جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

نقدِ نقد


نقدِ نقد

فراز و فرود نقد نویسی در سینمای ایران

نقد، همیشه حوزه ای چالش برانگیز بوده است. این اتفاق نه تنها در سینما که در حوزه های دیگر اعم از جامعه و سیاست هم مصداق داشته است. بررسی چرایی این مسئله شاید پرونده ای جداگانه طلب کند، اما در این دو صفحه نگاهی کلی به جریان نقد نویسی در سینمای ایران داریم . از آنجا که سینما همواره بازتاب دهنده اتفاقات جامعه بوده است می‌توان به بسیاری از پرسش‌های پیرامون نقد نیز در حوزه سینما پاسخ داد. نقد در سینمای ایران به اندازه خود سینما قدمت دارد. اولین نقدهای سینمایی پس از انقلاب مشروطه در روزنامه‌ها دیده شد اما از وقتی اولین مقاله نقد یا نقد سینمایی ایران پس از انقلاب مشروطه در روزنامه ایران نو چاپ شد تا امروز، جریان نقد سینمایی تغییرات فراوانی کرده است.

شاید بتوان جریان‌سازترین منتقد تاریخ سینمای ایران را هوشنگ کاووسی دانست که کارش را با اولین نوشته‌اش در مجله روشنفکر به تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۳۲ با عنوان «آنچه که از سینما باید دانست» آغاز کرد.

پس از او، پرویز دوائی، بهرام ری‌پور و پرویز نوری در مجله سینما ستاره نقد را ادامه دادند، نویسندگانی که از بینشان پرویز دوائی به عنوان مهم‌ترین و تاثیرگذارترین منتقد فیلم در ایران لقب گرفت و مطالبش در مجلاتی نظیر فیلم، زندگی و فردوسی بیشترین تاثیر را گذاشت.

در روزگاری که نه نقد سینما مانند امروز برای جامعه جدی بود و نه مجلات آنچنان مهمی در حوزه سینما وجود داشت، افرادی نظیر هوشنگ کاووسی و پرویز دوائی توانستند مهم و جریان‌ساز باشند و چند نسل از منتقدان، گفتار و نوشتار آنها را الگو قرار دهند.

ولی چرا امروز با وجود انتشار انبوه نشریات و روزنامه‌ها و رشد و گسترش فضای سینمایی، دیگر شاهد آن تاثیرگذاری نه در حوزه نقد و نه توسط خود منتقدان نیستیم؟

شاید ساده‌ترین پاسخ این باشد که آن افراد تاثیرگذار مدت‌هاست دیگر نمی‌نویسند و جای آنها را کسانی گرفته‌اند که اساسا نقد را با گزارش‌نویسی اشتباه گرفته‌اند.

اما آنچه مبنای نگارش این مطلب شده، این است که آیا نقد فیلم همان قدر که در سینمای جهان مهم و اثرگذار است، در سینمای امروز ایران نیز کارکرد دارد؟ مشخص‌تر این که نقدهایی که امروز در مجلات و روزنامه‌های فراوان سینمایی و غیرسینمایی ما چاپ می‌شود، در ترغیب مردم برای رفتن به سینما و در نتیجه فروش یا عدم فروش آنها تاثیرگذار است؟

بسیاری از فیلم‌ها وقتی با تعریف منتقدان رو به رو می‌شده‌اند در گیشه شکست می‌خوردند، فیلم‌هایی هم بوده‌اند که با تندترین حملات​ از سوی منتقدان روبه‌رو شده‌اند، اما در گیشه به فروش‌های بسیار خوبی رسیده‌اند. اصولا آیا در هیچ کجای دنیا چنین تاثیرگذاری‌ای وجود دارد، یعنی نظر منتقدان اینقدر در گیشه تاثیر گذار است؟ به باور بسیاری این تاثیرگذاری در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.

یک منتقد باسابقه سینمای کشورمان در این مورد معتقد است: نقد در هیچ جای دنیا نمی‌تواند تاثیر زیادی در فروش یا عدم فروش فیلم‌ها داشته باشد.این منتقد و نویسنده سینمایی می‌گوید اصولا بیشترین تاثیری که نقد می‌گذارد، در برخورد با فیلمساز است که می‌تواند مسیر و طرز تفکر او را تغییر دهد؛ همچنین روی یک سری از مسئولان سینمایی نیز تاثیر خواهد داشت، پس در نهایت، تنها بر عده‌ کمی از مردم می‌تواند اثر بگذارد.

وی در برابر این سوال که آیا به واسطه نقد بر فیلمی، تاکنون مورد انتقاد فیلمسازان و سینماگران قرار گرفته است، می‌گوید: از این موارد فراوان داشته‌ایم. فیلمسازان مثل مربیان تیم‌های فوتبال می‌مانند که وقتی تیمشان می‌بازد، زمین و زمان را به هم می‌دوزند و اول از همه منتقدان را عامل شکست فیلمشان می‌دانند، اما وقتی پیروز می‌شوند، خودشان را عامل این پیروزی معرفی می‌کنند.

● منتقدان، فیلمسازان شکست خورده‌اند؟!

این مثال شاید کمی کلیشه شده باشد، اما هنوز اهالی ادبیات معتقدند اغلب مترجمان، نویسندگان شکست خورده‌اند. قرائت تندتر این جمله به این شکل است که مترجمان، اغلب افرادی هستند که بلد نیستند بنویسند! این جمله این روزها میان اهالی سینما هم شنیده می‌شود.

با این تفاوت که سینماگران بر این باورند منتقدان، فیلمسازان شکست خورده‌اند. یکی از آنها مهدی کرم‌پور است؛ فیلمسازی که اتفاقا همواره رابطه خوبی با اهالی رسانه و منتقدان داشته، اما نظراتش درخصوص این موضوع جالب است.

او می‌گوید: متاسفانه بیشتر دوستان منتقد، یک‌ سری فیلمساز شکست خورده یا در بهترین حالتش روابط عمومی موفق هستند که یا در یارکشی‌ها جایشان مشخص می‌شود یا در دفاتر پخش و تولید کار می‌کنند.

به همین دلیل هم اساسا آدم‌های اثرگذاری در نقد نبوده‌اند، چون مردم ما آدم‌های باهوشی هستند، تحت تاثیر مطالب آنها نیز قرار نمی‌گیرند و به همین دلیل نقدهای ما هم در فروش تاثیرگذار نیستند.

او ادامه می‌دهد: در همه جای دنیا وقتی یک منتقد باسابقه برای فیلمی نقد می‌نویسد، آن مطلب به عنوان امتیاز فیلم محسوب می‌شود و در تبلیغات فیلم روی آن مانور داده می‌شود، اما در ایران واقعا چنین جایگاهی نداریم و حتی مجلات باسابقه ما نیز آنقدر تیراژ زیادی ندارند که بخواهند اثرگذار باشند.سازنده فیلم‌های «چه کسی امیر را کشت؟» و «پل چوبی» معتقد است: البته یک زمانی این اثرگذاری بیشتر بود ولی چون دیگر آن افراد وجود ندارند، نقدها نیز به تاثیرگذاری گذشته نیستند. امروز عرصه نقد را بیشتر خبرنگارانی پر کرده‌اند که هیچ اشکالی وجود نداشت اگر خبرنگار می‌ماندند! وجود افرادی با سوادسینمایی کم باعث شده مردم به نقد بی‌اعتماد شوند وگرنه این اندیشه افراد است که یک مطلب را مهم می‌کند، بنابراین کسی که مصاحبه‌گر خوبی است، الزاما منتقد خوبی نیست.

نکته مورد اشاره مهدی کرم‌پور یکی از آفت‌های نقدنویسی در این روزهای سینمای ایران است. این که روزنامه‌نگار خوب لزوما منتقد خوبی نیست یا بهتر است بگوییم این دو حوزه (‌یعنی روزنامه‌نگاری سینمایی و منتقد فیلم) دو حوزه کاملا مجزا و متفاوت است و لزوما اگر هر کسی هرکدام از این دو حوزه را بخوبی انجام می‌دهد به این مفهوم نیست که در حوزه دیگری هم می‌تواند ورود کند.

اما نکته دیگر مستتر در گفته‌های این کارگردان، همان تاثیرگذاری منتقد در جامعه است. این که با همه این اوصاف حتی اگر منتقد تحسین‌گر صرف نباشد و به انصاف و اندیشه نقد کند باز هم آیا این نقد تاثیرگذار است یا نه؟ این موضوعی است که کرم‌پور آن را طرح می‌کند، هرچند پاسخی برای آن ندارد. البته باید گفت پاسخ این طرح موضوع در حوصله این سطور هم نمی‌گنجد و بحثی طولانی‌تر طلب می‌کند.

● نقد، تاثیری در فروش ندارد

امیر قادری یکی از آن از افرادی است که نقدنویسی‌اش را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد، اما این منتقد جوان خیلی زود جای خودش را میان اهالی سینما به عنوان منتقد باز کرد.

او از نسل سوم منتقدان است و اعتقاد دارد نقد فیلم نمی‌تواند تاثیری در فروش فیلم داشته باشد. او می‌گوید اساسا یک خلط مبحث روی داده و تاثیر نقد فیلم را روی فروش فیلم‌ها در نظر می‌گیرند. در حالی که نقد فیلم، تاثیرش را به لحاظ سیستماتیک روی فیلم‌ها، فضای فرهنگی و بخصوص در کشور ما بر سرنوشت فیلمسازان می‌گذارد.

به عنوان مثال فیلمی در گیشه فروش بسیار پایینی داشته است، اما چون منتقدان آن را دوست داشته‌اند، فیلمساز توانسته دوام بیاورد و بعکس اگر منتقدان فیلمی را دوست نداشته باشد، حتی اگر فروش میلیاردی کند، ادامه کار برای فیلمساز سخت خواهد بود. به همین دلیل فیلمسازانی را داریم که یاد گرفته‌اند اگر خود را به منتقدان نزدیک کنند، می‌توانند مدت بیشتری در سینما باقی بمانند.

او می‌گوید نقدهایی نوشته‌ام که فیلمسازش از من ناراحت شده است، اما آن چیزی که منتقد نباید به دامش بیفتد، این است که ارتباط فیلمساز با منتقد نباید در منفی یا مثبت بودن مطلب اثر بگذارد. در این صورت است که رابطه دوستانه یک منتقد با فیلمساز اصلا مساله بدی نیست.

نقد نه فقط در سینمای ایران که خود به شکل مجزا، مفهوم و معنایی در ایران دارد که شاید ورود به آن کمی احتیاط بخواهد. به این مفهوم که نقد در جامعه هم واکنش‌های بسیاری در پی دارد و اتفاقا کمتر تاثیرگذار است. این نکته براحتی قابل تعمیم به سینماست، چراکه قرار است هنر هفتم آینه تمام‌قد جامعه باشد. بنابراین آفت‌های جامعه هم گریبان سینما را می‌گیرد. در جامعه‌ای که نقد نهادینه شده باشد، سینما هم می‌تواند از آن بهترین استفاده را ببرد.