سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

بررسی روند وضعیت آموزشی زنان در آموزش عالی ایران بخش دولتی از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۸ ه ش


بررسی روند وضعیت آموزشی زنان در آموزش عالی ایران بخش دولتی از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۸ ه ش

پس از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی , یکی از عوامل بسیار مهم افزایش حضور دختران در مدارس ,توصیه رهبران سیاسی ـ مذهبی و اطمینان از اسلامی بودن آموزش و پرورش دولتی بوده است توسعة امکانات آموزشی در اقصی نقاط کشور در مقایسه با قبل از انقلاب یکی از عوامل دسترسی بیشتر و رشد سریع تعداد دختران آموزش دیده و رسیدن آن ها به سطوح بالای آموزشی است

از نظر تاریخی‌ ،موضوع‌ دسترسی‌ به‌ آموزش‌ یکی‌ از جلوه‌های‌ تبعیض‌ علیه‌ دختران‌ و زنان‌ بوده‌ است‌. در ایران‌ قبل‌ از انقلاب‌، یکی‌ از عوامل‌ مهم‌ در تشدید این‌ امر، نبودن‌ محیط‌ امن‌ عقیدتی‌، فرهنگی‌ و اجتماعی‌ برای‌ حضور دختران‌ و زنان‌ مسلمان‌ در مدارس‌ و کلاس‌های‌ آموزش‌ رسمی‌ بوده‌، به‌ طوری‌ که‌ در بسیاری‌ از خانواده‌ها ،والدین‌ به‌ دلیل‌ ترس‌ از فساد و بی‌ بندباری‌ رایج‌، از ادامة‌ تحصیل‌ دختران‌ خود در مقاطع‌ بالاتر جلوگیری‌ می‌کردند .

پس‌ از به‌ ثمر رسیدن‌ انقلاب‌ اسلامی‌، یکی‌ از عوامل‌ بسیار مهم‌ افزایش‌ حضور دختران‌ در مدارس‌ ،توصیه‌ رهبران‌ سیاسی‌ ـ مذهبی‌ و اطمینان‌ از اسلامی‌ بودن‌ آموزش‌ و پرورش‌ دولتی‌ بوده‌ است‌. توسعة‌ امکانات‌ آموزشی‌ در اقصی‌ نقاط‌ کشور (در مقایسه‌ با قبل‌ از انقلاب‌) یکی‌ از عوامل‌ دسترسی‌ بیشتر و رشد سریع‌ تعداد دختران‌ آموزش‌ دیده‌ و رسیدن‌ آن‌ها به‌ سطوح‌ بالای‌ آموزشی‌ است‌. توسعه‌ و افزایش‌ تعداد مدارس‌ و کلاس‌های‌ درس‌، تربیت‌ معلم‌ زن‌ و فراهم‌ آوری‌ امکانات‌ تحصیلی‌ ویژه‌ برای‌ دختران‌ ،در سرعت‌ رشد و دسترسی‌ آنان‌ به‌ سطوح‌ بالای‌ آموزشی‌ ،تأثیر چشمگیری‌ داشته‌ است‌ .

ناگفته‌ نماند که‌ توجه‌ رهبران‌ مذهبی‌ به‌ تحصیل‌ زنان‌ و دختران‌، باور عمومی‌ را در مورد ضرورت‌ رشد و دسترسی‌ هرچه‌ بیشتر دختران‌ به‌ سطوح‌ بالای‌ آموزشی‌ تغییر داده‌ و موجب‌ به‌ وجود آمدن‌ فضایی‌ مناسب‌ شد.

شواهد موجود نشان‌ می‌دهد که‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ،زنان‌ تحصیل‌ کردة‌ مسلمان‌ ،به‌ گونه‌ای‌ فزاینده‌ ،موقعیت‌های‌ مناسبی‌ در روند تصمیم‌گیری‌ به‌ دست‌ آورده‌اند. به‌ همین‌ نحو دسترسی‌ آنها به‌ سطوح‌ مختلف‌ آموزش‌، از جمله‌ آموزش‌ عالی‌ افزایش‌ یافته‌ است‌ ،که‌ این‌ خود از جمله‌ مهمترین‌ شاخصه‌های‌ ارتقای‌ وضعیت‌ زنان‌ در هر جامعه‌ است‌ .

در گزارش‌ حاضر ضمن‌ مرور وضعیت‌ آموزش‌ عالی‌ زنان‌ در کلیه‌ سطوح‌ تحصیلی‌ (آموزش‌ عالی‌) ،حضور آنان‌ در گروه‌های‌ عمده‌ آموزشی‌ طی‌ ۱۰ سال‌ گذشته‌ (۶۹ تا ۷۸) مورد بررسی‌ قرار می‌گیرد .

● بررسی‌ یافته‌ها

۱) نسبت‌ تعداد زن‌ پذیرفته‌ شده‌ به‌ کل‌ پذیرفته‌ شدگان‌ در هر گروه‌ عمده‌ رشته‌های‌ تحصیلی‌ از سال‌ ۱۳۶۹ تا سال‌ ۱۳۷۸

در گروه‌ پزشکی‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹ بیش‌ از ۵/۴۳ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ ،زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ ،روند افزایشی‌ خود را طی‌ کرده‌ است‌ ،به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸، ۷/۶۸ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ پزشکی‌ هر ساله‌ ۱/۵۶ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌، زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۱۱ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ علوم‌ انسانی‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹، ۳۰ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ ،زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ در سال‌های‌ مورد بررسی‌، روند افزایشی‌ داشته‌ است‌. به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،بیش‌ از ۵۵ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ زن‌ می‌باشند .اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ علوم‌ انسانی‌ هر ساله‌ ۲/۴۰ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۵۱/۱۸ درصد برخوردار بوده‌اند.

در گروه‌ علوم‌ پایه‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹ ،۹/۳۰ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ ،زن‌ می‌باشند .این‌ نسبت‌ روبه‌ افزایش‌ بوده‌ است‌ تا این‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۳/۵۷ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ علوم‌ پایه‌ هر ساله‌ ۶/۴۳ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۲/۱۱ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ فنی‌ مهندسی‌، در سال‌ ۱۳۶۹ ،۷/۴ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ ،زن‌ می‌باشند. این‌ نسبت‌ در سال‌های‌ بعد روند افزایشی‌ داشته‌ است‌ به‌ طوریکه‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،این‌ نسبت‌ به‌ ۱۷ درصد رسیده‌ است‌. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ فنی‌ مهندسی‌ هرساله‌ ۹/۹ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۲۵ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ کشاورزی‌ و دامپزشکی‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹ بیش‌ از ۲ درصد از پذیرفته‌شدگان‌ زن‌ می‌باشند .در این‌ خصوص‌ باید متذکر شد در این‌ گروه‌ رشته‌هایی‌ در دانشگاه‌ها و مؤسسات‌ آموزش‌ عالی‌ دایر گردیده‌ است‌ که‌ زنان‌ نیز بتوانند شرکت‌ کنند به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۴/۴۳ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دوره‌ ۱۰ ساله‌ در نظر گیریم‌ به‌ طور میانگین‌ در گروه‌ کشاورزی‌ و دامپزشکی‌ هر ساله‌ ۲۳ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌، زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۸/۵۰ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ هنر ،در سال‌ ۱۳۶۹، ۴۰ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ زن‌ می‌باشند .در مورد این‌ گروه‌ نیز، رشته‌ هایی‌ دایر گردیده‌ که‌ زنان‌ بتوانند در آن‌ شرکت‌ نمایند. به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۶/۶۶ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌ زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دوره‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ هنر هر ساله‌ ۶/۵۲ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌، زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۴/۲۸ درصد برخوردار بوده‌اند .

در مجموع‌ میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ نشان‌ می‌دهد که‌ به‌ طور متوسط‌ هر ساله‌ ۵/۳۶ درصد از پذیرفته‌ شدگان‌، زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۵/۱۶ درصد برخوردار بوده‌اند .

۲) نسبت‌ تعداد زن‌ دانشجو به‌ کل‌ دانشجویان‌ در هر گروه‌ عمده‌ رشته‌های‌ تحصیلی‌ از سال‌ ۱۳۶۹ تا سال‌ ۱۳۷۸

در گروه‌ پزشکی‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹ ،۶/۴۱ درصد از دانشجویان‌، زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ در بقیه‌ سال‌ها روند افزایشی‌ داشته‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۲/۵۸ درصد از دانشجویان‌ گروه‌ پزشکی‌ ،زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ پزشکی‌ هر ساله‌ ۲/۴۹ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۷/۵ درصد برخورداربوده‌اند .

در گروه‌ علوم‌ انسانی‌، در سال‌ ۱۳۶۹، نزدیک‌ به‌ ۳۴ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند. در سال‌ ۱۳۷۸، ۵/۴۹ درصد از دانشجویان‌ گروه‌ علوم‌ انسانی‌ ،زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ علوم‌ انسانی‌ هر ساله‌ ۳/۳۷ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۳/۱۶ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ علوم‌ پایه‌، در سال‌ ۱۳۶۹، نزدیک‌ به‌ ۳۴ درصد از دانشجویان‌، زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۳/۵۴ درصد از دانشجویان‌ گروه‌ علوم‌ پایه‌ ،زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ علوم‌ پایه‌ هر ساله‌ ،۹/۴۰ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۴/۱۱ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ فنی‌ مهندسی‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹ بیش‌ از ۴ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و با یک‌ روند افزایشی‌ ملایم‌ تا سال‌ ۱۳۷۸ ادامه‌ یافته‌ است‌. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ فنی‌ مهندسی‌ هر ساله‌ ،۹/۸ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۹/۲۱ درصد برخوردار بوده‌اند.

در گروه‌ کشاورزی‌ و دامپزشکی‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹ ،بیش‌ از ۵/۲ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و جز سال‌ ۱۳۷۲ ،در دیگر سال‌های‌ مورد بررسی‌ روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۳/۳۹ درصد از دانشجویان‌ زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،به‌ طور متوسط‌ در گروه‌ کشاورزی‌ و دامپزشکی‌ هر ساله‌ ۲/۱۷ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۴۳ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ هنر ،در سال‌ ۱۳۶۹، ۴/۳۳ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و سپس‌ در سال‌های‌ مورد بررسی‌ روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌، به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۵/۵۹ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند .اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،بطور متوسط‌ در گروه‌ هنر هر ساله‌ ۹/۴۴ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۲/۲۰ درصد برخوردار بوده‌اند .

۳) نسبت‌ تعداد زن‌ دانشجو به‌ کل‌ دانشجویان‌ به‌ تفکیک‌ مقطع‌ تحصیلی‌ از سال‌ ۱۳۶۹ تا سال‌ ۱۳۷۸

در مقطع‌ کاردانی‌، در سال‌ ۱۳۶۹، ۶/۱۳ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ در بقیه‌ سال‌ها روند افزایشی‌ داشته‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،۴/۳۴ درصد از دانشجویان‌ مقطع‌ کاردانی‌ ،زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در مقطع‌ کاردانی‌ هر ساله‌ ۱/۲۵ درصد از دانشجویان‌، زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۹۳/۲۰ درصد برخوردار بوده‌اند .

در مقطع‌ کارشناسی‌، در سال‌ ۱۳۶۹، ۴/۳۰ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ تا سال‌ ۱۳۷۲ مرتباً در نوسان‌ بوده‌ ولی‌ از سال‌ ۱۳۷۳ روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸، ۶/۴۸ درصد از دانشجویان‌ مقطع‌ کارشناسی‌ ،زن‌ می‌باشند .اگر میانگین‌ این‌ دوره‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،بطور متوسط‌ در مقطع‌ کارشناسی‌ هر ساله‌ ۴/۳۶ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۷۳/۱۳ درصد برخوردار بوده‌اند .

در مقطع‌ کارشناسی‌ ارشد ،در سال‌ ۱۳۶۹ ،۱۸ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ تا سال‌ ۱۳۷۴ مرتباً در نوسان‌ بوده‌ ولی‌ از سال‌ ۱۳۷۵روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸، ۲۰ درصد از دانشجویان‌ مقطع‌ کارشناسی‌ ارشد ،زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در مقطع‌ کارشناسی‌ ارشد هر ساله‌ ۸/۱۷ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۹۴/۱۱ درصد برخوردار بوده‌اند .

در مقطع‌ دکترای‌ حرفه‌ای‌ ،در سال‌ ۱۳۶۹ ،۲/۲۹ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ تا سال‌ ۱۳۷۱ روند کاهشی‌ داشته‌ ولی‌ از سال‌ ۱۳۷۲روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸، ۳/۴۲ درصد از دانشجویان‌ مقطع‌ دکترای‌ حرفه‌ای‌ ،زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در مقطع‌ دکترای‌ حرفه‌ای‌ هر ساله‌ ۳/۳۲ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۱۱/۳ درصد برخوردار بوده‌اند .

در مقطع‌ دکترای‌ تخصصی‌، در سال‌ ۱۳۶۹ ، ۱/۲۹ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و این‌ نسبت‌ تا سال‌ ۱۳۷۳ روند افزایشی‌ داشته‌ ولی‌ سپس‌ روند کاهشی‌ بخود گرفته‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸، ۳/۲۵ درصد از دانشجویان‌ مقطع‌ دکترای‌ تخصصی‌ ،زن‌ می‌باشند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در مقطع‌ دکترای‌ تخصصی‌ هر ساله‌ ۹/۳۰ درصد از دانشجویان‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۷۸/۸ درصد برخوردار بوده‌اند .

۴) نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ زن‌ درصد هزار نفر جمعیت‌

در سال‌ ۱۳۶۹ نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ زن‌ در صد هزار نفر جمعیت‌ ۱۵۷ نفر می‌باشد و این‌ نسبت‌ در طول‌ سال‌های‌ مورد بررسی‌ روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌، به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸ ،نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ زن‌ درصد هزار نفر جمعیت‌ ۴۶۸ نفر می‌باشد .

اگر میانگین‌ این‌ دوره‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، به‌ طور متوسط‌ نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ زن‌ درصد هزار نفر جمعیت‌ هر ساله‌ ۲۸۹ نفر می‌باشد و از رشدی‌ معادل‌ ۵۴/۱۱ درصد برخوردار بوده‌اند .

۵) نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ زن‌ درصد هزار نفر جمعیت‌ زن‌

در سال‌ ۱۳۶۹ نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ زن‌ درصد هزار نفر جمعیت‌ زن‌ ۳۲۲ نفر می‌باشد و این‌ نسبت‌ در طول‌ سال‌های‌ مورد بررسی‌ روند افزایشی‌ داشته‌، به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸، نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ زن‌ درصد هزار نفر جمعیت‌ زن‌ ۹۴۶ نفر می‌باشد .

اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،بطور متوسط‌ نسبت‌ تعداد دانشجویان‌ درصد هزار نفر جمعیت‌ زن‌ هر ساله‌ ۸۵۹ نفر می‌باشد و از رشدی‌ معادل‌ ۳۸/۱۱ درصد برخوردار بوده‌اند .

۶ ـ نسبت‌ تعداد زن‌ فارغ‌ التحصیل‌ به‌ کل‌ فارغ‌ التحصیلان‌ به‌ تفکیک‌ گروه‌های‌ عمده‌ رشته‌های‌ تحصیلی‌ از سال‌ ۱۳۶۸ تا سال‌ ۱۳۷۷

در گروه‌ پزشکی‌، در سال‌ ۱۳۶۸ ،۵/۴۷ درصد فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند. جز سال‌ ۱۳۷۲ که‌ این‌ نسبت‌ کاهش‌ یافته‌، در بقیه‌ سال‌های‌ مورد بررسی‌، این‌ نسبت‌ افزایش‌ داشته‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۷، ۶۰ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در گروه‌ پزشکی‌ هر ساله‌ ۴/۵۲ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌، زن‌ بوده‌اند و از رشدی‌ معادل‌ ۵/۱۰ درصد برخوردار بوده‌اند.

در گروه‌ علوم‌ انسانی‌ ،در سال‌ ۱۳۶۸، ۳۸ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و در سالهای‌ مورد بررسی‌، نوساناتی‌ داشته‌ ولی‌ در دو سال‌ اخیر روند افزایشی‌ پیدا نموده‌، به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۷، بیش‌ از ۴۱ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌، زن‌ بوده‌اند .اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،بطور متوسط‌ در گروه‌ علوم‌ انسانی‌ هر ساله‌ ۷/۳۴ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و از رشدی‌ معادل‌ ۶/۱۵ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ علوم‌ پایه‌ ،در سال‌ ۱۳۶۸، بیش‌ از ۵/۳۹ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند. بیشترین‌ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ زن‌ در سال‌ ۱۳۶۸ با ۷/۳۹ درصد بوده‌ است‌. در سال‌های‌ مورد بررسی‌ این‌ نسبت‌ مرتباً در نوسان‌ بوده‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۷ ،این‌ نسبت‌ به‌ ۷/۴۵ درصد رسیده‌ است‌. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ، بطور متوسط‌ در گروه‌ علوم‌ پایه‌ هر ساله‌ ۹/۳۸ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و از رشدی‌ معادل‌ ۴۵/۱۲ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ فنی‌ مهندسی‌، در سال‌ ۱۳۶۸، ۶/۳ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و جز سالهای‌ ۱۳۶۹ و ۱۳۷۱ که‌ این‌ نسبت‌ کاهش‌ یافته‌ ،در بقیه‌ سالهای‌ مورد بررسی‌ ،این‌ نسبت‌ افزایش‌ داشته‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۷، ۶/۹ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند (بیشترین‌ درصد فارغ‌ التحصیلان‌ زن‌ ).

اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در گروه‌ فنی‌ مهندسی‌ هر ساله‌ ۱/۵ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و از رشدی‌ معادل‌ ۷۱/۱۹ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ کشاورزی‌ و دامپزشکی‌ ، در سال‌ ۱۳۶۸، ۳/۱ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند .این‌ نسبت‌ تا سال‌ ۱۳۷۴ با نوساناتی‌ همراه‌ بوده‌ ولی‌ در سالهای‌ ۱۳۷۵، ۱۳۷۶، ۱۳۷۷ با یک‌ افزایش‌ شدید روبرو گردیده‌ است‌. به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۷، به‌ بالاترین‌ درصد فارغ‌ التحصیلان‌ زن‌ یعنی‌ ۲/۲۵ درصد، در طی‌ سال‌های‌ مورد بررسی‌ ،رسیده‌ است‌. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در گروه‌ کشاورزی‌ و دامپزشکی‌ هر ساله‌ ۸ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و از رشدی‌ معادل‌ ۳/۵۱ درصد برخوردار بوده‌اند .

در گروه‌ هنر، در سال‌ ۱۳۶۸، ۶/۳۷ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند این‌ نسبت‌ در سالهای‌ بعدی‌ مرتباً کاهش‌ یا افزایش‌ داشته‌ است‌. در سال‌ ۱۳۷۷ به‌ بالاترین‌ درصد فارغ‌ التحصیلان‌ زن‌ یعنی‌ ۵/۶۷ درصد ،در طی‌ سالهای‌ مورد بررسی‌ رسیده‌ است‌. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌، بطور متوسط‌ در گروه‌ هنر هر ساله‌ ۵/۴۷ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و از رشدی‌ معادل‌ ۶۹/۲۷ درصد برخوردار بوده‌اند .

در مجموع‌ در سال‌ ۱۳۶۸ ،۷/۲۸ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌، زن‌ بوده‌اند و در سالهای‌ مورد بررسی‌ این‌ نسبت‌ پس‌ از نوساناتی‌، در سال‌ ۱۳۷۷ ،به‌ ۲/۳۸ درصد رسید. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌،بطور متوسط‌ ۹/۳۱ درصد از فارغ‌ التحصیلان‌ ،زن‌ بوده‌اند و از رشدی‌ معادل‌ ۲/۱۴ درصد برخوردار بوده‌اند .

۷) نسبت‌ تعداد زن‌ هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ به‌ کل‌ هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ از سال‌ ۱۳۶۹ تا سال‌ ۱۳۷۸

در سال‌ ۱۳۶۹، حدود ۱۷ درصد از هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌، زن‌ می‌باشند، این‌ نسبت‌ در سالهای‌ مورد بررسی‌ روند افزایشی‌ به‌ خود گرفته‌ به‌ طوری‌ که‌ در سال‌ ۱۳۷۸، ۱۸ درصد از هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌، زن‌ می‌باشند .

بیشترین‌ نسبت‌ تعداد زن‌ هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ به‌ کل‌ هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ از سال‌ ۱۳۶۹ تا سال‌ ۱۳۷۸، در سال‌ ۱۳۷۳ با ۳/۱۸ درصد می‌باشد .اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،بطور متوسط‌ هر ساله‌ ۷/۱۷ درصد از هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ ،زن‌ می‌باشند و از رشدی‌ معادل‌ ۷۷/۶ درصد برخوردار بوده‌ است‌ .

۸) نسبت‌ تعداد دانشجوی‌ زن‌ به‌ هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ از سال‌ ۱۳۶۹ تا سال‌ ۱۳۷۸

در سال‌ ۱۳۶۹، نسبت‌ دانشجوی‌ زن‌ به‌ هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ بیش‌ از ۷ نفر می‌باشد و در طی‌ سال‌های‌ بعد و پس‌ از نوساناتی‌، در سال‌ ۱۳۷۸، این‌ نسبت‌ به‌ بیش‌ از ۱۴ نفر می‌رسد. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،بطور متوسط‌ هر ساله‌ بیش‌ از ۹ نفر نسبت‌ دانشجوی‌ زن‌ به‌ هیأت‌ علمی‌ تمام‌ وقت‌ می‌باشد و از رشدی‌ معادل‌ ۹۸/۶ درصد برخوردار بوده‌اند .

۹) نسبت‌ تعداد دانشجوی‌ زن‌ به‌ هیأت‌ علمی‌ زن‌ تمام‌ وقت‌ از سال‌ ۱۳۶۹ تا سال‌ ۱۳۷۸

در سال‌ ۱۳۶۹، نسبت‌ دانشجوی‌ زن‌ به‌ هیأت‌ علمی‌ زن‌ تمام‌ وقت‌ حدود ۴۴ نفر می‌باشد و پس‌ از نوساناتی‌ در سالهای‌ مورد بررسی‌، در سال‌ ۱۳۷۸، این‌ نسبت‌ به‌ بیش‌ از ۷۹ نفر می‌رسد. اگر میانگین‌ این‌ دورة‌ ۱۰ ساله‌ را در نظر بگیریم‌ ،بطور متوسط‌، هر ساله‌ نزدیک‌ به‌ ۵۳ نفر نسبت‌ دانشجوی‌ زن‌ به‌ هیأت‌ علمی‌ زن‌ تمام‌ وقت‌ می‌باشد و از رشدی‌ معادل‌ ۱۹/۶ درصد برخوردار بوده‌اند .

● نتیجه‌گیری‌

بررسی‌ حاضر نشان‌ داد که‌ در هر زمینه‌ای‌ از علوم‌ که‌ به‌ زنان‌ فرصت‌ تلاش‌ و فعالیت‌ داده‌ شده‌ است‌ ،آن‌ها توانسته‌اند همپای‌ مردان‌ و حتی‌ در بعضی‌ موارد جلوتر از آنها قرار گیرند و ضمن‌ رفع‌ موانع‌ متعدد اجتماعی‌ و خانوادگی‌ به‌ موفقیت‌های‌ چشمگیری‌ نایل‌ آیند و هر چه‌ زمان‌ می‌گذرد این‌ روند سیر صعودی‌ بیشتری‌ می‌پیماید، به‌ طوری‌ که‌ امید است‌ در آینده‌ نزدیک‌ در کلیة‌ شئون‌ علمی‌ زنان‌ بتوانند نقش‌ حساس‌ خود را ایفا کنند .

خوشبختانه‌ با الهام‌ از فرهنگ‌ اصیل‌ اسلامی‌ و نظریات‌ حضرت‌ امام‌ (ره‌) امروزه‌ دختران‌ ایران‌ اسلامی‌ در رشته‌های‌ مختلف‌ تحصیلی‌ پا به‌ پای‌ مردان‌ حرکت‌ می‌کنند و تعداد آنها در این‌ رشته‌ها یا تقریباً برابر مردان‌ است‌ و یا آهنگ‌ رشدی‌ سریع‌ را نشان‌ می‌دهد .