پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مسئولان پاسخ دهند: کجای کار سینمای ما می لنگد؟
کجای کار سینمای ما می لنگد که یک پیشکسوت بعد از حدود ۶۰ سال کار در این حوزه از راهی که انتخاب کرده ابراز پشیمانی می کند؟
"پدرم صاحب سه دهنه مغازه بود، به اصطلاح امروزی ها سوپری داشت. در جوانی به من گفت که بیا و همین کار را ادامه بده گفتم می خواهم رییس شوم. چند سال بعد دوباره گفت بیا همین کار مرا ادامه بده گفتم می خواهم هنرمند شوم. اکنون آن مغازه ها از بین رفته و پدرم هم مرده. یادم هست به جای اسم هر کسی به شوخی می گفتم (...) سه نقطه، حال من هم رییس شدم هم هنرمند ولی امروز می توانید مرا همان سه نقطه صدا کنید جای آن سه نقطه هم هر چه می خواهید بگذارید."
این سخنان مرتضی احمدی در شب تقدیر از او در جشن بزرگ بازیگران سینما است. احمدی پیشکسوتی که سالیان سال دوران کودکی، نوجوانی و جوانی همه ما با صدای گرم او در هنر دوبله، بازی های او در آرایشگاه زیبا و ده ها فیلم و سریال دیگر پر شده است. حال چگونه است که وی در شب تقدیر از خودش به خاطر اینکه این راه را پیموده شرمسار و گله مند است؟
به راستی کجای کار سینمای ما می لنگد که این چنین پیشکسوتان گله مند اوضاع هستند؟
این در حالی است که عزت الله انتظامی، آقای بازیگر سینمای ایران نیز چندی پیش در جشن سینمایی گل آقا از طرز برخورد با پیشکسوتان سینما و تلویزیون گله کرد. بروز این چنین مشکلاتی به متولیان فرهنگی کشور و آنجایی که باید برای بازیگران سینمای ایران تدبیر کنند، بر می گردد. نداشتن بیمه، نداشتن درآمد ماهانه، فقدان صنف مشخص برای استیفای حقوق شان، نداشتن امنیت شغلی در کنار بسیاری عوامل دیگر سبب شده است که بازیگران ما به ویژه پیشکسوتان که دیگر زمانی برای بازگشت، تجدیدنظر و جبران ندارند در ناامیدی به سر ببرند.
یک بازیگر تا زمانی که کار می کند درآمد دارد و در صورتی که دستمزدش پایین نباشد می تواند مایحتاج زندگی خود را تأمین کند و هر گاه در یک دوره با افول قراردادها مواجه شود دیگر هیچ کس به سراغ او نمی رود و به دنبال آن چون بیمه، درآمد ثابت و یا حتی صندوق حمایتی از او وجود ندارد معلوم نیست از کجا و از طریق کدام منبع مالی و حمایت کدام نهاد قرار است تأمین شود.
جشن ها، مراسم ها و گرامیداشت ها برگزار می شود، تمام مسئولان به سراغشان می روند، از آنها تقدیر می کنند، جایزه می دهند، لوح می دهند ولی هیچکدام نمی پرسند در سال هایی که این پیشکسوتان در خانه های خود گوشه نشین شده بودند آنها کجا بودند؟ چرا در آن زمان به سراغ آنها نرفته اند؟ تقدیرهایشان هم آنقدر دیر است که بیشتر شبیه نوشداری پس از مرگ سهراب می ماند تا تجلیل از زحمات یک پیشکسوت، چرا که آنقدر دیر است که یا مردم دیگر تنها خاطره ای مبهم از آن چهره در ذهن دارند یا زمانی است که آن هنرمند در دوران کهولت خود با مشکلات عدیده زندگی دست و پنجه نرم می کند.
در اینجاست که باید این سوال را پیش روی مسئولان فرهنگی کشور نهاد: تا کی قرار است سرمایه های هنری ما در همه بخش ها به خصوص سینما در خود احساس زوال کنند؟
مسئولان فرهنگی کشور کجای کار سینمای می لنگد؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست