جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به مشکل گاز


نگاهی به مشکل گاز

اولین و اصلیترین مشکل مدیریت منابع گاز از سالیان دور نبود وفقدان «تراز گاز» است اهمیت این تراز در این است که برای تهیه و تدوین آن باید مطالعات دقیقی صورت گیرد تا معلوم شود که میزان موجودی واقعی گاز ما چیست و از این میزان چه مقدار باید صرف تزریق به منابع و میادین نفت گردند, چه میزان برای سوخت صنعت و نیروگاهها و ترابری و حمل و نقل مورد نیاز است, چه میزان برای انرژی حرارتی باید مصرف شود

۱) زمستان امسال هم بالاخره رسید و راست آزمائی قهری مدیریت کلان کشور آغاز گردید و مدیریتی که با اعلام بزرگترین آرزوها برای سعادت کشور به میدان آمده بود ناگهان در بوته آزمونی قرار گرفت که اصلا ابعاد آن را در این سطح تصور نمی نمود و آن برجسته شدن موضوع کمبود گاز به عنوان مهمترین انرژی کشور در سطح جامعه می باشد. آیا ابعاد این حادثه قابل تصور می بود یا حادثهای بود که باعثش زمستان حادث بود؟ آیا این حادثه امکان تکرار نیز دارد و در یک سوال ساده تر آیا وضعیت انرژی کشور مطمئن است یا نه؟ پرداختن به این سوالات در رابطه با بحران فعلی گاز هدف این نوشته است و قبلا لازم به توضیح است که این نوشته صرفا از بعد مدیریت انرژی به این موضوع می پردازد و کاری به موضع گیری های سیاسی ندارد. نکتهای که به عنوان هدف و محور این نوشته است اثبات این مطلب است که وقایع فعلی به نحو دقیقی قابل پیش بینی و پیشگیری بوده اند ولی متاسفانه ضعف مفرط مدیریت و عدم درک درست از منافع ملی در زمینه منابع نفت و گاز مسبب اصلی پیدایش مشکلات فعلی است و در صورت عدم اتخاذ سیاستی قاطع در اصلاح شیوه مدیریت که به لحاظ وضعیت خاص گاز بخش وسیعی از اقتصاد کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد هیچ امیدی به بهبود اوضاع نیست و با گذشت زمان حل این معضل مشکل تر شده و می تواند به نقطه غیرقابل برگشتی برسد.

در اینجا شاید این سوال در ذهن خوانندگان محترم مطرح شود که شاید عامل اصلی این وضعیت نوع مدیریت کلان دولت نهم است اما با تاملی در مطالب ذیل مشاهده خواهد شد گر چه قصورات و کوتاهی دولت نهم در این امر را نمی توان نادیده گرفت ولی با رعایت انصاف نمی توان از سهل انگاری و بی توجهی عجیب و باور نکردنی دولت های پیشین نیز چشم پوشی کرد.

برای مثال در مورد بنزین گرچه شیوه برخورد دولت فعلی به معضلات افزود ولی نباید نادیده گرفت که حدود ۷ میلیارد دلار واردات بنزین در این دوسال صورت نگرفته و سیاست های متخذه در دولت های پیشین در این امر تاثیری بسزا داشته است و مساله گاز هم سرگذشتی شبیه به آن را دارد. برای ورود به بحث یاد آوری می گردد که در تابستان سال گذشته به همت «ایسنا» دو کارگاه آموزشی تحت عنوان «بررسی سیاست های مدیریت و بهرهبرداری مخازن نفت و گاز» با حضور اساتید معظم برگزار گردید که اگر مسوولین محترم قدری به آن توجه می کردند از اوضاع امروز تعجب نمی کردند و نطق اخیر یکی از نمایندگان محترم نیز گرچه نوشدارو بعد از مرگ سهراب است ولی تائیدی بر این موارد است.

۲) اولین و اصلیترین مشکل مدیریت منابع گاز از سالیان دور نبود وفقدان «تراز گاز» است. اهمیت این تراز در این است که برای تهیه و تدوین آن باید مطالعات دقیقی صورت گیرد تا معلوم شود که میزان موجودی واقعی گاز ما چیست و از این میزان چه مقدار باید صرف تزریق به منابع و میادین نفت گردند، چه میزان برای سوخت صنعت و نیروگاهها و ترابری و حمل و نقل مورد نیاز است، چه میزان برای انرژی حرارتی باید مصرف شود، چه میزان افزایش مصرف سالانه پیش بینی می شود و در نهایت چه میزان قابل صادرات است.

بر اساس مطالب ذکر شده در سمینار، تا سال گذشته اصولا چنین ترازی وجود نداشته است و یکی از اساتید محترم شرکت کننده از مرحوم دکتر نوربخش و آقای خاتمی رئیس جمهور وقت نقل قول می نماید که ایشان نیز در شرایطی که مرتب پیشنهاد فروش و صادرات گاز به شورای اقتصاد مطرح می شده است از این وضعیت بسیار ناراضی بوده اند و از این نابسامانی در وضع گاز به تنگ آمده بودند، با اطمینان می توان گفت که روسای جمهوری قیلی نیز قطعا با توجه به این سردرگمی ها به دنبال رفع این مشکل بوده اند و طرفه آنکه مسوولینی مانند مرحوم دکتر نوربخش نیز در همه کابینهها تقریبا حضور داشته و مرتبا نبود تراز گاز را پیگیری می کردند ولی با همه این اوصاف با گذشت حدود سی سال هنوز «تراز گاز» قابل اعتنا برای سیاست گذاری وجود ندارد و توجه به اخبار این روزها نیز تائیدی بر این حکایت است.

زمانی وعده برقراری صادرات گاز به ترکیه را می دهیم، چند روز بعد ترجیح می دهیم به مصرف داخلی اولویت دهیم، سپس گاز مورد نیاز صنایع کلیدی را قطع می کنیم، در فرصتی دیگر به کلی کشور را تعطیل می کنیم که خسارت ارزی و مالی این تصمیم گیری ها سر به آسمان می ساید و از طرفی هم با قطعی گاز ترکمنستان دست به گریبانیم که در این میان اخبار منتشره از هر طرف صد در صد با طرف دیگر مغایرت دارد و در نهایت بخشی از هموطنان در خطه شمال و غرب و شرق با انواع مشکلات ناشی از این بحران دست به گریبانند بدون آنکه چشم اندازی برای حل آن باشد.

۳) مشکل مهم بعدی در زمینه بهره برداری از میادین اصلی گاز کشور است. در حالی که از اول و بدون هیچ تردیدی معلوم بود که راه حل اصلی در تامین گاز کشور بهره برداری سریع و صحیح از میدان پارس جنوبی است در حرکتی عجیب و غیرقابل توجیه میادین پارس شمالی و گلشن و فردوس که دارای هیچ اهمیتی در تامین گاز کشور نیستند مورد توجه قرار گرفتند و هنوز هم کسی دلیل این تصمیم را نمی داند. در نتیجه این حرکت و سایر تصمیمات نادرست نه تنها کمبود گاز در کشور شدت بیشتری یافت بلکه مهاجرت گاز به سوی قطر شتاب بسیار بیشتری به خود گرفت که شاید ابعاد مالی آن غیرقابل تصور باشد. در این میان شاید این باور عامیانه در ذهن مسوولین محترم کشور نیز نقش مهمی داشته است که اصولا وجود مشکل کمبود گاز در کشور ما افسانه است چه آنکه ما دومین منایع گاز جهان را داریم.

واقعیت این است که «باید بدانیم که نیمی از این گازهای فراوان ما، گازهای موجود در کلاهک های گازی میادین نفتی هستند که تا زمانی که میادین فعال می باشند و امید به استحصال نفت وجود دارد امکان استخراج گاز وجود ندارد، همچنان حجم زیادی از گازهای ما، محلول در نفت است و تا هنگامی که نفت استخراج نشود امکان استخراج گاز نیز وجود ندارد.»

۴) مساله بعدی عدم توجه به سیاست های مصوب در تزریق گاز به مخازن نفتی است که امری فاجعه بار می باشد. براساس آنچه در سمینار مذکور گفته شده «از برنامه ۱۱۰ میلیون متر مکعبی تزریق گاز در روز در سال ۱۳۸۵ به مخازن نفت مصوب هیات مدیره تنها ۷۰ میلیون متر مکعب تحقق یافته است» و «براساس آمار رسمی اعلام شده توسط وزارت نفت (که البته سوال هایی هم در مورد آن مطرح است) ما محاسباتی را انجام داده ایم که نشان می دهد در نیمه چشم انداز بدون صدور گاز، حدود ۴۰ میلیون متر مکعب گاز در روز کم داریم. این موضوع با در نظر گرفتن برنامه تزریق ۳۴۰ میلیون متر مکعبی مصوب هیات مدیره در نیمه چشم اندازاست.

«از سوی دیگر وزارت نفت هیچ گاه پروژه مطالعه ۵۶ مخزن عمده نفت را آغاز نکرده و تنها مطالعه ۸ مخزن آغاز شده است که آن هم به پایان نرسیده است. اما چرا علاقهای به انجام این مطالعات حیاتی نیست؟

مگر از موضوع نفت و اهمیت آن در اقتصاد کشور بی خبر هستند. تنها پاسخ ممکن به این سوال این است که انجام این مطالعات بدون تردید نیاز به تزریق گاز به آنها را بیش از بیش ثابت خواهد کرد و این در حالی است که وزارت نفت با شتاب و ولع عجیبی در صدد افزایش صادرات گاز به دیگر ممالک است و قطعا سیاست حفاظت و صیانت از منابع حیاتی نفت و گاز کشور با صادرات گاز در تضاد می باشند.

اگر در کنار این مسائل این واقعیت را نیز در نظر بگیریم که گاز انرژی به مراتب ارزان تری نسبت به نفت می باشد ابهامات در مدیریت این منابع حیاتی بیشتر خواهد شد. این آمار و ارقام نشان می دهد که اگر گازی وجود دارد باید در جهت صیانت منابع نفت و تامین انرژی داخلی مورد بهره برداری قرار گیرد و به جای آن نفت صادر شود. متاسفانه در شرایطی هستیم که گاز ارزان را به ترکیه می دهیم و گازوئیل گران را وارد می کنیم! به نظر می رسد پرداختن به مساله حیاتی گاز و نفت هر چند بسیار دیر بسیار مهمتر از مسائلی باشد که امروزه به صورت مشکل اصلی مطرح می شوند بدون آنکه صاحبان اصلی این کشور از حکایت دردناکی که در صنعت نفت وگاز می گذرد اطلاعی داشته باشند.

نویسنده : آگاهی

منبع: وبلاگ آینده (عباس عبدی)