شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

هانا آرنت، مدرنیته، زوال انسان و ظهور توتالیتاریانیسم


هانا آرنت، مدرنیته، زوال انسان و ظهور توتالیتاریانیسم

از جمله مهمترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان جدید بررسی مفهوم “مدرنیته” می باشد‌. اندیشمندان و متفکران برجسته ای همچون هایدگر، آرنت، هابرماس، فوکو، بخش عظیمی از اندیشه …

از جمله مهمترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان جدید بررسی مفهوم “مدرنیته” می باشد‌. اندیشمندان و متفکران برجسته ای همچون هایدگر، آرنت، هابرماس، فوکو، بخش عظیمی از اندیشه های سیاسی خود را صرف بررسی چگونگی رخداد مدرنیته و تاثیرات آن بر زندگی بشری نموده اند.‌

مهم ترین دیدگاههای آرنت درخصوص مدرنیته در کتاب “وضع بشری” مطرح شده است. آرنت مدرنیته را این‌گونه توصیف می کند: “مدرنیته عصر ازمیان رفتن سنت، مذهب و اقتدار است. عصر فقدان معنا، هویت، عمل و ارزش، عصر نابودی جهان مشترک، حوزه عمومی و حوزه نمودهاست. مدرنیته عصرسلطه عالم درونی و شخصی است و نیز عصر جامعه توده ای می باشد.” آرنت مدرنیته را دربستر اندیشه حوزه عمومی مورد توجه قرارداد. به عقیده آرنت در مدرنیته ، انسان کارورز و جامعه کارورز در نقطه مقابل دولت - شهر یونانی قرار می گیرند. در جامعه کارورز تولید و ثروت اندوزی یک اصل اساسی محسوب می گردد و حیطه عمومی به منزله بازار و مبادلات آن در نظر گرفته می شود . به عقیده وی در عصر مدرن اقتصاد بر سیاست پیروز شده است.

طبق نظریا ت آرنت سه حادثه بزرگ در وقوع مدرنیته و پیدایش عصر مدرن بسیار تا ثیر گذار بوده‌اند. وی این حوادث را شامل کشف قاره آمریکا، رفورماسیون و توسعه علوم جدید می‌داند. آرنت بر مبنای تاثیرات این سه رویداد ، عصر مدرن را دارای دو خصلت اساسی می داند : “بیگانگی از جهان” و “بیگانگی از زمین”.‌

جهان مشترک به نظر آرنت محیط مصنوعی است که خود انسان ها به وجود آورده اند. وقتی این جهان مشترک نابود می شود انسان ها احساس بودن در جهان و احساس هویت و معنا را از دست می‌دهند. با نابودی جهان مشترک در عصر مدرن انسان به حال خود رها شد و ایمانش را نسبت به حواس و عقلش ازدست داد و به تعبیری “بیگانگی از جهان” منجر به “بیگا نگی ازخود” شد. آرنت می گوید ظهور حکومت های توتالیتر در قرن بیستم ارتباط نزدیکی با از دست رفتن جهان مشترک دارد‌. ‌خصیصه دیگرعصر مدرن به عقیده آرنت، بیگانگی انسان از زمین است. انسان مدرن دیگر مرکزیت زمین را باور نداشت، زمین محوری عصر ماقبل مدرن درهم شکسته شد و انسان دچار نوعی “بیگانگی از جهان” شد .به عقیده آرنت عصرمدرن عصر جامعه توده ای ست که درآن جامعه به مفهوم جدید آن ظهور خواهد کرد و حیوان تقلا کننده بر انسان صاحب اندیشه و کنش پیروزخواهد شد. ازسوی دیگرمدرنیته عصر اراده بوروکراسی و ظهور توتالیتاریسم ،خشونت و ارعاب است. وی معتقدست که مدرنیته، فضای عمومی کنش و سخن را به نفع دنیای خصوصی و منافع خصوصی نادیده انگاشته است .‌

دفاع آرنت از قلمرو همگانی به معنای مخالفت او با حوزه خصوصی نیست. قلمرو خصوصی تا جایی مورد پذیرش است که یاد آور منزل باشد. آزادی وعمل به عقیده آرنت تنها در حوزه عمومی ظاهر می شوند. بنا بر این با جانشینی نا بجای “حوزه خصوصی” به جای “حوزه عمو می” آزادی نیز ازمیان می رود .‌

از نظرآرنت توتا لیتاریسم محصول مدرنیته است. آرنت توتا لیتاریسم را نوعی فرار و گریز مردم از اضطراب ناشی از آزادی به حریم “ تکلیف” می داند‌. هنگامی که کنش در جامعه به درستی تحقق پیدا نمی کند، شی وارگی انسانی که با کارورزی، مستعد تبدیل به توده شده ، فرصتی را فراهم می‌سازد که نظام های تو تالیتر شکل گیرند. ‌

در رابطه با نقش انسا ن آرنت معتقدست بر خلاف سنت فلسفه غربی که حیات تا ملی بر حیات فعال انسان برتری داشت در دنیای مدرن تامل در مفهوم اولیه اش از بین رفته و همه فعالیت های بشری در خدمت تعقیب معرفت از طریق ساختن، قرار گرفته است .‌در نها یت آرنت می گوید مدرنیته عصر زوال انسان به عنوان حیوان سیاسی است ، عصر نابودی سیا‌ست و عمل و عصر نا بودی تکثر و آزادی بشر است . مدرنیته عصر پیروزی “ تنها یی سازما ن یافته “ بر همه اشکا ل خود انگیخته روابط بشری است. عصر سلطه توتا لیتاریسم ، فروپاشی فرد یت و نابودی بشر است .‌

منابع

‌- هانا آرنت، سرچشمه های توتا لیتاریسم؛ترجمه محسن ثلاثی ؛تهران:جاویدان.‌

‌- منصور انصاری،هانا آرنت و نقد فلسفه سیاسی؛تهران:مرکز.‌

‌- حاتم قادری،اندیشه های سیاسی در قرن بیستم،تهران:سمت.‌

نسیه اسلانی کتولی