یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
فرآیند تجزیه و تحلیل در نمایه سازی رویكردهای مدرك مدار و حوزه مدار
در این مقاله راجع به گامهای مورد نیاز در نمایه سازی بحث می شود و درضمن بحث، مشخص می گردد كه امروزه رویكرد متداول در نمایه سازی رویكرد مدرك مدار است. با این حال این رویكرد دارای مشكلات بسیاری است زیرا عوامل زمینه وابسته را در فرآیند نمایه سازی نادیده می انگارد.
در این مقاله به جای رویكرد فوق، رویكرد حوزه مدار در نمایه سازی پیشنهاد می شود و راجع به گستره وسیع تجزیه و تحلیلهای مورد نیاز، نیازمندی به مجموعه جدیدی از فعالیتها، تجزیه و تحلیل حوزه، نیازهای كاربران و نقشهای نمایه سازان در این رویكرد بحث می شود. در پایان مقاله نیز چنین نتیجه گرفته می شود كه رویكرد دو مرحله ای نمایه سازی برای تشریح فرآیند نمایه سازی ناكارآمد است و رویكرد حوزه مدار به عنوان راهكاری كارآمد پیشنهاد می شود كه در آن نمایه سازان برای موفقیت در فرآیند پیچیده نمایه سازی بصورت گام به گام راهنمایی می شوند.
● مقدمه
هدف از نمایه سازی تعیین محتوای موضوعی مدارك و بیان آن در قالب واژه های نمایه ای ( مانند توصیفگرها، سرعنوانهای موضوعی، شماره های راهنما، كدهای رده بندی و... ) است تا بازیابی موضوعی ممكن شود. اغلب چنین تصور می شود كه محتوای موضوعی مدارك برای یك نمایه ساز روشن است و نمایه ساز می تواند با یك بررسی و تحلیل ساده مدرك، محتوای موضوعی آن را مشخص كند. یكی از رویكردهای موجود در نمایه سازی، نمایه سازان را بر آن می دارد كه مدارك را با توجه به نیازهای اطلاعاتی موجود در ذهن كاربران تجزیه و تحلیل كنند. در این رویكرد چنین استدلال می شود كه محتوای موضوعی مدارك زمینه وابسته است. در این مقاله سعی می شود مفهوم تجزیه و تحلیل در نمایه سازی با تركیب تجزیه و تحلیلهای حوزه ای و درنظر گرفتن دیدگاهها و نیازهای كاربران در فرآیند نمایه سازی تشریح شود.
نمایه سازی اغلب به دو رویكرد اصلی تقسیم می شود : رویكرد مدرك گرا[۳] و رویكرد كاربرگرا[۴].
رویكرد مدرك گرا بر یك موجودیت و توصیف صادقانه آن تمركز دارد و به نمایه سازان توصیه می كند كه به متن و مطالب نوشته شده توسط یك مؤلف تكیه كنند . ایده اصلی در این رویكرد آن است كه یك نمایه ساز محتوای موضوعی یك مدرك را تنها بر اساس بررسی و تحلیل خود آن مدرك انجام دهد و البته هدف از این كار، بازنمون مدرك به صادقانه ترین شكل ممكن و مطمئن شدن از اعتبار بازنمون موضوعی برای مدت زمانی طولانی است. پژوهشهای اخیر راجع به فعالیت نمایه سازان نشان می دهد كه بسیاری از آنها در كار خود، كاربردهای متفاوتی را كه یك فرد ممكن است از یك كتاب داشته باشد نادیده می انگارند و واژگان نمایه را تنها بر اساس بررسی و تحلیل مدرك انتخاب می كنند. گونه دیگری از این رویكرد با عنوان رویكرد مدرك مدار[۵] مطرح می باشد. در این رویكرد نیز نمایه ساز یك مدرك را به عنوان هسته اصلی بررسی و تحلیل خود در نظر می گیرد لیكن به منظور انتخاب واژگان نمایه ای، سؤالاتی را برای خود مطرح می كند . البته در هر دو رویكرد فوق رویكردهای مدرك گرا و مدرك مدار- محتوای موضوعی یك مدرك را می توان بدون در نظر گرفتن هر گونه زمینه و یا كاربرد احتمالی خاصی تعیین نمود. این دو رویكرد تنها در مرحله انتخاب واژگان نمایه ای با یكدیگر تفاوت دارند. در رویكرد مدار واژگان نمایه بر حسب نیازها و پرسشهای كاربران انتخاب می شوند حال آنكه در رویكرد مدرك گرا در هنگام انتخاب واژگان نمایه ای نیازهای كاربران مورد توجه قرار نمی گیرد. در حقیقت در رویكرد مدرك گرا، یك نمایه ساز در زمان نمایه سازی یك مدرك از خود می پرسد كه " چگونه باید این مدرك را برای كاربران قابل رؤیت كنم ؟ و یا چه واژه هایی باید برگزینم تا بتوانم دانش موجود در این مدرك را به علاقمندان آن منتقل سازم ؟"
ایده اصلی در این رویكرد آن است كه یك نمایه ساز می بایست در تعیین محتوای موضوعی یك مدرك و همچنین انتخاب واژگان نمایه ای، نیازهای اطلاعاتی كاربران و واژگان مورد استفاده توسط آنها را در ذهن داشته باشد. در این رویكرد، نمایه ساز نیازمند است تا دانش لازم را برای شناخت نیازهای كاربران بدست آورد تا بتواند محتوای موضوعی مدارك را تعیین كند حال آنكه در رویكرد مدرك مدار، نمایه ساز باید تنها در زمان انتخاب واژگان نمایه ای، نیازهای كاربران را در ذهن داشته باشد.
در این مقاله تلاش بر این است تا رویكردی برای نمایه سازی طراحی شود كه در آن، ضمن توسعه سنت كاربرگرائی به عامل اساسی و با اهمیتی با عنوان حوزه در تحلیل و بررسی مدارك توجه شود. رویكرد حوزه مدار در نمایه سازی بر مبنای تفسیر رویكرد تحلیلی - حوزه ای از علوم اطلاع رسانی كه توسط هژرلند و آلبرچتسن و هژرلند توصیف و مطرح شده است می باشد. نقطه قوت رویكرد حوزه مدار در نمایه سازی آن است كه در آن، تحلیل مدارك بر پایه تحلیلها و یافته هایی كه از مطالعه حوزه و كاربران بدست می آید انجام می شود. این بدان معناست كه تحلیل محتوای موضوعی مدارك بر اساس شناخت حوزه های موضوعی و نیازهای كاربران صورت می پذیرد. البته نكته بحث انگیز هم همین است كه نمایه سازان بر مبنای این رویكرد می بایست اهداف، مقاصد و فعالیتهای كاربران و حوزه های موضوعی مورد نظر را شناسایی و درك كنند تا این توانایی را بدست آورند كه محتوای موضوعی مدارك را به بهترین شكل تعیین كنند.
در این مقاله، نخست شمه ای از طرز تفكر موجود در رابطه با نظریه ها و پژوهشهای حوزه نمایه سازی، البته با مد نظر قرار دادن مراحل موجود در این فرآیند مطرح می گردد و محدودیتهای تجزیه و تحلیل مبتنی بر ساختار و ویژگیهای مدارك مورد بحث قرار می گیرد. همچنین راجع به نقش زمینه در نمایه سازی نیز بحث و حوزه به عنوان جزئی از زمینه كه می تواند در راهبری فرآیند نمایه سازی مورد استفاده قرار گیرد معرفی می شود.
در پایان مقاله نیز رویكرد حوزه مدار[۶] در نمایه سازی معرفی شده و مورد بحث قرار می گیرد. این رویكرد با در نظر گرفتن تمام تحلیلها و نظرات پیشین، مراحل جدیدی را برای فرآیند نمایه سازی تعریف می كند. همچنین پیش داشته های یك نمایه ساز را برای تعیین محتوای موضوعی مدارك تعیین می نماید.
● نمایه سازی و رهنمودهایی برای آن
نمایه سازی اغلب به عنوان فرآیندی چند مرحله ای توصیف می شود. در ساده ترین شكل، برای نمایه سازی دو مرحله تعریف می كنند. مرحله اول : تجزیه و تحلیل مدرك توسط نمایه ساز به منظور تعیین محتوای موضوعی آن و مرحله دوم : تبدیل محتوای موضوعی به واژگان نمایه ای.
در گذشته پژوهشهای متعددی راجع به روشهای تعیین محتوای موضوعی مدارك صورت پذیرفته است.
با این حال روش یا مراحل مشخص و دقیقی كه نمایه سازان برای تعیین محتوای موضوعی مدارك راجع به آنها اجماع داشته باشند مشخص نشده است .
نخستین مرحله نمایه سازی یعنی تعیین محتوای موضوعی مدارك با وجود آنكه مهمترین و در عین حال دشوارترین بخش نمایه سازی است با این حال به روشنی تعریف و مشخص نشده است .در حقیقت این مرحله مهمترین مرحله فرآیند نمایه سازی است زیرا شالوده موضوعی یك مدرك را بازنمون می كند و دشوارترین مرحله است زیرا رهنمود چندانی برای تعیین محتوای موضوعی مدارك برای نمایه سازان ارائه نشده است. در این مورد باید اذعان كرد كه برخلاف نوشته ها و متون موجود راجع به مرحله دوم نمایه سازی، مرحله اول این فرآیند مورد غفلت واقع شده است .فروهمان. هم معتقد است كه " بسیاری از پژوهشها به مرحله دوم نمایه سازی پرداخته اند و پژوهشهای مرتبط به مرحله اول این فرآیند در وضعیت تاسف باری قرار دارند." این كمبود بطور طبیعی آموزش نمایه سازی به نمایه سازان را با دشواری همراه می سازد بدانگونه كه بیتس معتقد است كه " آموزش نحوه یافتن موضوعات در زمان بررسی مدارك به نمایه سازان و فهرستنویسان بطور عملی غیر ممكن است." وی همچنین می افزاید : " ما آموزش دهندگان فهرستنویسی در كار خود دارای مهارتهایی هستیم كه بر اساس بیان مطالب و دستورهای مبهم و ناكارآمدی - چون بیاب موضوع اصلی مدرك را - بدست آمده است."
همانگونه كه اشاره شد مرحله دوم نمایه سازی یعنی تبدیل و ترجمه محتوای موضوعی مدارك به زبان نمایه سازی بسیار بهتر از مرحله اول تشریح شده است. قابل ذكر است كه هر زبان نمایه سازی دارای مجموعه ویژه ای از قواعد و رهنمودها است كه به منظور بیان محتوای موضوعی مدارك توسط آن زبان مورد استفاده قرار می گیرند. البته رابطه دقیق و اصولی میان دو مرحله فرآیند نمایه سازی موضوعی است كه باید بطور مفصل مورد بررسی قرار گیرد. بهرحال چنین می توان استدلال كرد كه نخستین مرحله نمایه سازی به خود مدرك مرتبط است و نه به نظام خاص دیگری و نمایه ساز در نخستین گام تنها خود مدرك را درنظر می گیرد. همچنین، می نوان متوقع بود كه استفاده از واژگان كنترل شده بویژه واژگان كنترل شده در یك موضوع خاص نمایه سازان را در تحلیل مدارك راهنمایی كرده و فرآیند نمایه سازی را راهبری كند و سبب شود كه یكدستی بیشتری میان كار نمایه سازان بوجود آید .
بهرحال، رابطه میان مراحل دوگانه نمایه سازی مبحثی است كه فراسوی مباحث مطرح شده در این مقاله قابل بررسی است و در این مقاله تلاش می شود تا به ماهیت مرحله اول نمایه سازی بیشتر پرداخته شود.
یكی از روشهای راهنمایی نمایه سازان، استفاده از استانداردها و یا رهنمودهای مربوط به نمایه سازی است.
▪ استانداردها را بطور كلی می توان به دو دسته تقسیم كرد :
۱ ) استانداردهای سازگاری[۷] : نوعی از استاندارد است كه برای مثال برای موفقیت آمیز بودن عمل یك دیسك با ظرفیت بالا در درایو سخت ضروری می باشد.
۲ ) استانداردهای مشورتی[۸] : نمونه ای از این استانداردها، استانداردهایی هستند كه در نتیجه مشورت با متخصصان راجع به صحیح ترین شیوه انجام برخی كاركردها و یا تولید برخی محصولات بوجود آمده اند . بر خلاف استانداردهای مطابقتی كه نحوه طراحی یك موجودیت خاص را مقرر می كنند، استانداردهای مشورتی تنها رهنمودهایی برای نحوه انجام یك عمل ارائه می دهند.
استانداردهای نمایه سازی بطور كلی در یكی از دو دسته فوق قرار می گیرند. برای مثال، هدف از استاندارد ایزو ۱۹۸۵ ترغیب فرآیند استاندارد سازی در یك سازمان یا شبكه ای از سازمانها و یا میان سازمانهای نمایه سازی مختلف - بویژه آنهائیكه ركوردهای كتابشناختی را با هم مبادله می كنند - می باشد .
استاندارد كردن فرآیند نمایه سازی الزاما مشابه شیوه ای كه برای استاندارد كردن درایوهای یك دیسك بكار می رود نمی باشد. البته باید اذعان كرد كه استانداردهای مشورتی قادر نیستند كه هدف متوقع از استانداردسازی فرآیند نمایه سازی را برآورده سازند زیرا هر سازمانی با این شیوه قادر است كه استاندارد دلخواه خود را برای نمایه سازی و البته به صورت متفاوتی با دیگران انخاب كند ( كه این با هدف یكدست كردن فرآیند نمایه سازی همخوانی ندارد ). رهنمودهای نمایه سازی نمی توانند شیوه ای برای استاندارد كردن محتوای موضوعی مدارك تعیین كنند و حال آنكه آنها تنها می توانند نحوه بیان و تبدیل محتوای موضوعی مدارك را به زبان نمایه سازی استاندارد كنند. بدین ترتیب می توان دومین مرحله نمایه سازی را تا حدی با انتخاب واژه هایی كه مفاهیم مطرح در مدارك را منعكس می نمایند استاندارد كرد. البته استاندارد نمودن مرحله اول فرآیند نمایه سازی همچنان مورد تردید است.
تالیف : ژنز اریك می
ترجمه : محمد زره ساز
Email: mzerehsaz@gmail.com
منابع و مآخذ
-Albrechtsen, H. (۱۹۹۳). Subject analysis and indexing: from automated indexing to domain analysis. The Indexer, ۱۸, ۲۱۹–۲۲۴.
-Albrechtsen, H., Pejtersen, A. M., & Cleal, B. (۲۰۰۲). Empirical work analysis of collaborative film indexing. In H. Bruce, R. Fidel, P.
-Ingwersen, & P. Vakkari (Eds.), Emerging frameworks and methods. Proceedings of the fourth international conference on conceptions of library and information science (pp. ۸۵–۱۰۸). Greenwood Village: Libraries Unlimited.
-Andersen, J., & Christensen, F. S. (۲۰۰۱). Wittgenstein and indexing theory. In H. Albrechtsen & J.-E. Mai (Eds.), Advances in classification research. Proceedings of the ۱۰th ASIS SIG/CR classification research workshop (vol. ۱۰, pp. ۱–۲۱). Medford, NJ: Information Today.J.-E. Mai / Information Processing and Management ۴۱ (۲۰۰۵) ۵۹۹–۶۱۱
-Anderson, J. D. (۱۹۹۴). Standards for indexing: revising the American National Standard Guidelines Z۳۹.۴. Journal of the American Society for Information Science, ۴۵, ۶۲۸–۶۳۶.
-Bates, M. J. (۱۹۹۶). Learning about the information seeking of interdisciplinary scholars and students. Library Trends, ۴۴, ۱۵۵–۱۶۴.
Bates, M. J. (۱۹۸۶). Subject access in online catalogs: a design model. Journal of the American Society for Information Science, ۳۷, ۳۵۷–۳۷۶.
-Beghtol, C. (۱۹۸۶). Bibliographic classification theory and text linguistics: aboutness analysis, intertextuality and the cognitive act of classifying documents. Journal of Documentation, ۴۲, ۸۴–۱۱۳.
-Bertrand, A., & Cellier, J. (۱۹۹۵). Psychological approach to indexing: effects of the operatorÕs expertise upon indexing behaviour.
Journal of Information Science, ۲۱, ۴۵۹–۴۷۲.
-Birnbaum, N. (۱۹۸۶). The arbitrary disciplines. In D. E. Chubin, A. L. Porter, F. A. Rossini, & T. Connolly (Eds.), Interdisciplinary analysis and research (pp. ۵۳–۶۶). Mt Airy: Lomond.
-Blair, D. (۱۹۹۰). Language and representation in information retrieval. New York: Elsevier.
-Chu, C. M., & OÕBrien, A. (۱۹۹۳). Subject analysis: the first critical stages in indexing. Journal of Information Science, ۱۹, ۴۳۹–۴۵۴.
-Chubin, D. E., Porter, A. L., & Rossini, F. A. (۱۹۸۶). Interdisciplinary research: The why and the how. In D. E. Chubin, A. L. Porter, F. A. Rossini, & T. Connolly (Eds.), Interdisciplinary analysis and research (pp. ۳–۱۰). Mt Airy: Lomond.
-Cooper, W. S. (۱۹۷۸). Indexing documents by gedanken experimentation. Journal of the American Society for Information Science, ۲۹, ۱۰۷–۱۱۹.
-Dogan, M. (۲۰۰۱). Specialization and recombination of specialties in the social sciences. In N. J. Smelser & P. B. Balters (Eds.), International encyclopedia of social and behavioral sciences (pp. ۱۴۸۵۱–۱۴۸۵۵). New York: Elsevier.
-Dogan, M., & Pahre, R. (۱۹۹۰). Creative marginality: innovations at the intersection of social sciences. Boulder: Westwiew Press.
-Eco, U. (۱۹۹۴). The limits of interpretation. Bloomington: Indiana University Press.
-Farrow, J. F. (۱۹۹۱). A cognitive process model of document indexing. Journal of Documentation, ۴۷, ۱۴۹–۱۶۶.
-Farrow, J. F. (۱۹۹۴). Indexing as a cognitive process. Encyclopedia of Library and Information Science, ۵۳(۱۶), ۱۵۵–۱۷۱.
-Fidel, R. (۱۹۹۴). User-oriented indexing. Journal of the American Society for Information Science, ۴۵, ۵۷۲–۵۷۶.
-Fish, S. (۱۹۸۰). Is there a text in this class: the authority of interpretive communities. Cambridge, MA: Harvard University Press.
-Frohmann, B. (۱۹۹۰). Rules of indexing: a critique of mentalism in information retrieval theory. Journal of Documentation, ۴۶, ۸۱–۱۰۱.
-Hjørland, B. (۱۹۹۲). The concept of ‘‘subject’’ in information science. Journal of Documentation, ۴۸, ۱۷۲–۲۰۰.
-Hjørland, B. (۱۹۹۷). Information seeking and subject representation: an activity–theoretical approach to information science. Westport,CT: Greenwood Press.
-Hjørland, B. (۲۰۰۲). Domain analysis in information science: eleven approaches––traditional as well as innovative. Journal of Documentation, ۵۸, ۴۲۲–۴۶۲.
-Hjørland, B., & Albrechtsen, H. (۱۹۹۵). Toward a new horizon in information science: domain-analysis. Journal of the American Society for Information Science, ۴۶, ۴۰۰–۴۲۵.
-Hutchins, W. J. (۱۹۷۸). The concept of ‘‘aboutness’’ in subject indexing. Aslib Proceedings, ۳۰, ۱۷۲–۱۸۱.
-Introna, L. D. (۱۹۹۸). Language and social autopoiesis. Cybernetics and Human Knowing, ۵, ۳–۱۷.
-ISO (۱۹۸۵). Documentation––Methods for examining documents, determining their subjects and selecting indexing terms. International Organization for Standardization, ISO ۵۹۶۳-۱۹۸۵.
-Jacob, E. K., & Shaw, D. (۱۹۹۸). Sociocognitive perspectives on representation. Annual Review of Information Science and Technology, ۳۳, ۱۳۱–۱۸۵.
-Jones, K. (۱۹۷۶). Towards a theory of indexing. Journal of Documentation, ۳۲, ۱۱۸–۱۲۵.
-Klein, J. T. (۱۹۹۶a). Crossing boundaries: knowledge, disciplinarities, and interdisciplinarities. Charlottesville: University of Virginia Press.
-Klein, J. T. (۱۹۹۶b). Interdisciplinary needs: the current context. Library Trends, ۴۴, ۱۳۴–۱۵۴.
-Lancaster, F. W. (۲۰۰۳). Indexing and abstracting in theory and practice (۳rd ed.). Champaign: Graduate School of Library and Information Science, University of Illinois.
-Langridge, D. W. (۱۹۸۹). Subject analysis: principles and procedures. London: Bowker-Saur.
-Langridge, D. W. (۱۹۷۶). Classification and Indexing in the humanities. London: Butterworths.
-Mai, J.-E. (۲۰۰۰). Deconstructing the indexing process. Advances in Librarianship, ۲۳, ۲۶۹–۲۹۸.
-Mai, J.-E. (۲۰۰۱). Semiotics and indexing: an analysis of the subject indexing process. Journal of Documentation, ۵۷, ۵۹۱–۶۲۲.
-Milstead, J. L. (۱۹۹۴). Needs for research in indexing. Journal of the American Society for Information Science, ۴۵, ۵۷۷–۵۸۲.
-Nielsen, M. L. (۲۰۰۱). A framework for work task based thesaurus design. Journal of Documentation, ۵۷, ۷۷۴–۷۹۷.
-Sauperl, A. (۲۰۰۴). CatalogersÕ common ground and shared knowledge. Journal of the American Society for Information Science and Technology, ۵۵, ۵۵–۶۳.
-Sauperl, A. (۲۰۰۲). Subject determination during the cataloging process. Lanham, MD: Scarecrow Press. ۶۱۰. J.-E. Mai / Information Processing and Management ۴۱ (۲۰۰۵) ۵۹۹–۶۱۱
-Sievert, M. C., & Andrews, M. J. (۱۹۹۱). Indexing consistency in information science abstracts. Journal of the American Society for Information Science, ۴۲, ۱–۶.
-Soergel, D. (۱۹۸۵). Organizing information: principles of data base and retrieval systems. Orlando, FL: Academic Press.
-Swift, D. F., Winn, V. A., & Bramer, D. A. (۱۹۷۹). A sociological approach to the design of information systems. Journal of the American Society for Information Science, ۳۰, ۲۱۵–۲۲۳.
-Talja, S., Keso, H., & Pietilainen, T. (۱۹۹۹). The production of context in information seeking research: a metatheoretical view. Information Processing and Management, ۳۵, ۷۵۱–۷۶۳.
-Tennis, J. (in press). Two axes of domains for domain analysis. Knowledge Organization.
-Tibbo, H. R. (۱۹۹۴). Indexing for the humanities. Journal of the American Society for Information Science, ۴۵, ۶۰۷–۶۱۹.
-Wilson, P. (۱۹۶۸). Two kinds of power: an essay on bibliographic control. Berkeley: University of California Press.J.-E. Mai / Information Processing and Management ۴۱ (۲۰۰۵) ۵۹۹–۶۱۱
پانوشتها:
[۱] این اثر ترجمه مقاله زیر است :
Mai, Jens Erik. ( ۲۰۰۵ ). Analysis in indexing : document and domain centered approaches. Information Processing and Management, No ۴۱, P ۵۹۹-۶۱۱
[۲] كارشناس ارشد علوم كتابداری و اطلاع رسانی و كارشناس مسؤول تالارهای گروه مطبوعات مركز كتابخانه ها، موزه ها و مركز اسناد آستان قدس رضوی
[۳] Document – Oriented approach
[۴] User – Oriented approach
[۵] Document – Centered approach
[۶] Domain – Centered approach
[۷] Compatibiliy Standards
[۸] Advisory Standarss
[۹] David Blair
[۱۰] Futility
[۱۱] Pseudoscience
[۱۲] Perceptual Indexing
[۱۳] Conceptual Indexing
[۱۴] Objectified approach
[۱۵] Interpretive approach
[۱۶] Hjørland and Albrechtsen
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست