شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

کلاه پردار را فراموش کن


کلاه پردار را فراموش کن

نگاهی به فیلم «رابین هود», آخرین اثر رایدلی اسکات

● نمای باز

داستان «رابین هود» تقریبا برای همه آشناست. بعید است که کسی انیمیشن مشهور والت دیزنی و آن روباه را با آن کلاه پردار ندیده باشد. ضمن اینکه تا کنون فیلم‌های زیادی هم درباره رابین هود ساخته شده که شاید مشهورترینشان فیلم «شاهزاده دزدان» با بازی کوین کاستنر باشد. اما این «رابین هود» اخیر فیلمی است از رایدلی اسکات؛ فیلمی که می‌تواند به اعتبار نام و جایگاه فیلمسازش اثری قابل اعتنا تلقی شود.

اسکات فیلم‌هایی همچون «گانگستر آمریکایی»، «قلمرو آسمان» و «گلادیاتور» را در کارنامه خود دارد. اسکات در حیطه ساخت فیلم‌هایی با تصاویر اکشن و جنگ‌های میدانی یک کارگردان صاحب سبک است اما با این حال آثار او، فیلمنامه و داستان‌های بسیار جذابی هم داشته اند. سبک فیلمسازی اسکات بیشتر متکی بر واقع نمایی و بسترسازی‌های تاریخی برای داستان است. در «رابین هود» هم بنا بوده همین برنامه محقق شود که یک یاغی در انگلستان قرن سیزدهم به دور از افسانه و خیال پردازی تصویر شود. همین امر باعث می‌شود که اثر اسکات از سایرین متمایز شود یعنی او به واقع «رابین هود» خودش را ساخته است که تقریبا در میانسالی است، چهره‌ای خسته و تا حدی غمگین دارد، مبارزی است که تسلیم نمی‌شود و در نهایت صداقت و درستی‌اش باعث محبوبیت و موفقیتش می‌شود. هرچند که این صداقت در آغاز ماجرا که فیلم زمان جنگ‌های صلیبی را به تصویر می‌کشد باعث دردسر او هم می‌شود. صداقت او در برابر ریچارد شیردل باعث می‌شود که او و همراهانش تنبیه شوند. شجاعتش اما کمک می‌کند که هر آزمونی را تحمل کند و با سربلندی و غرور پیش روی کند. مرگ پادشاه افسانه‌ای انگلستان یعنی ریچارد شیر دل در صحنه بسیار ساده‌ای اتفاق می‌افتد. شجاعت ریچارد در این فیلم نزدیک به حماقت تصویر شده است که با اصرار بی‌موردش برای ادامه جنگ‌های صلیبی سرمایه کشور را هدر داده، از مردمش تنها به عنوان سرباز استفاده کرده، ضررهای معنوی فراوانی به خانواده‌های آنها وارد کرده و در نهایت به‌خاطر حضور مکررش در میادین جنگ زمینه ساز ظهور برادرش در عرصه حکومت شده که به خوبی واقف بود، شخصیتی منحرف و مستبد است. واقعیت تاریخی فیلم اسکات قابل باور است هرچند که با تصور عموم از«رابین هود» مغایرت دارد.

● نمای بسته

وقتی درباره رابین هود صحبت می‌کنیم شخصیتی به یادمان می‌آید که از ثروتمندان می‌دزدید و به فقرا می‌بخشید؛ ساکن جنگل شروود بود و روحیه‌ای شاد و طنز پردازانه داشت. حتی می‌توان گفت که تا حدی رومانتیک وعاشق پیشه هم بود! پرسش اصلی این است که این رابین هود قابل باور است یا رابین هود رایدلی اسکات؟ وقتی راسل کرو نقش رابین هود را بازی می‌کند می‌شود اینطور نتیجه گرفت که تیراندازی با کلاه پردار وجود نخواهد داشت! حتی ماریان که در این فیلم کیت بلانشت نقشش را ایفا می‌کند زنی محکم، بداخلاق و عبوس است. طبیعی است که یک مبارز جنگ‌های صلیبی که روی اصول شخصی‌اش بسیار پافشاری می‌کند نیز یک رابین هود خشمگین و خسته باشد. اما می‌شود به همین عبارت «رابین هود قابل باور» هم با تردید نگاه کرد. چرا باید رابین هود همانی باشد که در روایت‌ها و افسانه‌های فانتزی آمده است؟ مگر ماجرای رابین هم مثل مکبث شکسپیر است که کارگردانش بخواهد به متن اصلی وفادار باشد!؟ اگر کسی بخواهد روایت تازه‌ای از رابین هود خلق کند دلیلی ندارد که بخواهد به نمونه‌های پیش از خودش پاسخ دهد.

اتفاقا باید گفت که «رابین هود» فیلم بهتری است چرا که در دام تکرار نیفتاده است و کاراکتری را خلق می‌کند که واقعا یک مبارز از جنگ برگشته است واصلا دلیلی ندارد که یک یاغی تمام عیار باشد! سایر شخصیت‌های فیلم هم به نوعی درگیر توطئه‌ها و نیرنگ‌هایی هستند که در فضای کاخ پرنس جان وجود دارد. خیانت، دروغ، جنگ برای مالیات و رازگشایی برخی خاطرات کهنه سایر پیرنگ‌های ماجرا را شکل می‌دهند. با آنچه که هر انسانی تا کنون از جهان دریافت کرده آیا این تصاویر به واقعیت نزدیک تر نیستند؟ مسلم است که جهان امروز ما بسیار به فضای فیلم نزدیک است اما چرا از فیلم استقبال چندانی نشده است؟ تا به اینجا نه منتقدان نظر چندان مثبتی روی آن داشته‌اند و نه فروش فیلم آنقدر بوده که نشان از استقبال گسترده مردم داشته باشد. واقعیت این است که چهره معصوم آن روباه انیمیشنی برای عموم به مراتب از یک قهرمان خسته و زخمی جذاب تر است. شرایط عمومی حاکم بر جوامع غربی هم به گونه‌ای است که ترجیح می‌دهند تا آنجا که مقدور است از صحنه‌های جنگ و خشونت فاصله بگیرند.

بعد از حمله ۱۱ سپتامبر و جنگ علیه تروریسم و انباشته شدن رسانه‌ها از خبرهای مربوط به بمب‌گذاری و درگیری و کشتار در افغانستان و عراق شاید دیگر کسی دوست نداشته باشد که حتی یک پلان از جنون جهان را ببیند! حتی اگر در ادوار تاریخی گذشته باشد. گناه اسکات زمانی سنگین تر می‌شود که «رابین هود» را با آن کلاه پردار و آن طنازی‌های شیرین و آن پس زمینه صدای سوت جان کوچولو به جایی شبیه به جهان امروزمان کشانده است. جدا از این امر می‌توان گفت که فیلم تازه او تا حدی شبیه «گلادیاتور» شده است و حتی گاهی فیلم «دلاور» مل گیبسون را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند. از آنجایی که رابین مجبور می‌شود نقش همسر ماریان را بازی کند فیلم دچار افت قابل توجهی در داستان و ریتم می‌شود. اینکه رابین چگونه در کمترین زمان ممکن ساکن خانه اشرافی ناتینگهام می‌شود تا از آنجا به بعد خالق حماسه‌های دیگر باشد چندان با ریتم واقع نمایی فیلم هماهنگ به نظر نمی‌رسد.

● موخره

با وجود آنکه تاکنون نسخه‌های متعددی از داستان رابین‌هود قهرمان دیده‌ایم، با این حال فیلم رایدلی اسکات نشان می‌دهد این داستان هنوز جذابیتش را برای مخاطب حفظ کرده است.

نیما سیروس‌کبیری