جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عکس , برعکس است


عکس , برعکس است

باید به آمریکا و متحدانش گوشزد کرد که تلاش شما به منظور دردسرسازی و مشکل آفرینی برای ایران اسلامی همانگونه که به آن اشاره شد بی تاثیر خواهد بود و خواهید دید که نمی توانید, اما, ایران اسلامی برای شما و متحدانتان در منطقه مشکلات جدی ایجاد می کند و خواهید دید که می توانیم

سرانجام پس از نزدیک به یک سال چالش میان کشورهای ۱+۵ -آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان- برای توافق درباره متن چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه فعالیت هسته ای ایران، روز دوشنبه ۱۳اسفندماه ۸۶- ۳مارس ۲۰۰۸- قطعنامه چهارم با تغییرات فراوانی که در متن پیش نویس اولیه صورت گرفته بود به تصویب رسید. برخلاف سه قطعنامه قبلی که با اجماع ۱۵عضو دائمی و غیردائمی شورای امنیت به تصویب رسیده بود، قطعنامه ۱۸۰۳با ۱۴رأی موافق و یک رأی ممتنع- اندونزی- تصویب شد. قطعنامه اخیر شامل چند بند الزامی -DECIDE- و چند بند غیرالزامی و توصیه ای -CALL UPON- است. درباره این قطعنامه و پی آمدهای آن اشاره به چند نکته ضروری است، اگرچه گفتنی های بیشتری نیز هست.

۱) از میان بندهای الزامی (عملیاتی) قطعنامه ۱۸۰۳، تنها بند ۵ آن را می توان جدید تلقی کرد و سایر بندهای الزامی، بازگشت به مفاد سه قطعنامه قبلی شورای امنیت است و بند ۱۱قطعنامه اخیر اگرچه از نوع توصیه ای است ولی بگونه ای تهیه شده که شاید واژه «نیمه الزامی» یا «تقریبا الزامی» برای آن دور از واقعیت نباشد!

بند ۵ تعدادی از افراد مرتبط با «فعالیت هسته ای حساس به لحاظ اشاعه یا توسعه سیستمهای پرتاب سلاح های هسته ای» را از سفرهای خارجی محروم می کند. در این بند و سند ضمیمه آن، نام افراد مشمول این محرومیت ذکر شده است که عمدتاً از دست اندرکاران سازمان انرژی اتمی کشورمان هستند.

۲) بند ۱۱قطعنامه که از نوع بندهای توصیه ای و غیرالزامی است به کشورهای عضو سازمان ملل متحد اجازه می دهد مطابق قوانین داخلی خود و در چارچوب قوانین بین المللی- یعنی آن بخش از قوانین داخلی کشورها که ناقض قوانین بین المللی نباشد- محموله کشتی ها و هواپیماهایی که با پرچم ایران و یا پرچم کشورهای دیگر، به مقصد ایران و یا از ایران به مقصد کشورهای دیگر در حرکت هستند و کالای مرتبط با فعالیت هسته ای و یا سیستم های پرتاب سلاح هسته ای حمل می کنند را مورد بازرسی قرار داده و در صورت اطمینان از وجود کالاهای یاد شده در محموله این کشتی ها و هواپیماها، مانع حمل آن شوند.

در تبصره این بند، برای بازرسی کشتی ها و هواپیماها دو شرط ذکر شده است. اول آن که کشور بازرسی کننده باید شواهد و نشانه های قابل استناد مبنی بر احتمال حمل کالاهای مورد اشاره داشته باشد و دوم آن که این بازرسی ها فقط می تواند در بنادر و فرودگاههای خاک کشور بازرسی کننده انجام شود و نه در آب ها و کریدورهای بین المللی.

۳) در قطعنامه ۱۸۰۳ به ماده ۴۱ از فصل هفتم منشور ملل متحد استناد شده است. گفتنی است موضوع فصل هفتم منشور ملل متحد، اعمال تحریم و یا توسل به زور درباره کشورهایی است که با اقدامات خود صلح بین المللی یا منطقه ای را تهدید کرده و یا در پی تجاوز به خاک کشورهای دیگر باعث نقض صلح شده باشند. در این حالت شورای امنیت می تواند با استناد به مواد ۴۰، ۴۱، ۴۲ از فصل هفتم منشور با انجام تحریم های بین المللی و در صورت نیاز با توسل به قوای نظامی،کشور خاطی!! را وادار به تامین صلح کند! و اما، صرفنظر از غیرقانونی بودن ارجاع پرونده هسته ای کشورمان به شورای امنیت، استناد این شورا به ماده ۴۱ فصل هفتم در حالی است که ۳ گزارش سپتامبر، نوامبر و مخصوصاً آخرین گزارش آژانس در ماه مارس تاکید دارد که هیچ نشانه قابل استنادی از تسلیحاتی بودن فعالیت هسته ای ایران وجود ندارد و گزارش ۱۶نهاد امنیتی و اطلاعاتی آمریکا نیز با صراحت بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای کشورمان تاکید ورزیده است. بنابراین نه فقط ارجاع پرونده به شورای امنیت غیرقانونی بوده و استناد شورا به ماده ۴۱ به مسخره گرفتن قوانین بین المللی است، بلکه ادامه حضور پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل تنها با عنوان زورگویی، باج خواهی و نقض صریح قوانین بین المللی قابل ارزیابی است و صد البته باید به مسئولان کشورمان آفرین گفت که منافع ملی ایران اسلامی و آینده علمی و رفاهی آن را فدای باج خواهی قدرت های استکباری نکرده و نخواهند کرد.

۴) نگاهی گذرا به متن پیش نویس پیشنهادی آمریکا، انگلیس و فرانسه برای قطعنامه ۱۸۰۳ و مقایسه آن با متن تصویب شده اخیر به وضوح نشان می دهد که آمریکا و متحدانش در پیشبرد اهداف خود علیه فعالیت هسته ای ایران نه فقط موفق نبوده اند، بلکه به اجبار گامهای بلندی به عقب برداشته اند در این زمینه باید گفت؛

الف) متن اولیه پیش نویس شامل تحریم ها و محدودیت های فراوان بود که سایر کشورها و از جمله چین، روسیه و برخی از اعضای غیردائم شورای امنیت، با توجه به ایستادگی و مقاومت جمهوری اسلامی ایران، گزارش های سه گانه البرادعی و گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی امنیتی آمریکا، هیچ توجیه منطقی و قانونی برای موافقت با آن نداشتند و علی رغم اصرار و فشار آمریکا و سه کشور اروپایی، خواستار عدم صدور قطعنامه جدید و یا حذف بسیاری از مفاد پیش نویس اولیه بودند که این تغییرات در مقیاس گسترده ای صورت پذیرفت و باید آن را گامی به عقب برای آمریکا و متحدان اروپایی آن به حساب آورد. البته، بدیهی است که موافقت چین و روسیه و سایر اعضای غیردائمی شورای امنیت- غیر از اندونزی- هرچند بعد از تغییرات جدی در متن پیش نویس صورت پذیرفته است ولی نباید این اقدام خصمانه و غیرقابل توجیه آنها علیه ایران اسلامی بی جواب بماند.

ب) آمریکا و متحدان اروپایی آن، مخصوصاً لابی صهیونیست ها، اصرار زیادی داشتند که قطعنامه ۱۸۰۳ با اجماع به تصویب برسد ولی برخلاف ۳ قطعنامه قبلی، قطعنامه اخیر با رأی گیری تصویب شد که باید توجه داشت رأی ممتنع اندونزی به این قطعنامه را نمی توان رأی ممتنع یک کشور تلقی کرد چرا که اعضای غیردائمی شورای امنیت به نمایندگی از تمامی کشورهای عضو سازمان ملل در این شورا حضور پیدا می کنند بنابراین مطابق یک فرمول پذیرفته شده رأی ممتنع اندونزی به معنا و مفهوم حاصل تقسیم تعداد کل کشورهای عضو سازمان ملل بر عدد ۱۵ - تعداد اعضای دائم و غیردائم- و یا بر عدد ۱۰- تعداد اعضای غیردائمی- شورای امنیت است و این رخداد نسبت به سه قطعنامه قبلی برای آمریکا و متحدانش یک گام بلند دیگر به عقب تلقی می شود.

ج) سال گذشته بعد از رأی مثبت کشور اندونزی به قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت سازمان ملل، بیش از ۲۰۰تن از نمایندگان مجلس اندونزی دولت این کشور را به خاطر این اقدام ضدایرانی که آن را ضداسلامی دانسته بودند، استیضاح کردند و دولت اندونزی قول داد که از آن پس هرگز هیچ قطعنامه ضدایرانی را امضاء نکند.

این اعتراض از سوی مردم و نمایندگان مردمی برخی دیگر از کشورها نیز علیه دولت های خود که به قطعنامه اخیر رأی مثبت داده اند وجود دارد و به عنوان مثال و براساس اخبار موثق، کشورهای لیبی، ویتنام و آفریقای جنوبی امیدوارند با این توجیه که برای رقیق کردن متن قطعنامه ۱۸۰۳ تلاش گسترده ای داشته اند، از خشم ملت های خود به خاطر رأی مثبت به این قطعنامه ضدایرانی بکاهند.

این پدیده در کنار بیانیه کشورهای عدم تعهد- NAM- در حمایت از فعالیت هسته ای ایران نشان دهنده ظرفیت حمایتی گسترده از ایران در میان ملت هاست. چیزی که آمریکایی ها از ابراز نگرانی درباره آن امتناع نمی ورزند.

د) قطعنامه اخیر که ریخت و محتوای آن با آنچه آمریکا و اروپا و لابی صهیونیست ها انتظار داشتند تفاوت فراوانی دارد، قبل از آن که یک اقدام تحریمی باشد یک تلاش حیثیتی! از سوی آمریکا و متحدانش است. یعنی نکته ای که بارها مقامات آمریکایی و اروپایی در پیام های ارسالی و یا اظهارات رسمی خود به آن اشاره کرده بودند.

۵) چند ماه قبل یعنی در همان هنگام که کشورهای ۱+۵ با جدیت از صدور قطعنامه چهارم علیه ایران اسلامی سخن می گفتند، کیهان پیش بینی کرده و بر این پیش بینی بارها تاکید ورزیده بود که شورای امنیت سازمان ملل برخلاف آنچه وانمود می کند، صدور قطعنامه بعدی را به اواخر فوریه و یا اوایل مارس ۲۰۰۸ موکول خواهد کرد و در توضیح این پیشنهاد نوشته بود آمریکا و متحدانش می دانند که ایران اسلامی با توجه به مدیریت عالی رهبرمعظم انقلاب و حضور اصولگرایان در دولت و مجلس تن به هیچ قطعنامه غیرقانونی و باج خواهانه ای نخواهد داد بنابراین صدور یک قطعنامه جدید در کنار سه قطعنامه برزمین مانده قبلی فقط حیثیت آمریکا و اروپا را بیشتر از پیش بر باد می دهد. کیهان بر این باور بود که آمریکایی ها صدور قطعنامه جدید را برای تاثیرگذاری بر انتخابات مجلس هشتم می خواهند! با این تصور-بخوانید توهم- که بعد از صدور قطعنامه و به رخ کشیدن تحریم های مندرج در آن، شیپورهای تبلیغاتی خود را به صدا درآورده و تحریم ها را نتیجه مقاومت و ایستادگی اصولگرایان معرفی کنند و به زعم خود، نتیجه بگیرند که اگر مردم خواهان رفع این تحریم ها هستند باید از رأی دادن به نامزدهای اصولگرا خودداری کرده و افراد کم شماری از یک جریان سیاسی را که با آمریکا همسو بوده و جرج بوش بارها به صراحت از آنان حمایت کرده بود به مجلس بفرستند. حمایت های پی در پی جرج بوش و سایر مقامات آمریکایی از این جریان سیاسی که بارها همسویی برخی از آنان با آمریکا به وضوح دیده شده است، با همین انگیزه و هدف صورت پذیرفته و می پذیرد. از این زاویه نیز باید قطعنامه ۱۸۰۳ را یکی از بزرگترین شکست ها و ناکامی های آمریکا و متحدانش تلقی کرد چرا...؟!

۶) مردم ایران و جریانات سیاسی موجود-غیر از یک جریان سوخته- صرفنظر از سلیقه های متفاوت سیاسی بارها طی ۴ سال اخیر نشان داده اند که برخورداری از فناوری هسته ای صلح آمیز و دستآوردهای رفاهی، علمی و اقتصادی آن را یک خواسته ملی و دینی غیرقابل چشم پوشی می دانند و با توجه به قانون شکنی ها، زورگویی ها و کینه توزی های آمریکا و متحدانش در حقانیت خواسته خود کمترین تردیدی ندارند، بنابراین بدیهی است که قطعنامه ۱۸۰۳ را نه فقط به دیده یک تصمیم قانونی و بین المللی نمی نگرند، بلکه آن را دخالت مستقیم آمریکا در مسائل داخلی خود تلقی می کنند که هدف اصلی آن وادار کردن مردم ایران به انتخاب گزینه های مورد نظر آمریکا و صهیونیست ها برای مجلس هشتم است. بنابراین از هم اکنون به آسانی و بدون کمترین تردیدی می توان نتیجه گرفت که قطعنامه اخیر نتیجه ای کاملاً معکوس با آنچه آمریکا و متحدانش در نظر داشته اند به دنبال خواهد داشت و در یک کلام با استناد به سخن امام سجاد علیه السلام که حماقت دشمنان را موهبت الهی می دانستند باید گفت؛ قطعنامه ۱۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل برخلاف آنچه آمریکا و صهیونیست ها در پی آنند، نه تنها علیه اصولگرایان نیست، بلکه هدیه ای به این جریان اصیل سیاسی نیز هست و مردم مانند همیشه دشمنان دشمن خود را دوست خویش می دانند.

۷) و اما، پاسخ ایران اسلامی به آمریکا و متحدان اروپایی و صهیونیستی آن در سیلی محکمی که به هنگام انتخابات مجلس هشتم برگونه آنان خواهد نواخت منحصر نمی شود، بلکه دشمنان تابلودار ایران اسلامی و حامیان آنها باید منتظر واکنش های دیگری از سوی ملت ایران و دولت و مجلس اصولگرا نیز باشند. چرا که مقابله به مثل با دشمنان، حق طبیعی، قانونی و شرعی ماست و بدیهی است که مردم ما عادت ندارند از حق طبیعی و مسلم خود بگذرند و دشمن کینه توز را آرام بگذارند. دراین باره می توان به چند نمونه-فقط نمونه- اشاره کرد که دولت و مجلس به عنوان نمایندگان اجرایی و قانون گذار مردم وظیفه انجام آن را برعهده دارند.

الف) کشورهایی که برخلاف قوانین بین المللی و با زیر پا گذاشتن حق مسلم مردم ایران به قطعنامه رأی مثبت داده اند نباید از عکس العمل قانونی ایران اسلامی در امان باشند. این کشورها علاوه بر مبادلات سیاسی و اقتصادی با ایران، در منطقه و یا در نقاط دیگر جهان نیز منافعی دارند و اکثر آنها در داخل کشور خود هم با اعتراض های گسترده مردمی روبرو هستند. تجدیدنظر در روابط اقتصادی و سیاسی، حمایت از مردم مظلوم این کشورها و تلاش قانونی برای آسیب رساندن به منافع منطقه ای و جهانی آنها با توجه به اقتدار و نفوذ ایران می تواند پاسخی دندان شکن به اینگونه دولت ها بوده و آنان را متوجه کند که دشمنی با ایران اسلامی بدون هزینه نخواهد بود.

ب) در صورت بازرسی محموله کشتی ها و هواپیماهای حامل کالا برای ایران و یا صدور آن به نقاط دیگر جهان، ایران اسلامی نیز می تواند و حق مقابله به مثل دارد. به عنوان مثال، تنگه هرمز محل تردد روزانه دهها کشتی حامل نفت برای کشورهای صنعتی و یا حامل اسلحه و مهمات برای کشورهای منطقه است. این تنگه در «آبهای سرزمینی ایران TERRITORIAL WATERS » قرار دارد - توجه کنید که خلیج فارس آب های بین المللی ندارد - و به فاصله ۱۲ مایل از ساحل ایران همه کشتی های عبوری قابل بازرسی هستند مخصوصاً آن که کشتی های حامل اسلحه و مهمات برای کشورهای منطقه، می تواند امنیت منطقه را با خطر جدی روبرو کند و کشتی های حامل نفت برای برخی از کشورهای صنعتی که در تخاصم با ایران اسلامی هستند می تواند کمک به دشمن متخاصم تلقی شود و این هر دو نوع بازرسی در صورتی که علی رغم قوانین بین المللی، کشتی های حامل کالا برای ایران یا بارگیری کرده از ایران مورد بازرسی قرار گیرد، حق مسلم کشورمان است، مخصوصاً آن که آبراهه هرمز در آبهای سرزمینی ایران است و بازرسی از کشتی های عبوری مطابق قوانین بین المللی- ماده ۳۷ و ۳۸ از کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها- برای ایران مجاز دانسته شده است.

۸) باید به آمریکا و متحدانش گوشزد کرد که تلاش شما به منظور دردسرسازی و مشکل آفرینی برای ایران اسلامی همانگونه که به آن اشاره شد بی تاثیر خواهد بود و خواهید دید که نمی توانید، اما، ایران اسلامی برای شما و متحدانتان در منطقه مشکلات جدی ایجاد می کند و خواهید دید که می توانیم.

و بالاخره خدا برادر و همکار بزرگوارم حجت الاسلام والمسلمین آقای دعایی را حفظ کند، چند سال قبل در جریان افتتاح ساختمان و چاپخانه جدید موسسه اطلاعات، به آقای خاتمی رئیس جمهور وقت که برای افتتاح آمده بود، گفت؛ من و فلانی-نگارنده- به عنوان مسئولان دو موسسه بزرگ اطلاعات و کیهان می خواهیم در دو سوی شما ایستاده و عکس یادگاری بگیریم... و این عکس گرفته شد. آقای دعایی به آقای خاتمی گفت؛ فلانی در سمت چپ شما بود و من در سمت راست، یعنی او تندرو و من میانه رو هستم! نگارنده در پاسخ گفت؛ آقای خاتمی! ایشان متوجه نیست که عکس، برعکس است !

حسین شریعتمداری