یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم از دیدگاه اسلام و غرب


تروریسم از دیدگاه اسلام و غرب

تلاش این تحقیق در جهت اثبات این مسئله است كه اسلام نه تنها دینی تروریستی نیست, بلكه برای مبارزه با تروریسم دارای راه كارهای اساسی است در این نوشتار, همچنین تلاش بر این است كه با توجه به مشتركاتی كه در تعاریف «تروریسم» وجود دارد, نظر اسلام نسبت به آنها مطرح شود

تلاش این تحقیق در جهت اثبات این مسئله است كه اسلام نه تنها دینی تروریستی نیست، بلكه برای مبارزه با تروریسم دارای راه‌كارهای اساسی است. در این نوشتار، همچنین تلاش بر این است كه با توجه به مشتركاتی كه در تعاریف «تروریسم» وجود دارد، نظر اسلام نسبت به آنها مطرح شود.

● مقدّمه

«تروریسم» یكی از مهم‌ترین مباحثی است كه اكنون در میان سیاست‌مداران و اندیشمندان سیاسی از آن زیاد سخن به میان آورده می‌شود و به دلیل اهمیت چنین موضوعی، آثار مكتوب و غیر مكتوبی در قالب‌های گوناگون، تدوین و ارائه گردیده است. اما نباید تردید داشت كه پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، موج حملات علیه اسلام و آموزه‌های آن در غرب شكل گرفته و این تهاجم گسترده غرب علیه اسلام، به گونه‌ای است كه بر كمتر كسی پنهان مانده. به بهانه مبارزه با تروریسم، آموزه‌ها و احكام متعالی اسلام مورد هجمه شدید غربیان قرار گرفته و مسلمانان به عنوان چهره‌های تروریستی معرفی گردیده‌اند كه در صدد تثبیت حاكمیت خود به هر هزینه‌ای هستند، غافل از آنكه اسلام از همان زمان كه پا به عرصه وجود گذاشت، مبارزه با تروریسم را در برنامه‌های خود گنجاند و در آن زمان، كه خشونت حرف اول جهان را می‌زد، اسلام ارزشی والا برای جان، مال و آبروی انسان‌ها قایل بود.

از دیگر سو، هم اینك جامعه بین‌المللی با بحران تعریف «تروریسم» مواجه است و حتی مذاكرات متعدد سازمان ملل برای ارائه تعریف مشترك كشورها از تروریسم به جایی نرسیده۱ و همین امر زمینه را برای سوء استفاده كشورهای قدرت‌طلب فراهم ساخته است تا براساس تعریف خود از «تروریسم»، منافع ملّی كشور خود را دنبال كنند و به جنگ با دشمنان خود به اسم «تروریسم» مبادرت ورزند.

از این‌رو، جا دارد برای تبیین دیدگاه اسلام در مورد تروریسم، ابتدا به تعاریف موجود در زمینه این واژه اشاره شود و مشكلات موجود در این قسمت تحلیل گردد. روشن است به دلیل آنكه این واژه ریشه در ادبیات غرب دارد، باید به این مسئله از دیدگاه غرب نیز توجه كرد و تعاریف و مصادیق تروریسم را از نظر آنان تبیین نمود. آنگاه نظر اسلام در این زمینه مورد توجه قرار گیرد و با عنایت به نقاط مشترك تعاریف موجود از ترویسم، مصادیقی از جنبه‌های ضد تروریستی احكام اسلام منقّح گردد.

تلاش این تحقیق در جهت اثبات این مسئله است كه اسلام نه تنها دینی تروریستی نیست، بلكه برای مبارزه با تروریسم دارای راه‌كارهای اساسی است. در این نوشتار، همچنین تلاش بر این است كه با توجه به مشتركاتی كه در تعاریف «تروریسم» وجود دارد، نظر اسلام نسبت به آنها مطرح شود. اما محدوده این نوشتار اجازه نمی‌دهد تا با تعریف جدید اسلامی از تروریسم، مصادیق آن مورد مطالعه قرار گیرد. بدین‌روی، لازم است در نوشتاری دیگر این مطلب تبیین گردد كه بر اساس احكام متعالی اسلام و مصادیق متعدد، می‌توان به تعریف جامعی از تروریسم دست یافت كه با تعاریف موجود كاملا متمایز است و نسبت به آن برتری كامل دارد.

● تعریف «تروریسم»

الف) «تروریسم» در لغت

«تروریسم» از جمله واژگانی است كه ریشه در فرهنگ غرب دارد و از این‌رو، در كتب قدیم اهل لغت، به چنین واژه‌ای برخورد نمی‌كنیم. اما برخی از لغت‌دانان معاصر این لغت را در فرهنگ خود جای داده‌اند. از جمله دهخدا در لغت‌نامه خود، در تعریف «ترور» می‌نویسد: «ترور مأخوذ از Terreur و به معنای قتل سیاسی به وسیله اسلحه در فارسی متداول شده است و تازیان معاصر إهراق را به جای ترور به كار می‌برند و این كلمه در فرانسه به معنای وحشت و خوف آمده و حكومت ترور هم اصول حكومت انقلابی است كه پس از سقوط ژیروندن‌ها (از ۳۱ مه ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴م) در فرانسه مستقر گردید و اعدام‌های سیاسی فراوانی را متضمّن بود.»۲

در این لغت‌نامه، در تعریف تروریسم نیز آمده است: «اصل حكومت وحشت و فشار; اصول حكومتی كه در فرانسه از ۱۷۹۳ تا ۱۷۹۴ م مستقر بود. در زبان فارسی، این كلمه به اصلی اطلاق می‌شود كه در آن از قتل‌های سیاسی و ترور دفاع گردد.»۳

چنان‌كه ملاحظه می‌شود، حتی در كتب لغت نیز معنای اصطلاحی این كلمه مورد توجه بوده است و ما برای درك معنای بهتر این واژه، ناگزیر به بحث از مفهوم آن در اصطلاح هستیم. البته در كتب اهل لغت، واژه «ترور» وجود دارد، اما این واژه با تروریسم یكسان نیست و تفاوت‌هایی دارد كه به برخی از آنها در بخش‌های بعد اشاره خواهد شد.

ب) «تروریسم» در اصطلاح

اختلافات فراوان در ارائه تعریفی جامع از «تروریسم»، به گونه‌ای است كه گویا هر یك از مطرح‌كنندگان این تعاریف از پدیده متفاوت و مستقلی سخن می‌گویند. برخی از نویسندگان این عرصه، تعاریف گوناگونی از تروریسم ارائه داده‌اند، اما جمع‌بندی این تعاریف را مشكل دانسته، عمدتاً از خود تعریف دیگری ذكر كرده‌اند.۴

در اینجا لازم می‌نماید به برخی از تعاریف موجود، كه هر یك نكته خاصی را موردنظر داشته‌اند، اشاره شود تا بتوان بر اساس این تعاریف، به نقاط اشتراك و افتراق آنها پی برد:

الف ) برخی بر این اعتقادند كه تروریسم یك ایدئولوژی نیست، بلكه یك فعالیت و عمل است;۵ بدین معنا كه تروریسم عملی است كه مجموعه متنوّعی از گروه‌ها و سازمان‌ها ممكن است همواره و یا در بخشی از زمان، با آن درگیر شوند و مرتكب اعمال تروریستی گردند. گاهی این عمل موقّتی است، ولی گاهی استمرار می‌یابد، هرچند ممكن است اشكال متفاوتی به خود بگیرد. بنابراین، تروریسم یك رفتار خشونت‌آمیز سیاسی است.

ب ) تروریسم عبارت است از: فعالیت‌های بازیگران دولتی یا غیر دولتی كه تلاش می‌كنند با استفاده از فنون خشونت‌آمیز، به اهداف سیاسی خود دست یابند.۶

ج ) بر اساس تعریفی كه از تروریست در المعجم‌الوسیط ارائه شده، آنان كسانی هستند كه راه خشونت را برای تحقق اهداف سیاسی‌شان می‌پیمایند.۷

د) تروریسم عبارت است از: بهره‌برداری سیاسی از خشونت به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن یك حكومت و یا جامعه به منظور پذیرش یك تغییر سیاسی یا اجتماعی اساسی.۸

هـ) دیكشنری علوم سیاسی دو تعریف از تروریسم ارائه داده است. براساس یك تعریف، «تروریسم» پدیده‌ای است كه در آن فعالیت‌های شدید خشونت‌آمیز همچون قتل عمدی، بمباران، و پرتاب كردن از ساختمان توسط فرد یا گروهی به اجرا در می‌آید كه ادعا می‌كنند چنین اعمالی را به منظور بهبود وضعیت سیاسی انجام می‌دهند. براساس تعریف دیگر، «تروریسم» عبارت است از: دنبال كردن هدف سیاسی از طریق ابزارهای خشونت‌آمیز و تهدید.۹

و) نوام چامسكی در تعریف «تروریسم» می‌نویسد: تروریسم كاربرد ابزار زورگویانه برای هدف قرار دادن مردم غیر نظامی در تلاش برای دست‌یابی به اهداف سیاسی، مذهبی یا مانند آن است.۱۰

ز) برخی كه حوزه بحث آنان حقوق داخلی است، از تروریسم چنین تعریفی ارائه داده‌اند: «كارهای جنایی ضد كشور به منظور ایجاد هراس در اشخاص یا اصناف و طبقات معیّن و یا همه مردم كشور.»۱۱

ح ) از نظر برخی دیگر، تروریسم «به مفهوم آدم‌كشی و تهدید و ایجاد خوف و وحشت در میان مردم برای نیل به هدف‌های سیاسی و یا برانداختن حكومت و در دست گرفتن زمام امور دولت یا تفویض آن به گروه دیگری است كه موردنظر باشد.»۱۲

ط ) در تعریف دیگری از «تروریسم» آمده است: «تروریسم اعتقاد به مجاز بودن به‌كارگیری غیر مشروع ابزارهای خشونت‌آمیز به قصد ایجاد رعب و وحشت در جهت رسیدن به اهداف سیاسی یا دینی است.»۱۳

ی ) فرهنگ علوم سیاسی سه تعریف از تروریسم ارائه داده است:

۱) نظام حكومت ترور و اعتقاد به لزوم آدم‌كشی و ایجاد وحشت در میان مردم و یا نظام فكری كه هر نوع عملی را برای رسیدن به هدف سیاسی مجاز می‌شمارد.

۲) كاربرد نظام‌مند ترور، به ویژه به عنوان وسیله اجبار، یا روا شمردن اقدامات دارای ماهیت وحشت‌آفرین در اذهان عامّه و گروه‌های انسانی، مثل تروریسم انقلابی برای ساقط كردن حكومت، تروریسم ظالمانه برای حفظ حكومت یا دفاع از آن، تروریسم شبه‌انقلابی كه از ترور برای نیل به هدف‌هایی مثل وادار كردن حكومت به تغییر سیاست یا در واكنش به سیاست حكومت استفاده می‌كند.

۳)«تروریسم» به معنای مبارزه تروریستی روشن‌فكران انقلابی جدا از توده‌ها، عبارت است از: یك جریان خرده بورژوایی كه در مرحله‌ای از جنبش انقلابی در اروپا ظاهر شد.۱۴

ك ) «تروریسم به رفتار و اعمال فرد یا گروهی اطلاق می‌شود كه از راه ایجاد ترس و وحشت و به كار بستن زور، می‌خواهد به هدف‌های سیاسی خود برسد. همچنین كارهای خشونت‌آمیز و غیرقانونی حكومت‌ها برای سركوبی مخالفان خود و ترساندن آنان نیز در ردیف تروریسم قرار دارد كه از آن به "تروریسم دولتی" یاد می‌شود.»۱۵

ل) تروریسم عبارت است از: «فعالیت‌های عاملان دولتی یا غیر دولتی كه در كوشش‌هایشان برای دست‌یابی به اهداف سیاسی، از روش‌ها و وسایل خشونت‌آمیز استفاده می‌كنند. شیوه‌های به كار برده شده از طرف تروریست‌ها عبارتند از: هواپیماربایی، گروگان‌گیری، خراب‌كاری، بمب‌گذاری، بانك‌زنی، آدم‌ربایی سیاسی و آدم‌كشی.»۱۶

م) «تروریسم اقدامی سازمان یافته و متضمّن خشونت بسیار است كه با حمله‌های غیرقابل پیش‌بینی علیه افراد، گروه‌ها و ملت‌ها عملی می‌شود.»۱۷

ن) «سازمان كنفرانس اسلامی» در تیر ماه ۱۳۷۸ تعریفی را از «تروریسم» ارائه داده كه بر اساس آن، تروریسم شامل هرگونه عمل خشونت‌آمیز یا تهدیدكننده است كه صرف‌نظر از مقاصد یا انگیزه مرتكبان آن، به منظور اجرای یك طرح جنایت‌كارانه فردی یا گروهی و با هدف ایجاد رعب بین مردم یا تهدید آنان به وارد آوردن صدمه به آنان و به خطر انداختن زندگی، حیثیت، آزادی، امنیت یا حقوق آنان یا تهدید به صدمه زدن به محیط زیست یا هرگونه تسهیلات یا اموال عمومی یا خصوصی به منظور به مخاطره انداختن یا اشغال یا تصرف آنها و به خطر انداختن یكی از منابع ملّی یا تأسیسات بین‌المللی یا تهدید كردن ثبات، تمامیت ارضی، وحدت سیاسی یا حاكمیت كشورهای مستقل انجام گیرد.۱۸

حاصل آنكه «تروریسم» اصطلاحی است كه اندیشمندان سیاسی و حكومت‌ها بر سر آن توافق ندارند، ولی تمام این تعاریف شیوه‌های گوناگونی است كه با تعبیری منفی به كار رفته‌اند تا اعمال تهدیدآمیز به كار گرفته شده از سوی گروه‌های فرادولتی خودجوش سیاسی را توصیف نمایند.۱۹

برخی در صدد برآمده‌اند تا بر اساس تعاریف موجود، عناصر اصلی مفهوم «تروریسم» را در امور ذیل خلاصه كنند:

الف ) كاربرد یا تهدید به كارگیری ابزارهای خشونت‌آمیز از راه‌های غیرقانونی; روشن است كه مبارزات ملل تحت ستم به منظور آزادسازی سرزمین‌های اشغال شده خود، تروریسم محسوب نمی‌گردد; زیرا بر اساس حقوق بین‌الملل، این مبارزات قانونی و مشروع است.

ب ) قصد ارعاب همه مردم یا یك گروه خاص;

ج) رسیدن به اهداف سیاسی یا ایدئولوژیك.۲۰

برخی دیگر عناصر مشترك میان تعاریف گوناگون را در امور ذیل خلاصه كرده‌اند:

۱) سازمان یافته بودن اقدامات تروریستی;

۲) در برداشتن خشونت بسیار;

۳) غیرقابل پیش‌بینی بودن حملات.۲۱

نویسنده: قاسم شبان‌نیا

پی نوشت ها

۱ـ جیمز دردریان و دیگران، تروریسم، گردآوری و ویرایش علیرضا طیب، ترجمه وحید بزرگی و دیگران، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲، ص ۳۲۸ / الهام امین‌زاده، «تفاوت تروریسم و تلاش برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت»، فصلنامه راهبرد، تهران، مركز تحقیقات استراتژیك، ش ۲۱ (پاییز ۱۳۸۰)، ص ۸۵ / یعقوبعلی برجی، «تروریسم از نگاه فقه»، فصلنامه طلوع، قم، مدرسه امام خمینی(قدس سره)، ش ۳ و ۴ (پاییز و زمستان ۱۳۸۱)، ص ۴.

۲ـ علی‌اكبر دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، تهران، دانشكده ادبیات دانشگاه تهران، ۱۳۴۳، ج ۱۵، ص ۶۳۶.

۳ـ همان، ص ۶۳۶.

۴ـ حسن واعظی، تروریسم; ریشه‌یابی تروریسم و اهداف آمریكا از لشكركشی به جهان اسلام، تهران، سروش، ۱۳۸۰، ص ۲۷ / جیمز دردریان و دیگران، پیشین، ص ۲۰ / احمد حسین یعقوب، حكم‌النبی و اهل‌البیته(علیهم السلام) علی الارهاب و الارهابیین، لبنان، الدار الاسلامیه، ۱۴۲۳ ق، ص ۵۷ / كمال حمّاد، الارهاب و المقاومهٔ فی ضوء القانون الدولی العام، بیروت، مجد، ۱۴۲۳، ص ۲۳ / سالم البهنساوی، التطرف و الارهاب فی منظور الاسلامی و الدولی، دارالوفاء، ۱۴۲۳ ق، ص ۴۶ / حسین عبدالحمید احمد رشوان، التطرّف و الارهاب من منظور علم الاجتماع، دارالمعرفهٔ الجامعیهٔ، ۱۹۹۷م، ص ۴۱ / أمل یازجی و محمّد عزیز شكری، الارهاب الدولی و النظام العالمی الراهن، دمشق، دارالفكر / بیروت، دارالفكر المعاصر، ۱۴۲۳ ق، ص ۶۱.

۵. Lenard Weinberg and Ami pedahzur, Political Parties and Terrorist Groups (New York and London: Routledge, ۲۰۰۳), p ۳.

۶. Jack C. Plano & Roy Olton, The International Relations Dictionary (USA: Longman, ۱۹۸۸), p ۲۰۱.

۷ـ ابراهیم انیس و دیگران، المعجم‌الوسیط، چ دوم، بیروت، دارالامواج، ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۳۷۶.

۸. David Robertson, A Dictionary of Modern Politics(London: British Library Cataloguing in Publication Data, ۱۹۹۳), p ۴۵۸.

۹. Kush Satyendra, Dictionary of Political Science, (New Delhi: K.S. PAPERBACKS), P ۶۷۴.

۱۰ـ غلامحسین هادویان، «مفهوم تروریسم و موضع حقوق اسلامی نسب به آن»، فصلنامه مصباح، تهران، دانشكده و پژوهشكده علوم انسانی دانشگاه امام حسین(علیه السلام)، ش ۴۵ (بهار ۱۳۸۲)، ص ۳۳.

۱۱ـ محمّدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، چ دهم، تهران، كتابخانه گنج دانش، ۱۳۷۸، فراز ۱۲۰۹، ص ۱۵۰.

۱۲ـ غلامرضا علی بابایی، فرهنگ روابط بین‌الملل، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۵، ص ۵۵.

۱۳ـ غلامحسین هادویان، پیشین، ص ۳۸.

۱۴ـ علی آقابخشی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، ۱۳۷۹، فراز ۲۹۴۹، ص ۵۸۳.

۱۵ـ حسن علیزاده، فرهنگ خاص علوم سیاسی، چ دوم، تهران، روزنه، ۱۳۸۱، ص ۲۷۱.

۱۶ـ جك سی. پلینو و روی آلتون، فرهنگ روابط بین‌الملل، ترجمه و تحقیق: حسن پستا، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵، فراز ۲۳۱، ص ۲۴۳.

۱۷ـ الهام امین‌زاده، پیشین، ص ۸۴.

۱۸ـ تروریسم و دفاع مشروع از منظر اسلام و حقوق بین‌الملل، مركز مطالعات توسعه قضائی و دانشكده علوم قضائی و خدامات اداری، محمّدجواد شریعت باقری، «نگاهی اجمالی به كنوانسیون‌های بین‌المللی منطقه‌ای مقابله با تروریسم»، تهران، مؤلّف، ۱۳۸۱، ص ۴۴ / كامرن هاشمی، «حقوق اسلامی در تقابل با تروریسم بین‌المللی»، فصلنامه راهبرد، تهران، مركز تحقیقات استراتژیك، ش ۲۱، ص ۱۳۸.

۱۹. IAIN McLEAN, Concise Dictionary of Politics (New York, Oxford University Press, ۱۹۹۶), p ۴۹۲.

۲۰ـ غلامحسین هادویان، پیشین، ص ۲۸.

۲۱ـ الهام امین‌زاده، پیشین، ص ۸۴.

۲۲ـ رضا سیمبر، «تروریسم در روابط بین‌الملل; چالش‌ها و امیدها»، فصلنامه راهبرد، تهران، مركز تحقیقات استراتژیك، ش ۲۱، ص ۶۹.

۲۳. IAIN McLEAN, op.Cit, p ۴۹۲.

۲۴. Kush Satyendra, Dictionary of Political Science (New Delhi: K.S. PAPERBACKS), P ۶۷۴.

۲۵ـ الهام امین‌زاده، پیشین، ص ۸۵.

۲۶ـ جیمز دردریان و دیگران، پیشین، ص ۲۲.

۲۷ـ داریوش آشوری، فرهنگ سیاسی، چ دوم، مروارید، ۱۳۵۸، ص ۶۴.

۲۸. John Richard Thackrah, Dictionary of Terrorism (New York and London: Routledge, second ed, ۲۰۰۴), p ۲۶۴.

۲۹. Joel Krieger, The Oxford Companion to Politics of The World (New York: Oxford University Press, ۱۹۹۳), p ۹۰۲.

۳۰ـ احمدحسین یعقوب، حكم‌النبی و اهل‌البیته(علیهم السلام) علی الارهاب و الارهابیین، لبنان، الدار الاسلامیه، ۱۴۲۳ ق، ص ۱۵.

۳۱ـ اسماعیل بن حمّادالجوهری، الصحاح تاج‌اللغهٔ و صحاح العربیهٔ، تحقیق احمدبن عبدالغفور عطّار، ط. الرابعه، بیروت: دارالعلم للملایین، ۱۴۰۷ ق، ج ۴، ص ۱۶۰۲.

۳۲ـ تروریسم و دفاع مشروع از منظر اسلام و حقوق بین‌الملل، مركز مطالعات توسعه قضائی و دانشكده علوم قضائی و خدامات اداری، سید محمّدحسن مرعشی، «مبانی فقهی محكومیت تروریسم در اسلام»، تهران، مؤلّف، ۱۳۸۱، ص ۲۸.

۳۳ـ محقق اردبیلی، مجمع‌الفائدهٔ و البرهان، تحقیق اشتهاردی، عراقی و یزدی، قم، جامعهٔ‌المدرسین، ج ۱۳، ص ۱۷۲.

۳۴ـ محمّدین یعقوب كلینی، الكافی، تحقیق علی‌اكبر غفاری، چ سوم، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۷، ج ۷، ص ۳۵۷، باب النوادر، حدیث ۱۶ / شیخ طوسی، تهذیب‌الاحكام، تحقیق السید حسن الخرسان، چ چهارم، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ص ۲۱۴، حدیث ۵۰ / شیخ حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه، تحقیق عبدالرحیم الربّانی الشیرازی، بیروت، دارإحیاء التراث‌العربی، ج ۱۹، ص ۱۶۹ باب «دیهٔ‌الناصب إذا قتل بغیر اذن الامام»، حدیث ۱.

۳۵ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، چ دوم، بیروت، مؤسسهٔ الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج ۴۴، ص ۳۴۴.

۳۶ـ سلیمان‌بن الاشعث السجستانی، سنن أبی داود، تحقیق سعید محمّد اللحام، بیروت، دارالفكر، ۱۴۱۰ ق، ج ۱، ص ۶۳۱، حدیث ۲۷۶۹.

۳۷ـ محمّد محمّدی ری‌شهری، میزان‌الحكمه، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۵، ج ۳، ص ۲۲۴۹.

۳۸ـ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اكبر غفّاری، چ دوم، قم، مؤسسهٔ نشر الاسلامی، ۱۴۰۴ ق، ج ۴، ص ۱۰۴، حدیث ۵۱۹۲ / شیخ حرّ عاملی، پیشین، ص ۵۴۴، أبواب «حد المرتد»، حدیث ۱ / محدّث نوری، مستدرك‌الوسائل و مستنبط المسایل، چ دوم، بیروت، مؤسسهٔ آل‌البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۹ ق، ص ۱۶۱، باب «جواز دفاع المحارب و قتاله وقتله، إذا لم یندفع بدونه»، حدیث ۲، ج ۱۸.

۳۹ـ محمّد محمدی ری‌شهری، پیشین، حدیث ۱، ص ۲۳۵۹.

۴۰ـ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، تحقیق احمد حبیب قصیرالعاملی، مكتب الاعلام‌الاسلامی، ۱۴۰۹ ق، ج ۳، ص ۴۶۴ / فضل‌بن حسن طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، مؤسسهٔ الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ ق، ج ۳، ص ۲۹۳.

۴۱ـ ابن منظور، لسان‌العرب، قم، ادب‌الحوزه، ۱۴۰۵ ق، ج ۱۱، ص ۵۱۲ / اسماعیل بن حمّادالجوهری، پیشین، ج ۵، ص ۱۷۸۷.

۴۲ـ أحمد فتح‌الله، معجم ألفاظ الفقه الجعفری، ۱۴۱۵ ق، ص ۲ / محمّد قلعه‌جی و حامد صادق قنیبی، معجم لغهٔ‌الفقهاء، چ دوم، بیروت، دارالنفائس، ۱۴۰۸ ق، ص ۷۸.

۴۳ـ سید محمّدحسن مرعشی، پیشین، ص ۲۸.

۴۴ـ القاسم بن سلام الهروی ابوعبید، غریب‌الحدیث، تحقیق محمّد عبدالمعید خان، بیروت، دارالكتاب العربی، ۱۳۹۶ ق، ج ۳، ص ۳۰۱.

۴۵ـ مجدالدین ابن‌الاثیر الجزوی، النهایهٔ فی غریب‌الحدیث، تحقیق طاهر احمد الزاوی و محمود محمود الطناحی، ط. الرابعهٔ، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۴، ص ۴۰۹.

۴۶ـ اللجنهٔ العلمیهٔ فی مؤسسهٔ ولی‌العصر (عج) للدراسات الاسلامیهٔ بإشراف سماحهٔ الشیخ أبی القاسم الخزعلی، موسوعهٔ الامام الجواد(علیه السلام)، قم، مؤسسهٔ ولی‌عصر (عج) للدراسات الاسلامیهٔ، ۱۴۱۹ ق، ج ۱، ص ۴۸۱ و ج ۲، ص ۱۲۴ و ۳۵۰ / شیخ طوسی، اختیار معرفهٔ‌الرجال، تحقیق میرداماد الاسترآبادی، محمدباقر الحسینی و السید مهدی‌الرجائی، قم، مؤسسهٔ آل‌البیت، ۱۴۰۴ ق، ص ۸۱۱ / السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، معجم رجال‌الحدیث، ط. الخامسهٔ، ۱۴۱۳ ق، ج ۲۲، ص ۱۹۵.

۴۷ـ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۳، ص ۲۲۲، باب «وجوب أداء الامانهٔ إلی البرّ والفاجر»، حدیث ۴ / محمّدبن یعقوب كلینی، پیشین، ج ۸، ص ۲۹۳، ح ۴۴۸.

۴۸ـ شیخ صدوق، عیون أخبارالرضا(علیه السلام)، تحقیق الشیخ حسین الاعلمی، بیروت، مؤسسهٔ الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۴ ق، ص ۲۱۹، ج ۱، حدیث ۵ / محمّدباقر مجلسی، پیشین، ص ۲۸۵.

۴۹ـ شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۹، ص ۱۱۴، باب «ثبوت القسامهٔ فی القتل مع التهمهٔ واللوث إذا لم یكن للمدعی بیّنهٔ فیقیم خمسین قسامهٔ أنّ المدّعی علیه قتله، فتثبت القصاص فی العمد والدیهٔ فی الخطأ الا أن یقیم المدعی علیه خمسین قسامهٔ فیسقط وتؤدی الدیهٔ من بیت‌المال»، ح ۱.

۵۰ـ احمدحسین یعقوب، پیشین، ص ۴۷.

۵۱ـ محمّدحسن نجفی، جواهرالكلام، تحقیق عباس القوچانی، ط. الثالثه، دارالكتب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج ۴، ص ۵۶۴.

۵۲ـ تروریسم و دفاع مشروع از منظر اسلام و حقوق بین‌الملل، مركز مطالعات توسعه قضائی و دانشكده علوم قضائی و خدامات اداری، سیدمحمّد موسوی بجنوردی، «مسئله ترور و تروریسم از منظر اسلام»، تهران، مؤلّف، ۱۳۸۱، ص ۱۸۳.

۵۳ـ علّامه حلّی، قواعد الاحكام، قم، مؤسسهٔ النشرالاسلامی، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص ۵۰۴ و ۵۰۹ / همو، تذكرهٔ‌الفقهاء، قم، مؤسسهٔ آل‌البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۷ق، ج ۹، ص ۳۸۱.

۵۴ـ جیمز دردریان و دیگران، پیشین، ص ۳۷۷.

منبع: ماهنامه معرفت ،‌شماره ۱۰۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.