چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
قانون بی رحم هنر
«قانون بیرحم هنر»، تعبیری که پروست در «زمان بازیافته» از آن سخن میگفت،گذار دردناکی بود که زندگی را به زبان سوق میداد. مشخصه ادبیات در قیاس با سایر اشکال نوشته و نوشتن، ابلاغ و اجرای همین قانون است. از جنبهای دیگر، قانون بیرحم هنر چیزی به جز سبک نیست. مشروط بر آنکه سبک را واحدی متمایز از تکنیک و شیوههای نوشتار قلمداد `در زبان جلوه میکند. سبک، مفهوم دشواری است. به راحتی نمیتوان از آن حرف زد یا مکان دقیق وقوع آن را در اثر ادبی تعیین کرد. از منظر دلوز، این همه تاکید و اصرار بر مفهومی به اسم «متن» فقط برای سرپوش گذاشتن بر بحرانی است که سبک، یعنی دلیل وجودی ادبیات، را تهدید میکند.
اما در نوشته همیشه زندگی از طریق سبک بروز پیدا نمیکند. اتفاقا دشواری سبک و به دنبال آن، ادبیات از همینجا ناشی میشود. نوشته به جای زندگی به زیسته و زیستپذیر گرایش بیشتری دارد. طبق «قانون بیرحم هنر» ادبیات، فقط در وضعیتهایی ممکن میشود که پیشاپیش زیستهها و زیستپذیرها ناممکن شده باشند. از این رو، خطر ادبیات، خطری که نویسنده به مصاف آن میرود، پذیرش مرگ و شادمانی قدرت دردناک زندگی در عرصههایی به جز فردیت یا تجربه انسانی زبان است. نویسنده در تداوم نقش اسطورهای خود همچنان از سرزمین مردگان باز میگردد و در قبال زندگی بیگانهای بیش نیست.
اگر سبک، تجلی زندگی در زبان باشد، زیستهها به شکل خاطره و زیستپذیرها به شکل تجربه در زبان ظهور پیدا میکنند و ادبیات بر حسب تعمیم قانون بیرحم هنر، نه نقل خاطرههاست و نه محملی برای بازگویی تجربیات. بهزعم دلوز، آنچه نویسنده مینویسد دردناکتر از آن است که در حافظه بگنجد و در عین حال سبکتر از آن است که در تجربه درج شود. به همین دلیل نویسنده به بلاهتی بنیادین دچار است. بلاهت نویسنده - اصطلاحی که فلوبر از آن دفاع میکرد - به دلیل بیکفایتی در ماجراجویی یا حاصل ضعف حافظه نیست. بلکه نتیجه شیدایی ناشی از برخورد با لبههای بیرونی زبان است.
همزمان با حک شدن کلمات بر صفحه کاغذ، نویسنده زبان را هل میدهد تا به محدودههای غایی خود اصابت کند. مکان اصابت، همان جایی است که به آن سبک میگوییم. در لحظه برخورد، زبان ناممکنی خود را لمس میکند. بنابراین سبک، وجه غیرزبانی زبان است. دقیقا همان چیزهایی که زبان ناتوان از بازنمایی آنهاست، در سبک تجلی میکند. سبک نه با کلمات که با صداها، رنگها و بوها حضور خود را اعلام میکند.
هماینک نیروهای محافظهکاری که ادبیات را محاصره کردهاند، منادی ادبیات بدون سبکاند. در این انگاره که غالبا در لفافه و به تلویح بیان میکنند، نقل خاطرههایی از سر گذرانده و شرح ماجراجویی مترادف با واحدی به اسم ادبیات ذکر میشود. در غیاب سبک، برای ادبیات به جز مبادله معناها و بده بستان تجربهها چیز دیگری باقی نمیماند که آن هم در نظام تشویق و تنبیه، مسابقه یا قرعهکشیهای زمانبندیشده حل و فصل میشود. نوشتن به سادگی در تحمیل فرمهای حاضرآماده بیانی بر مادهای به شکل خاطره یا تجربه تحمیل میشود. حال آنکه ادبیات در نفس خود صرفا زمانی شکل میگیرد که از زبان و از همه قدرتهای بیانی خود عزل شده باشد.
دلوز در پاسخ به پرسشی که در پی دلیل وجودی ادبیات بود، چنین میگوید: «شرمساری از انسان بودن- چه دلیلی از این بهتر برای نوشتن؟» بدیهی است که شرم احساسی اجتماعی است. شرم همواره در حضور دیگران شکل میگیرد. از جنبهای دیگر، شرم ما را به استعاره خودمان در نگاه دیگران مبدل میکند. به همین دلیل، زندگی نویسنده با وضعیت زندگی در اثر نویسنده هم ارز نیست. فرد شرمنده به واسطه وجودش شرمنده نیست. شرمندگی معلول علیت قانون است. در واقع همان طور که در کافکا نیز میبینیم، این قانون است که مولد شرمساری است. شرم از این بابت مفهومی فردی یا مقولهای شخصی محسوب نمیشود، بلکه قاعدهای است جهانشمول. اما شرم با حس گناه در تقابل است. نویسنده در عین شرمنده بودن از پذیرش اتهام گناهکار بودن سر باز میزند. در جمعبندی میتوان اینطور نتیجه گرفت که نوشتن راه چارهای است برای وضعیتی که انسان بودن مایه شرمساری است. صداها، رنگها و بوهایی که از لابهلای سطرهای متون ادبی حس میکنیم از جانب موجود زنده است که در هیئت انسان نیست. سبک، پایان فردیت نویسنده است. سبک به خودی خود گویای آن است که ادبیات از جنس زبان نیست، بلکه با زبان ممکن میشود.
یکی از وجوه اشتراک شعر و داستاننویسی امروز با در نظر گرفتن همه تفاوتها و جنبههای فرمی و اجرایی، انصراف از قبول فرآیندی به نام سبک است. حتی از بعد کمیت نویسندگان و شاعران سبکپرداز به تقلیل گراییدهاند. در عوض، خاطرهنویسی و شرح تجربهها بازارگرمی پیدا کردهاند. منتقد نمیتواند به آنچه در اثر ادبی هست بسنده کند. گاه آنچه نیست اهمیت بیشتری پیدا میکند و از قضا غیاب سبک، در زمینهای تاریخی به مراتب مهمتر از مولفههای موجود در آثار ادبی است. ادبیات بدون سبک، حامل این ایده نیز هست که هیچ وضعیت تحملناپذیری وجود ندارد و به تبع آن نوشتنیها در زیستهها و زیستپذیرها به راحتی خلاصه میشوند. مطبوعات هم در ترویج ادبیات بدون سهم بیتاثیر نبودند. ستایش از زیستهها و زیستپذیرها و لاپوشانی جنبه ناممکن حیات، عینا همان اموری بود که دلیل وجودی صفحهها و ستونهای ادبی روزنامهها و نشریات را توجیه میکرد. خلاصه آنکه «قانون بیرحم هنر» مشمول رافت قرار گرفت و در هیاهوی کاندیداها، برندهها و «کلاسیکهای مدتدار» منسوخ شد.
ادبیات بدون سبک، ناتوانی خود را با مهارت پشت ایده رمانتیکی نبوغ مخفی میکند. بر این منوال همیشه چهرههایی تازه، آثاری جدیدتر و شاهکارهایی در راهند که عنقریب حق مطلب را ادا میکنند که اگر چنین نشد، نباید عجله کرد. نفر بعدی به زودی از راه میرسد. در کل چیزی شبیه به طنز دهخدا زمانی که حرافی سیاستمداران زمانهاش را به سخره میگرفت: «یار باقی، صحبت باقی». این نبوغ به عکس تصور قرن نوزدهمیها، خیلی سریع کشف میشود و به راحتی مورد ستایش تقدیر واقع میشود. گرچه ستایندگان چند صباحی بعد هیچ رغبتی برای بازخوانی و حتی خواندن این «کلاسیکهای موقتی» ندارند. پروست به فراست دریافته بود که ادبیات مدرن از چارچوب نبوغ بیرون افتاده است. «قانون بیرحم هنر» کوششی بیوقفه، چیزی از جنس احتضاری بیپایان را شرط شکلگیری هنر تعیین میکرد. قانونی که مدنظر او بود، خطر بیرونی را در زبان به شکل خطری درونی در میآورد. خطری که اتفاقات و وقایع جهان را مخدوش میکند و نویسنده را وامیدارد تا صداها را اشتباهی بگیرد. «چیزی که باید مینوشتم چیز دیگری بود و خیلی طولانیتر، بیشتر از حد یک نفر. چقدر باید مینوشتم! ... صبحها که قصهام را قطع میکردم برای حکم اعدامی مهلت میگرفتم تا شب رشته داستان را پی بگیرم.» وجود سبک، مستلزم تلقی ادبیات به جلوه پدیدهای جمعی است. اما نه جمعی که از قبل وجود دارند و همین حالا هم حی و حاضرند. جمعی که به وجود نیامدهاند. نیستند. ولی میآیند. یا همان که پروست میگوید: چیزی بیشتر از حد یک نفر.
پویا رفویی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست