶» لهستان تأسیس شد. مؤسسان آن كارگردانی بیست و شش ساله و ناشناس به نام یرژی گروتفسكی (متولد ۱۹۳۳) و جوان منتقدی به نام لودویك «فلاشن۷» (متولد ۱۹۳۰) بودند. گروتفسكی در اجراهای نخستینش گروه كوچكی از بازیگران را جمع كرده و با آنها توانست اجراهایی مثل: اورفه (ژان كوكتو) و عصا (لردبایرون) را ارائه كند. از این میان سه نفر با گروه، در اجراهای بعدی باقی ماندند: «رنا میرچكا۸» (متولد ۱۹۳۴)، «آنتونی یالكوفسكی۹» (متولد ۱۹۳۱) و «زیگمونت مولیك۱۰» (متولد ۱۹۳۰). در سال ۱۹۶۱ نیز دو بازیگر توانا كه هنوز در كنار گروه هستند، به گروه پیوستند: «ریشارد چیشلاك۱۱» (متولد ۱۹۳۷) و «زبیگنیف تسینكوتیس۱۲» (متولد ۱۹۳۸). بعدها در دهه ۱۹۶۰ نیز «استانیسلاو اسچیرسكی۱۳» (متولد ۱۹۳۹) و «الیزابت آلباهاتسا۱۴» (متولد ۱۹۴۲) به گروه ملحق شدند و هنوز هم فعالیت می‌كنند. از همان نخستین روزهای آغاز فعالیت، تمام اعضای گروه گروتفسكی خود را وقف تمرینات منظم و منسجم بدنی، صوتی و ذهنی كردند تا از این طریق یك پژوهش نظام‌مند و هنرمندانه درباره امكانات تئاتر به عنوان «مدیوم» ممكن شود. این جست‌وجوها در طول دهه ۱۹۶۰ به سمت بخشی از پژوهشها هدایت شد كه بیشتر درباره هنر بازیگر بود و سپس به سمت تجربه‌هایی درباره رابطه بازیگر/تماشاگر و طرح‌ریزی فضاهای تئاتری متمایل شد و گسترش پیدا كرد. هر اجرای جدید، بر اساس نتایج منطقی هنری آنچه در طول تجربه‌های پیشین به دست آمده بود، بنا می‌شد و گسترش پیدا می‌كرد. برای مثال در ۱۹۶۲ گروتفسكی نمایش «كوردیان»۱۵ را بر اساس متنی از ژولیوس اسلواكی- نویسنده قرن نوزدهم- اجرا كرد. او در این اجرا بر بخشی از كنش نمایشی كه در بیمارستان روانی اتفاق می‌افتاد تأكید كرد. یك اتاق بزرگ كه با تعداد زیادی تختهای بیمارستانی آراسته شده بود و تماشاگران و بازیگران- بازیگرانی كه با حركات آكروباتیك به اجرای نقش مشغول بودند- بر آنها نشسته بودند. اجرای دیگر گروه، تراژدی تاریخی دكتر فاستوس اثر مارلو بود. ۱۹۶۳.م كه بر اساس این ایده اجرایی شكل گرفت كه ساعت یازده است (یك ساعت مانده به نیمه شب) زمان بسیار كمی باقیمانده است تا فاستوس به لعنت ابدی دچار شود. او دوستانش را –تماشاگران- به ضیافت شبانه خود دعوت كرده است. فاستوس در قسمت بالای میز مخصوص ضیافت نشسته است و تماشاگران نیز در اطراف میز نشسته‌اند. او در چهار صحنه، گذشته‌اش را ـ كه به وسیله اجراگران روی میزها اجرا می‌شد ـ تعریف می‌كند. گروتفسكی در ۱۹۶۴ بر اساس نمایشنامه «آكروپولیس»۱۶ تئاتری اجرا كرد كه ویسپیانسكی۱۷ آن را در ۱۹۰۴ نوشته بود. اجرایی كه در آن دنیای خیالی و سنتی قصر wawel در كراكو [در نمایشنامه] به فضای كوره‌های آدم‌سوزی در آشویتس [در اجرا] تغییر داده شد. بازیگران در كنار تماشاگران [بدون فاصله] اعمال خود را اجرا می‌كردند. آنها فضای تئاتری كوره آدم‌سوزی را ـ كه مجموعه‌ای از لوله‌های بخاری و سیمهایی كه در صحنه بود‌ ـ خودشان [در طول اجرا] ساختند. در ۱۹۶۵، شاهزادهٔ ثابت قدم بر اساس متنی از اسلواكی- كه خود او تراژدی قرن هفدهمی كالدرون را بازنویسی كرده بود- اجرا شد. تماشاگران از بالای ساختمان صحنه، شاهد شكنجه شدن،‌ خلسه نهایی مرگ و شهادت شاهزاده- در تصویر مركزی صحنه ـ بودند. (ساختمان صحنه چیزی شبیه به معماری سالنهای گاوبازی و یا اتاقهای تشریح بود كه بیننده از بالای آن همه چیز را می‌دید).تئاتر لابراتوار در ابتدا در وضعیت ایزوله، ناشناس و البته در هاله‌ای از ابهام فعالیت می‌كرد ولی پس از ۱۹۶۵ ۱۸غنای هنری اجراهای گروه و نظم و انضباط، آنها را در حوزه تئاتر تجربی اروپا و آمریكا شناساند. پس از ۱۹۶۵ گروه از شهر كوچك «اپول» به شهر بزرگ «وروتسلاو» منتقل شد. در این دوره برای نخستین بار بود كه گروه در خارج از لهستان از جمله در فرانسه، انگلیس، سوئد، دانمارك و آمریكا (۱۹۶۷) كارهایی را برگزار و اجرا كرد. [در سال ۱۹۶۹ نیز گروه به ایران آمد و در جشن هنر شیراز نمایش شاهزاده ثابت قدم را اجرا كرد.] شاید مهم‌ترین اتفاق [در جریان كار گروه] در سال ۱۹۶۸ و زمانی رخ داد كه عقاید و روشهای كار گروتفسكی در كتابی به نام «به سوی تئاتر بی چیز۱۹» منتشر شد (كه شامل مجموعه‌ای از نوشته‌های او [و دیگران] درباره كارهایش بوده) این اثر در ظاهر شبیه به مانیفیست آنتونن آرتو در كتاب «تئاتر و همزادش»۲۰ بود. استنباط گروتفسكی در [كتاب] به سوی تئاتر بی‌چیز،به طور معمول پیوند تنگاتنگی با كار عملی و حفظ انضباط برای حل مسائل و مشكلات مخصوص تئاتر داشت. در حالی كه آرتو از تئوریهایی درباره اینكه تئاتر معاصر باید بر آیین و اسطوره‌ بنا شود سخن می‌گفت و اینكه تئاتر باید از نظر روحی-روانی رو در روی تماشاگر قرار گیرد. گروتفسكی روشهای او را بهتر تشریح كرد و گسترش داد و آنها را به تمرین تئاتر كشاند.لابراتوار در ۱۹۶۸ برای نخستین بار «مكاشفه، به كمك تصاویر» را اجرا كرد و منتقدین آن را شاهكار گروتفسكی نامیدند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.