سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

سیاست مالی مخارج دولت


سیاست مالی مخارج دولت

باورهای نادرست اقتصادی

وقتی بودجه دولت مازاد دارد از مزایای رفاهی نباید کاسته شود.

«دقیقا زمانی که بودجه دولت به سمت مازاد پیش می‌رود ... اقدام دور از ذهنی به نظر می‌رسد که دولت مزایای رفاهی آینده برای زنان سرپرست خانوار را کاهش می‌دهد.»

نقل قول بالا که از روزنامه تایمز مالی گرفته شده است نمونه‌ای از آن چیزی است که هر کس امیدوار است دلیل نادرستی باشد؛ این که دولت در برنامه‌ریزی‌های خود آینده‌نگری کمتری نسبت به شهروندان خصوصی همان کشوری دارد که مقامات دولتی را انتخاب کرده‌اند.

وقتی این نقل قول ظاهر شد، اقتصاد انگلیس در شرایط رونق اقتصادی بود‌ و در مسیر مناسبی بالای میانگین بلندمدت احتمالا پایدار خود حرکت می‌کرد. این اهمیت قابل ملاحظه‌ای برای مالیه دولت دارد چون که هر دو درآمد و مخارج دولت تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

گفته می‌شود بودجه دولت زمانی مازاد دارد که درآمد مالیات‌ستانی از همه انواع مخارج دولت پیشی بگیرد و زمانی کسری دارد که مخارج از درآمد مالیاتی تجاوز کند. وقتی اقتصاد در شرایط رونق است، درآمد مالیاتی به صورت خودکار افزایش می‌یابد چون مردم بیشتر درآمد دارند و بیشتر خرج می‌کنند، به طوری که مبلغ بیشتری به صورت همه انواع مالیات می‌پردازند. در همین زمان، مخارج دولت با نرخ کندتری رشد می‌کند. (مخارج امکان کاهش یافتن دارد اما در انگلستان از ۱۹۵۰ به بعد کاهش مخارج، رویداد فوق‌العاده نادری بوده است.) این رشد کندتر به خاطر عوامل «اداری» اتفاق می‌افتد از قبیل بیمه بیکاری که با ورود افراد بیشتر به بازار کار، کاهش می‌یابد.

بنابراین در دوره رونق اقتصادی، درآمد مالیاتی خود را به مخارج می‌رساند و حتی از آن هم پیشی می‌گیرد. این مبنای اظهار نظر و تفسیری است که در ابتدای مطلب آوردیم. اگر درآمد مالیاتی بتواند خود را به هزینه‌ها برساند و احیانا از آن هم بیشتر شود، پس چرا مزایای پرداختی به گروه خاصی از مردم فقیر را کاهش دهیم؟

پاسخ‌های «اقتصاد خرد» بی‌شماری وجود دارد که بر ماهیت منافع تمرکز می‌یابند، با این استدلال که چنین سیاستی باعث ترویج رفتاری می‌شود که در بلندمدت به افراد درگیر قضیه زیان می‌رساند، اما پاسخ «اقتصاد کلانی» نیز برای آن وجود دارد- برای دیدن این قضیه، مفید است که ملاحظه کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد اگر اجازه افزایش مخارج را بدهیم چون که درآمد مالیاتی رو به افزایش گذاشته است. در گذشته دولت وام گرفته است تا برخی از مخارج خود را بپردازد. این استقراض باید بازپرداخت شود. حداقل اینکه وام‌دهندگان انتظار دارند این اتفاق خواهد افتاد؛ و اگر این طور نشود آنها ‌میلی پیدا نخواهند کرد تا در آینده وام بدهند. چگونه می‌توان این استقراض را بازپرداخت کرد؟

یک مسیر هم البته وجود استقراض بیشتر است که در واقع فقط وام را تمدید کرده و بدهی روی بدهی می‌آورد. این سیاست کاملا پایداری خواهد بود اگر هرگز هیچ استقراض جدیدی اتفاق نمی‌افتاد و حجم بدهی هرگز رشد نمی‌کرد، اما اگر بدهی جدید منتشر شود،‌ پس حجم بدهی همه زمان‌ها رشد خواهد کرد، هزینه‌های بهره بدهی بالا می‌رود،‌ نرخ‌های بهره بدهی افزایش می‌یابد چون وام‌دهندگان از این می‌ترسند که دولت پولشان را پس ندهد و مالیات‌ها سهم فزاینده‌ای از درآمد ملی را دقیقا برای پرداخت بدهی خواهد گرفت. اگر بخواهیم جلوی این کار گرفته شود بدهی باید بازپرداخت گردد؛ یا دست کم اینکه کاری کنیم نرخ رشد آن کمتر از رشد درآمد ملی باشد.

چگونه می‌توان این کار را کرد؟ وقتی اقتصاد آهسته رشد می‌کند، ‌درآمد دولت هم آهسته افزایش می‌یابد در حالی که مخارج افزایش می‌یابد؛ بنابراین بدهی‌ها بالا می‌رود. پس وقتی اقتصاد در حالت رونق است از این مزیت باید برای اثر متضاد استفاده شود. درآمد قوی مالیاتی و مخارج آهسته‌تر دولت را باید نه برای تشویق به مخارج جدید، بلکه برای جلوگیری از رشد بدهی و حتی بازپرداخت آن استفاده کرد.

این صرفا یک امکان تئوریک است و مشکلاتی به وجود خواهد آمد، اگر دولت غیر از این رفتار کند. تقریبا هر تورم بزرگی در تاریخ به دنبال از دست دادن کنترل مخارج دولت به وجود آمده است. زمانی که بدهی‌های دولت افزایش می‌یابد فروش بیشتر بدهی (اوراق قرضه)، سخت‌تر می‌شود؛ و مقاومت به دادن مالیات‌ها افزایش می‌یابد چون که بار مالی مالیات‌ستانی افزایش می‌یابد. دولت‌ها سپس به سمت منبع سوم تامین مالی روی خواهند آورد؛ آنها ‌پول چاپ می‌کنند تا از عهده هزینه‌های خود برآیند. تورم سر به فلک می‌زند و اقتصادها بدون استثنا فرو می‌ریزند که اغلب به جنگ داخلی یا انقلاب می‌انجامد.

شاید به نظر رسد اقلام به مراتب چشمگیرتری از کاهش در مزایای زنان سرپرست خانوار وجود دارد و واقعا همین‌طور هم هست. اما آنها ‌فقط یک قلم در بین تعداد بسیاری از برنامه‌های مخارجی دولت هستند. هر یک از اینها باید توجیه داشته باشند،‌ نه صرفا این که اجازه ادامه دادن به آنها ‌را بدهیم چون که درآمد مالیاتی رو به افزایش گذاشته است. اگر دولت این کار را بکند کوته‌بین‌تر از رای‌دهندگان خواهد بود، امروز خرج می‌کند چون پول دارد، بدون ملاحظه اینکه درآمدش چقدر است و چه تعهدات مخارجی در فردا خواهد داشت. معدود افرادی به این شیوه رفتار می‌کنند و از معدود افرادی که این کار را می‌کنند بیشتر آنها ‌به علت فقر است نه اینکه درباره تعهدات آینده خود بی‌بصیرت باشند و البته افراد اگر که دوست دارند مجاز هستند نزدیک‌بین باشند؛‌ پیامدهای اصلی چنین رفتاری بر دوش خود آنها ‌می‌افتد، اما اگر دولت‌ها بخواهند به روش کوته‌بینانه رفتار کنند، اجازه دهند تا بدهی‌هایشان هر ساله رشد کند،‌ پیامدهای آن نه فقط بر هر عضوی از این دولت خطاکار می‌افتد بلکه همه شهروندان کشور هم آن را متحمل می‌شوند که از ناحیه دولتی خسارت دیدند که میزان دوراندیشی و آینده‌نگری آن کمتر از افراد جامعه بوده است. چه بسا استدلال‌هایی برای ادامه دادن پرداخت مزایای زنان سرپرست خانوار وجود داشته باشد. اما این ادعا که بودجه دولت به سمت مازاد داشتن حرکت می‌کند قطعا نمی‌تواند برای توجیه آن مخارج یا هر قلم مخارجی دیگری استفاده شود.

جفری وود

مترجم: جعفر خیرخواهان