پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

تاریخچه حضور بخش خصوصی در آموزش عالی ایران


تاریخچه حضور بخش خصوصی در آموزش عالی ایران

تاسیس وزارت آموزش عالی در اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی, مصادف بود با دوران رشد سریع اقتصادی ایران و احتیاج بیشتر به کادرهای صنعتی و اداری و امکانات مالی بیشتر دولت

تاسیس وزارت آموزش عالی در اواخر دهه ۱۳۴۰ شمسی، مصادف بود با دوران رشد سریع اقتصادی ایران و احتیاج بیشتر به کادرهای صنعتی و اداری و امکانات مالی بیشتر دولت. از سوی دیگر، تقاضا برای ورود به آموزش عالی نیز افزایش یافت و دانشگاه‏های موجود، نتوانستند جوابگوی این درخواست باشند. یکی از راه‏حل‏ها، قبول اصل سرمایه‏گذاری خصوصی در آموزش عالی بود که تا آن زمان (به استثنای تجربه محدود دانشگاه ملی یا شهید بهشتی) در ایران سابقه نداشت.

بدین‏سان، موضوع ایجاد مدارس عالی خصوصی، مطرح شد و وزارت علوم این امر را تشویق کرد و متعاقب آن، مدارس عالی خصوصی در تهران و شهرهای دیگر به وجود آمد. به طوری که بعد از تاسیس دانشگاه ملی ایران در سال ۱۳۳۹ تا آخر دهه ۱۳۴۰، تعداد ۱۳ واحد موسسه غیردولتی تاسیس شد و تا نیمه دهه ۱۳۵۰ با شتاب رشد کرد تا به آن جا که شمار آنها به بیش از ۴۰ واحد فزونی یافت و از آن زمان به بعد، بر اثر برنامه‏های دولت مبتنی بر رایگان کردن آموزش تا سطح دانشگاه، دوران افول این واحدها فرا رسید، چنانکه شمار آنها در سال تحصیلی ۵۷-۱۳۵۶ به ۱۷ واحد کاهش یافت و در سال بعد جملگی به موسسات کاملا دولتی تبدیل شدند.

تا سال ۱۳۳۷ هـ‌ .ش کلیه موسسات آموزش عالی ایران دولتی بود؛ اما از آن پس بخش خصوصی نیز، در این زمینه به فعالیت پرداخت. نخستین موسسه در همان سال با نام «آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی» و آخرین آن در سال ۱۳۵۵ با نام «مدرسه عالی مدیریت بین‏المللی»، هر دو در تهران تاسیس شدند. توزیع این مراکز تا سال ۱۳۵۷ در تهران و سایر شهر‏ها به شرح زیر بوده است:

- تهران ۲۸ واحد

- استان مرکزی به استثنای تهران ۶ واحد

- استان‏های مازندران، گیلان و سمنان هر کدام ۲ واحد

- شهرهای همدان، کرمان، اصفهان و زنجان هر کدام ۱ واحد

تحولات کمّی سایر موسسات آموزش دولتی در این زمان یعنی از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ که مقارن انقلاب اسلامی است، به این صورت بود که: شمار دانشگاه‏ها از ۷ واحد در سال ۱۳۴۱ به ۲۶ واحد در سال ۱۳۵۸ بالغ شد و سایر موسسات آموزش عالی دولتی وابسته به وزارت آموزش و پرورش، از چند واحد در سال ۱۳۴۰ به ۲۹ واحد در اوایل دهه ۱۳۵۰ افزایش یافت. شمار موسسات آموزش عالی وابسته به سایر وزارتخانه‏ها در سال تحصیلی ۱۳۴۱ حدود ۱۶ واحد بود که در سال ۱۳۵۲ به ۲۸ واحد رسید.

به طور کلی قبل از انقلاب، حضور بخش خصوصی در آموزش عالی ایران به دلیل عدم وجود بودجه کافی برای گسترش سریع دانشگاه‌ها و موسسات آموزش‌عالی و نیازی که به گسترش علم و تکنولوژی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی احساس می‌شد و همچنین وجود تقاضای اجتماعی زیاد برای ورود به آموزش عالی، صورت گرفت. بعدها با افزایش درآمدهای کشور و رونق اقتصادی و گسترش آموزش‌عالی دولتی، بخش خصوصی آموزش‌عالی در دوران قبل از انقلاب رو به افول گذاشت و از بین رفت.

بعد از انقلاب اسلامی افزایش تقاضای اجتماعی و اقتصادی برای ورود به دانشگاه‌ها و موسسات آموزش‌عالی، وجود هزینه‌های جنگ و عدم وجود بودجه کافی برای گسترش آموزش‌عالی مسوولان را بر آن داشت تا با ایجاد دانشگاه آزاد اسلامی و دریافت هزینه‌های تحصیلی از دانشجویان زمینه را برای ورود دوباره بخش غیردولتی فراهم کنند. سپس با تصویب آیین‌نامه تاسیس دانشگاه‌ها و موسسات آموزش‌عالی غیردولتی – غیرانتفاعی سعی شد راه برای سرمایه‌گذاری و مشارکت بخش خصوصی در آموزش‌عالی باز شود. اگرچه به غیر از دانشگاه آزاد اسلامی که از پشتوانه سیاسی و مالی مسوولان رده بالای مملکتی برخوردار بود سایر دانشگاه‌های غیردولتی رشد چندانی نداشته‌اند ولی تصویب چنین آیین‌نامه‌ای نشان از علاقه و اهتمام مسوولان به مشارکت بیشتر بخش خصوصی در آموزش‌عالی ایران داشت.

فکر ایجاد دانشگاه آزاد اسلامی ابتدا توسط آقای‌ هاشمی رفسنجانی در خطبه نماز جمعه ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ مطرح شد. طرح اولیه و اصلی برای تاسیس چنین دانشگاهی دارای دو مرحله بود، مرحله اول شامل ایجاد فضای آموزشی در سطح آموزش عالی برای جوانان و علاقه‌مندان با استفاده از امکانات بالقوه موجود ولی پراکنده و بلااستفاده در کشور و گشودن راهی جدید برای دستیابی آنان به تحصیلات دانشگاهی بود و در مرحله دوم ایجاد تاسیسات جدید و راه‌اندازی واحدهای آموزشی و تحقیقات علمی و فنی و آزمایشگاهی و کارگاهی با استفاده از شهریه‌ها و کمک‌های اهدایی افراد خیر و نیکوکار قرار داشت.

با مطرح شدن تاسیس دانشگاه آزاد و تایید شورای اقتصاد، پیش نویس طرح اولیه نیز تهیه شد که بعدها با تغییراتی به صورت اولین اساسنامه دانشگاه آزاداسلامی درآمد. اساسنامه اولیه در تاریخ ۲۷/۱۱/۱۳۶۱ به ثبت رسید و براساس آن دانشگاه شخصیت حقوقی یافت. سپس در دی‌ماه، ۱۳۶۴ با توجه به آیین‌نامه تاسیس دانشگاه‌ها و موسسات آموزش‌عالی غیردولتی و غیرانتفاعی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسنامه جدیدی تهیه شد که در تاریخ ۱۲/۸/۱۳۶۶ به تصویب شورای انقلاب فرهنگی رسید.

دانشگاه آزاد اسلامی تحت حمایت‌های فکری و مالی دولتمردان و مسوولان کشور، تاسیس و راه‌اندازی شد. حدود دو سال بعد از شروع اولین دوره فعالیت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی آیین‌نامه تاسیس دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی غیردولتی غیرانتفاعی به تصویب رسید. اما از آنجا که این‌گونه موسسات در احداث فضاهای آموزشی و تامین منابع مالی مورد حمایت دولت قرار نگرفتند، تا سال ۱۳۷۱ به مرحله تاسیس و فعالیت نرسیدند و بعد از این تاریخ هم با وجود در نظر گرفتن تسهیلات بانکی و حمایت‌های مالی، چندان رونق نیافتند. در نتیجه اگرچه بخش آموزش عالی خصوصی یا غیردولتی در ایران شامل دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه امام صادق (ع)، مدرسه عالی شهید مطهری، دانشکده تربیت معلم قرآن کریم، مدرسه عالی مفید قم، دانشگاه پزشکی قم و دانشگاه علوم اسلامی رضوی و تعدادی دیگر موسسه آموزش عالی غیرانتفاعی است، در این میان سهم دانشگاه آزاد اسلامی بیش از ۹۰ درصد کل این بخش است و این موجب می‌شود که بخش خصوصی آموزش عالی در ایران که عمدتا شامل دانشگاه آزاد اسلامی است ویژگی‌ منحصر به فردی داشته باشد. از این رو، برای بخش خصوصی آموزش عالی ایران بهتر است نام‌هایی همچون شبه دولتی یا غیردولتی به آن داده شود که فاقد ویژگی‌های بخش خصوصی واقعی است.

به طور کلی، در سطح جهان دلایل مختلفی برای استقبال از خصوصی‌سازی آموزش عالی مطرح بوده است از جمله افزایش رقابت بین موسسات آموزش‌عالی، افزایش کیفیت،‌ افزایش کارآیی درونی و بیرونی آموزش‌عالی، کمک به کاهش بار مالی دولت و کمک به گسترش و تنوع در آموزش‌عالی. البته تحقق این امر در ایران با مشکلات متعددی مواجه بوده است. مثلا اینکه وقتی که بر ذکر قید «غیرانتفاعی» بر نام موسسات خصوصی آموزش عالی اصرار می‌ورزیم، معنای آن این است که از کسب و کار شدن سازمان‌های آموزشی هراس داریم. چنین است که نهادهای پایدار آموزش‌عالی در ایران پا نمی‌گیرد.