چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تیتر غزل


تیتر غزل

مطلبی را که در پیش رو دارید مقدمة کتاب سینه مین طاقچاسی سازدان دولودور یا آنتولوژی غزل معاصر ترکی است

مطلبی را که در پیش‌ رو دارید مقدمة کتاب (سینه‌مین طاقچاسی سازدان دولودور) یا آنتولوژی غزل معاصر ترکی است.

هنگام گردآوری این کتاب فکر نمی‌کردم با وجود تمایلات روزافزون شاعران جوان ترکی‌نویس کشوربه شعر آزاد، جانی برای غزل ترکی باقی مانده باشد و می‌پنداشتم کم‌کم باید ملّت آذربایجان غزل ترکی را فراموش کنند. قصدی هم برای نوشتن مقدّمه برای کتاب نداشتم امّا با دیدن غزل‌های زیبا مدرن و مخصوصاً سالمی (از نظر رعایت نحو وکلام ترکی) که از ترکان سراسر کشور به دستم رسید حیرت‌زده شدم. حیرت هم دارد وقتی می‌بینی که هنوز در کنار پیرمردهایی که به غزل در اسلوب فضولی‌ها نسیمی‌ها و... وفادارند خیل عظیمی از جوانان هستند که مدرن‌ترین تجربه‌ها را به‌راحتی در فرم غزل به زبان ترکی انجام می‌دهند و راه آینده را برای این قالب باز می‌کنند و وقتی تصمیم برای نوشتن مقدمه گرفته و دنبال منابع لازم رفتم با دیدن فراز و فرود این قالب در فرهنگ آذربایجان و شاهکارهایی که بزرگان این مرزوبوم در این قالب هشتصد ساله در این فرهنگ آفریده‌اند بیشتر و بیشتر حیرت‌زده شدم به هرحال مطالب بسیار باارزشی آموختم و امیدوارم توانسته باشم در حد وسع خود در مطلبی که از نظر می‌گذرانید ادای دین کرده باشم.

اما بررسی غزل ترکی، بدون شناخت از سیر ادبیّات (حدّاقل ادبیّات مکتوب) ترک و عوامل و شخصیّت‌های بزرگ این سرزمین امکان‌پذیر نخواهد بود؛ لذا ابتدا نظری اجمالی بر سیر تحوّل ادبیّات ترک و تأثیر آن بر شکل‌گیری غزل ترکی می‌اندازیم.

● نیم نگاهی به سیر ادبیّات ترک

به‌طور کلّی ادبیّات ترکی از لحاظ زبانی به دو گروه عمدة زبانی (آذربایجانی و عثمانی) و از لحاظ زمانی به دو گروه (پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم‌پذیر است که هر کدام در درون خود به شاخه‌های متنوعی تقسیم می‌شوند مثلاً ادبیّات ترکی آذربایجانی بعد از اسلام را می‌توان به دو گروه قبل از صفویه و بعد از آن تقسیم نمود؛ یا ادبیّات ترکی عثمانی، به گروه‌های قبل از عثمانی و بعد از آن، و بعد از تشکیل دولت ترکیه امروزی قابل تقسیم است. پیش از هرچیز اشاره‌ای گذرا به این تقسیم‌بندی‌ها می‌کنیم.

● ادبیّات ترکی پیش از اسلام

در دورة پیش از اسلام بر حسب کاوشهای انجام شده کتیبه‌هایی از واحة اورخون و سنگ‌نبشته‌هایی از گؤگ‌تورکها به‌دست آمده است. پیش از اسلام ترکان مذهب شمنی داشتند. گرچه برخی هم مانوی و شمار اندکی هم بودایی بودند امّا شمنیزم و مانویّت بیشتر در میانشان رواج داشت. شمنی‌ها و مانوی‌ها هر دو سرودهای زیبایی داشتند که برخی‌ از آن‌ها هنوز هم در دست است. جوردانس، در قرن ۵ میلادی اشاره به مرثیة آتیلا می‌کند که به وسیلة شمنی‌ها ساخته شده بود و نیز محمود کاشغری در سوگ آلپ ارتونقا (افراسیاب) مرثیه‌ای آورده که آن ‌را مربوط به پیش از اسلام می‌داند. ترکان در آن‌سوی فرارود یعنی آن سوی سیحون و در شمال شرق چین و شرق کوه‌های اورال می‌زیستند و آثار به‌دست آمده از ایشان نیز عموماً از همان مناطق است.

دربارة حماسة دده قورقود می‌توان گفت: که هرچند از ظاهر کتاب به‌نظر می‌رسد مربوط به دوران پس از اسلام باشد امّا در یک بررسی دقیق‌تر عمر آن به قرنها قبل از اسلام می‌رسد. یگانه نسخة خطی قدیم این کتاب در کتابخانة سلطنتی آلمان موجود بود، و برای نخستین بار فردی به‌نام فلیشر هنگام تنظیم کاتالوگ کتابخانة سلطنتی به این کتاب برخورد کرد، امّا چون معلوم نبود که چه کسی این داستان‌ها را پیش هم جمع کرده و به صورت کتاب درآورده است و فقط پشت صفحة اول کتاب نوشته شده بود که این نسخه در قرن دهم هجری به کتابخانة احمد پاشا وارد شده است،‌ لذا فلیشر آن را جزو آثار قرن شانزدهم میلادی قرار داد.

در اوایل قرن ۱۹ دیتس [Ditz] دانشمند و زبان‌شناس آلمانی یک نسخه از این کتاب را استنساخ کرد و سپس بر روی آن به تحقیق پرداخت و داستان کشته شدن «باسات به‌دست تپه‌گؤز» را به آلمانی ترجمه نموده به چاپ رسانید. پس از دیتس، پروفسور نولدکه [Noldeke] در سال ۱۸۵۹ تمام نسخة خطّی دده‌قورقورد را نسخه‌برداری و ترجمه کرد ولی چون قسمت زیادی از داستان‌ها را نتوانست بخواند، لذا از چاپ آن خودداری نمود. دانشمند شهیر روسی و. بارتولد [V.Bartold] با استفاده از تحقیقات و یادداشت‌های نولدکه، دنبال کار او را گرفت، و در سال ۱۸۹۴ در مطبوعات کشور امپراتوری روسیه، نخستین اطلاعات را دربارة این کتاب در اختیار دانشمندان قرار داد و قسمت‌هایی از آن را نیز به زبان روسی ترجمه و منتشر نمود. این کار، مورد استقبال شایان مستشرقین روسی واقع شد و دربارة زبان و زمان پیدایش و تدوین داستان‌ها و شخصیت دده‌قورقود تحقیقات مفصّلی به عمل آمد و مقالات متعدّدی نوشته شد، و بعضی آن را زبان باستان آذربایجان پنداشتند و پاره‌ای کوشیدند به قهرمان‌های آن داستان‌ها شخصیّت تاریخی بدهند و حتّی عده‌ای از آنان پا را از این حد هم فراتر نهاده در صدد جست‌وجوی قبرِ دده‌قورقود برآمدند و حدس‌هایی زدند که از آن جمله تصوّر وجود قبر وی در شهرهای دربند و اخلاط و ساحل رودخانة سیردریا می‌باشد.

● ادبیّات ترکی پس از اسلام

پس از اسلام بر اثر دین جدید و بر خورد با ایرانیان و مسلمانان تغییراتی در زبان و سبک زندگی ترکان به‌وجود آمد و به سرزمین‌های جنوبی‌تر وارد شدند. ادبیّات ترکی در حقیقت به‌صورت کتبی از همان دوره شکل گرفت و نخستین کتاب ادبی این دوران، «قوتا دوغو بیلیگ» است که در قرن ۱۱ میلادی نگاشته‌ شده است.

آثار ادبیّات ترکی و ادیبان مشهور ترک پس از اسلام تا شروع امپراتوری عثمانی:

▪ قوتا دوغو بیلیگ: به معنی دانش مقدس نوشتة یوسف بالاساغونی که در سال ۱۰۶۹ میلادی به پایان رسید و تقدیم خاقان قراخانیان شد. این اثر به صورت هجایی و بر وزن شاهنامه سروده شده است، ۶۶۴۵ بیت دارد و مضمون آن مانند سیاست‌نامه‌ها است.

▪ دیوان اللغات ترک: نوشتة محمود کاشغری، فرهنگ‌نامه ترکی-عربی است.

▪ عتبـالحقایق: نوشتة احمد یوکنکی در قرن ۱۲ میلادی در آسیای میانه نوشته شده و بر وزن هجایی بوده و کلمات فارسی و عربی زیادی در آن راه یافته است.

▪ حکمت‌ها: نوشتة احمد یسوی - مؤسّس فرقة طریقت یسویّه- که اندیشه‌ها و پند‌های خود را در این کتاب نوشته است.

▪ احمد فقیه: اوّلین کسی است که در آسیای صغیر و در غرب آسیا به‌زبان ترکی شعر نوشت. پیش از او کسی در غرب دریای خزر هنوز به ترکی اثری ننوشته بود و بدین‌ترتیب او را می‌توان پدر ادبیّات ترکی آسیای غربی معرفی نمود. او کتابی به ‌نام اوصاف مساجد‌الشّریفه دارد. هم‌چنین ۸۳ بیت اخلاقی از او باقی‌ست که چرخ‌نامه نام دارد.

▪ شیّاد حمزه: در همان زمان احمد فقیه است و مثنوی یوسف و زلیخا را او اوّلین بار به ترکی ترجمه کرده است که ۱۵۲۹ بیت دارد.

▪ خواجه دهخانی: او در قرن سیزدهم می‌زیسته و از او چند غزل و یک قصیده به‌جای مانده است.

آنچه عنوان شد آثاری است که از آغاز دوره اسلامی تا قرن ۱۴ به زبان ترکی نوشته شده است و به‌دست ما رسیده است. از این دوره به بعد ادبیّات ترکی شدیداً تحت نفوذ ادبیّات فارسی قرار می‌گیرد و بسیاری از آثار ادبیّات فارسی به ترکی ترجمه می‌شوند. این دورة جدید در ادبیّات ترک با روی کار آمدن آل عثمان همزمان است.

دورة نفوذ ادب فارسی در آسیای صغیر

این دوره که از قرن ۱۴ با شدت یافتن تأثیرات ادبیّات فارسی آغاز می‌شود با مهاجرت روزافزون ایرانیان آرامش‌طلب و جنگ‌زده به آسیای صغیر شدّت می‌یابد و تقریباً اکثر کتابهای ادبیّات فارسی به ترکی ترجمه می‌شود که بر غنا و ارزش ادب ترک می‌افزاید و آن‌ را برای رشد همه جانبه آماده می‌نماید. این دوره تا قرن ۱۹ که ادبیّات ترک تحت تأثیر ادبیّات غرب قرار می‌گیرد پابرجاست.

● ادبیّات ترکی در سدة چهاردهم میلادی

ادبیّات ترکی چه در آسیای صغیر و چه در آسیای میانه که اکثر ترک‌زبانان در آن‌جا می‌زیستند در این دوره جهش پیدا می‌کند. این جهش از یک‌ سو به‌خاطر قدرت یافتن امپراتوری عثمانی و از سوی دیگر به‌دلیل رواج زبان و فرهنگ ایرانیان در آن‌جاست؛ در این دوره تأثیرات عمیقی که مولوی در ادب ترک گذارده بود با یونس امره شکوفا می‌شود. فرقه مولویّه به‌پامی‌شود و زبان فارسی در آن به مثابه زبان شعر درمی‌آید. از آثار به‌دست آمده در این دوره می‌توان به قصصُ‌الانبیای رابگزی اشاره نمود. شاعری گمنام نهج‌الفرادیس را می‌نویسد. اوّلین خسرو و شیرین در ادبیّات ترکی به‌دست شاعری به‌نام قطب به لهجه‌ای از آسیای میانه نوشته می‌شود. حسام کاتب جمجمه‌نامة عطّار را ترجمه می‌کند. نسیمی هم در این‌دوره به زبان‌های ترکی، فارسی و عربی شعر می‌سراید. گلشهری منطق‌الطّیر عطّار را ترجمه می‌کند و عاشق پاشا هم در قرن ۱۴ اشعار صوفیانه‌ می‌سراید. سولی فقیه داستانهای عاشقانه فارسی را ترجمه می‌کند. خواجه احمد بن مسعود مثنوی سهیل و نوبهار را از فارسی برمی‌گرداند. هم‌چنین او فرهنگ‌نامة سعدی را می‌نویسد. شیخ اوغلو قابوسنامه و مرزبان‌نامه را ترجمه می‌کند و احمدی از بزرگ‌ترین شعرای ترک تقریباً اکثر مثنوی‌های عاشقانة فارسی را به‌ترکی برمی‌گرداند. توتماجی آثار عطار را ترجمه می‌کند و شاعری به ‌نام محمّد، عشق‌نامه را به‌ترکی تحریر می‌نماید. برهان‌الدّین و کول‌مسعود و شیخ اوغلو صدرالدّین هم از دیگر شعرای این عهد هستند.

● ادبیّات ترکی سدة ۱۵ میلادی

امّا در دوره‌های بعدی یعنی قرن ۱۵ به بعد ادبیّات ترکی کم کم مستقل می‌شود. ترجمة آثار باازرش و گران‌بهای فارسی مثل آثار عطّار و سعدی و مولوی و نظامی و مانند اینها موجب غنی شدن ادب ترک شد و ادیبان ترک توانستند با این خمیرمایه به آفرینش آثاری مستقل مخصوصاً در زمینة شعر دست زنند هرچند که تا پایان قرن ۱۹ هنوز تحت تأثیر فارسی بوده و فارسی‌نویسی و استفاده از کلمات و ترکیب‌ها و تشبیهات فارسی، هرچه زمان می‌گذشت بیشتر و بیشتر می‌شد. یقینی، میرزاگدایی، سکّاکی، امیری، لطفی و میرزا حیدر هم‌چنین مقیمی از شاعران مهّم دورة نخست قرن ۱۵ هستند. در نیمه دوم قرن ۱۵، دانشمند بزرگی از ایل ترکمن به‌ نام امیر علی‌شیر نوایی ظهور کرد. او که وزیر سلطان‌حسین بایقرا بود؛ آثاری به فارسی و ترکی دارد. امّا شاهکارهای او همه به ترکی هستند. سلطان محمّد فاتح نیز که خود امپراتور عثمانی بود، اشعاری به فارسی و ترکی دارد. مرجیمک احمد هم دیگر کسی بود که قابوس‌نامه را به ترکی برگرداند. در این دوره به‌دلیل هرج و مرج شدید و نبود قدرت مرکزی در ایران، و ادب‌پروری و فرهنگ‌دوستی سلاطین عثمانی، بسیاری از ادیبان ایرانی به آسیای صغیر کوچیدند. از دیگر شعرای آن عهد، احمد داعی است که آثار زیادی مشتمل بر دیوان اشعار ترکی و فارسی دارد که ترجمة جاماسب‌نامه و اشکال ناصر توسی و تذکر۶۵۳۴۰;‌الاولیاء عطار از آن‌دسته است. شیخی معروف‌ترین شاعر این دوران است و اشعار زیادی از او به‌جا مانده است. احمدپاشا شاعر قصیده‌پرداز دیگر آن‌دوره است. نجاتی هم در همین دوره ابتدا کاتب بود سپس به شاعری روی آورد که به انصاف بسیار هم موفّق بود و غزل‌های نابی می‌سرود. آق شمس‌الدّین از دیگر دانشمندان صاحب نام ترک می‌باشد که آثاری از او به‌جا مانده است. مانیاس اوغلو مرادِ یونانی‌تبار کتابِ ترجمه گلستان سعدی را به سلطان‌مراد عرضه کرد و احمد بیجان آثار منثوری را تألیف نمود.

● ادب ترک در سده ۱۶

در قرن ۱۶ میلادی ادبیّات آذربایجانی با شاه اسماعیل صفوی کلید می‌خورد. حکیم فضولی نیز دیگر شاعر توانمند ترک‌زبان اهل بغداد است که به سه زبان ترکی، فارسی و عربی تألیفاتی دارد. سلطان سلیم هم دیگر شاعر آن‌دوره است. در همین دوران در بالکان و اروپای شرقی، و نیز در سرزمین‌های عثمانی تألیفاتی انجام شد که گرچه بسیاری از آنها به فارسی بود امّا در آن میان ترکی‌نویسی هم مورد توجّه بود. از میان آنها می‌توان به عدنی خانجیچ و ایزید آگیچ و احمد سودی (شارح زبان فارسی و مصحّح دیوان حافظ) فوزی موستاری، محمّد نرگسی که تألیفات بسیار زیادی دارد، و توکّلی دده سارایوولو، احمد صبوحی، احمد طالب، احمد رشدی و هم‌چنین محمّدرشید و علی زکی کیمیاگر اشاره نمود. احمد یسری، شاهزاده بایزید و لدنی دیگر شعرای ترکی-فارسی‌گوی عثمانی محسوب می‌شوند. اولیا چلبی، در این اوان سیاحت‌نامه را نوشت. خیالی شاعر توانمند عثمانی، در این عصر متولّد شد که به حافظ آسیای صغیر شهرت دارد. باقی و نوعی، از دیگر هم‌عصران او به‌شمار می‌آیند. اسحاق چلبی اسکوپیچ و آهی نیگبولویچ، هم در بالکان شاعری نمودند. هم‌چنین از دیگر شعرای بالکان می‌توان به حیرتی، اصولی و آگهی اشاره نمود. در تصوّف هم، در قرن ۱۶ ابراهیم گلشنی ساربان امی سنان و شمس‌الدّین سیواسی به شاعری پرداختند. لامعی از پرکارترین شاعران ترک است که در حیات ادبی خود بسیاری از آثار جامی و نظامی را به‌ترکی برگردانده است. او از آثار عنصری و اهلی شیرازی و فخرالدّین اسعد گرگانی هم برگردان‌هایی دارد. یحیابیگ هم مثنوی‌های زیبایی به ترکی سروده است. فلیپلی چلبی، همایون‌نامه را نوشت. سهی‌بیگ تذکرة هشت‌بهشت را تألیف نمود. در تذکره‌نویسی هم پیشرفت بسیاری حاصل شد و کتب بسیار زیادی تألیف گشت. از تألیفات اخلاقی سده ۱۶ به‌زبان ترکی جمال‌النّصایحِ ابن‌کمال و اخلاق اعلاییِ عالی چلبی از آن دسته‌اند. سروی و شمعی نیز از نویسندگان پرکار نثر ترکی در سده ۱۶ میلادی هستند.

● ادبیّات ترک در قرن ۱۷

در قرن ۱۷ یحیا افندی و نفعی اهل ارزروم معروف‌ترین شعرا هستند. نشاطی هم از استادان بلامنازع ادبیّات ترک است که غیر از اشعار زیبای خود کتابی در قواعد فارسی دارد. نائلی، فهیم و نابی (شاعر بزرگ و توانمند ترک‌زبان) و عطایی، از بزرگ‌ترین شعرای ترک در سدة ۱۷ هستند. ریاضی هم اشعار و تألیفاتی در این دوره دارد. فایزی (روضـ۶۵۳۳۹;‌الاشعار و ساقی‌نامه) و سیدمحمدرضا (تذکر۶۵۳۴۰;‌الشعرا) ویسی (خواب‌نامه و شهادت‌نامه) را در این عهد نوشتند. در این دوره و در ایران، میرزا مهدی خان استرآبادی فرهنگ‌نامة ترکی-فارسی سنگلاخ را نوشت.

نمونه ادبیّات این دوران را در شعری از نفعی می‌توان سراغ گرفت:

خسرو ذی‌شان کی خیل عسکری‌نین هر بیری

اردشیر و بهمن و افراسیاب روزگار

● ادبیّات ترکی در قرن ۱۸

در قرن ۱۸ میلادی تحوّلی در ادب ترک پدید می‌آید و آن، این است که دیگر دورة جنگ‌ها به‌پایان رسیده و عیش و عشرت رواج می‌یابد. شعرا و ادیبان بزرگ ترک را در قرن ۱۸، که به عهد لاله مشهور است کامی، درّی و تائب و نیز جازم، ندیم، زیرک‌زاده، سامی، و وهبی و نحیفی در نیمة اوّل قرن، و نورس قدیم به‌همراه حشمت، شیخ غالب، اسرار، ده‌ده سنبل‌زادة وهبی تشکیل می‌دهند. در زمینه تصوّف جلوتی، بورسوی و حقّی و ارزرومی ظهور می‌کنند. در نثر رامیز، صفایی، سالم از نام‌آوران این دوره‌اند و اسماعیل بلیغ (نخبـ۶۵۳۳۹;‌الآثار) را می‌نویسد.

● ادبیّات ترک در قرن ۱۹

درقرن ۱۹ شعر ساده‌تر شد و ترکیبات فارسی اندکی کمتر، ولی شاعر بزرگی برنخاست. غالب لفکوشچالی، اسکودارلی حقّی، عارف حکمت و رستم پاشا و نیز واصف اندرونی، لیلی خانم و خواجه فهیم در نظم، و در نثر شفقت بغدادی، عبدالرّحمن سامی پاشا شأنی‌زاده و داوود افندی از معروف‌ترینان هستند. پس از این ادبیّات ترکی در آسیای صغیر تحت تأثیر ادبیّات فرانسه و در آذربایجان و آسیای میانه تحت تأثیر ادبیّات روسی قرار گرفت.

● ادبیّات معاصر ترک

در این دوره با تأثیرپذیری از اروپا، ادبیّات ترک تغییر یافت. عبارات و کلمات فارسی کمتر شد و تأثیرات و عناصر اروپایی و غربی وارد ادبیّات ترکی ‌گردید. البتّه این دوره یکی از بهترین دوره‌های ادب ترکی است که دو تن از بزرگ‌ترین مفاخر ادب ترک و جهان به ‌نام‌های ناظم حکمت و اورحان پاموک (برنده جایزه ادبی نوبل۲۰۰۶) را عرضه نمود. شاعران بسیاری نیز پدید آمدند که مهم‌ترین آنها در ترکی استانبولی عبارت‌اند از: ناظم حکمت، تورگوت اویار، جمال ثریا، توفیق فکرت، یحیا کمال، اورحان ولی، احمد عارف، شکوفه نهال و...

و در ترکی آذربایجانی، شاهمار اکبرزاده، بختیار وهابزاده، صمد وورغون، نصرت کسمنلی، محمّد حسین شهریار و...

در همین اوان در زمینة داستان‌ نیز تحوّلاتی ایجاد شد و رمان‌نویسی آغاز گشت. از میان نویسندگان بزرگ و بنام ترک در این دوره در ترکی استانبولی می‌توان به این نام‌ها اشاره نمود: نجاتی جومالی، عزیز نسین، اورهان کمال، هالیکارناس بالیکچیسی، یاشار کمال، اورحان پاموک، ناظم حکمت و...

و در ترکی آذربایجانی می‌توان به: اسماعیل شیخلی، محمّد سعید اردوبادی، قوربان سعید، آنار، آفاق مسعود، ائلچین، کمال عبدا... و... اشاره کرد.

هم‌چنین از بعد تأثیر‌پذیری از ادبیّات سایر ملل و برای بررسی دقیق‌تر دوره‌های ذکر شده به موارد زیر می‌توان اشاره نمود:

۱) مرحله تأثیر و نفوذ‌پذیری از ادبیّات فارسی و اسلام،

۲) مرحله تأثیر‌پذیری از ادبیّات اروپایی

در مرحله اوّل ادبیّات ترکی به معنای وسیع کلمه تابع ادبیّات اسلامی و ملل مسلمان بود. دولت و حکومتی ترکی وجود داشت و دور این محور، ادبیّات ترکی می‌چرخید و از مکاتب و مدارس ادبی اسلامی، ادبای ترک نیز فارغ‌التحصیل می‌شدند.

در قرن چهاردهم نسیمی (عمادالدّین) شاعر مشهور منسوب به فرقه باطنی (گروهی که برای هریک از حروف قرآن، معانی خاص قائل می‌شد و به حروفیّه معروف شد) ظهور کرد؛ تا جایی که وی را متّهم به زندیقی کردند و کشتند.

در قرن پانزدهم نام‌هایی از جمله: شیخی، احمد پاشا، نجاتی می‌درخشد و نام گروهی از علما که توجّه فراوانی به فقه‌اللغـ۶۵۳۳۹; و اصطلاحات داشتند و آثار فارسی را به ترکی برمی‌گردانیدند و بر آن‌ها شرح می‌نوشتند بارزتر است. هم‌چنین در این دوره، ذکر اسامی سروری، سود و ابن‌کمال ضروری است.

در قرن شانزدهم ادبیّات ترکی به اوج کمال رسید. چرا که سلیمان قانونی سلطان عثمانی، مردی شاعر بود و عدّه‌ای از ادبا را به دور خود جمع کرده بود. از سلمان قانونی دیوانی به‌جا مانده که تخلّص او در آن محبّی است.

بزرگ‌ترین شاعران ترک این قرن، باقی و فضولی بودند و در این روزگار ادبیّات ترکی، دیگر جنبه تقلید و دنباله‌روی از زبان و ادبیّات فارسی نداشت و اشتباه است که اگر اشعار این دوره را ابتکاری ندانیم. کسانی‌که در معانی ادبی ترکی دقّت دارند به‌خوبی متوجّه می‌شوند که ادبیّات این زمان دارای خیال و فکر تازه است و در آنها از فتوحات نظامی و اصلاحات داخلی دولت عثمانی، مطالب فراوانی به‌چشم می‌خورد.

در قرن هفدهم سبک و شیوه ادبیّات فارسی، در نفعی، متجلّی است؛ هم‌چنین در آثار شیخ الاسلام (یحیی افندی)، که در غزل تفوّق داشت. در این قرن نویسندگان مبّرز و برجسته‌ای ظهور کردند. ادبیّات ترک در دوران امپراطوری عثمانی رونقی فراوان یافت. حتّی سلاطین عثمانی نیز شعر می‌سرودند؛ از جمله سلطان سلیم دیوانی از اشعار خویش دارد. تقریباً هر کسی که در عهد امپراطوری عثمانی سوادی داشت شعر می‌سرود، در طی ۶ قرن حکومت امپراطوری عثمانی ۲۲۰۰ تن شاعر نام‌آور ظهور کرد که در بین آنان نام ۱۲سلطان و عدّه زیادی شاهزاده ذکر شده است. این شاعران بیشتر در ستایش خداوند، سلطان زمان و معشوق شعرهای فراوان فراهم می‌ساختند.

احمدی سیواس از شاعران نام‌آور ترک که در سال ۱۴۱۳ درگذشت؛ از سبک نظامی گنجوی و اسکندرنامه وی الهام گرفت و در اثر خود از غلبه اسکندر بر ایران تا تاریخ، دین و فلسفه خاورمیانه را از ابتدا تا دوران سلطنت بایزید اوّل، به‌تفصیل شرح داده و به رشته نظم درآورد. اوّلین کسی که تاریخِ ترکان را به نظم سرود؛ احمد‌پاشا یکی دیگر از شاعران بزرگ زبان‌ ترکی بود که بسیار مورد توجّه سلطان محمّد دوّم قرار داشت تا جایی که این شاعر را به وزارت خویش برگزید. احمد‌پاشا در سال ۱۴۹۶ درگذشت.

نجاتی از شاعران بزرگی است که اشعار بسیاری ‌سروده است. او از مدّاحان خاص سلطان محمّد دوّم و سلطان بایزید دوّم بود و در سرودن غزل به ترکی مهارت بسیاری داشت و اشعارش از آثار پر اوج ادبیّات ترک محسوب می‌گردد. وفات نجاتی در سال ۱۵۰۸ رخ داد.

بزرگ‌ترین غزل‌سرای دربار عثمانی محمود عبدالباقی بود، وی نخست به کار زین‌سازی اشتغال داشت امّا ناگهان از این حرفه دست کشید و به شاعری و مدیحه‌سرایی پرداخت و از انعامات سلطان سلیمان بهره فراوان یافت. در مرثیه‌ای که برای سلطان سلیمان سرود هیجان و التهاب بسیار دیده می‌شود.

از کتاب‌های مهمّ این دوران: کتاب سیاحت‌نامه اولیا چلبی است. در این قرن «ساز شاعر لری» به تعداد فراوان در میان فرقه‌های تصوّف و سپاهیان وجود داشتند که بیشتر در فرقه مولویّه، بکتاشیّه و قزلباش و سپس انکشاریّه بودند.

در قرن هجدهم، شعرایی هم‌چون خواجه راغب‌پاشا، شیخ غالب و ندیم ظهور کردند. این عصر در تاریخ ترکی به عصر خزامی معروف است. با این‌که در این دوره فتور و سستی در کار دولت پدید آمده بود امّا سلطان عثمانی از علما و هنرمندان حمایت می‌کرد و وزیر او نیز در کمک به این امر مهم پیش‌قدم بود و بر اثر توجّه و عنایت سلطان به امور علمی، هنری و ادبی، مجامع ادبی پیشرفته نیز در اسلامبول پدید آمد. شیخ غالب در کتابش حسن و عشق مطالب جالب ادبی آورده وی آخرین شاعر دوره نخستین ادبیّات ترکی به‌شمار می‌رود.

● عوامل تأثیرگذار بر روند شکوفایی ادبیّات کلاسیک ترکی در ایران

با توجّه به موضوع این مطلب که به بررسی سیر غزل ترکی در ایران می‌پردازد؛ بررسی عوامل و جنبش‌هایی که تأثیر انکارناپذیری بر این ادبیّات داشته‌اند ضروری به نظر می‌رسد. مثلاً نمی‌توان از روی کار آمدن دولت صفویّه و تأثیر انکارناپذیر آن بر سرنوشت ادبیّات ترکی غافل ماند. هم‌چنین بر همگان آشکار است که ادبیّات مرثیه و ادبیّات عاشق‌های آذربایجان دو ستون محکم و تکیه‌گاه زبان ترکی و ادبیّات آن هستند که در ادامه بر این تحوّلات و نقش موارد ذکرشده، نظری اجمالی می‌اندازیم؛ البتّه چون ادبیّات عاشق‌ها ادبیّاتی ذاتاً شفاهی و هجایی‌ست و خود موضوعی مستقل و گسترده می‌باشد از بررسی آن صرف نظر می‌کنیم.

● تأثیر صفویّه بر ادبیّات آذربایجان

سدة دهم هجری/ شانزدهم میلادی با حادثة بزرگی در ایران همراه بود. در سال ۹۰۷ ه.ق/ ۱۵۰۲م؛ اسماعیل صفوی از خاندان شیخ صفی‌الدّین اردبیلی، پس از ۱۲ سال تلاش و از میان بردن ۵۰ حاکمیّت محلی، سرانجام در تبریز تاج‌گذاری کرد. او با محور قرار دادن مذهب تشیّع، حکومتی یکپارچه و متمرکز ایجاد کرد.

شاه اسماعیل به دو نکتة اساسی توجّه داشت: یکی مذهب تشیّع و دیگری زبان ترکی. اوّلی پایه و اساس قدرت‌گیری خاندان صفویّه بود و دوّمی عامل بسیج هواداران صفویّه. در سپاهی که شاه اسماعیل برای اجرای اهدافش گردآورده بود، قبایل ترکی چون شاملو، استاجلو، تکللو، روملو، افشار، ذوالقدر، قاجار و ارساق شرکت داشتند. این قبایل در زمان شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل، با نام قزلباشان معروف شدند. شیخ حیدر به هوادارانش دستور داده بود که کلاه سرخ رنگِ دوازده تَرکی به نشانة ۱۲ امام بر سر بگذارند.

قزلباشان هستة اصلی سپاه شاه اسماعیل را تشکیل می‌دادند. عامل ارتباط معنوی و ظاهری شاه اسماعیل با مریدانش نیز زبان ترکی بود. با به‌قدرت رسیدن شاه اسماعیل، زبان ترکی نیرویی دوباره گرفت. شاه اسماعیل خود به ترکی شعر می‌سرود و ختایی تخلّص می‌کرد. قسمت مهمّ اشعار او در عشق امام علی(ع) و امامان شیعه است. در زمان شاه اسماعیل، قالب قوشما (دو بیتی ۱۱ هجایی)، به وسیلة شاه اسماعیل و شعرای معاصر او توسعه یافت. قوشما، از وزن‌های هجایی معمول در میان اقوام ترک است. هر قوشما ۲ تا ۵ بند است.

نمونه‌ای از قوشما:

هرکیم شیخ صفی‌نین امرینی توتماز

یورلور بو یولدا منزله چاتماز

غیر میللت اونا اعتبار ائتمز

جومله عبادتین باشی دیر توحید

اشعار عاشقانه نیز با اوزان هجایی مانند قوشما، گرایلی (دو بیتی ۸ هجایی) و بایاتی (دوبیتی ۷ هجایی) در همین زمان پدید آمد. شاه اسماعیل خود غزل‌سرایی زبده بود. او از شاعران برجستة ترکی آذربایجانی است. نامه‌هایی که شاه اسماعیل برای پادشاهان عثمانی هم‌چون سلطان مراد و سلطان سلیم می‌نوشت، به زبان ترکی بودند.

زمانی که شاه اسماعیل تبریز را از سلطان مراد آغ‌قویونلو گرفت و عَلَم شیعه‌گری برافراشت، ادیبان پارسی‌زبان دربار آغ‌قویونلو که عده‌ای از آنان سنّی متعصّب بودند، به عثمانی رفتند. این ادیبان هم‌چنان به کار ترویج زبان پارسی در عثمانی ادامه دادند. سلاطین عثمانی نامه‌های خود را برای شاه اسماعیل به فارسی می‌نگاشتند. اغلب شاعران آذربایجان در دربار صفوی گردآمده بودند. حبیبی شاعر معروف متولّد برگشاد، ملک‌الشعرای دربار بود و شعری به فارسی از او در دست نیست. در دربار شاعران دیگری چون محمّد امین سلطان ترکمان و برادرش محمّد مؤمن‌بیگ به پارسی و ترکی شعر می‌سرودند. مولانا کلب‌علی راغب تبریزی (وفات ۱۰۰۲ق)، عقیقی شروانی و قاضی اعرجی مراغی از شاعران این دوره هستند که هم به پارسی و هم به ترکی شعر گفته‌اند. صادق‌بیگ افشار تبریزی متخلّص به صادقی، در نظم و نثر فارسی و ترکی جغتایی دست داشته است. دیوان غزلیّات ترکی و منشأت ترکی دارد. معروف‌ترین اثر او تذکرة مجمع الخواص در شرح احوال شاعران معاصر اوست که به زبان ترکی جغتایی نوشته و آقای عبدالرسول خیّام‌پور استاد دانشگاه تبریز آن را به فارسی ترجمه کرده است.

علاوه بر آثار مکتوب، داستان‌های ترکی توسط عاشیق‌ها یا همان نوازندگان و خوانندگان دوره‌گرد در آذربایجان پدید آمدند. اینان دنباله‌رو اوزان‌های قدیمی بودند و وجود آن‌ها نشان‌گر عمق سیطرة زبان ترکی به‌ویژه در روستاها و شهرهای کوچک است. از این داستان‌ها می‌توان به کوراوغلو، اصلی و کرم، قنبر و آرزو، شاه اسماعیل، عاشیق غریب و صنم و عاشیق عباس توفارقانلی اشاره کرد.

حقیری یکی از نمایندگان برجستة شعر آذربایجان در سدة دهم است. وی چه در دیوان ترکی خود و چه در مثنوی لیلی و مجنون که آن را به ترکی نوشته، از شاعرانی چون جامی و هاتفی بسیار تأثیر پذیرفته است. در لیلی و مجنون او، تأثیر جامی افزون‌تر است. فردی اردبیلی از شاعران مکتب وقوع است که دیوان او به فارسی و ترکی در موزة بریتانیا موجود است.

بی‌تردید فضولی ستارة درخشان آسمان ادبیّات آذربایجان و بزرگ‌ترین شاعر ترکی آذربایجانی در سدة دهم است. محمّد بن سلیمان بغدادی متخلّص به فضولی (۱۵۵۶-۱۴۸۹م) بر دیگر شاعران برتری دارد. ادبیّات ترکی با فضولی به اوج خود رسید. قبل از فضولی ادبیّات ترکی آذربایجانی شکل‌هایی چون مثنوی و غزل را آزموده بود. فضولی خود استاد غزل بود. علاوه بر آن او نخستین آثار ارزندة تمثیلی را در ترکی آذربایجانی آفرید. (بنگ و باده- صحبت‌الاثمار) فضولی مانند نسیمی کوشید تا شعر ترکی را با اوزان عروضی سازگار نماید و هر چند موفقیّت چشم‌گیری به‌دست آورد، ولی واقعیّت این است که ترکی با وزن هجایی سازگارتر است. او در ۹۴۲ لیلی و مجنون را به ترکی سرود. مثنوی بنگ و باده را به نام شاه اسماعیل تمام کرد. کتاب روضـ۶۵۳۳۹;‌الشهداء، تألیف ملاحسین کاشفی را به نام حدیقـ۶۵۳۳۹;‌السعداء به ترکی ترجمه کرد. فضولی حدیث اربعین از آثار جامی (شامل چهل حدیث) را به همراه معنی منثور و ترجمة منظوم، به ترکی برگرداند. او در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته است، یادآوری می‌کند که این «چهل دانه گوهر را برای فیض عموم» به ترکی ترجمه کرده است. از کتاب‌های دیگر او می‌توان به شکایت‌نامه (ترکی)، مطلع‌الاعتقاد (ترکی)، ساقی‌نامه (فارسی)، قصیدة انیس‌القلب (فارسی) اشاره کرد. فضولی در هر سه زبان ترکی، فارسی و عربی آثاری بی‌بدیل داشته و به حق او را شکسپیر شعر ترکی می‌نامند.

در سال ۹۴۴ ه.ق/ ۱۵۳۹م محمّد بن حسین کاتب نشاطی شاعر معروف، کتاب روضـ۶۵۳۳۹;‌الشهداء نوشته ملاحسین واعظ کاشفی را با نام شهدا‌نامه به ترکی ترجمه کرد. نشاطی این کار را به دستور شاه تهماسب و نیز تأکید قاضی‌خان سار و شیخ اوغلو حاکم شیراز انجام داد. از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک شناختی شهدانامه، استفادة مترجم از واژه‌های خاص گویش تبریزی است. به‌ویژه این که بیش‌تر این واژه‌ها برای نخستین بار وارد زبان مکتوب شده‌اند.

روحی انارجانی (انرجانی) یکی از شعرای معروف سدة دهم است. او در زمان سلطان محمّد خدابنده چهاردهمین پادشاه صفوی می‌زیست. به گفتة محمّد‌علی تربیت در کتاب دانشمندان آذربایجان، او از شعرای نامور آذربایجان بوده و در نظم و نثر پارسی استاد و صاحب دیوان و منشأت است. تنها نسخة بازماندة رساله‌ای از او که به سال ۱۰۳۷ه.ق به خط فریدون گرجی نوشته شده، توسط عباس اقبال آشتیانی به چاپ رسیده است.

او رساله‌ای به زبان ترکی آذربایجانی نوشته است که شامل یک مقدمه، دو بخش و یک خاتمه است. مقدمه در خطبه و بیان سبب تألیف رساله است. بخش اوّل، در دوازده فصل و دربارة رسم و آیین مردم تبریز است. بخش دوّم، در چهارده فصل در بیان اصطلاحات و عبارات جماعت اناث و اعیان و اجلاف مردم تبریز است. خاتمة رساله دارای ۲۹ بیت در بی‌وفایی زنان و ۷ بیت عاشقانه است.

در سدة یازدهم هجری نیز سیر تکاملی زبان ترکی ادامه یافت. صائب تبریزی(۱۰۱۶-۱۰۸۶ق) معروف‌ترین شاعر این سده است که عنوان ملک‌الشعرایی را از شاه عباس دوّم گرفت. صائب در شعر پارسی چیره دست و در ترکی شاعری زبده بود. نسخة دست‌نویس دیوان غزلیّات ترکی او به وسیلة پرفسور حمید آراسلی در دانشگاه لنینگراد پیدا و چاپ شده است. مجموعة اشعار ترکی صائب در باکو چاپ شده و برخی غزلیّات او توسط بالاش آذراوغلو به نظم فارسی درآمد.

توتولموش کونلومو جام ‌ایله شادان ائیله‌مک اولماز

ال‌ایلن پسته‌نین آغزینی خندان ائیله‌مک اولماز

از دیگر شاعران ترکی‌سرا می‌توان به قوسی تبریزی (دارای دیوانی با ۶ هزار بیت)، درویش مثلی فرزند میرزا چلبی تبریزی (که شعر ترکی‌اش بر اشعار عربی و فارسی رجحان دارد)، محمّد تقی دهخوارقانی تبریزی (مرگ ۱۰۹۳ ه.ق) و شاکر شیروانی از شاگردان مکتب فضولی را می‌توان نام برد. مرتضی قلیخان در اشعار ترکی خود، از حافظ و سعدی سود برده است. محمّد حسین روانی در ۱۰۶۸ ه.ق گلستان سعدی را به ترکی برگرداند. که نسخه‌ای از آن به خطّ مؤلف در کتابخانة ملی تبریز موجود است.

● درآمدی بر ادبیّات مرثیه در ادب آذربایجانی

ذوالجناح اوستن ییخیلدی چون صراط المستقیم

سؤیله‌دی اول دم‌ده بسم‌الله الرحمان الرحیم

صرّاف تبریزی

(چون صراط‌مستقیم از ذوالجناح بر زمین افتاد

در آن لحظه گفت بسم الله الرحمن الرحیم)

مرثیه خواندن در مرگ عزیزان از سنتّ‌های قدیمی است. ترک‌زبانان نیز شعرهایی را در قالب بایاتی می‌سرایند و با حالت خاصی موقع عزاداری برای فرزندان، بزرگان قوم و قبیله و نزدیکان می‌خوانند. ساغور، آغی و اوخشاما از جمله این عزاداری‌ها هستند. این رسم از زمان‌های خیلی دور بین آذری‌‌ها رایج بوده، مانند منظومه بسیار قدیمی آلپ ارتونقا که شاعرش شناخته نشده است که به نظر عده‌ای این آلپ ارتونقا، همان افراسیاب معروف شاهنامه است.

آلپ ارتونقا اؤلدو می

ایس‌سیز آجی قالدی می

اؤزلک اؤجون آلدی می

ایمدی یورک ییرتیلیر

...

(آیا آلپ ارتونقا کشته شد؟

آیا فقط تلخی و ناکامی باقی ماند؟

آیا توانست انتقامش را بگیرد؟

حالا جگر پاره پاره می‌شود)

این نوع شعرها الان هم رواج دارد مثلاً این اوخشاما:

آغلایان باش‌دان آغلار

کیپریک‌دن، قاش‌دان آغلار

قارداشی اؤلن باجی

دورار اوباشدان آغلار

(گریه کننده یک‌سره می‌گرید

او با مژه‌ها و ابروانش می‌گرید

خواهری که برادرش مرده است

وقت سحر برمی‌خیزد و گریه می‌کند)

● مرثیه دینی

بعد از مسلمان شدن ترک‌ها و شیعه شدن آن‌ها کم‌کم مرثیه دینی در شعر ترکی برای خودش جایگاهی ویژه یافت. اسماعیل ختایی و محمّد فضولی دو شاعری بودند که مرثیه را به‌عنوان یک گونه ادبی مطرح و پایه‌هایش را محکم کردند.

مثلاً اسماعیل ختایی این مرثیه را درباره عاشورا و امام حسین سرود:

بو گون ماتم گونو گلدی

آه حسین، وا حسین

سنین دردین باغریم دلدی

آه حسین، وا حسین

کربلانین اؤنو یازی

اورییندن چیخماز سؤزی

یزیدلرمی قیردی سیزی؟

آه حسین، وا حسین

...

امروز روز ماتم آمد

آه حسین و وا حسین

دردِ تو سینه‌ام را شکافت

آه حسین و وا حسین

ماجرای دشت کربلا

از دل تو بیرون نمی‌رود

آیا یزیدی‌ها شما را کشتند؟

آه حسین و وا حسین

مرثیه دینی که با شاعرهایی مثل اسماعیل ختایی و محمّد فضولی پا گرفته بود در دورة قاجاریه به اوج خودش رسید. از آن زمان تا به حال شعرای زیادی ظهور کرده‌اند که همه هنر شعری‌شان را صرف شعر آیینی کرده‌اند؛ نظام‌الدّین محمّد توفارقانی، سید فتّاح مراغه‌ای، حاجی خداوئردی خویی، سعدی زمان، ابوالحسن راجی، از شاعران قدیم، و منزوی، بیضای اردبیلی، یحیوی و... در دوره معاصر. در آن سوی ارس هم شاعران مرثیه‌سرای زیادی ظهور کردند. مثل خورشید بانو ناتوان، سالک اردوبادی و عباسقلی آقا باکیخانوف.

دخیل مراغه‌ای، صرّاف تبریزی، قمری دربندی و راجی تبریزی چهار شاعر بزرگ مرثیه ترکی هستند.

دخیل مراغه‌ای در قرن سیزدهم در مراغه دنیا آمد. دخیل به شاعر مقتل‌نویس معروف است؛ چون یک مقتل هفت جلدی به صورت نظم و نثر نوشته است:

باش‌وئرن من، باش‌کسن سن، قیل و قال ائتمک نه‌چون

بیر نفر مظلومو اؤلدورمک‌ده بو غوغا نه‌دیر

ایندی یئل توفان ائدر، توز تورپاغی ائیلر کفن

یار کویوندا شهیده خلعت دیبا نه‌دیر

(سردهنده من، سربُرنده تو، این قیل و قال چیست؟

برای کشتن یک مظلوم این‌ غوغا چیست؟

اکنون باد توفان می‌کند و غبار را کفنم می‌نماید

برای شهید کوی دوست خلعت دیبا چه معنی دارد؟)

قمری دربندی در در سال ۱۳۵۰ قمری در شهر دربند داغستان روسیه به دنیا آمد. دیوان قمری شهرت بسیار زیادی در بین ترک‌زبانان دارد. او هم یک مقتل به نظم و نثر نوشته است.

ماه محرم اولدو گئنه گؤی‌لر آغلادی

دوشدو جهانه غلغله، عالم‌لر آغلادی

(ماه محرم شد و دوباره آسمان‌ها گریستند

در جهان غلغله افتاد و دو عالم گریه کردند)

دیگر شاعر بزرگ ترک،‌ صرّاف تبریزی است که در سال ۱۲۷۱ در تبریز به دنیا آمد. صرّاف را می‌توان از بزرگ‌ترین شاعران دوران خود دانست.

ذرّه ذرّه دولدوروب از بس وجودون شور حق

کربلا دشتین ائدیب شور حسینی طور حق

قیلدی بو صورت‌له ذاتیندن تجلّا نور حق

لن‌ترانی عقده‌سین حل ائتدی موسای کلیم

(از بس شور حق ذرّه ذرّة وجودش را پر کرده است

شور حسینی دشت کربلا را مبدّل به طور حق نموده است

با این کار نور حق از ذاتش تجلّی نمود

در آن لحظه برای او گره و مشکل لن‌ترانی موسی حل شد.)

شعر مرثیه و شیوه‌های عزاداری ترک‌ها به طرز خاصّی با هم عجین شده‌اند؛ یعنی کم‌تر شعر آیینی ترکی هست که نشود آن را در مجلس عزای حسینی خواند. چون شاعران آیینی ترک، شعرهایشان را فقط برای خوانده شدن در مجالس عزاداری اهل‌بیت می‌گویند. یعنی شعر آیینی همان نوحه و مرثیه است و بیشتر شعرهای مرثیه را می‌شود در مجالس عزاداری خواند. مثلاً مثنوی در زمان خاصی از مجلس خوانده می‌شود. در اصطلاح مرثیه به این مثنوی‌ها دوبیت می‌گویند، و یا ترکیب‌بند و قوشم در شجاعت‌خوانی کاربرد دارد. از بایاتی هم فقط هنگام روضه خواندن استفاده می‌کنند.

در شعرهایی که موقع سینه‌زنی خوانده می‌شود یک یا چند بیت به وسیلة مردم تکرار می‌شود. این بیت که مهم‌ترین و قوی‌ترین بیت شعر است باعث شده تا شاعرها موقع سرودن شعر، ابتدا به اصطلاح یک شاه‌بیت بگویند و آن را در اول شعر بیاورند و بعد به سراغ اصل شعر بروند.

● اوخشاما اوج مرثیه

اوخشاما به زبان آوردن خصوصیّات خوب اخلاقی و رفتاری شخص درگذشته بر سر مزارش است که با سبک و شیوة خاصّی گفته می‌شود. اوخشاما آن‌قدر جانسوز است که هرکس معنی آن را هم نفهمد؛ به‌خاطر لحن خواندن اوخشاما تحت تأثیر قرار می‌گیرد. اوخشاما فقط در قالب بایاتی که یک قالب خاص در شعر ترکی است، گفته می‌شود. بایاتی قدیمی‌ترین قالب شعر ترکی است. در حال حاضر بایاتی‌های زیادی وجود دارد که شاعر هیچ‌کدام از آن‌ها مشخص نیست. بایاتی چهار مصراع دارد. هر مصراع هفت هجایی به دو قسمت ۳ یا ۴ هجایی تقسیم می‌شود که در هر قسمت، باید یک کلمه یا جملة کامل بیاید.

بیلمه‌ین‌لر بیلدی گل

غم اورییم بؤلدو گل

پرچمیوه صاحب اول

اباالفضلین اؤلدو گل

(هرکس نمی‌دانست، خبردار شد

غم، دلم را به دو نیم کرد

پرچمت را بردار

بیا که ابوالفضلت کشته شد)

نوحه، مرثیه و عزاداری ترکی بخشی از اعتبار خودش را مدیون همین اوخشاماهای جانگداز است.

● حماسه، بعد فراموش‌نشده مرثیة ترکی

یکی از تفاوت‌های اساسی عزاداری ترک‌ها با عزاداری مردم نقاط دیگر، زنده و پویا بودن روح حماسی در اشعار و در عزاداری‌های ترک‌هاست. خواندن شعرهایی در قالب‌هایی مثل مسمّط، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند و قوشما، شور و هیجان حماسی در مجلس به‌پا می‌کند. مخاطب ترک‌زبان بعد از شنیدن شجاعت‌خوانی، در دل خودش غرور و افتخاری نسبت به قهرمانان کربلا حس می‌کند و در نظر او این حس را ایجاد می‌کند که آنان قهرمانان و انسان‌های نیکی بودند که همه صفات خوب و عالی را داشتند؛ امّا به‌دست ظالمان زمان، مظلومانه و در عین قدرت و اقتدار کشته شدند. در نظر آن‌ها شهیدان کربلا همة خصوصیّات یک انسان کامل را دارا بودند. به خواندن این شعرهای حماسی و یا شعرهایی که برتری‌های بزرگان کربلا نسبت به دشمنان اهل بیت را نشان می‌دهد شجاعت‌خوانی می‌گویند. مدّاح یا شاعر، شعر را با شور و حرارت می‌خواند و در جایی که نکتة خوب و مثبتی از قهرمان شعر گفته می‌شود، مکث می‌کند؛ در این وقت، حاضران با بلند کردن دست خود و گفتن عبارت‌هایی مثل به‌به و احسنت، حرف شاعر را تأیید می‌کنند. گاهی هم اهل مجلس به خواستة مداح، یک مصراع یا عبارت خاصی از شعر را به صورت دسته‌جمعی تکرار می‌کنند و در حقیقت، سخن پیام اصلی شعر را تأیید می‌کنند.

در شعر زیر که بخشی از یک ترکیب‌بند است؛ روح حماسی در مکالمة‌ سیدالشهد با حضرت زینب، هنگام آخرین وداع کاملاً مشخص است.

گئدیرم نهضتیمی عالمه اعلان ائدرم

متن و منشورومو بو مردمه عنوان ائدرم

گر قبول ائتمه‌سه‌لر حق و حقیقت یولونو

جانیمی مکتب قورآنیمه قوربان ائدرم

کرسی دینه ائدیب تکیه جفاپیشه یزید

کاخ ظلمین باشینا شامیده ویران ائدرم

دیل‌خوشام یاره گؤره نیزه‌یه باشیم وورولا

هر نه‌ییم واردی فدای ره جانان ائدرم

دؤرد ‌مین اوخ پیکریمه دیسه‌ده بیر آخ دئمه‌رم

سر به سر مقتلیمی قان‌ایله الوان ائدرم

دوشرم مقتله، اوخ‌لار سینه‌م ‌اوسته گول آچار

سینه‌می شوق ویصال‌ایله گولوستان ائدرم

پنج‌تن دن گله‌جک مقتلیمه چار تنی

بزم عرفانی بنا، اوردا کماکان ائدرم

عشق‌ده سعی ائله مندن سورا ثابت‌قدم اول

اؤلوب عباس، گتیر پرچمی صاحب‌عَلَم اول

(می‌روم تا نهضتم را به عالم اعلام کنم

می‌روم تا متن منشورم را به این مردم عنوان کنم

اگر راه حق و حقیقت را قبول نکنند

جانم را فدای مکتب قرآن کنم

یزید تکیه بر کرسی دین زده است

در شام، کاخ ظلم را بر سرش ویران کنم

دل‌خوش از اینم که سرم به‌خاطر دوست بر سر نیزه خواهد رفت

هرچه دارم فدای راه جانان خواهم کرد

اگر چهار هزار تیر هم به پیکرم بخورد، یک آه هم نمی‌گویم

مقتلم را از خون خود خونین خواهم کرد

به روی مقتل می‌افتم و تیرها در سینه‌ام خواهند شکفت

سینه‌ام را به شوق وصال، گلستان می‌کنم

چهار تن از پنج تن به مقتلم خواهند آمد

من در آن‌جا بزم عرفان را برپا خواهم کرد

سعی کن که بعد از من در عشق ثابت‌قدم باشی

عباس کشته شده است، پرچم را بیاور و صاحب‌علم شو)

صالح سجادی



همچنین مشاهده کنید