پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وزیر بی ستاره


وزیر بی ستاره

مروری بر چهار سال وزارت محمدمهدی زاهدی در آموزش عالی کشور

محمود احمدی نژاد یک چهره دانشگاهی است، خود را معلم می خواند و البته در همه مسائل کارشناس ارشد. اما از زمانی که او بر یک صندلی در دانشگاه علم و صنعت ایران می نشست و سیاست های دانشگاهی و آموزش عالی دولت اصلاحات را نقد می کرد تا امروز که برای بار دوم به ریاست دولت دست یافته، تنها چند سال می گذرد ولی امروز دولت او خود پرحاشیه ترین دولت در زمینه سیاست های دانشگاهی، آموزش عالی و تعامل با دانشجویان شناخته می شود؛ حاشیه هایی که محمدمهدی زاهدی وزیر علوم دولت نهم - که حالا دیگر جای خود را به کامران دانشجو داده است - کمتر آنها را پذیرفت و بیشتر بر این باور بود که وزارتخانه تحت امرش در عمل به وظایف خود موفق بوده است و البته کم حاشیه تر از همه. حال آنکه عملکرد او نه دانشجویان منتقد سیاست های دولت و انجمن های اسلامی را راضی نگه داشت و نه اعضای بسیج دانشجویی و جنبش عدالتخواه را.

گرچه دسته اول را بیشتر می توان مورد توجه قرار داد زیرا در دانشگاه فعالیت می کردند اما دسته دوم کمتر در دانشگاه ها دیده شدند و بیشتر می شد آنها را در تجمعات مقابل سفارتخانه های خارجی و تظاهرات هایی در اعتراض به مسائل سیاست بین المللی دید. محمدمهدی زاهدی یکی از مردان پرحاشیه دولت نهم بود که کارش را با اعمال محدودیت های تازه در فضای دانشگاه های کشور و در مقابل دانشجویان آغاز کرد و با یافتن رد پایی از انقلاب مخملی - که این روزها کالای روز بازار سیاست است - در دانشگاه ها به پایان برد؛ وزیری که همه ناظران دانشگاهی می گویند هیچ گاه با دانشجویان گرد یک میز ننشست و هرگز آنچنان که باید، در دانشگاهی حضور نیافت و برخلاف رئیس دولت که تمام کشور را در دو دور سفر استانی زیر پا گذاشت، ترجیح داد دانشگاه ها را از درون دفتر کارش کنترل کند. او برخلاف آنکه می خواست دانشگاه ها را از فضای سیاست دور کند، آنها را به سیاسی ترین محل ها تبدیل کرد که چهار سال حاشیه و رخداد سیاسی رقم زدند. زاهدی اکنون در حالی کابینه را ترک کرده که کارنامه یی اینچنین از وی بر جا مانده است.

● تغییر روسا

اولین گام زاهدی برای رسیدن به اهداف اصولگرایانه دولت، تغییر روسای دانشگاه ها بود. آن زمان بود که با تغییر بی قید و شرط روسای دانشگاه های مطرح کشور فضای دانشگاه ها نیز تغییر کرد و بر پلاکاردهای گوناگون دانشجویان در تجمعات اعتراضی نسبت به تغییر یکباره روسا و برنامه های جدید آنها، جمله «دانشگاه پادگان نیست» به کرات دیده می شد. آن هنگام بود که ناظران، دانشگاه را که باید محلی برای پرورش دانشجویان می بود به محلی برای محدود کردن افراد منتقد وزارت علوم تعریف کردند. کار به جایی رسید که روسای انتصابی محمدمهدی زاهدی در میان تجمعات اعتراضی دانشجویان معارفه شدند. دانشجویان نیز در جواب به این انتصابات سکوت نکرده و با برپایی تجمع، اعتراض خود را نسبت به این انتصاب ها اعلام کردند. پاسخ به اعتراضات دانشجویان اما از سوی مسوولان چیزی جز احضار به کمیته انضباطی و تعلیق نبود و پس از آن خواستی جدید به خواست های دانشجویان افزوده شد؛ «استعفای رئیس انتصابی». رهایی، عمید زنجانی و شریعتی به ترتیب از جمله اولین روسای انتصابی دانشگاه های امیرکبیر، تهران و علامه طباطبایی بودند که از زمان روی کار آمدن شان در آغاز راه وزارت زاهدی، این سه دانشگاه روزهای سختی را آغاز کردند و گاه و بیگاه صحنه تجمع اعتراضی شدند.

● تحدید فعالیت های دانشجویی

همزمان با فروکش کردن موج ناآرامی ها در اعتراض به تغییرات ناگهانی روسای دانشگاه ها در حالی که آنها خواستار انتخاب رئیس دانشگاه از جانب خود بودند، گام دوم برای تحدید دانشجویان منتقد برداشته شد. تشکیلات دانشجویی انجمن های اسلامی و انجمن های صنفی به دست روسای انتصابی محمدمهدی زاهدی محدود و بعضاً تعطیل شدند. از مهرماه سال ۸۴ تاکنون بیش از پنج انجمن اسلامی به دلایل نامعلوم منحل اعلام شده و در بیشتر موارد افرادی منتصب از سوی رئیس دانشگاه به عنوان اعضای جدید انجمن اسلامی معرفی شده اند. دانشجویان در آن هنگام نیز به بیان اعتراضات خود پرداختند اما در بعضی دانشگاه ها از جمله دانشگاه علامه و در پی برگزاری انتخابات دوره جدید انجمن های اسلامی با احکام بسیار سنگین انضباطی روبه رو شدند و بیش از ۲۳ حکم تعلیق دریافت کردند.

دفتر انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر در صبحگاه جمعه ششم مردادماه ۸۵ بسته و اموال آن ضبط شد. محروم کردن دانشجویان منتقد از ادامه تحصیل که از سال ۱۳۸۵ آغاز شده بود همچنان ادامه یافت. سازمان سنجش از ارائه کارنامه به ۲۳۰ دانشجو، که توسط نرم افزار تقلب یاب متقلب تشخیص داده شده بودند، خودداری کرد و پنج دانشجوی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی به دلیل انتقاد از حسن رحیم پور ازغدی از اعضای شورای حفظ آثار و اندیشه های محمود احمدی نژاد در جریان سخنرانی وی تعلیق شدند.

● بازداشت

گام دیگر وزارت علوم برخورد جدی با دانشجویان منتقد بود. در اردیبهشت ۸۶ این گام برداشته شد آنگاه که بنا بر شنیده ها جعل لوگوی سه نشریه این دانشگاه و انتشار مطالبی موهن و توهین آمیز به دین اسلام و پیامبر اسلام(ص) منجر به برخورد و بازداشت سه دانشجوی دانشگاه امیرکبیر شد. دانشجویان چندین بار چاپ این نشریات را تکذیب و محکوم کردند اما در اولین روزهای سال جدید تحصیلی حکم سه دانشجوی امیرکبیر به جرم توهین به مقدسات اعلام شد و این دانشجویان در مجموع به هفت سال و نیم حبس تعزیری محکوم شدند. این در حالی رخ داد که هیچ یک از مقامات وزارت علوم در این باره واکنشی نشان ندادند. از آن پس بود که دانشگاه های سراسر کشور محل تجمع در اعتراض به این احکام بود. پس از آن نیز با شروع سال تحصیلی موج بازداشت ها و احضار دانشجویان به دادگاه بیشتر شد.

بازداشت دو عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در عرض یک هفته و چندین تن از اعضای دیگر این تشکیلات دانشجویی و بازداشت بیش از ۲۳ دانشجوی دیگر در عرض سه روز گوشه یی از مواردی بود که دانشجویان نسبت به آنها اعتراض داشتند. روز ۱۸ تیر ۱۳۸۶ نیز اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که مقابل در اصلی دانشگاه امیرکبیر تحصن کرده بودند، بازداشت شدند. همان روز اعضای سازمان ادوار تحکیم نیز بازداشت شدند و دفتر آنها پلمب شد. با این حال اما زاهدی همچنان برخورد با دانشجویان را تکذیب می کرد. اول آبان ۱۳۸۶ بود که تعدادی از نشریات دانشجویی در اعتراض به حکم مدیران مسوول بازداشتی نشریات دانشگاه امیرکبیر و اعتقاد به بی گناهی آنها طبق اظهارات و تکذیب صریح آنان، و برای درخواست تبرئه و آزادی این دانشجویان نشریه خود را سفید منتشر کردند.

● ستاره دار کردن دانشجویان

با رخ دادن این حوادث، ستاره ها نیز پا به زندگی دانشجویان نهادند و دانشجویان منتقد با علامت ستاره در جلوی نام شان مواجه شدند. گرچه بعدها این ماجرا در مناظره های انتخاباتی از سوی رئیس جمهور تکذیب شد. محمدمهدی زاهدی نیز همچون همیشه این موضوع را نمی پذیرفت و باز هم معتقد بود وزارت علوم دولت نهم در مواجهه با تمام دانشجویان برخوردهای نرم و منطقی را مدنظر دارد.

● بازنشستگی اجباری استادان

دانشجویان دانشگاه هایی چون دانشگاه تهران و علامه در طول چهار سال گذشته با موضوع دیگری نیز مواجه شدند و آن بازنشستگی اجباری استادان بزرگ و بنامی بود که پشتوانه های علمی آموزش عالی به حساب می آمدند. این اتفاق در حالی افتاد که دانشگاه های سراسر کشور در تعطیلات تابستانی به سر می بردند. دکتر ایرج گلدوزیان، دکتر امیرناصر کاتوزیان، دکتر محمود عرفانی استادان برجسته قانون جزا، حقوق مدنی و قانون تجارت به همراه دکتر ابوالقاسم گرجی استاد حقوق اسلامی بازنشسته شدند. همچنین دکترمحمد آشوری استاد آیین دادرسی کیفری، دکتر جمشید ممتاز استاد حقوق بین الملل، دکتر عزت الله عراقی استاد حقوق کار و دکتر نجات علی الماسی استاد حقوق بین الملل خصوصی نیز حکم رسمی بازنشستگی را دریافت کردند. به غیر از این استادان مطرح دانشکده حقوق دانشگاه تهران، دپارتمان علوم سیاسی این دانشگاه هم بی نصیب نماند و دکتر همایون الهی استاد خاورمیانه و خلیج فارس با دریافت حکم بازنشستگی از تدریس خداحافظی کرد. این تغییر و تحولات در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران که گویا تعطیلات تابستانی مانع از توقف آن نشده بود، در پی ابلاغ آیین نامه جدیدی از سوی مسوولان دانشگاه تهران انجام شد. در آیین نامه مزبور مقرر شده بود آن دسته از استادانی که سن آنها ۷۰ سال یا بیشتر است، باید بازنشسته شوند اما استادانی که بین ۶۵ تا ۷۰ ساله هستند، می توانند با اجازه دانشگاه به تدریس ادامه دهند. به رغم محتوای آیین نامه روند بازنشستگی ها فراتر از آن بود و استادان کمتر از ۷۰ سال را نیز در بر گرفت. به علاوه استادانی در لیست قرار گرفتند که به لحاظ رتبه بندی های دانشگاهی در زمره «استاد ممتاز» بودند و بازنشستگی شامل آنان نمی شد. در این میان بود که معافیت عباسعلی عمید زنجانی از بازنشستگی با ۷۱ سال سن در کرسی تدریس اندیشه سیاسی اسلام، فقه و حقوق اسلامی دانشجویان را به عجب واداشت. این بازنشستگی ها در دانشگاه علامه نیز ادامه یافت و موجی از اعتراضات دانشجویان را برانگیخت. سرانجام این فرهاد رهبر بود که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری تصمیم گرفت با هماهنگی وزارت علوم تعدادی از استادان را به مشاغل خود بازگرداند.

● سهمیه بندی جنسیتی و بومی گزینی

کنکور ۸۷ نیز ماجرای تازه یی برای دانشجویان ورودی به دانشگاه شد. آنگاه که نفرات برتر در کنکور به دلیل سکونت در شهرهای دیگر از تحصیل در دانشگاه مورد علاقه خود منع شدند و دختران دانشجو با موضوع سهمیه بندی جنسیتی نه راه دانشگاه مطلوب خود بلکه راه خانه را در پیش گرفتند این اتفاق از جمله مواردی بود که داوطلبان ورود به دانشگاه و دانشجویان را به اعتراض واداشت که خود را از حق مسلم تحصیل در دانشگاه مورد علاقه و حق خود، دورافتاده دیدند. این در حالی بود که این طرح به منظور «حفظ قداست خانواده» و «ایجاد تناسب بین راهیابی دختران و پسران به دانشگاه» خوانده می شد. در این مورد نیز معترضان به موضوع سهمیه بندی جنسیتی پاسخی درخور دریافت نکردند و ناچار شدند مصوبه یی را بپذیرند که حقوق اساسی آنها را زیر پا می نهاد. پس بومی گزینی و سهمیه بندی جنسیتی به کنکور ۸۸ نیز رسید.

● ماجرای دانشگاه زنجان

در میان همه اتفاقات ریز و درشت دانشگاه ها و دانشجویان در کشور موضوعات جنجالی دیگری نیز دانشجویان را به تحصن واداشت. یکی از این موضوعات ماجرای دانشگاه زنجان بود. این خبر و تصاویر مربوط به آن و نام و تصویر استاد مذکور در فضای سایبر منتشر شد و به داغ ترین خبر غیررسمی کشور تبدیل شد. زاهدی در آن زمان سیاسی کردن ماجرای دانشگاه زنجان را مصداق اشاعه فحشا توصیف کرد و گفت؛ اینکه عده یی بخواهند این را به مسائل سیاسی دامن بزنند شیوه نا جوانمردانه یی است. او تاکید کرد اگر خلافی صورت گرفته باشد با آن برخورد خواهد شد. وزیر علوم در این باره به دانشجویان اندرزی نیز داد؛ از جوانان مان خواهش می کنم بحث امر به معروف و نهی از منکر را در دانشگاه ها خیلی جدی دنبال کنند و اگر قرار باشد مقابله یی با کاری انجام شود بهترین راه امر به معروف و نهی از منکر است. این سخنان زاهدی اما هرگز مانع از تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه زنجان نشد و آنها چند روز برای برخورد با فرد خاطی تحصن کردند.

● حمله دوباره به کوی دانشگاه

پایان تلخ برخورد با دانشجویان در چهار سال گذشته نیز با حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد گره خورد و دانشجویان مقیم کوی دانشگاه تهران پس از تجربه تلخ ۱۸ تیر ۷۸، در خرداد ۸۸ بار دیگر مورد هجوم افراد ناشناس قرار گرفتند و این بار نیز مسوولان وزارت علوم، دانشگاه تهران و تنی چند از نمایندگان مجلس قول دادند موضوع را پیگیری کنند گرچه این پیگیری ها هنوز نتیجه یی نداشته و کسی بابت این جرم محاکمه نشده است، بلکه مقامات دانشگاهی تنها و تنها قول دادند که پیگیر خواهند بود.

مسعود رفیعی طالقانی