چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مصائب بازآفرینی عین القضات همدانی
در روزگار ما فلاسفه غرب تازه به این مهم ره یافتهاند كه برای درك و تحلیل یك عقیده و نظر باید از همان دیدگاه و زاویه دید به موضوع نگریسته شود و شخص مدعی یا منتقد خود را در همان جایگاهی قرار دهد كه صاحب عقیده مورد نقد قرار گرفته است و به تعبیری تا شخص خود دستی بر آتش نداشته باشد،صلاحیت حكمكردن و نقد و نظر در آن موضوع را ندارد.
اگر كسی در این مقام قرار گیرد آنگاه بسیاری از چیزها كه در نظرش بیمعنی و مضحك و مسخره و بیمحتوا بوده است معنی مییابد، ما این نوع دیدگاه ویژه فلسفی را در منابع فلسفی و عرفانی خویش داشتهایم و از همان دورانهایی به ما ارث رسیده است كه پیكر بزرگانی مانند منصور حلاج، شیخ شهابالدین سهروردی و عینالقضات همدانی بر چوبه دار تاب میخورده است، آنانكه شهادتشان حاصل افشای اسرار الهی بود كه ظرف وجودشان را لبریز كرده بود، جام شهادت را لاجرعه سركشیدند و حسد حاسدان را به چیزی برنگرفتند مگر مقدری كه آنها را به مقصود كه همانا معبود بود، میرساند.
رمان بوریا بر آتش، شرح زندگانی عینالقضات همدانی عارف، نامی سده پنجم هجری است كه به قلم اسدالله زارعی با زبانی ساده و جذاب روایت شده است و این مكتوب در واقع بهانهای است تا نكاتی پیرامون موضوع این رمان و در كل داستانهای عرفانی بیان گردد.
نخست نكتهای كه در این باب به ذهن نگارنده خطور میكند پیچیدگیهای این نوع داستانی است كه به دلیل حساسیت موضوع و مشكلات آن كمتر نویسندهای در پی نوشتن چنین اثری میرود، برخلاف انواع دیگر ادبیات داستانی كه در آن شخصیت خلق میشود در شرح زندگانی پیامبران و اولیا و عرفا شخصیت وجود دارد بلكه باید دیگر باره خلق شود و بین شخصیت حقیقی و روایی اصل انطباق و همپوشانی به وجود آید و این مطالعه و تحقیق و احاطه بر موضوع را میطلبد تا كمتر سهو و خطایی در اثر دیده شود كه اهل فن و دانایان امور خرده نگیرند و از طرفی ساختار داستانی و حلاوت و شور و هیجان و چالشهای موجود در اثر حفظ شود كه اگر غیر از این باشد فقط یك وقایع نگاری خشك و نامانوس است كه ملال خاطر مخاطب را موجب میشود. در این ژانر داستانی میتوان به رمان موفق قلعه و قلندر اثر دكتر یحیی یثربی اشاره كرد كه شرح زندگانی شیخ اشراق است.
در رمان بوریا بر آتش در لابهلای سطور میتوان كشف كرد كه زارعی علاوه بر احاطه بر فن داستاننویسی و روایت با ادبیات عرفانی و عرفان نظری آشناست و محتمل است حالات و سكنات صوفیان و دراویش را درك كرده باشد و خانقاهها و خمخانهها را از نزدیك دیده است كه از راه تداعی معانی و با ظن قریب به یقین به تجسم زندگی بزرگمرد عرفان عینالقضات همدانی پرداخته است كه زندگی ایشان نیز مانند بسیاری دیگر از بزرگان در هالهای از اوهام فرو رفته است و منابع موجود چندان اطلاعاتی به دست نمیدهد و لاجرم نویسنده سیمرغ خیال را به دودستهای تاریخ میفرستد زاد توشه راه اندك اشاراتی است كه او را به منزلگاهی میرساند كه هزار دهلیز لابیرنتگونه دارد و هر لحظه در آن بیم گمشدن میرود اما خوشبختانه نویسنده سراپا چشم است بر وقایع موجود در متن و راه و مسیر احاطه دارد از تجربیات خویش در زمینه تئاتر و نمایشنامهنویسی مدد میگیرد و با احتیاط و وسواس جلو میرود، نكته قابل توجه نثر ساده و درست و گویای نویسنده است كه با جملات كوتاه و توصیفهای موجز شخصیتها را خلق میكند به گونهای كه درون آنها را میكاود و رنگ رخسارشان را پیامآور درون آنها میكند.
● شخصیتپردازی از روی
▪ آثار نه ادبیات شفاهی
اسدالله زارعی شخصیت عینالقضات را چنانكه از آثار و احوالش برمیآید ترسیم میكند نه آنچنانكه در ادبیات شفاهی و فولكلوریك، وارد شده است چونكه سابقه شعر در سرزمین ما بسیار دیرینهتر از رمان و داستان است و در شعر تمایل به اغراق و مبالغه فراوان و از صنایع شعری منصوب میشود و برحسب آنكه مردم بیشتر شعرخوان هستند تا اهل مطالعه داستان و رمان، تمایل به اغراق در آنها غیرقابل اغماض است. چنانكه در ادبیات عرفانی و تذكرها شاهد آن هستیم مانند تذكره اولیای عطار نیشابوری در شرح احوال صوفیه و یا اسرار التوحید محمدبن منور در شرح حالات شیخ ابوسعید
▪ ابی ا لخیر.
در این رمان نویسنده در حواشی ماجراها و موضوع اصلی به نوع معماری و هنرهای زیبای دوره سلجوقی اشاره میكند كه یكی از دورههای پربار در تاریخ هنر ایران محسوب میشود. هنرهایی مانند خوشنویسی، تذهیب و تجلید، كتاب آرایی و نسخهبرداری از كتب كه مقارن با حكومت سلاجقه در ایران رونق داشته و این مختصر، اطلاعات قابل توجهی از هنر دوره مذكور است.
در ضمن مناظره عینالقضات با شیخ نهاوندی در صفحه ۸۲، نویسنده به دیدگاه زیباییشناسی اسلامی، گریزی میزند و معتقد است شناخت زیبایی به شناخت باریتعالی منجر میشود و شهود قسمت عمده آن است كه این دیدگاه در قرون اخیر مورد توجه و مداقه زیباییشناسان غربی خصوصا بند توكروچه فیلسوف و زیباییشناسی ایتالیایی بوده است.
خواننده در متن با نگرشها و بینشهای عرفانی عینالقضات به اجمال و بیشتر به وسیله رباعیات او آشنا میشود اما با توجه به صفحات كتاب (۳۷۴ صفحه) بوریا بر آتش میتوانست معرف اندیشههای غامض و مفاهیم دیر فهم و شطحیات شیخ با همان نثر ساده متن باشد چرا كه علاقهمندان با رجوع مستقیم به رسائل و متون حظی از آن نخواهند برد مگر اینكه به طور جدی و تخصصی به دنبال فهم آن باشند كه در روزگار ما در حوصله اكثریت قریب به اتفاق نمیگنجد.
زارعی به مدد ذهن خلاق و دانستههای مستند خود سنجشهای غبارگرفته و موهوم این اثر را آفریده است از دیدگاه سبكشناسی میتوان این اثر را یك اثر رئالیستی ـ تاریخی قلمداد كرد. بالزاك (۱) معتقد است «در طبیعت گاهی حقیقت چنان تكاندهنده است كه نمیتوان در اثر هنری واردش كرد پس نویسنده برای آفریدن «تیپ» دلخواه باید حقیقت را از چند نمونه واقعی و زنده بگیرد و با ذوق هنری كه دارد در هم آمیزد تا تیپ كامل مطلوب را بیابد، نویسنده بوریا بر آتش نیز چارهای جز این نداشته است كه با حفظ اصالتهای تاریخی و مكتوب وقایع و تیپها را با ذوق خود بیافریند.
▪ انكار عشق مجازی؟
از همان صفحات ابتدایی رمان میبینیم زنی به نام خاتون، بیوه ملكشاه سلجوقی وارد ماجرا میشود و به شیخ عینالقضات اظهار عشق و دلدادگی میكند و به او پیشنهاد ازدواج میدهد اما عینالقضات با ملایمت از قبول این پیشنهاد سر باز میزند و میگوید « بعضی ممكن است از مجاز به حقیقت برسند و بعضی امكان دارد بیواسطه مجاز به سوی حقیقت راه یابند».(۲) كه شیخ خود را از گروه دوم میداند و عشق خود را خاص خداوند میداند چنانكه هگل معتقد است (۳) «وسیله میانجی وجود كرانمند و بیكران عشق است نه اندیشه». نویسنده این دیدگاه عرفانی عینالقضات را به خوبی پرورش داده است كه خلاف اندیشه بسیاری از بزرگان تصوف و عرفان اسلامی مانند مولاناست، مولانا برخلاف عینالقضات عشق مجازی را ابتدا و آغاز عشق حقیقی میداند و آن را تمرین و مشقی برای عشق حقیقی میداند و آن را به شمشیر چوبین تشبیه میكند كه جنگجوی در كف فرزند خود مینهد تا آیین جنگیدن و كارزار با شمشیر حقیقی را بیاموزد.
خاتون و عینالقضات هر دو منكر عشق مجازی هستند ولی در طول داستان همواره شیخ، مرشد و پیرو مراد خاتون است و خاتون پیگیر و درگیر ماجراهای شیخ است و این چیزی نمیتواند باشد الا آنكه اهل سلوك آن را به عشق تعبیر میكنند گرچه به وصال نمیاندیشند همان عشق مجازی است و این ماجرا منجر به حسادت ابوالقاسم درگرینی (درجزینی) سپهسالار میشود و بانی گرفتاریهایی كه به شهادت عینالقضات میانجامد.
شرح زندگانی شیخ عینالقضات همدانی و احوال و شور و جذبه و سماع تا آنجا كه قابل بیان باشد گفته آمده و مابقی در حوزه گفتار نیست و به نوشتار در نمیآید، پایان دردناك داستان و دسیسهها و حیلهگریهای سپهسالار با شیخ و دیگر عرفا و عزیزالدین مستوفی وزیر اعظم مخلوع به صورتی منسجم و با ساختاری محكم تصویر شده كه خواننده همراه راوی در گوشه و كنار نظارهگر پیشامدهاست، حوادث با روالی منطقی، پشتسر هم چیده شدهاند.
تصاویر تاریخی اثر اگرچه عاری از كلیشه نیست و مثال و مانند آن را در بعضی از رمانهای تاریخی، فیلمها و نمایشنامهها میبینیم نه از سر تقلید است بلكه تواردی است كه بارها و بارها اتفاق افتاده و خود موضوع اجازه تصویرسازی متفاوت و بكر را محدود كرده است.
مطالعه این رمان جهت آشنایی با شخصیت و تفكر والای عینالقضات همدانی عارف بزرگ و شناخت شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگ و هنر عصر سلجوقی مفید و موثر است. سلام خداوند بر عینالقضات همدانی و روندگان راه طریقت و سعی و تلاش نویسنده محترم مشكور با د.
پینوشت ها:
۱ـ مكتبهای ادبی ـ رضا سیدحسینی
۲ـ به نقل از رمان
۳ـ تاریخ فلسفه غرب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست