دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
پدر, ستارگان را با انگشتانش شکار می کرد
خانه ای آجری با قدمت ۵۰ ساله در گوشه ای از این شهر بی در و پیکر در جنوب شرقی تهران که همنفس روزها و شب های مطالعه دکتر معین بود غبار بی کسی می خورد. مسوولان شهر خبر آوردند که اینجا باید چون گوهر در صدف بماند بدون آنکه ذره ای به گوهر آسیب برسد.
همان خانه که سال ها خاطره را برای دکتر مهدخت فرزند ارشد دکتر معین به یادگار گذاشته بود حالا خاطراتی بس شیرین تر را با برپایی شب های شعری در دل خود برای دوستداران معین رقم می زند. زمانی که به گفت وگو با دکتر مهدخت می نشینیم، روایت پدر را از لغت معین از سرمی گیریم. «معین یعنی دانشمند. کسی که علاوه بر تخصص خود در زمینه های دیگری نیز مطالعه داشته و متخصص باشد و این تعریف، رخت برازنده ایست برای دانشمند دانستن دکتر محمد معین». تخصص اصلی اش غوطه وری در زبان و ادبیات فارسی بود، اما به عربی، فرانسه و انگلیسی با تسلط تکلم می کرد.
سخنرانی و ترجمه هایی از این سه زبان نیز پیشکشی است از یک فارسی زبان به عرب زبان ها و غربی ها! که استاد در این زمینه هم کم نگذاشت. اما به همین نیز بسنده نمی کند. آشنایی با زبان های آلمانی، ایتالیایی و روسی برای استفاده از منابع مطالعاتی و نیز هنر به کارگیری زبان های باستانی مانند لاتین، یونانی، سنسکریت، اوستایی، فارسی باستان و پهلوی نیز بخشی از دانسته های اوست که تعبیر دانشمند را از زبان دکتر مهدخت معنا می کند.
دکتر معین علاوه بر همه زبان هایی که می دانست در رشته روان شناسی عملی و شعب آن مانند مغزشناسی، قیافه شناسی و خط شناسی از بروکسل بلژیک صاحب مدرک بود. به فن هیپنوتیزم نیز آشنایی داشت. زیر همین آسمان خدا شعر هم می گفت و چه زیبا زبانش را به زبان ستاره ها پیوند می زد، آنقدر که خاطر دکتر مهدخت بی قرار آن روزها می شود؛ آسمان پدر پرستاره بود و هر ستاره نامی برای خود داشت.
پدر ستارگان را با انگشتانش شکار می کرد و برای هر کدام اسمی می نهاد.در یک روز بهاری در دو ساعت گفت وگو با یادگار دکتر معین(مهدخت معین)، معلوم شد که استاد معین به موسیقی هم علاقه داشته و نقاشی هایی نیز از خود به جای گذاشته و نوبر همه اینها تابلویی از غزل نخست دیوان حافظ با خط و حاشیه تذهیب توسط استاد است. گویا با دانستن اینها، «دانشمند» هم واژه حقیری است برای نسبت دادن به اسطوره معاصر ادب و فرهنگ فارسی، دکتر محمد معین.
● باز هم برنده شدم
تقدیر برخی را چون می داند که پیروز می شوند، به مبارزه می طلبد و بنا به همین تقدیر ۹ اردیبهشت سال ۱۲۹۷ قرعه فال به نام محمد زده می شود. محمد فرزند ابوالقاسم معین، محصل طلبگی و رئیس دادگستری رودبار بود. هنوز خیلی مانده بود تا بزرگ شود و سردی و گرمی روزگار را بچشد. کمتر از شش سال داشت که دست تقدیر در فاصله سه روز، درد بی پدری و بی مادری را به یکباره بر او نازل کرد و از آن زمان تمام دنیای وی جد پدری اش، معین العلما شد.
شیخ محمدتقی معین العلما از روحانیون بزرگ و شناخته شده رشت و از اهالی علم و دانش بود. کتابسرا داشت و از همان جا هم کتاب تنها انیس روزهای تنهایی محمد شد. و لذت مطالعه تا زمانی که حیات داشت در تمام وجودش جاری و ساری بود.
هر از چند گاهی حضور دوستان آتشی گرم به دل شب های سرد می زد و تا صبح به شعر می گذشت. دکتر مهدخت اینها را از زبان پدر شنیده است؛ شب های زمستان دوستانی از شهرها و روستاهای اطراف به دیدن معین العلما می آمدند و او مشاعره بر پا می کرد که همواره من برنده بودم. حتی وقتی که دو دسته برای مشاعره تقسیم شدیم، من و پدر بزرگ جزو یک دسته بودیم و برنده شدیم. دفعه بعد من و پدربزرگ تنها شدیم و بقیه طرف مقابل بودند که باز ما برنده شدیم، برای بار سوم پدر بزرگ به آنها ملحق شد و من تنها ماندم که باز برنده شدم.
محمد معین در کنار فراگیری عربی و علوم قدیم نزد معین العلما، تحصیل خود را از مکتب خانه شروع کرد و پس از تغییر شیوه مکتب خانه ای به مدرسه رفت. هنوز دو ماهی از تحصیلش در کلاس سوم ابتدایی نگذشته بود که به دفتر مدرسه احضارش می کنند و از او می خواهند که چون معلوماتش از حد و اندازه های کلاس سوم بیشتر است به دو کلاس بالاتر برود.
محمد طی دو سال تصدیق کلاس ششم ابتدایی را می گیرد و سال اول دوره متوسطه را در رشت پشت سر می گذارد اما از آنجا که سال دوم و سوم در رشت وجود نداشت، وزارت آموزش و پرورش آن زمان سه دانش آموز ممتاز را که یکی از آنها محمد معین بود انتخاب می کند و با بورس ماهی ۱۰ تومان برای ادامه تحصیل به دارالفنون تهران می فرستد.
دکتر مهدخت که خود دکترای ادبیات فارسی را دارد و میراث دار پدر، از علاقه مندی پدر به وکالت هم سخن به میان می آورد؛ پدر دلش می خواست در رشته حقوق ادامه تحصیل دهد، اما زمانی که با معین العلما این موضوع را مطرح می کند، تنها در پاسخ این جمله را می شنود؛ «اگر وکیل شوی و به اشتباه حکم قتلی صادر کنی، به هیچ وجه نمی توانی جبران کنی و پاسخگوی آن باشی» و از آنجا که معین العلما شخصیت بسیار قابل احترام و تاثیرگذاری در زندگی محمد بود، با شنیدن این کلام از خواندن حقوق منصرف شده و به سمت ادبیات گرایش پیدا می کند.
معین، در ۱۳ سالگی دوره دوم متوسطه را در رشته ادبی، در دبیرستان دارالفنون تهران به پایان می برد. و در رشته ادبیات و فلسفه دارالمعلمین عالی مشغول به تحصیل می شود.۱۶ سالگی لیسانس خود را با نوشتن رساله ای به زبان فرانسه درباره «لوکنت دولیل» Lokont dolil شاعر فرانسوی قرن نوزدهم و بنیانگذار مکتب ادبی «پارناس» اخذ می کند.
از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۸ به اهواز رفته و به ریاست دانشسرای شبانه روزی عالی منصوب می شود. به تهران باز می گردد، دو سالی از راه اندازی دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی گذشته بود که با وجود تاخیر دوساله، روز سه شنبه، هفدهم شهریور،۱۳۲۱ با گذراندن رساله ای با عنوان «مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات فارسی» به عنوان نخستین دکترای زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل می شود.
● نام معین در وصیت نامه دهخدا و سینما
سپس دکتر محمد معین به عنوان دانشیار و سپس در سمت استاد کرسی «تحقیق در متون ادبی» در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس پرداخت. دکتر معین، در همان سال با مهین امیرجاهد دختر محمد علی امیرجاهد ازدواج می کند که حاصل آن چهار فرزند است.
مرحوم امیرجاهد، در ادبیات دست داشت و موسس و مدیر سالنامه پارس بود که با گروه خبرنگاران و عکاسان جلسه دفاع دکتر معین را به صورت گزارش مفصلی در سالنامه پارس منعکس کرد. امیرجاهد با موسیقی و ساخت تصنیف آشنایی کامل داشت و آهنگ هزاردستان به چمن از آثار ماندگار اوست که هنوز از در و دیواره های خانه وی شنیده می شود.
آشنایی استاد معین و مهین امیرجاهد نیز چون زندگی پر فراز و نشیبش داستانی دیگر برای خود دارد که از زبان دکتر مهدخت شیرین تر می نماید؛ پدر در سالنامه پارس با مرحوم امیرجاهد همکاری می کرد و در همان جا با مادر برخورد داشت. البته نمی شود گفت که مادر را دیده بود، اما مادر اظهار می کند؛ اگر وارد دفتر کار می شدیم او به هیچ وجه به ما نگاه نمی کرد.
اما به هرحال خواسته بود که با خانواده امیر جاهد وصلت کند. این در حالی بود که دیگر اعضای خانواده امیرجاهد در آن زمان به خواستگار دیگر خانم امیرجاهد که پزشک بود تمایل داشتند، اما مرحوم امیرجاهد که خصوصیات پدر را به خوبی شناخته بود، او را به همه ترجیح داد. البته این علاقه مندی تا آخر نیز باقی ماند. به گونه ای که پدر اغلب از مادر می پرسید چرا پدر شما اینقدر به من احترام می گذارد و مادر می گفت؛ برای اینکه او متوجه است که تو چه کسی هستی.
استاد معین در همان ابتدای روزهای عقد خود برای اینکه ثابت کند در انتخابش اشتباه نکرده و مهین امیر جاهد را با آنکه ندیده به خوبی می شناسد از تخصصش در خط شناسی بهره می گیرد؛ پدرم با تخصصی که در اثر مطالعه در خط شناسی و مغز شناسی و قیافه شناسی به دست آورده بود، وقتی که با مادر عقد می کند، از او می خواهد که دو بیت شعر روی کاغذ بنویسد و از روی خط او تمام خصوصیات اخلاقی اش را خیلی دقیق می نویسد که اتفاقا بسیار درست نوشته بود.دکتر معین بعد از ازدواج و اخذ نخستین مدرک دکترا در زبان و ادبیات فارسی کتاب «برهان قاطع» را تصحیح می کند، به شکلی که همه استادان و صاحب نظران متفق القول هستند که حواشی دکتر معین بر «برهان» از متن «برهان قاطع» مهمتر است.
تحقیقات عمیق و دقیق بسیاری در مورد لغاتی که در حاشیه درباره آنها بحث شده انجام داد. بعد لغاتی را که در متن برهان نبود، وارد کرد. همین اتفاق او را ترغیب به نگارش و گردآوری فرهنگ لغات کرد و جرقه اولیه نگارش فرهنگ لغات معین شد.
پس از مصوبه مجلس ملی در سال۱۳۲۴ مبنی بر اختصاص بودجه ای برای چاپ و نشر لغت نامه، برای همکاری در لغت نامه دهخدا به او معرفی شد و پدر موضوع را با علامه قزوینی درمیان گذاشت. او هم گفته بود؛ عده ای از استادان دانشگاه رفته اند و نتوانسته اند ادامه بدهند، چون آقای دهخدا کمی سختگیر هستند. ولی شما به من قول بدهید که تا آخر دست از همکاری بر ندارید. و تا از پدر قول نگرفتند او را رها نکردند. به پیشنهاد پدر دهخدا تصاویر را وارد لغت نامه کرد و تا آخرین روزهای حیات به کار ادامه داد.
دهخدا در بستر بیماری بود و چون می دانست زندگی همین دو، سه روز دنیاست، وصیتش روی تکه کاغذ کوچکی که اکنون جزو اسناد تاریخی مجلس شورای اسلامی است با این مضمون بهایی دو چندان بخشید تکمیل و چاپ لغت نامه را به دکتر محمد معین که با علاقه و تلاش خود توانسته بود اعتماد و اطمینان دهخدای سختگیر را به خود جلب کند، واگذار کرده بود. دکتر معین ۷۰۰ صفحه از این اثر را شخصا تالیف و ۹هزار صفحه از مطالب تالیف شده از سوی دیگر مولفان را بازبینی و تصحیح کرد با تصدی ریاست لغت نامه که از سال۱۳۳۷ به صورت سازمان مستقل به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شده بود، به سرپرستی و هدایت کار پرداخت.
دهخدا در وصیتنامه خود به ورثه سفارش کرده بود که «تمام فیش های چاپ نشده لغت نامه را که ظاهرا بیش از یک میلیون است و از الف تا یا نوشته شده و یقینا یک کلمه دیگر بر آن نمی توان افزود به عزیزترین دوست من آقای دکتر محمد معین بدهند که مثل سابق به چاپ برسد و این زحمتی است جانکاه که اقلا معادل نصف تالیف است»، اما دهخدا تنها فردی نبود که دکتر معین را وصی خود انتخاب کرد بود، بلکه علی اسفندیاری، متخلص به «نیما یوشیج» نیز بدون آنکه معین را دیده باشد، وی را قیم خود کرد.
دکتر مهدخت اشاره ای هم به وصیتنامه عجیب نیما و رابطه قلبی و روحی نیما با استاد معین می کند؛ دقیقا به یاد دارم هنگامی روزنامه ها خبر فوت نیما را منتشر کردند، پدرم عکس او را نشان داد و گفت؛«افسوس! فوت کردند و ندیدم ایشان را».
وقتی وصیتنامه نیما چاپ شد که در آن آمده بود «بعد از من هیچ کس حق دست زدن به آثار مرا ندارد. به جز دکتر محمد معین، اگر چه او مخالف ذوق من باشد. دکتر محمد معین که مثل صحیح علم و دانش است، حق دارد در آثار من کنجکاوی کند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده ام مثل کسی است که او را دیده ام» پدر با خواندن وصیت بسیار تعجب کرد و از خواهر نیما می پرسید که «چرا در این رابطه با من صحبت نکرده بودند؟»
سیده زهرا جعفرآبادی
سیدحسین قوامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست