چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بر فراز برج هایی از دروغ «نوشتاری بر نمایش شایعات»
گستره و کارکرد شایعه و دروغ در بسیاری از ابعاد زندگی انسان امروزین قابل بررسی و مطالعه است. مطالعهیی که دامنه پنهان آن تا درون خانواده و فرد فرد جامعه پیش میرود و تعیینکنندگی رفتار و مناسبات با خود و دیگری را نشان میدهد. اما وقتی دروغ و شایعات مبتنی بر آن تا این حد وارد زندگی فردی و جمعی میشود از یک سو قدرت تشخیص خود را سختتر میکند و از سوی دیگر زندگی را تا مرزهای هول آور هجو و گروتسک، مبتذل و معنا باخته میکند و این به هیچوجه مختص به جوامع پیشرفته و تکنولوژیک نیست و در همه جوامع اعم از پیش توسعه، در حال توسعه و پیشرفته قابل مشاهده است، چرا که دروغ بسته به جغرافیا و اقلیم، محیط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و مذهبی و خانوادگی افراد هر ملتی تغییر شکل میدهد و خود را تکثیر و باز تولید میکند و هیچ کسی را مصون نمیگذارد.
دروغ اساسا ضد ارزش و هنجار عمل میکند و بیمحابا به واژگونه کردن سازمان ارزشی و ذهنی انسان میپردازد و او را تبدیل به شبحی یا شبیهی از انسان میسازد در چنین حالتی رفتار و اعمال و افکار و نیات و زبان به عنوان مهمترین عامل ارتباطی دچار کاریکاتورگونگی، ازهمگسیختگی، معنا باختگی و هجوآمیختگی میشود و انسان را در مواجهه با خود دچار بهتزدگی و خندهیی بیپایان میکند، خندهیی که میتواند معنادار و ترسانگیز باشد و میزانی از آگاهی و بهخودآمدگی را به انسانی که هنوز قدرت تشخیص خود را از دست نداده ببخشد. این کمدی به ظاهر معوج اما در حقیقت راستنما، نخستین کاری که میکند فضای صحنهیی بسیار شیک و ظاهرا نظاممندی را به تماشاگر نشان میدهد. فضایی که برآیند دیدن آن این است که افرادی متشخص، والامنش و اخلاقمند در آن زیست یا رفت و آمد میکنند اما طولی نمیکشد که با ورود نخستین، دومین و سومین شخصیت درام، این ذهنیت به طرز غافلگیرکنندهیی در هم میریزد و ما با افرادی مواجه میشویم که ظاهری مرتب و موافق عرف و هنجارهای جامعه خود را دارند اما بهتدریج رفتارهایی از خود بروز میدهند که مناسبتی با ظاهر آراسته و معقولشان ندارد و ذهنیت از پیش ساخته ما درباره آنها همانند صحنه و فضای شیک در هم شکسته میشود.
اما غافلگیرکنندگی دیگر نمایش که به عنوان نیروی محرکه اصلی در کنار فضای ثابت و شیک و رفتارهای نا بهنجار، عمل میکند کلام افراد نمایش و دیالوگهای آنها با یکدیگر است. آنجا که مرزهای زبان و معنا توسط شخصیتها در هم شکسته میشوند و در توسعه هجو زبانی و ازدستدادگی معنا، جملهها تبدیل به ابزارتخریب خود و دیگران و به بهترین شکل بازتابدهنده ناهنجاریهای دروغآمیز میشوند. بنمایه موقعیت اصلی تئاتر شایعات چیزی جز پنهانکاری و دروغگویی نیست. افرادی نسبتا مشهور و سرشناس در جامعه خود به خانه معاون وزیری دعوت شدهاند تا میهمانان دهمین سالگرد ازدواج میزبان و همسرش باشند اما میزبان بنا بر دلایلی که تا آخر هم آشکار نمیشود به خودش شلیک کرده.
تمام کنش آدمهایی که به عنوان میهمان سر میرسند این است که نخست بفهمند چرا میزبانشان اقدام به خودکشی کرده و دوم اینکه هر چه بیشتر بکوشند این مساله را که از نظر آنها یک رسوایی بزرگ است از گوشها و چشمهای جامعه مانند پزشک، رسانهها و پلیس مخفی نگه دارند. آنها این کار را نه به خاطر میزبان خود که به خاطر خود میکنند چون میترسند پای آنها نیز به دلیل نزدیکی با میزبان و حضور در محل حادثه گیر بیفتد و اعتبار اجتماعی، سیاسیشان خدشهدار شود. آنها به نخستن پدیده نامطلوب اجتماعی که زمینهساز دروغ است دست میاندازند؛ شایعات. آنها حدسهایی در رابطه با چرایی شلیک میزبان به خود میزنند و چون به نتیجه نمیرسند و میزبانشان نیز هیچگاه پایین نمیآید تا حقیقت را برملا کند، شایعه مورد پسند خود را فربه کرده به جای حقیقت جایگزینش میکنند.
بعد که پای افراد خارج از محیط میهمانی مانند پلیس وظیفهشناس به میان میآید برای فرار از دام شایعاتی که خود ساختهاند متوسل به انواع دروغپردازی و ظاهرسازیهای رفتاری و کلامی میشوند و تا مرز از دست دادن هویت خود هم پیش میروند تا جایی که یکی از شخصیتهای زن نمایشنامه که شغل او وکالت است در اوج بازیهای دروغ آمیز برای فریب پلیس، نام و نشان خود را از یاد میبرد، (به تناقض ظریف و طعنهآمیز شغل و وضعیت او توجه کنیم.) و همه آنها در یک توافق نانوشته برای انجام بازی فریب و دروغسازی میخواهند از برجهای کج و بیپایهیی که برای خود ساختهاند به سلامت پایین بیایند. تزلزل و نااستواری میزانسنها، حرکتهای وضعی و انتقالی بازیگران که یکسره اتفاق میافتد و کمتر سکونی که نشانه ثبات است در آن مشاهده میشود در حوزه فیزیک بدنی و آلودگی صوتی که بازیگران با فریاد زدنها، خندیدنها و همهمههای دستهجمعی و آزارنده در حوزه بیان و میزانسن صوتی نمایش اتفاق میافتد همه حاکی از بالا رفتن برجهای بیپایه و لرزان دروغ و ترس شخصیتهاست از پایین افتادن از این برجهای خودساخته.
در این برزخ دروغآگین شده که نه راهی به میزبان این میهمانی داریم و نه راهی به بیرون از این مکان، شخصیتها بر عکس خنده بسیاری که تماشاگر بر وضعیت بغرنج و گرفتار آنها میزند در حال بیرون آمدن از تنپوشی از دروغهای خویشند، تن پوشی که امکان بیرون آمدن از آن تقریبا محال مینماید به مانند همان برج لرزان که دایم بالاترش میبرند در حالی که میخواهند از آن پایین بیایند؛ وضعیتی کاملا متناقضنما. در چنین حالتی است که همه ابزارهای ارتباطی انسانی از جمله زبان، معنای مالوف و آشنای خود را از دست میدهند و ترکیبهای سادهیی که در زندگی روزمره معناهای ساده و قابل فهمی را میدهند از بعد مکانی خود خارج میشوند و ساختاری بیمعنا و فروریخته به خود میگیرند و در نهایت هجونامهیی خندهناک را به وجود میآورند. فروریختگی زبان، فروریختگی رفتار و فروریختگی ذهن و معنا مرزهایی است که آدمهای نمایش شایعات در پایان با خروج از صحنه از آنها میگذرند و تماشاگر را با دلنگرانیهای بعد از این همه فروریختگی و خندیدنهای بیاندازه به این وضعیت نامتوازن تنها میگذارند. اینکه میگویند؛ در پس هر خنده آخر گریهیی است / مرد آخر بین مبارک بندهیی است.
شاید منظور از گریه، اندیشهیی تاملبرانگیز است از چرایی و چگونگی آنچه ما را به خنده انداخته است و منظور از آخربینی مبارک بنده، تماشاگر فرهیختهیی است که صرفا ظاهر کلمات و گفتوگوهای شخصیتها را مبنای قضاوت آنی و قراردادی قرار نمیدهد. واضح است که نمایش شایعات اخلاق بیرونی و قراردادی آدمهای درام را هدف میگیرد تا به خلأ اخلاق درونی و ذاتی آدمهای جامعه هشداری هنرمندانه و البته جسارتآمیز دهد. اگر برخی از خردهگیران یا تماشاگران سادهبین نگران ترک برداشتن شیشه اخلاق ظاهری و بیرونی خود و دیگرانند بهتر است بار دیگر نمایش شایعات را ببینند و پیکان نگرانی و حساسیت خود را معطوف به زوال اخلاق درونی جامعه کنند اخلاقی که حفظ و تقویت آن بیش از هر چیز دغدغه هنرمندان نمایش شایعات و کارگردان آن را تشکیل میدهد چنان که به خاطر همین دغدغه مندی است که دست به تولید نمایشی دوپهلو، دشوار، شجاعانه و تحسینبرانگیز زدهاند. نمایشی که ضمن حفظ معیارهایی حرفهیی و هنری و اخلاق پایههای هویتهای دروغین و جعلی انسانهای متولد شده و رشد یافته در دروغستانهای پیدا و پنهان جامعه را به لرزه انداخته است. نمایشنامهنویس و کارگردان
حسین کیانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست