پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

تورم


تورم

باورهای نادرست اقتصادی

کاهش ارزش پول (نرخ مبادله ارز) باعث تورم می‌شود

در ماه‌های اخیر (۱۹۹۳) بسیار رایج شده است این ادعا را بشنویم که در نتیجه تضعیف پول ملی در برابر سایر ارزها، تورم افزایش خواهد یافت.

حقیقتا پیش‌بینی‌کنندگان مختلف هنوز بر سر این نکته اختلاف نظر دارند که در نتیجه خروج پوند از مکانیزم نرخ ارز در سپتامبر گذشته، تورم در انگلستان چقدر افزایش خواهد یافت؛ بحث‌های مشابه اکنون در اسپانیا و پرتغال، پس از تضعیف ارزش پول‌های آنها پزوتا و اسکودا شروع شده است و خیلی معمول گشته است این ادعا را که تضعیف ارزش پول ملی باعث تورم می‌شود، به شکل یک استدلال اصلی در مخالفت با تضعیف ارزش پول بشنویم.

با این وجود، چنین ادعایی نادرست است. تضعیف ارزش پول ممکن است به تورم منتهی شود؛ اما هرگز نمی‌تواند «باعث» تورم شود. این تفکیک ساده، اما مهمی است که تقریبا به تعریف تورم مربوط می‌شود؛ اما هر چند که ساده بوده و به آسانی درک می‌شود اهمیت زیادی در هدایت سیاست اقتصادی و بحث آگاهی‌سازی از سیاست دارد.

تورم را افزایش پیوسته و مداوم در سطح عمومی قیمت‌ها می‌گویند. تضعیف پول ملی باعث کاهش فقط یکباره در ارزش پول داخلی نسبت به سایر ارزها می‌شود. این اتفاق باعث افزایش قیمت کالاهای خارجی نسبت به کالاهای تولید داخل می‌شود؛ اما همان‌طور که تضعیف پول ملی، کاهش یکباره در ارزش پول به وجود می‌آورد، پس آن اتفاق دقیقا افزایش یکباره در قیمت کالاهای خارجی نسبت به داخل را به وجود می‌آورد. نیازی نیست که این وضعیت سطح عمومی قیمت‌ها را افزایش دهد؛ چون امکان این هست که قیمت‌های داخلی کاهش یابد؛ به طوری که سطح عمومی قیمت‌ها که میانگین قیمت کالاهای داخلی و وارداتی است افزایش پیدا نکند. حتی اگر این طور هم نشود، نهایت کاری که تضعیف ارزش پول ملی انجام می‌دهد این است که سطح قیمت‌ها در کشور تضعیف‌کننده پول را فقط یک‌بار افزایش دهد و آن هنگامی است که قیمت کالاهای خارجی افزایش می‌یابد. آن احیانا باعث یک گام به سمت بالا در سطح قیمت‌ها می‌شود و این تعریف تورم نیست.

تضعیف پول ملی البته می‌تواند منجر به تورم شود؛ اما بستگی به این دارد که مقامات پولی چکار می‌کنند و نرخ دستمزد چگونه رفتار می‌کند. اگر تضعیف ارزش پول، سطح قیمت‌ها را بالا ببرد وضعیت رفاهی مردم را بدتر می‌سازد. این می‌تواند منجر به ایجاد مطالباتی از سوی کارگران برای دستمزدهای پولی بالاتر شود تا ارزش واقعی دستمزدها (قدرت خرید آنها) بدون تغییر باقی بماند و حفظ شود. اگر این اتفاق بیفتد، تضعیف ارزش پول به کاهش بیکاری کمکی نمی‌کند، چون دستمزد واقعی کارگران کاهش نیافته است تا تعداد بیشتری از آنها به کار گرفته شوند. مقامات پولی به هراس می‌افتند که بیکاری کاهش نیافته است یا به خصوص احتمال بیشتری است که بیکاری شروع به کاهش کند؛ اما سپس با افزایش یافتن دستمزدها دوباره شروع به افزایش می‌کند. آنها از ترس بیکاری با سیاست پولی انبساطی واکنش نشان می‌دهند و تورم شروع به افزایش می‌کند.

به عبارت دیگر، تکانه یکباره به قیمت‌ها می‌تواند منجر به تورم شود؛ اما شرط لازم برای تورم نیست. به این جهت نمی‌توان گفت که لزوما منجر به تورم می‌شود.

چرا چنین اغتشاش فکری ابتدایی در جامعه دوام می‌آورد؟ دو دلیل وجود دارد. یکی تمایل کاملا قابل‌درک به این فرض است که اگر یک رویداد پس از دیگری بیاید، دومی باعث اولی شده است. تمایل دیگر این است که تضعیف ارزش پول اغلب اوقات در نتیجه سیاست بسیار انبساطی پولی دولت به‌وجود می‌آید. پیامدهای این اقدام دولت تا زمان تضعیف ارزش پول پنهان می‌ماند و سپس در آن هنگام ظاهر می‌شود. آن طور که بیشتر اوقات هم دیده می‌شود متهم ساختن دلالان و سفته‌بازان ارزی به عنوان عاملان تضعیف ارزش پول، یک راه راحت برای دولت است تا اشتباهات خویش را بپوشاند. اما دلیل ماندگاری تورم هر چه باشد، این ایده که تضعیف ارزش پول ملی باعث تورم می‌شود یک باور نادرست است. نهایت کاری که تضعیف ارزش پول در مقایسه با سایر ارزها می‌تواند بکند فقط افزایش یک‌باره در سطح قیمت‌ها است که به آن تورم نمی‌گویند.

جفری وود

مترجم: جعفر خیرخواهان