دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
گریه بر سالار شهیدان هنجار یا نابهنجار
![گریه بر سالار شهیدان هنجار یا نابهنجار](/web/imgs/16/152/38iq11.jpeg)
آیا ترغیب به گریه برای امام حسین علیهالسلام ترغیب به غمگینی - که حالتی منفی و نابهنجار میباشد - نیست؟ ترغیب به حالات نابهنجار و منفی، از جانب یک دین مدعی کمال، چه توجیهی دارد؟
در فرهنگ اسلامی و روایات معصومانعلیهالسلام، ترغیب فراوانی به گریه شده و برای آن، ثوابها و پاداشهای زیادی بیان شده است.۱
در این باره، به دو نکتة زیر توجه کنید:
۱) هر گریهای، نشان از غم و اندوه ندارد و گریه، اقسام متعددی دارد که باید بر اساس نوع آنها قضاوت شود.
۲) هر گریه غمگسارانهای، منفی و نابهنجار نیست.
نخست با تکیه بر محور دوم و این که گریه بر امام حسین علیهالسلام یک نوع ماتمسرایی و شکلی از حزن و غمگینی است، به پاسخ سؤال میپردازیم.
گریه کردن غیر از غم نابهنجار و غمگین بودن بیمارگونه است که شما ازآن به حالتی منفی، تعبیر میکنید. تعریف و حدود معنای ماتم و حالات غمگین همراه با آن، در زبان علمی، چندان مشخص و صریح بیان نشده است و ماتم، غم، داغدیدگی و عزاداری، هریک به جای دیگری به کار میروند و فاقد حوزة کاربردی متمایز هستند. با این توصیف، میتوان هریک از حالات مذکور را این گونه تعریف کرد:
ماتم، نشان بالینی است که پاسخهای فیزیولوژیک، روانشناختی، رفتاری و... در برابر داغدیدگی را مشخص میکند و ممکن است تظاهرات حاد و مزمنی پیدا کند.
داغدیدگی، به علت فقدان ناشی از مرگ اطرافیان یا موضوع (خاص) دیگری است که نسبت به آن دلبستگیهای عاطفی وجود دارد. «عزاداری» نیز جلوة اجتماعی رفتار و اعمال، پس از داغدیدگی است و این معنا با مفهوم روانکاوانه عزاداری - که به عنوان روندی درون درمانی است - تفاوت دارد.
غم، وضعیت و حالتی عاطفی است که در نتیجة از دست دادن یک شیء مهم، پیدا میشود. غمگینی میتواند واکنشی نسبت به یک رویداد رنجآور باشد و معادل افسردگی نیست؛ اما بیتردید، افسردگی، شامل حالت غمگینی میشود که بر فعالیتهای شخص در زندگی کنشهای ابتدایی او (مانند خواب و خوراک) اثر میگذارد.
حال باید بررسی کرد که آیا هر نوع غم و اندوهی - به تعبیر شما - منفی و به بیان دیگر، نابهنجار و مرض تلقی میشود؟
از دیدگاه علمی - به ویژه بر اساس رویکرد روانشناختی - هر نوع غمگینی و غمگین بودنی، مرض، بیماری و نابهنجاری، تلقی نمیشود. غمگینی، هنگامی مرض محسوب میشود که از لحاظ شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد (رنجآور)، جنبة افراطی پیدا کند؛ به ویژه وقتی که بدون علت ظاهری آشکار شود. ماتم و غمگینی نابهنجار، هنگامی ایجاد میشود که شدت ماتم به اندازهای باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد؛ به طوری که به رفتارهای غیر تطابقی، پناه برد و یا این که شخص، مدتی طولانی، اسیر ماتم باشد؛ بدون این که با گذشت زمان، ماتم، پایان پذیرد و به بیان دیگر، اگر غمگین بودن و عزاداری، با علائم زیر همراه باشد، باید آن را یک غم بیمارگونه و بیماری تلقی کرد:
۱) افول سلامتی.
۲) کنارهگیری اجتماعی.
۳) احساس بیارزشی.
۴) احساس گناه.
۵) قصد خودکشی.
۶) بیش فعالی بدون هدف.
۷) طولانی بودن نشانگان غم.
۸) بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی.
حال میتوان قضاوت کرد که آیا غمگین بودن شیعیان در عزای سرور شهیدان، با علائم جسمی و روحی فوق، همراه است یا نه؟ تجربة شخصی شما چیست؟ آیا عزاداری برای امام حسین علیهالسلام با از دست دادن سلامتی و افت سطح سلامت، انزواطلبی، گوشهگیری، احساس بیارزشی و عدم کفایت، قصد خودکشی و احساس گناه، همراه است؟ شما با چه احساسی به عزاداری میپردازید و به هنگام عزاداری برای سالار آزادگان، چه احساسی دارید؟
از دیدگاه علمی، سوگواری برای سیدالشهدا علیهالسلام، کاملاً از شرایط یک عزاداری و غمگینی طبیعی، برخوردار است و با رفتارهای اجتماعی مبتنی بر شناخت، انجام میشود. از این رو، بدون تکیه و اصرار بر قالب رفتاری خاص و بر اساس فرهنگ دینی و اجتماعی مردم، برگزار میشود و بر شناخت و آگاهی، استوار است و تنها یک رفتار نمادین و عزاداری بی روح و خشک نمیباشد. عزاداری مسلمانان بر اساس شناختی که عزاداران از حسین بن علیعلیهماالسلام و اهداف عالی آن حضرت و حرکت منتهی به شهادت او دارند، انجام میپذیرد. به همین دلیل در حین مرثیهسرایی، سوگواری روشنگرانه دارند؛ نه شیون بیهدف. بلکه آنان با عزاداری، به تمام زندگی خود، هدف میبخشند و حیات خود را حسینی میسازند و کسب نشاط میکنند و از مرگ ذلّت آفرین، فرار میکنند و به سوی زندگی با عزت و شرافت، گام برمیدارند.
بنابراین، اشک ریختن و عزاداری برای امام حسین علیهالسلام، غمگینی و ماتم نابهنجار و بیمارگونه نیست؛ بلکه عین هنجارهای دینی و اجتماعی و مساوی با سلامت روح و روان است. اگر اشکی که ما برای امام حسین علیهالسلام میریزیم، در مسیر هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما با روح حسینی، همراه میکند.
از دیدگاه علمی و روانشناسی، شاید بتوان گفت که اگر این نوع واکنشهای عاطفی از یک مسلمان بروز نکند، نشان بیماری و مرض باشد؛ همانگونه که فقدان علائم غمگینی وعدم ظهور رفتارهای عزاداری و ماتمسرایی، نشان بیماری تلقی شده است. شاید تصور شود که برخورداری از این روحیه، قابل ستایش است که افرادی با وجود داغدیدگی و رابطة نزدیک با چیزی یا فردی از دست رفته - هیچ یک از علائم ماتم و غمگینی را نشان نمیدهند و در یک نگاه سطحی، ممکن است روحیة این افراد، قابل تحسین به نظر آید؛ اما در حقیقت و در ژرفای این برخورد سطحی، آنان دچار استفاده بیش از حد از مکانیزمهای دفاعی و انکار غم شدهاند.
این مکانیزم شاید در کوتاه مدت، به شخص کمک کند؛ اما همین افکار و مقاومت، اگر بیش از دو هفته به طول انجامد، نقشی مخرب خواهد داشت و نه تنها فقدان رفتارهای عزادارانه، بلکه تأخیر در ظهور آنها، خود علامت بیماری است.
همان گونه که وجود هشت علامت یاد شده، به هنگام بروز ماتم و عزا، موجب میشود که آن عزا و ماتم را نابهنجار و نوعی بیماری تلقی کنیم، افرادی که فقدان نشانگان عزا یا منع از بروز نشانگان و یا تأخیر در بروز نشانگان عزاداری را نشان دهند نیز بیمار شمرده میشوند. بنابراین، از دیدگاه روانشناختی، هر که نشانگان عزا و ماتم را بروز ندهد، باید بیمار شمرده شود.
شاید بگویید که لازمة این سخن، آن است که هر شخصی که در عزای امام حسین علیهالسلام سوگواری نکند، بیمار است و باید چنین فردی را بیمار نامید. نه، هرگز چنین نمیگوییم که هر شخصی که علائم سوگواری را در حق امام حسین علیهالسلام بروز نمیدهد و برای آن حضرت گریه و زاری نمیکند و ماتمسرای وی نیست، از نظر روانشناسی علمی، بیمار شمرده میشود؛ بلکه شاید او به سیدالشهدا علیهالسلام دلبستگی ندارد تا از فقدان و شهادت آن حضرت و مصایب وارده بر اهل بیتعلیهمالسلام، احساس غم نماید و چون وی به امام حسین علیهالسلام دلبستگی ندارد و از آن حضرت، جداست، نمیتواند احساس رنج و غم کند و همانگونه که در تعریف غم و ماتم گذشت، باید بین آن شخص و یا شیء از دست رفته و شخص مورد نظر، یک دلبستگی و تعلّق خاطر باشد؛ تا موجب بروز حالت غم و اندوه گردد و چنین شخصی اصلاً به امام حسین علیهالسلام، دلبستگی ندارد، تا از شهادت آن حضرت و محرومیت از فیض وجودش، دردناک شود. اگر این شخص به اباعبداللهعلیهالسلام دلبستگی داشته باشد - حداقل مسلمان باشد - ولی با این وجود، فاقد نشانگان غم باشد و یا منعی از بروز نشانگان در وی وجود داشته باشد و یا در بروز نشانگان عزا و سوگواری، دچار تأخیر گردد، این شیوة رفتاری او، نابهنجار تلقی میشود.
اگر وجود این علائم سه گانه، به واسطه عدم دلبستگی به امام حسین علیهالسلام باشد، از نظر روانشناسی، فرد، سالم و رفتارش، بهنجار شمرده میشود؛ ولی از نظر دینداری و تعلق به دین و اولیای دین، باید در خود تأمل کند! او چگونه مسلمانی است که ذرهای دلبستگی و تعلق خاطر به امام و مقتدای خود ندارد و از انبوه مصایب او، اندکی احساس رنج و اندوه نمیکند؟
این افراد در دایره وصف امام صادق علیهالسلام نمیگنجند که میفرماید: «شیعیان ما، از سرشت ما خلق شدهاند و به نور ولایت ما، آمیختهاند و به امامت ما، دلخوش دارند و ما نیز به پیروی و دوستی آنان، راضی هستیم. مصیبتهای ما، به آنان سرایت میکند و رنج و گرفتاری ما، آنان را میگریاند و اندوه ما، آنان را اندوهگین میسازد و شادمانی ما، آنان را شادمان میکند. ما نیز از حال آنان، با خبر و با آنها هستیم و رنج و پریشانی آنان، ما را رنجیده خاطر میسازد و آنان از ما جدا نمیشوند و ما نیز از آنان جدا نمیشویم».۲
پس غمگین بودن برای امام حسین علیهالسلام، نشان سلامت است؛ نه بیماری و حالتی منفی و نابهنجار نیست و چه بسا غمگین نبودن و سوگواری نکردن برای یک فرد مسلمان، نشان بیماری و یا رفتاری نابهنجار تلقی شود و افزون بر این، سوگواری، نشانة سلامت و تأمین کنندة سلامت است؛ زیرا گریستن، برای شخص مصیبت زده و غم دیده، اثر شفا بخشی دارد.
گریستن، موجب رهایی از فشارهای هیجانی میشود؛ در حالی که فشارهای روحی و روانی ناشی از داغدیدگی، موجب به هم خوردن تعادل شیمیایی بدن میشوند و گریستن، این تعادل شیمیایی را به او باز میگرداند. برخی معتقدند که گریستن، موجب خروج مواد سمی از بدن میشود و تعادل حیاتی را برقرار میکند.
نگاه ما به حادثة کربلا، تنها یک نگاه علمی، از دریچة یافتههای روانشناسی نیست؛ تا برای این حادثة الهی، توجیه زمینی و بشری مستند به علم، ارائه کنیم و مثلاً برای گریستن و سوگواری برای امام حسین علیهالسلام، توجیه روانشناختی داشته باشیم! نگاه صرفا بشری و تحلیل طبیعی و زمینی از یک حادثة الهی و آسمانی و ماورای فکر انسانی، بیتردید بیثمر و ناصحیح است؛ بلکه مقصود آن است که بگوییم شکل سوگواری و غمگساری برای امام حسین علیهالسلام، با نظریههای دقیق روانشناختی در مورد غم و ماتم و داغدیدگی نیز کاملاً مطابقت دارد و موجب از بین رفتن تمام پیامدهای منفی غم و اندوه میشود.
از این رو، مشاهده میکنیم که تمام اشکال سوگواری و ماتمسرایی، در عزای سرور شهیدان، بر پایههای صحیح روانشناسی داغدیدگی و مصیبت زدگی استوار است که در این جا به چند شکل صحیح علمی و مذهبی اشاره میکنیم:
۱) اگر در سوگواری برای سرور آزادگان، به ذکر حادثة جانگداز کربلا میپردازیم و خاطرة کشته شدن امام شهیدان علیهالسلام و اسارت خاندان عصمت و طهارتعلیهمالسلام را مرور میکنیم، از این روست که مرور خاطرات، یکی از راههای کاهش آلام و تسکین درد جانکاه شهادت و اسارت اهل بیتعلیهمالسلام است. آن گونه که صحبت کردن دربارة شخص مورد علاقه و بیان ویژگیهای خوب او در تسکین داغدیدگی، بسیار مؤثر است.
البته زنده نگه داشتن حادثة کربلا در اندیشة دینی، تنها به این سبب نیست؛ بلکه دمیدن لحظه به لحظه فرهنگ حسینی در شریانهای زندگی و ابلاغ دین و استمرار خط رسالت است. محفل سوگواری اباعبدالله علیهالسلام، مکتب اوست و دراین مکتب، درس دینداری، آزادگی و جوانمردی، تعلیم داده میشود و تنها مرهم نهادن بر دل داغدیدگان نیست. از این رو، هم «شعر» است و هم «شعور»؛ هم «احساس» است و هم «ادراک».
۲) عزاداری و سوگواری برای امام حسین علیهالسلام از دو منبع «سنتهای الهی و آیینهای مذهبی» و «آداب و رسوم بومی و ملی»، شکل میگیرد؛ یعنی هم دینی و الهی است و هم مطابق سیلقة مردم و ابتکارات مشروع قومی و محلهای است. این نوع ابزار سوگواری و عزاداری، خود راهی دیگر جهت تسکین دل ماتمزده و غمدیده است؛ آن گونه که برگزاری مراسم مذهبی و آیین دینی، خود راهی برای درمان داغدیدگی و کاهش آلام داغدیدگان معرفی میشود.
مرثیه سرایی واعظان و روضه خوانی به سبکی که ائمه علیهمالسلام آن را تعلیم دادهاند و اکنون مرسوم است، از بهترین و دقیقترین آیینهای مذهبی و دینی در عزاداری و سوگواری شمرده میشود. این آیین از تمام رفتارهای بی هدف و کنشهای افراطی شیونگونه، به دور است و خود یکی از راههای التیام بر دلهای شکسته از غم امام حسین علیهالسلام میباشد.
۳) در محفل سوگواران اباعبدالله حسین علیهالسلام نشستن و احساس اندوه و غم نمودن و دل محزون را در فضای غمآلود وارد کردن، خود راه دیگری برای کاهش درد داغدیدگی است. شخصی که غم دیده است، از حضور در محفل اهل غم، احساس آرامش میکند؛ اما حضور در جمع انسانهای شاد و یا افرادی که با احساسات وی بیگانه و نسبت به غم او بی تفاوتند، نه تنها به او آرامش نمیبخشد، بلکه غم او را افزایش میدهد. از این رو، باید احساس غم و اندوه کند و دل غم دیده را از راههای احساسی، با غم درونی، همسو کند؛ تا آرامش یابد.
آن که از غم سالار شهیدان، دل پر التهاب دارد و اسیر مصایب شهیدان و اسیران اهل بیت علیهمالسلام است، حتی با تباکی و خود را به گریه زدن، بهتر میتواند خود را آرام سازد؛ مگر این که دلش از این شور و شیون حسینی، تهی باشد که خود مسئلة دیگری است و باید برای آن دل، راهی جستوجو کرد (چون آن دل، از بیدردی، بیمار است).
بنابراین، نه تنها عزاداری و سوگواری برای امام حسین علیهالسلام، حالتی منفی نیست، بلکه بیغم بودن، بیماری است و راه تسکین دل اسیر غم امام حسین علیهالسلام، شرکت در محافل عزاداری و ماتمسرایی و انجام دادن آیین دینی سوگواری و یا حداقل تباکی کردن و خود را به گریه زدن است. علاوه بر این، عزاداری برای آن حضرت، موجب ثواب اخروی و دارای فواید دنیوی - مانند نشاط و حرکت پر انرژی در مسیر نهضت حسینی و زنده نمودن روحیة ایثارگری، شهادتطلبی، شهامت، حقطلبی و حقیقت جویی - میباشد.
۴) گروه درمانی و شرکت در مجالس و محافل، یکی از راههای کاهش فشارهای ناشی از داغدیدگی و غم است. عوامل مؤثر در کاهش درد و فشار روانی ناشی از داغدیدگی و ...- که در پرتو گروه، مؤثر واقع میشوند - عبارتند از: ایجاد امید، انتقال اطلاعات، عمومیت دادن به مشکل (هر گاه مشکل عمومیت یابد، تحمل آن سهلتر میگردد)، بروز رفتارهای تقلیدی، یادگیری همنشینانه، تخلیة روانی، نوع دوستی و ... . این عوامل در تأثیر و عمل، جدا از هم نیستند و در مجموع، دست به دست هم داده، کاهش فشار و غم را در پی دارند.
حال در مجلس عزای حسینی - که گروهی از شیعیان ماتم زدة اهلبیتعلیهمالسلام شرکت میکنند - تمام عوامل یاد شده، در یک مشارکت گروهی، به خدمت گرفته میشوند تا فراق و رنج ناشی از دلبستگی به امام حسینعلیهالسلام را بیان کنند و شخص مؤمن مبتلا به اندوه اهلبیتعلیهمالسلام را آرام سازند.
پینوشت:
۱. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۱.
۲. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۱.
منابع
۱. غلام حسین، معتمدی، انسان و مرگ، نشر مرکز، ۱۳۷۲، ص ۲۱۹.
۲. زهره، خسروی، روان درمانی داغدیدگی، انتشارات نقش هستی، ۱۳۷۴، ص۳۱-۴۳.
۳. مرتضی، مطهری، حماسه حسینی، انتشارات صدرا، ۱۳۶۷، ص ۹۴.
۴. محمود، رمضان زاده، هیجانها، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱، ص ۱۵۵.
۵. پریرخ، دادستان، روانشناسی مرضی، انتشارات سمت، ۱۳۷۶، ص ۲۷.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست