چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
دین, فرهنگ و هنر
● بررسی رابطه و تاثیر دین و فرهنگ بر هنر
گروههای دینی تأثیر بسیار نیرومندی بر گسترش هنر داشتهاند براساس نظریات (هاینزورنر) Heinz werner كلیه مواد و مصالح شاعرانه، تمام صور خیال هیجانانگیز، تمام واژههای استعارهای كه به جای واژههای صریح به كار میروند تماماً حاصل تابوهای زبان شناختیاند.
هنرهای دیداری نیز از این تأثیر بر كنار نمیمانند. بعنوان مثال: اهمیت منظره در نقاشی چینی با بازگشت به طبیعت تبیین میشود كه یكی از ۵ اصل آیین (تائو) است. (شاربونو) رابطه میان مجسمهسازی را با نمایش آئینی (دیونیزوس) و صورتكهای وحشتانگیز آن و رابطه این دو را با آیین (اورفه پرستی) نشان داده است. در یونان علاوه بر اورفه پرستی، آیین دینی دیگری به فیثاغورس معروف بوده رواج داشته است. این آیین مرز راز اعداد را وارد هنر كرد. مسیحیت نیز همواره بر هنر تأثیرگذار بوده. شورای كشیشان كاتولیك فرمانی را تصویب میكند كه به موجب آن ساختن تصویرهای مذهبی نباید ناشی از الهامات هنرمند باشد. بلكه این كار باید براساس اصولی كه كلیسای كاتولیك و سنت دینی مشخص میكند انجام شود. فقط هنر به هنرمند تعلق دارد. اما سفارش تصویرها و چگونگی تركیب حالت آنها از اختیارات كشیشان است.
نفوذ دین در حوزهٔ هنر معماری موضوع تحقیقات گستردهای شده است. آیین قدیمی (ودائی) برای پرستش, داشتن محل سرپوشیده را ضروری نمیدانسته، اما آیین بودائی به عكس معتقد به حفظ اشیاء و بقایای انسانهای مقدس است. به همین جهت وجود محل سرپوشیده و بنا كردن ساختمان را لازم دانسته. آئین پرستش مردگان كه پایهٔ ادیان قدیم مصر است، هم ساختن اهرام را توجیه میكند، هم توجیه كنندهٔ علت فقدان هنر در سكونت گاههای شخصی است. زیرا براساس اعتقاد مصریان قدیم سكونتگاه واقعی انسان گور او است، وقتی پدر دین مجموعهای اصول ثابت، اسطورهها، احساسها و حركات جمعی است كه همه اینها فرد را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد و در نتیجه هنگامی كه یك اثر هنری پدید میآورد، این زندگی پر راز و رمز در این اثر جلوهگر میشود خانوادهای میمیرد، بقیهٔ اعضا بدلیل ترس از سرایت جادو خانهای را كه پدر در آن مرده است، ترك میكنند.
به این ترتیب سكونت گاه زندگان جای موقتی است و هیچگونه توجهی به زیبائی آن نمیشود. این آیین پرستش مردگان در خاور دور تأثیر شگفتانگیزی بر جای میگذارد: در این منطقه، اشیاء تزئینی زیبا و كوچك پدید میآید. یعنی هر خانه به یك آرامگاه نیاكان تبدیل میشود. اما در خانههای كوچك محل اختصاص یافته به اشیاء و تندیسهای نیاكان نمیتوانسته جای بزرگی را اشتغال كند. به همین دلیل ابعاد اشیاء آئینی را كوچك ساختهاند. كوچك و گرانبها.
در تبدیل هنر قدیم به هنر جدید نیز، تبعیت از تغییرات دینی را شاهدیم از طریق این تغییرات تبدیل هنر قدیم به هنر جدید قابل توجیه و تبیین است. خدایان یونان مظهر قدرتهای طبیعی هستند از این رو معابد محدود است خدای مسیحیت اما خود بینهایت است و ناگزیر معابد بزرگ میشود. بنای معبد با شهری كه بر آن مسلط است آمیخته نمیشود، بلكه غولآسا از دل خانهها سر بر میكشد و چنان مینماید كه انگار درهایش به روی تمام بشریت گشوده است و با برجها و منارههایش میخواهد در آسمان بالا رود.
دین مجموعهای اصول ثابت، اسطورهها، احساسها و حركات جمعی است كه همه اینها فرد را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد و در نتیجه هنگامی كه یك اثر هنری پدید میآورد، این زندگی پر راز و رمز در این اثر جلوهگر میشود. بیسبب نیست كه king پیش از كندهكاری روی چوب برای سیر و سلوك به جنگل میرفت و جیوتو نقاش پیش از نقاشی كردن، دعا میخواند.
هر دینی منبع الهام خاص خود را دارد و بر حسب اینكه براساس پرستش نیاكان یا پرستش مظاهر طبیعت بنا شده باشد، بر نیروانا تكیه كند یا بر رمز و راز صلیب... این گوناگونی تجلیات در گوناگونی تكنیكهای هنری جلوهگر میشود.
وجود گروههای دینی ناشی از تمایز میان دنیای مقدسات و دنیای نامقدس است كه بر اثر چالش این دو، تمایز آنها بیشتر آشكار میشود و در نتیجه دو نوع هنر در جامعه نمود مییابد: هنر دینی و هنر غیردینی. این دوگانگی زیباشناختی نزد اقوام غیرمتمدن و نزد كاناكها در كالدونی جدید كه تندیس بنای اسطورهای خود را با تقدس میسازند و در عین حال بر روی شاخههای خشك نی، نقشهای ریزی به منظور لذت بصر میكشند كاملاً وجود دارد. این دوگانگی در مسیحیت قرون وسطی نیز حضور دارد: در این دوران، هنر كلیسایی در معماری كلیسا، در تعزیه خوانی، و در افسانهای حماسی مربوط به بنیادهای دینی با هنر غیردینی مثل معماری كاخها، قلعهها، افسانههای حیوانات و نمایشهای مضحك (كه اغلب براساس روایات ضددینی تنظیم شده) پهلو میزند ـ تعارض میان این دو نوع هنر از قدیمیترین ایام تاكنون مرتباً تشدید شده. البته این دوگانگی مانع انتقال یك فرم هنری از گروهی به گروه دیگر نمیشود. اما در این انتقال معنی آن تغییر میكند ـ بعنوان مثال : اشعار (تروبادورها) همراه با جنبش فرقه فرانسیكن به داخل كلیسایی كاتولیك نفوذ میكند. مضمون آنها كه عشق است بر جای میماند اما مصداق و هدف آنها تغییر میكند: عشقهای محافل فئودالی به عشق مطلق و عشق به بانوی ارباب به عشق به مسیح نجات دهنده تبدیل میشود. جامهای مرمر سفید، جامهای آیینهای دینی میشود ولی با كاركرد متفاوت، یعنی به جای استفاده از آنها در زندگی روزمره، این جامها به ظرفهای آئینی برای نذر و نیاز بدل میشود.
در بناهای قدیمیتر كلیسای مسیحیت طرح كاخ ایرانی در آسیای صغیر و سوریه بازسازی میشود. (لالو) بر این نكته تاكید دارد كه: هنر در گوهر خود دینی نیست اما هنگامی كه گروهی از مردان دین آن را به خدمت میگیرند، دینی میشود. تصویرها و اشیاء دینی فقط تجلی سادهای نیستند بلكه حاوی نیروهای جادوئیاند، خوش یمن یا بدیمناند به همین دلیل باید آنها را بر طبق اصول تثبیت شده نقاشی كرد تا نیروی جادوئی آنها همچنان تحت سلطه انسان باقی بماند. در تمام آیینها ابزار قدیمی مراسم آئینی بدقت حفظ میشود. تیر، سنگ آتشزنه در مصر، تیغهای مسلمانی برنزی در كارتاژ... بدینسان هر جا كه دین قدرت زیاد خود را اعمال میكند (مانند جوامع شرقی) هنر میدان و عرصه محدودتری در اختیار دارد و در جوامعی كه نهادهای دیگر با دین در رقابتاند عرصه نوآوری در هنر وسعت بیشتری دارد. گروههای دینی فقط حافظ هنر دینی نیستند، بلكه به نوعی مبلغ آن نیز هستند. فیالمثل: رابطهٔ دولتی میان كشیشیان انگلیسی و فرانسوی سبب شد كه معماری فرانسوی در انگلیس متداول شود. اسلام معماری مناره و گنبد را به هند برد. دین بودا نیز عناصر هنری خود را از سواحل هند تا جزائر ژاپن گسترش داد.
دین در طول تاریخ بعضی از انواع هنر را به نابودی كشانده و انواع دیگر را توسعه داده است. هر زمان كه در یك مركز دینی عناصر معتقد به كلام بر عناصر معتقد به نمادها چیره شود تصویر شكنی، شمایل شكنی و در نتیجه عدم رشد هنرهائی مانند نقاشی و مجسمهسازی را سبب میشود. ده فرمان موسی و نیز دستورات قرآن تصویر كردن خداوند را منع میكند. اما هنگامی كه هنری به این طریق تضعیف میشود تغییر مسیر میدهد. قانون موسی مانع پیشرفت هنر تصویرگری میشود. اما هنر تا حدود زیادی این وضعیت را از راه تغزل جبران میكند. به این ترتیب هر كجا تصویرگری تضعیف شده، شاعری درخشش بیشتری یافته است. ممنوعیتهای قرانی رشد تمام هنرهای طبیعتگرا را نزد اعراب متوقف ساخت. اما در عوض هنری متافیزیك پدید آورد كه با ۲۸ حرف الفباء و چند حیوان افسانهای جهان پرنقش و نگاری ساخت كه برای چشم لذتبخش و برای روان آرامش بخش است. در هلند نفوذ پیروان كالون مانع تمركز استعداد صورتگری مردمان فلاماند بر روی نقاشی دینی شد اما در عین حال این ذوق به سمت منظرهسازی و تك چهرهسازی متمایل گشت. به این ترتیب دین همواره با فرمانها، با اصول جزمیش، با ممنوعیتهایش و با عرفانش همواره بر هنر تأثیرگذار بوده است.
منابع:
جامعهشناسی هنر نوشتهی آرینپور
تاریخ اجتماعی هنر (۴جلد) ,نویسنده: آرنولد هاوزر مترجم:امین موید
معنی هنر , نویسنده: هربت رید , مترجم: نجف دریابندری
ضرورت هنر در تكامل اجتماعی, نویسنده: ارنست فیشر , مترجم : فیروز شیروانلو
گلایل پژند
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست